اکنون امانت‌دار فدارسیون تنیس در حال صدور احکام مختلف برای دوستانش است و گویا سرپرست گمان می‌کند قرار است سال‌ها در این فدراسیون ماندگار باشد.

به گزارش مشرق، ورزش به عنوان یک پدیده پرطرفدار اجتماعی در طول تاریخ فراز و نشیب بسیاری داشته است.

این پدیده زمانی به شکل آماتور ابعاد محدودی داشت. چنین شرایطی لزوم داشتن دستگاه های عریض و طویل برای اداره امور را نمی طلبید. رفته رفته اشکال مختلف روی آوردن مردم به سوی ورزش برای سود بردن از مزایای فراوانش این پدیده را با ماجرایی به نام ورزش حرفه ای آشنا کرد.

در این بین رشته های مختلف تفاوت های آشکاری با هم داشتند. اگر رشته هایی مثل فوتبال، تنیس و... به سرعت در مسیر حرفه ای گام برداشتند اما تا همین چند سال پیش کمیته بین المللی المپیک با برگزاری بازی های با شکوه المپیک همچنان به شکل آماتوری آن اصرار داشت. اما این روند کاملا عوض شد و اکنون تقریبا ما در مسابقات مهم جز ورزشکاران حرفه ای کسی را در عرصه رقابت مشاهده نمی کنیم.

اداره چنین ورزشی بی گمان داشتن تشکیلات خاص را طلبید. آهسته آهسته فدراسیون های ورزشی شکل گرفتند و الان ما اینجا هستیم. امروزه تولیت فدراسیون های ورزشی دارای چنان ارزشی است که برایش سر و دست می شکنند. ورزشی و غیر ورزشی آرزو می کنند تا به عنوانی در فدراسیون ها مسئولیت بگیرند و...

اگر روزگاری در فدراسیون ها با زیر ده ساعت فعالیت در هفته کار سرو سامان می یافت امروزه در برخی رشته ها کار شبانه روزی هم کفاف نمی دهد. کار به جایی رسیده که ریاست فدراسیون فوتبال هر کشوری را جزو ده شغل مهم و برتر معرفی می کنند.

با این مقدمه به سراغ اتفاق تلخ این روزهای ورزش می رویم. در پی برنامه ریزی و تلاش های صورت گرفته در ورزش جهان شکل پذیرش مسئولیت ها در فدراسیون ها از انتصابی به انتخابی تغییر رویه داد. به عبارتی اگر کشوری این امر را رعایت نکرد با تعلیق روبرو می شود. اگرچه در این باره مقاومت هایی صورت گرفت اما فشار آن قدر زیاد بود که تقریبا همه کشورها به گونه ای تن به این قانون دادند.

در ایران نیز چنین بود. در کشور ما به دلیل بودجه دولتی که فدراسیون ها دریافت می کنند خواسته و ناخواسته باید اوامر پدر و نان آور خانواده را تمکین کنند. در این بین می ماند انصاف و عدالت وزیر ورزش که در این باره چقدر و تا چه حد بخواهد افکار خود را به زور به مجموعه زیر دستش تحمیل کند. تاکنون و برخلاف ادعای برخی از متولیان چند ساله اخیر هرگز متولیان ورزش انصاف کامل نداشته اند.برخی خوب و برخی برخلاف چهره مظلومی که به خود می گیرند دیکتاتور مابانه با انتخابات فدراسیون ها برخورد داشتند. گاهی سناریویی نوشته شده و آن را به اسم انتخابات دمکراتیک به خورد جامعه ورزش دادند. متاسفانه هنوز هم این مشکل وجود دارد.

با کمی کنکاش و بررسی در می یابیم که وزیر فعلی ورزش در این باره رویه ای به مراتب بهتر از اسلاف خود داشته است. او با عدم دخالت در انتخابات کمیته ملی المپیک(البته به صورت برجسته) و فرصت دادن به دیگران برای قبول مسئولیت گام نخست را خوب برداشت. پس از آن با عمل جدی به قانون اجازه ورود غیر قانونی افراد به انتخابات فدراسیون ها را سد کرد.اما این تنها مشکل در راه انتخابات فدراسیون ها نیست. برگزاری مجمع انتخاباتی نزدیک به پنجاه فدراسیون کاری بس دشوار و مشکل است. این کار زوایایی پیچیده ای دارد که از حوصله بحث ما خارج می شود.

یکی از این مشکلات پایان دوره ریاست یک نفر بر فدراسیون و تعیین سرپرست برای برگزاری انتخابات است. این امر باعث می شود تا عدالتی نسبی را شاهد باشیم. تعیین سرپرست با وجود مقاومت روسای قبلی خود حکایتی جالب دارد. فشار، تهدید، جوسازی و انواع و اقسام ترفندها... در این بین وزیر برای این که از تهمت بگریزد به سختی این مسیر را طی می کند. اما درست زمانی که به نظر می رسد کارها سامان یافته دردسر بزرگ تری از راه می رسد.

وزیر و معاونش در فکر عبور از بحران سرپرستی فدراسیون را به یک معتمد خود می سپارند و به عبارتی کار را به او امانت می سپارند تا به نفر بعدی پس بدهد غافل از این که تازه ماجرایی نو به وجود آمده است.سرپرست تازه به محض نشستن بر کرسی ریاست چنان از فضای تازه خوشش می آید که یادش می رود این امانت است.

به عنوان مثال در فدراسیون تنیس چنین اتفاقی در حال شکل گرفتن است. دوره ریاست مجید شایسته تمام شده بود. با زحمت بسیار سرپرست تازه تعیین شده تا در پی ثبت نام کاندیداهای ریاست شاهد انتخاباتی سالم باشیم. خبر رسیده که حتی تعیین صلاحیت کاندیداها هم انجام شده اما خبری از انتخابات نیست. ظاهرا طبق قانون این انتخابات باید تا 15 مهر برگزار شود. در غیر این صورت باید ثبت نام جدید صورت بگیرد و روز از نو روزی از نو...

اکنون امانت دار این ماجرا (ابوالحسن مهدوی- سرپرست فدراسیون تنیس) چه می کند؟ او در حال صدور احکام مختلف برای دوستانش است! گویا جناب سرپرست گمان می کند قرار است سال ها در این فدراسیون ماندگار باشد!

این شائبه وجود دارد که امانت دار وزارت ورزش با تاخیر در امر برگزاری انتخابات ماجرا را به سمت و سویی ببرد که یا خودش یا دوستانش اقبال این را بیابند که همای شانس را بر دوش خود بنشانند.

آیا وزیر ورزش که با تعیین سرپرست برای این فدراسیون دست به کار بزرگی زد و خطرات بسیاری را به جان خرید، تماشاگر خواهد بود؟ آیا این روند تحت نظارت وزیر است؟ آیا زیر مجموعه وزیر او را در جریان چنین اموری قرارمی دهند؟ همه این ها و ده ها سوال دیگر تنها یک ماه دیگر مشخص خواهد شد. ما هم منتظر می مانیم.

در خاتمه ذکر این نکته ضروری است که این مشتی نمونه خروارها مساله در راه انتخابات فدراسیون هاست. ای کاش امانت داران ورزش قانونی را پیش پای خود ببینند که اجازه ندهد هر کس ساز خود را بنوازد. آیا وزیر ورزش باید در همه امور ناچار به دخالت شخصی باشد؟ آیا اداره مربوطه در وزارت ورزش این مشکلات را رصد و به اطلاع وزیر می رساند؟ آیا در این باره در مدیران میانی اتفاق خاصی رخ نمی دهد؟ آرزو می کنیم که این گونه نباشد و معتمدان وزیر ورزش یار غار او باشند.

منبع: تبیان