به گزارش مشرق، مجله «اسرائیل دیفنس» اخیرا مطلبی منتشر کرده که مدعی است از جزئیات زندگی و ترور شهید حسان اللقیس، از فرماندهان حزبالله که حدود هفت ماه پیش در بیروت ترور شد، پرده برمیدارد. گزارشی که میگوید قاتلین با یک ماشین اجارهای به محل جنایت رفته و ورودی منزل شهید در محلهی سنت ترز (در منطقهی الحدث) در شرق ضاحیه جنوبی بیروت را زیر نظر گرفتند. سپس در زمان مورد نظر دو نفر از این ماشین پیاد شده و به باغ مجاور [مجتمع مسکونی] رفتند تا ترور «مسئول پیشرفت دادن سلاحها و ساختار تکنولوژیک حزبالله » را عملی کنند.
به گزارش روزنامه السفیر لبنان، در این گزارش تحقیقی طولانی که توسط «رون سولمون» برای «اسرائیل دیفنس» تهیه شده، آمده است که لقیس فقط یکی از مسئولان حزبالله نبود بلکه از دوستان نزدیک سید حسن نصرالله به شمار میآمد که دوستیشان بازمیگشت به زمانی که هر دو در بعبلک آموزش دینی میدیدند، جایی که مقر فرماندهی وابسته به سپاه پاسداران در سال ۱۹۸۳ در منطقه نبی شیت تأسیس شده بود.
در تحقیق آمده است که یکی از افسران آن مقر حسن دهقان بوده است که هم اکنون وزیر دفاع ایران است. طبق ادعای گزارش، مسئولیت بخش لبنان، بعد از تجاوز اسرائیل به این کشور در سال ۱۹۸۲ به عهدهی حسن دهقان گذاشته شد و او مشغول آمادهسازی هستههای اولیه «مقاومت اسلامی» در آنجا شد که حسن اللقیس هم یکی از آنان بود. پس از آن بود که لقیس به دانشکده افسران فرماندهی و ستاد در دانشگاه نظامی امام حسین در تهران (وابسته به سپاه پاسداران) فرستاده شد. در سال ۱۹۹۲ هم پس از ترور دبیرکل حزبالله سید عباس موسوی، سید حسن نصرالله جانشین او شد.
از آن زمان و بعدش شاهد فعالیتهای حسان اللقیس در بحث خرید و پیشرفت دادن وسائل نبرد حزبالله هستیم، خصوصا که حسان اللقیس فارغ التحصیل دانشکدهی مهندسی دانشگاه آمریکایی بیروت [از دانشگاههای مهم لبنان] بود. بعدها مشخص شد که این کارها از طریق یک شبکه از هستههای مختلف در جای جای دنیا صورت میگرفته است و طبق ادعای سلومون، دهقان که حالا از لبنان به بخش هوا فضای سپاه منتقل شده بود، تمایل داشت که لقیس در کرهی شمالی دورههای نظامی بگذراند. یعنی در کشوری که به ایران تکنولوژی میداد، خصوصا در زمینهی موشکی و بهبود هواپیماهای بدون سرنشین.
و البته لقیس تنها نبود، بلکه در این قضیه حسین انیس ایوب هم با او همراه بود، کسی که تا زمان کشته شدنش در تاریخ ۴ مارس ۱۹۹۶ (در درگیری با ارتش اسرائیل در بخش شرق منطقه جنوب لبنان) مسئول شاخهی هوایی حزبالله لبنان بود.
از اواسط دههی نود میلادی، لقیس مشغول بهبود بخشیدن تواناییهای جنگی حزبالله خصوصا در بخش موشکی بود و همچنین مسئول آوردن آن از سوریه. کما اینکه به پیشرفت بخش دریایی قدرت حزبالله هم توجه داشت (چه کشتی، چه کماندوهای دریایی و چه سیستمهای جنگی دریایی).
گذشته از اینها به پیشرفت دادن بخشهای دیگر نظامی حزبالله هم مشغول بود از جمله واحدهای ضدزرهی، و شبکه ارتباطی اختصاصی حزبالله و سیستم مراقبت و رصد وسایل دیدهبانی.کمااینکه او مسئول ایجاد سیستم خندقهای «سنگرهای طبیعی» حزبالله در جنوب لبنان بعد از عقبنشینی اسرائیل در سال ۲۰۰۰ هم بود. در سالهای آخر هم لقیس مشغول بهبود بخشیدن سیستم جنگ سایبری حزبالله بود.
دیدار با رهبر معظم انقلاب
به ادعای سلومون در نشریه اسرائیل دیفنس، لقیس مدام برای سفرهای کاری به تهران میآمد و در یکی از این موارد با سید حسن نصرالله و عماد مغنیه دیداری داشتند با رهبر ایران که در آن لقیس شروع به توضیح ساخت قدرت حزبالله به زبان فارسی آن هم به صورت خیلی روان شد تا حدی که [آیتالله] خامنه ای از او پرسید آیا او ایرانی است و او با لبخند پاسخ داد که لبنانی است.
دو ماه پیش از ترور هم در آخرین سفرش به تهران دیداری با رهبر انقلاب اسلامی ایران داشت. در آن روزها در تهران کنگرهی حزبالله سایبری برپا بود. کما اینکه سپاه پاسداران هم در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۳ یک هواپیمای الکتریکی بدون سرنشین ساخت ایران به اسم «یاسر» را رونمایی کرد.
دو ماه بعد از این سفر بود که مشاهده شد این هواپیما به صورت عملیاتی در آسمان دمشق به پرواز در آمده است. درست در همان ماه روزنامه «الجمهوریة» لبنان نوشت که حزبالله از این هواپیماها برای پیدا کردن ماشینهای بمبگذاری شدهای که از مرز سوریه وارد لبنان میشوند سود میبرد.
بدیهی است که این توانایی، اسرائیل را نگران میکرد چون حزبالله میتوانست از آن برای جمعآوری اطلاعاتی در طول مرزها در جنوب لبنان استفاده کند.
در اکتبر ۲۰۱۲، یک هواپیمای بدون سرنشین ایرانی که در لبنان مونتاژ شده بود به اسم ایوب (برگرفته از نام حسین انیس ایوب مؤسس شاخه هوایی حزبالله) توانست اسرائیلیها را به دردسر بیندازد و با پرواز از صیدا [در لبنان] به باریکه غزه برود و در مسیر از فضای هوایی جنوب اسرئیل هم عبور کرده و ای بسا از تأسیسات حساس هم تصویر برداری کند، تا آنکه اسرائیل آن را سرنگون کرد.
در سال آخر زندگیاش، حسن اللقیس مسیر خانهاش در بعلبک تا آپارتمانش در ضاحیه جنوبی بیروت را با یک ماشین شیروکی زیتونی متعلق به دستگاه امنیتی حزبالله رانندگی میکرد. ولی این ماشین بر خلاف ماشینهای امنیتی که غالبا بدون پلاک [عادی] هستند، پلاکی با شماره ۲۵۸۲۵۱ داشت. البته در بیروت، او از آپارتمانش تا دفتر کارش را با ماشین کرایهای طی میکرد.
در آن دوره، مسائلی دربارهی کمکهای امنیتی ایران وجود داشت، چه به خاطر اوضاع جنگی سوریه و چه درباره تحقیق پیرامون انفجارهایی که در اطراف سفارت ایران (در بیروت) رخ داد.
لقیس بارها (و از جمله در این موارد) برای همراهی با مسئولین بلندپایه ایرانی درنظر گرفته شده بود. در اکتبر ۲۰۱۰ نویسنده و پژوهشگر ایرانی حمید داوودآبادی که هم اکنون دبیر «حفظ و ثبت آثار اطلاعاتی و امنیتی» در سپاه پاسداران [؟؟] فعالیت میکند به لبنان آمده بود تا زندگینامهی سید حسن نصرالله را بنویسد. در همین سفر، به منزل لقیس هم رفته و مصاحبهای طولانی با او انجام داد پیرامون مقاومت و جنگ ضد اسرائیل. لقیس در این مصاحبه، با صدای خودش و به زبان فارسی، از احتمال اینکه اسرائیل بخواهد او را ترور کند سخن گفت.
در آن سفر، لقیس به مهمان ایرانیاش کارت ویزیت شرکت خودش به نام دیجیکوم را داد که در زمینه واردات و فروش کامپیوتر و وسایل ارتباطی فعالیت میکرد. این شرکت دو دفتر فرعی داشت، یکی در «مرکز تجاری اللقیس» در بعلبک و دیگر در بئر العبد در ضاحیه جنوبی بیروت.
جزئیات ترور
مسیر لقیس در شب ترورش از بئر حسن (جایی که خانههای مهمان کردن ایرانیها در بیروت در آنجاست) تا آپارتمانش بیشتر از ده دقیقه طول نکشید. درب پارکینگ مجتمع باز ماند و ماشین وارد پارکینگ زیر زمینی مجتمع شد. به محض اینکه ماشین را پارک کرد و درب را برای بیرون آمدن باز کرد، چهار گلوله شلیک شد و با رد شدن از شیشه به سر و سینهاش خورد. دو گلوله دیگر هم به دیوار خورد. یکی از قاتلین درب ماشین را باز کرد و سه گلوله در سر لقیس خالی کرد. حالا قاتلین فقط ده دقیقه وقت داشتند تا ماشین و لباسهای لقیس را برای پیدا کردن کاغذهایی و یا رایانه یا کیف یا تلفن بگردند و بعد به سمت ماشینی که برای فرار در انتظارشان بود بگریزند. و از آنجا به سراغ یکی از این سه گزینه رفتهاند: یک فرودگاه دورافتاده، یا به ساحل، یا به یکی از خانههای امن در بیروت برای مخفی شدن.
حداقل دو طرف، در مورد ترور لقیس دست به تحقیقات زدند:
اولی بخش اطلاعاتی ارتش لبنان و دومی، واحد امنیت داخلی در حزبالله. از جزئیات تحقیق اولی مشخص شد که اعضای تیم ترور به خوبی برای این عملیات آماده شده بودند، به شکلی که فقط یک دولت میتواند پشت آن باشد. آمادگیهایی که شامل رصد حرکات روزانه و دائمی لقیس و تهیه نقشه اساسی برای راهیهای رسیدن و فرار و همچنین استفاده از ماشینهای اجارهای و صدا خفه کن بوده است. تحقیقات همچنین به این نتیجه رسید که دو قاتل از تفنگهای ۹ میلی متری با صداخفه کن استفاده میکردهاند.
مشخص است که کسانی که در پس ترور بودهاند وقتی خاص را انتخاب کردهاند تا ماجرا را بیشتر پیچیده کنند، خصوصا بعد از تعرض به سران حزبی و ایرانی در بیروت به دست طرفهای جهادیای که با جنگ سوریه ارتباط داشتند. این را رد پاهای باقی ماندهی قاتلان هنگام فرار از باغ کنار مجتمع در آن شب بارانی [و رساندن خود به جاده] نشان میدهد. تحقیقات در کمک گرفتن از دوربینهای جاده کمیل شمعون کاملا موفق بود و مشخص شد که قاتلین از یک هستهی لجستیک محلی هم کمک میگرفتند.
دستگاه اطلاعاتی پشت پرده
عموما، همه در ایران و در حزبالله کاملا معتقدند که دستگاه اطلاعاتی پشت این ترور و جمع آوری اطلاعات و اجرای عملی آن قرار دارد، حتی اگر که این کار را از طریق طرف ثالثی انجام داده باشد، حالا چه این طرف سعودی باشد یا یکی از طرفهای مخالف حزب الله. ولی این سؤال در این بین باقی میماند: چرا اسرائیلیها تصمیم گرفتند لقیس را از طریق شلیک گلوله بکشند و نه از طریق منفجر کردن ماشینش یا زدنش با تک تیرانداز یا حتی مسموم کردن؟
سلومون در این باره اینطور نتیجهگیری کرده است که «منطقی است اگر فرض کنیم لقیس همراه خودش موبایلی داشته که در آن تلفن تماس با طرفهای رده بالای مختلفی چه در داخل حزبالله و چه در خارجش ثبت بوده، همچنین فهرستی از اسامی مسئولین رده بالا در دولتهایی که به حزبالله کمک میکنند. مثل سوریه و ایران و حتی سودان. این فهرست چیزی است که طرفهای بسیار زیادی میخواهند آن را به دست بیاورند.
*جزئیات درج شده در این نوشتار، خصوصا آنجا که از اشخاص حقیقی اسم آورده بیانگر دیدگاه جهان نیوز نیست و رد و یا تأیید آن منوط به تأیید و یا رد صاحبان اسامی است. ترجمه کامل آن بدین جهت است که حتی در صورت اشتباه بودن، نشانگر تصویر و تصوری است که دشمن صهیونیست از نیروهای مقاومت در ذهن دارد و به دیگران هم ارائه میکند.
به گزارش روزنامه السفیر لبنان، در این گزارش تحقیقی طولانی که توسط «رون سولمون» برای «اسرائیل دیفنس» تهیه شده، آمده است که لقیس فقط یکی از مسئولان حزبالله نبود بلکه از دوستان نزدیک سید حسن نصرالله به شمار میآمد که دوستیشان بازمیگشت به زمانی که هر دو در بعبلک آموزش دینی میدیدند، جایی که مقر فرماندهی وابسته به سپاه پاسداران در سال ۱۹۸۳ در منطقه نبی شیت تأسیس شده بود.
در تحقیق آمده است که یکی از افسران آن مقر حسن دهقان بوده است که هم اکنون وزیر دفاع ایران است. طبق ادعای گزارش، مسئولیت بخش لبنان، بعد از تجاوز اسرائیل به این کشور در سال ۱۹۸۲ به عهدهی حسن دهقان گذاشته شد و او مشغول آمادهسازی هستههای اولیه «مقاومت اسلامی» در آنجا شد که حسن اللقیس هم یکی از آنان بود. پس از آن بود که لقیس به دانشکده افسران فرماندهی و ستاد در دانشگاه نظامی امام حسین در تهران (وابسته به سپاه پاسداران) فرستاده شد. در سال ۱۹۹۲ هم پس از ترور دبیرکل حزبالله سید عباس موسوی، سید حسن نصرالله جانشین او شد.
از آن زمان و بعدش شاهد فعالیتهای حسان اللقیس در بحث خرید و پیشرفت دادن وسائل نبرد حزبالله هستیم، خصوصا که حسان اللقیس فارغ التحصیل دانشکدهی مهندسی دانشگاه آمریکایی بیروت [از دانشگاههای مهم لبنان] بود. بعدها مشخص شد که این کارها از طریق یک شبکه از هستههای مختلف در جای جای دنیا صورت میگرفته است و طبق ادعای سلومون، دهقان که حالا از لبنان به بخش هوا فضای سپاه منتقل شده بود، تمایل داشت که لقیس در کرهی شمالی دورههای نظامی بگذراند. یعنی در کشوری که به ایران تکنولوژی میداد، خصوصا در زمینهی موشکی و بهبود هواپیماهای بدون سرنشین.
و البته لقیس تنها نبود، بلکه در این قضیه حسین انیس ایوب هم با او همراه بود، کسی که تا زمان کشته شدنش در تاریخ ۴ مارس ۱۹۹۶ (در درگیری با ارتش اسرائیل در بخش شرق منطقه جنوب لبنان) مسئول شاخهی هوایی حزبالله لبنان بود.
از اواسط دههی نود میلادی، لقیس مشغول بهبود بخشیدن تواناییهای جنگی حزبالله خصوصا در بخش موشکی بود و همچنین مسئول آوردن آن از سوریه. کما اینکه به پیشرفت بخش دریایی قدرت حزبالله هم توجه داشت (چه کشتی، چه کماندوهای دریایی و چه سیستمهای جنگی دریایی).
گذشته از اینها به پیشرفت دادن بخشهای دیگر نظامی حزبالله هم مشغول بود از جمله واحدهای ضدزرهی، و شبکه ارتباطی اختصاصی حزبالله و سیستم مراقبت و رصد وسایل دیدهبانی.کمااینکه او مسئول ایجاد سیستم خندقهای «سنگرهای طبیعی» حزبالله در جنوب لبنان بعد از عقبنشینی اسرائیل در سال ۲۰۰۰ هم بود. در سالهای آخر هم لقیس مشغول بهبود بخشیدن سیستم جنگ سایبری حزبالله بود.
دیدار با رهبر معظم انقلاب
به ادعای سلومون در نشریه اسرائیل دیفنس، لقیس مدام برای سفرهای کاری به تهران میآمد و در یکی از این موارد با سید حسن نصرالله و عماد مغنیه دیداری داشتند با رهبر ایران که در آن لقیس شروع به توضیح ساخت قدرت حزبالله به زبان فارسی آن هم به صورت خیلی روان شد تا حدی که [آیتالله] خامنه ای از او پرسید آیا او ایرانی است و او با لبخند پاسخ داد که لبنانی است.
دو ماه پیش از ترور هم در آخرین سفرش به تهران دیداری با رهبر انقلاب اسلامی ایران داشت. در آن روزها در تهران کنگرهی حزبالله سایبری برپا بود. کما اینکه سپاه پاسداران هم در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۳ یک هواپیمای الکتریکی بدون سرنشین ساخت ایران به اسم «یاسر» را رونمایی کرد.
دو ماه بعد از این سفر بود که مشاهده شد این هواپیما به صورت عملیاتی در آسمان دمشق به پرواز در آمده است. درست در همان ماه روزنامه «الجمهوریة» لبنان نوشت که حزبالله از این هواپیماها برای پیدا کردن ماشینهای بمبگذاری شدهای که از مرز سوریه وارد لبنان میشوند سود میبرد.
بدیهی است که این توانایی، اسرائیل را نگران میکرد چون حزبالله میتوانست از آن برای جمعآوری اطلاعاتی در طول مرزها در جنوب لبنان استفاده کند.
در اکتبر ۲۰۱۲، یک هواپیمای بدون سرنشین ایرانی که در لبنان مونتاژ شده بود به اسم ایوب (برگرفته از نام حسین انیس ایوب مؤسس شاخه هوایی حزبالله) توانست اسرائیلیها را به دردسر بیندازد و با پرواز از صیدا [در لبنان] به باریکه غزه برود و در مسیر از فضای هوایی جنوب اسرئیل هم عبور کرده و ای بسا از تأسیسات حساس هم تصویر برداری کند، تا آنکه اسرائیل آن را سرنگون کرد.
در سال آخر زندگیاش، حسن اللقیس مسیر خانهاش در بعلبک تا آپارتمانش در ضاحیه جنوبی بیروت را با یک ماشین شیروکی زیتونی متعلق به دستگاه امنیتی حزبالله رانندگی میکرد. ولی این ماشین بر خلاف ماشینهای امنیتی که غالبا بدون پلاک [عادی] هستند، پلاکی با شماره ۲۵۸۲۵۱ داشت. البته در بیروت، او از آپارتمانش تا دفتر کارش را با ماشین کرایهای طی میکرد.
در آن دوره، مسائلی دربارهی کمکهای امنیتی ایران وجود داشت، چه به خاطر اوضاع جنگی سوریه و چه درباره تحقیق پیرامون انفجارهایی که در اطراف سفارت ایران (در بیروت) رخ داد.
لقیس بارها (و از جمله در این موارد) برای همراهی با مسئولین بلندپایه ایرانی درنظر گرفته شده بود. در اکتبر ۲۰۱۰ نویسنده و پژوهشگر ایرانی حمید داوودآبادی که هم اکنون دبیر «حفظ و ثبت آثار اطلاعاتی و امنیتی» در سپاه پاسداران [؟؟] فعالیت میکند به لبنان آمده بود تا زندگینامهی سید حسن نصرالله را بنویسد. در همین سفر، به منزل لقیس هم رفته و مصاحبهای طولانی با او انجام داد پیرامون مقاومت و جنگ ضد اسرائیل. لقیس در این مصاحبه، با صدای خودش و به زبان فارسی، از احتمال اینکه اسرائیل بخواهد او را ترور کند سخن گفت.
در آن سفر، لقیس به مهمان ایرانیاش کارت ویزیت شرکت خودش به نام دیجیکوم را داد که در زمینه واردات و فروش کامپیوتر و وسایل ارتباطی فعالیت میکرد. این شرکت دو دفتر فرعی داشت، یکی در «مرکز تجاری اللقیس» در بعلبک و دیگر در بئر العبد در ضاحیه جنوبی بیروت.
جزئیات ترور
مسیر لقیس در شب ترورش از بئر حسن (جایی که خانههای مهمان کردن ایرانیها در بیروت در آنجاست) تا آپارتمانش بیشتر از ده دقیقه طول نکشید. درب پارکینگ مجتمع باز ماند و ماشین وارد پارکینگ زیر زمینی مجتمع شد. به محض اینکه ماشین را پارک کرد و درب را برای بیرون آمدن باز کرد، چهار گلوله شلیک شد و با رد شدن از شیشه به سر و سینهاش خورد. دو گلوله دیگر هم به دیوار خورد. یکی از قاتلین درب ماشین را باز کرد و سه گلوله در سر لقیس خالی کرد. حالا قاتلین فقط ده دقیقه وقت داشتند تا ماشین و لباسهای لقیس را برای پیدا کردن کاغذهایی و یا رایانه یا کیف یا تلفن بگردند و بعد به سمت ماشینی که برای فرار در انتظارشان بود بگریزند. و از آنجا به سراغ یکی از این سه گزینه رفتهاند: یک فرودگاه دورافتاده، یا به ساحل، یا به یکی از خانههای امن در بیروت برای مخفی شدن.
حداقل دو طرف، در مورد ترور لقیس دست به تحقیقات زدند:
اولی بخش اطلاعاتی ارتش لبنان و دومی، واحد امنیت داخلی در حزبالله. از جزئیات تحقیق اولی مشخص شد که اعضای تیم ترور به خوبی برای این عملیات آماده شده بودند، به شکلی که فقط یک دولت میتواند پشت آن باشد. آمادگیهایی که شامل رصد حرکات روزانه و دائمی لقیس و تهیه نقشه اساسی برای راهیهای رسیدن و فرار و همچنین استفاده از ماشینهای اجارهای و صدا خفه کن بوده است. تحقیقات همچنین به این نتیجه رسید که دو قاتل از تفنگهای ۹ میلی متری با صداخفه کن استفاده میکردهاند.
مشخص است که کسانی که در پس ترور بودهاند وقتی خاص را انتخاب کردهاند تا ماجرا را بیشتر پیچیده کنند، خصوصا بعد از تعرض به سران حزبی و ایرانی در بیروت به دست طرفهای جهادیای که با جنگ سوریه ارتباط داشتند. این را رد پاهای باقی ماندهی قاتلان هنگام فرار از باغ کنار مجتمع در آن شب بارانی [و رساندن خود به جاده] نشان میدهد. تحقیقات در کمک گرفتن از دوربینهای جاده کمیل شمعون کاملا موفق بود و مشخص شد که قاتلین از یک هستهی لجستیک محلی هم کمک میگرفتند.
دستگاه اطلاعاتی پشت پرده
عموما، همه در ایران و در حزبالله کاملا معتقدند که دستگاه اطلاعاتی پشت این ترور و جمع آوری اطلاعات و اجرای عملی آن قرار دارد، حتی اگر که این کار را از طریق طرف ثالثی انجام داده باشد، حالا چه این طرف سعودی باشد یا یکی از طرفهای مخالف حزب الله. ولی این سؤال در این بین باقی میماند: چرا اسرائیلیها تصمیم گرفتند لقیس را از طریق شلیک گلوله بکشند و نه از طریق منفجر کردن ماشینش یا زدنش با تک تیرانداز یا حتی مسموم کردن؟
سلومون در این باره اینطور نتیجهگیری کرده است که «منطقی است اگر فرض کنیم لقیس همراه خودش موبایلی داشته که در آن تلفن تماس با طرفهای رده بالای مختلفی چه در داخل حزبالله و چه در خارجش ثبت بوده، همچنین فهرستی از اسامی مسئولین رده بالا در دولتهایی که به حزبالله کمک میکنند. مثل سوریه و ایران و حتی سودان. این فهرست چیزی است که طرفهای بسیار زیادی میخواهند آن را به دست بیاورند.
*جزئیات درج شده در این نوشتار، خصوصا آنجا که از اشخاص حقیقی اسم آورده بیانگر دیدگاه جهان نیوز نیست و رد و یا تأیید آن منوط به تأیید و یا رد صاحبان اسامی است. ترجمه کامل آن بدین جهت است که حتی در صورت اشتباه بودن، نشانگر تصویر و تصوری است که دشمن صهیونیست از نیروهای مقاومت در ذهن دارد و به دیگران هم ارائه میکند.