به گزارش مشرق - محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله امروز روزنامه رسالت به نقشآفرینی و قدرت ایران در معادلات جهانی و نیز شکست تلاش های مذبوحانه برای مهار این قدرت پرداخته است.
امام خمینی (ره) آن هنگام که راهبرد "نه شرقی -نه غربی" را در دهه 40، روزهای آغازین انقلاب اسلامی مطرح فرمود، دوقطبی در نظم جهانی آن روزگاران را هدف قرار داده بود. امام خمینی (ره) آن هنگام که مردانه درباره قرارداد ننگین کاپیتولاسیون تمام قد در برابر رژیم تا بن دندان مسلح پهلوی ایستاد و فرمود: "آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هردو بدتر، همه از هم بدتر و پلیدتر و ..." قداره بندان جهانی و سردمداران استبداد جهانی را هدف قرار داد و نام خود را به عنوان برهم زننده اصلی نظم جهانی در تاریخ ثبت کرد.
آن هنگام کسانی در ایران بودند که در راهبرد سیاسی خود می گفتند ما باید زیر پرچم آمریکا باشیم تا از شر انگلیس و شوروی رهایی یابیم. آنها نمی دانستند انگلیس و شوروی دستشان گاهی در یک کاسه برای غارت جهان قرار دارد. آن هنگام برخی هم بر این داستان بودند که باید زیر پرچم شوروی باشیم تا از شر آمریکا و انگلیس رهایی یابیم. برخی هم زیر پرچم انگلیس بودند که به آمریکا و شوروی فحش می دادند اما از هر دو جیره و مواجب داشتند و در ایران پیچیده ترین نقش های سیاسی را برعهده گرفتند.
امام (ره) آمد و چون خورشیدی طلوع کرد و به جنگ سیاهی های استبداد جهانی در ایران،منطقه و جهان رفت. او وابستگان به اجانب در ایران را رسوا کرد و پایههای "استقلال"، "آزادی" و جمهوری اسلامی را روی راهبرد "نه شرقی ، نه غربی، جمهوری اسلامی" بنا نهاد. انقلاب اسلامی به سرعت برق و باد پیش رفت و اولین نظام الهی براساس نفی طواغیت جهانی در ایران بنیان نهاده شد. شرق و غرب عالم به یکباره به ایران حمله ور شدند. اما چیزی نگذشت پژواک صدای شکستن استخوانهای اولین ابرقدرت جهان در اقصی نقاط گیتی شنیده شد. یک امپراتوری 70 ساله فروپاشید و از دل آن، 15 دولت مستقل بیرون آمد. آمریکاییها به زعم اینکه این فروپاشی کار آنهاست، شروع کردند به سناریونویسی برای نظم نوین جهانی و ابتدا از خاورمیانه شروع کردند و سخن از خاورمیانه جدید به میان آوردند. از آن طرف هم شروع کردند با ساماندهی گروه 8 و گروه 20 تعریف جدیدی از نظام تک قطبی جهان ارائه دادند اما حوادثی رخ داد که آنها را از این خواب گران بیرون آورد.
به مدت کوتاهی صدام از یک متحد خونخوار غرب که 8 سال با ملت ایران جنگید بیرون آمد و ناگهان آمریکا و متحدانش با اردوکشی به خلیج فارس او را ساقط کردند. واقعه 11 سپتامبر پدید آمد و نمادهای قدرت آمریکا در داخل خاک این کشور فرو ریخت و آنها به همین بهانه به افغانستان حمله کردند. افغانستانی که فکر می کردند با ظهور طالبان و دست پرورده های خود، برای جمهوری اسلامی تهدید و برای آنها فرصت به وجود میآورد.جنگ 33 روزه، 22 روزه، 8 روزه و نهایتاً 50 روزه بوجود آمد و افسانه شکست ناپذیری ارتش اسرائیل برباد رفت. قرار بود رژیم صهیونیستی در فرصت پدید آمده از نظم تک قطبی جهان، امپراتوری نیل تا فرات را عملیاتی کند و به نام خاورمیانه جدید از قدرت نظام تک قطبی در این نقطه جهان رونمایی نماید.
اما شمارش معکوس نابودی صهیونیسم با شکل گیری مقاومت آغاز شد و رژیم صهیونیستی نه تنها نمی تواند برای همسایگان خود مزاحمتی فراهم کند بلکه در درون مرزهای خود مورد تهدید از سوی مقاومت و مورد تحریم و محکومیت از سوی جامعه جهانی قرار گرفت. رسوایی جنایات رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی و درجنگ غزه اکنون در هر کوی و برزنی در جهان مطرح است و این رژیم ، منفورترین و مردم آن، تبهکارترین آدمها در جهان هستند. این رسوایی به جایی رسیده است که حتی اتحادیه اروپا که حامی این رژیم است معتقد میباشد سران این رژیم مرتکب جنایات جنگی و نسل کشی شده اند و باید محاکمه و مجازات شوند. امام (ره) در آخرین روزهای حیات افتخارآمیز خود مرگ نظام دوقطبی جهان را فهمیده بود و لذا در نامه به گورباچف قبل از فروپاشی شوروی، انهدام و مرگ این امپراتوری را پیش بینی کرد. امام (ره) روزهای باشکوه بیداری اسلامی را در جهان اسلام و بیداری انسانی در کل جهان پیش بینی کرده بود که همه آنها تحقق یافت.
مقابله آمریکا با جمهوری اسلامی و منحرف کردن بیداری اسلامی ره به جایی نمی برد و حتی نمی تواند این روند را متوقف کند. بزودی شاهد حرکت هایی خواهیم بود که فرآیند رهایی جهان اسلام از یوغ امپریالیسم جهانی سیر تاریخی خود را طی میکند. امروزه حوادثی که در یمن دیده میشود در حقیقت نوعی آغاز و بازگشت و جبران خطاهای راهبردی در فرآیند بیداری اسلامی است. این حرکت در دیگر کشورهایی که آمریکاییها فکر میکنند موفق به مهار بیداری اسلامی شده اند، رخ خواهد داد. نقشه بی ثبات سازی سیاسی از طریق حمایت و تقویت گروههای تروریستی خیلی زود رسوا شد و اکنون همان تروریستهایی که در محور مقاومت مشکل آفرین بودند، به نوعی مشکل آمریکا وغرب هم شده اند.
آمریکاییها طی سه دهه گذشته لوله هر تفنگی را که در جهان اسلام به سمت ایران و جبهه مقاومت گرفته بودند به سوی خود آنها برگشته و آنان را هدف قرار داده است.
از حوادث جالب این دوران ظهور بحرانهایی در روابط قدرتهای شرق و غرب است. حوادثی چون گرجستان و اوکراین و ... نشان میدهد که نظم کاغذی نظام تک قطبی متزلزل تر از آن است که فکر می کنیم ظهور قدرتهای جدید چون چین، هند، برزیل و ... نظم و ثبات در نظام تک قطبی جهان را زیر سئوال می برد.
از همه مهمتر ظهور جنبش های ضد سرمایه داری که به ظاهر تا حدودی سرکوب شده، از درون قدرتهای مدعی را مورد هدف قرار داده است.وقایع نگاری سه دهه گذشته منطقه و جهان نشان میدهد که هر قدرتی در حال افول است جز قدرت جمهوری اسلامی.
دولت و ملت ایران طی سه دهه اخیر در منطقه و جهان به عنوان یک «متغیر»اصلی ظهور کرده است در حالی که پیش از آن خود «تابع»ی از متغیر نظام دوقطبی جهان بود.
تمام جهان جمع میشوند که صدام را سرپا نگه دارند اما او نابود میشود، تمام جهان جمع میشوند تا نظام سوریه را ساقط کنند اما این نظام می ماند و به عنوان یک محور مقاومت حفظ می شود.در هر دو این واقعهها ایران حرف اول را می زند.تمام طراحی های پنتاگون و سیا در همکاری با قدرتهای جهانی معطوف به تحکیم قدرت رژیم صهیونیستی و بسط این قدرت در منطقه است اما این قدرت نه تنها شکل نمی گیرد بلکه شکسته میشود و هر روز مشروعیت خود را در صحنه های جهانی از دست میدهد. در این حادثه بزرگ این اراده دولت و ملت ایران است که حرف اول را می زند. رژیم صهیونیستی و آمریکا مجبور شدند برابر این اراده زانو بزنند و شرایط حماس را برای آتش بس بپذیرند.
متأسفانه برخی در داخل علیرغم دلایل روشن قدرت روبه افزایش جمهوری اسلامی و نقش آفرینی آن در منطقه و جهان وپدیداری تزلزل جدی در مبانی قدرت غرب وشرق هنوز در حال و هوای فضاهای موهوم جنگ سرد هستند.
هیچ کس نباید تردید کند که دوران حیات امام خمینی (ره) دوران زلزله در ارکان نظم دو قطبی جهان بود. هیچ کس نباید در این وضعیت شک کند که ما در دوران پس از امام (ره) با سرانگشت هدایت حضرت آیت الله العظمی خامنه ای طی دو دهه گذشته از همه توفانهای سیاسی منطقه و جهان پیروز و قدرتمند خارج شدیم. ما در این دوران قدرت خود را در زمین و هوا و دریا تقویت کردیم و در پیشرفتهای علمی ره صدساله را یک شبه طی کردیم و به همین دلیل پنج قدرت اتمی جهان 10 سال است در برابر ما زانو زده اند و التماس میکنند از این جلوتر نروید!
هیچ کس نباید در این حقیقت تردید کند که جمهوری اسلامی اکنون به عنوان یک «متغیر» اصلی در منطقه و جهان ظاهر شده است و دیگر «تابع» قدرتهای منطقه و جهان نیست. این حقیقت را حتی دشمن فهمیده است.
و بالاخره هیچ کس نمی تواند در این واقعیت تردید کند که نظم جدیدی در جهان در حال شکل گیری است و نظم های پیشین (دوقطبی-تک قطبی) از بین رفته است لذا دولت جمهوری اسلامی و ملت ایران در این نظم جدید نه حرف اول را بلکه عمل اول را انجام میدهد.
امروز دیگر سخن از «پایان تاریخ» و روایت فوکویاما نیست.
امروز دیگر سخن از «ابرقدرت هژمون» و قدرت نمایی آمریکا در جهان نیست.
امروز سخن از ظهور یک قدرت فزاینده به نام مقاومت در اقطاب قدرت جهان است. این قدرت را در جهان، ایران نمایندگی میکند. این واقعیت را حتی کندذهن ترین استراتژیست های جهان به رسمیت شناخته اند. فیلسوفان غرب هم صدای طبل بزرگ عصر بازگشت دین به عرصه زندگی را شنیده اند و سخن از عصر«پساسکولاریسم» به میان آورده اند. عصر کفر و الحاد پایان یافته است. همه چیز دارد رنگ دین میگیرد.این یعنی غلبه گفتمان امام (ره) و انقلاب بر گفتمان غرب و شرق. این یعنی «آغاز تاریخ» نه پایان آن!
آغاز تاریخی الهی انسانی! جهان در آستانه ظهور است. نباید هیچ تردیدی در این واقعیت راه یابد.
امام خمینی (ره) آن هنگام که راهبرد "نه شرقی -نه غربی" را در دهه 40، روزهای آغازین انقلاب اسلامی مطرح فرمود، دوقطبی در نظم جهانی آن روزگاران را هدف قرار داده بود. امام خمینی (ره) آن هنگام که مردانه درباره قرارداد ننگین کاپیتولاسیون تمام قد در برابر رژیم تا بن دندان مسلح پهلوی ایستاد و فرمود: "آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هردو بدتر، همه از هم بدتر و پلیدتر و ..." قداره بندان جهانی و سردمداران استبداد جهانی را هدف قرار داد و نام خود را به عنوان برهم زننده اصلی نظم جهانی در تاریخ ثبت کرد.
آن هنگام کسانی در ایران بودند که در راهبرد سیاسی خود می گفتند ما باید زیر پرچم آمریکا باشیم تا از شر انگلیس و شوروی رهایی یابیم. آنها نمی دانستند انگلیس و شوروی دستشان گاهی در یک کاسه برای غارت جهان قرار دارد. آن هنگام برخی هم بر این داستان بودند که باید زیر پرچم شوروی باشیم تا از شر آمریکا و انگلیس رهایی یابیم. برخی هم زیر پرچم انگلیس بودند که به آمریکا و شوروی فحش می دادند اما از هر دو جیره و مواجب داشتند و در ایران پیچیده ترین نقش های سیاسی را برعهده گرفتند.
امام (ره) آمد و چون خورشیدی طلوع کرد و به جنگ سیاهی های استبداد جهانی در ایران،منطقه و جهان رفت. او وابستگان به اجانب در ایران را رسوا کرد و پایههای "استقلال"، "آزادی" و جمهوری اسلامی را روی راهبرد "نه شرقی ، نه غربی، جمهوری اسلامی" بنا نهاد. انقلاب اسلامی به سرعت برق و باد پیش رفت و اولین نظام الهی براساس نفی طواغیت جهانی در ایران بنیان نهاده شد. شرق و غرب عالم به یکباره به ایران حمله ور شدند. اما چیزی نگذشت پژواک صدای شکستن استخوانهای اولین ابرقدرت جهان در اقصی نقاط گیتی شنیده شد. یک امپراتوری 70 ساله فروپاشید و از دل آن، 15 دولت مستقل بیرون آمد. آمریکاییها به زعم اینکه این فروپاشی کار آنهاست، شروع کردند به سناریونویسی برای نظم نوین جهانی و ابتدا از خاورمیانه شروع کردند و سخن از خاورمیانه جدید به میان آوردند. از آن طرف هم شروع کردند با ساماندهی گروه 8 و گروه 20 تعریف جدیدی از نظام تک قطبی جهان ارائه دادند اما حوادثی رخ داد که آنها را از این خواب گران بیرون آورد.
به مدت کوتاهی صدام از یک متحد خونخوار غرب که 8 سال با ملت ایران جنگید بیرون آمد و ناگهان آمریکا و متحدانش با اردوکشی به خلیج فارس او را ساقط کردند. واقعه 11 سپتامبر پدید آمد و نمادهای قدرت آمریکا در داخل خاک این کشور فرو ریخت و آنها به همین بهانه به افغانستان حمله کردند. افغانستانی که فکر می کردند با ظهور طالبان و دست پرورده های خود، برای جمهوری اسلامی تهدید و برای آنها فرصت به وجود میآورد.جنگ 33 روزه، 22 روزه، 8 روزه و نهایتاً 50 روزه بوجود آمد و افسانه شکست ناپذیری ارتش اسرائیل برباد رفت. قرار بود رژیم صهیونیستی در فرصت پدید آمده از نظم تک قطبی جهان، امپراتوری نیل تا فرات را عملیاتی کند و به نام خاورمیانه جدید از قدرت نظام تک قطبی در این نقطه جهان رونمایی نماید.
اما شمارش معکوس نابودی صهیونیسم با شکل گیری مقاومت آغاز شد و رژیم صهیونیستی نه تنها نمی تواند برای همسایگان خود مزاحمتی فراهم کند بلکه در درون مرزهای خود مورد تهدید از سوی مقاومت و مورد تحریم و محکومیت از سوی جامعه جهانی قرار گرفت. رسوایی جنایات رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی و درجنگ غزه اکنون در هر کوی و برزنی در جهان مطرح است و این رژیم ، منفورترین و مردم آن، تبهکارترین آدمها در جهان هستند. این رسوایی به جایی رسیده است که حتی اتحادیه اروپا که حامی این رژیم است معتقد میباشد سران این رژیم مرتکب جنایات جنگی و نسل کشی شده اند و باید محاکمه و مجازات شوند. امام (ره) در آخرین روزهای حیات افتخارآمیز خود مرگ نظام دوقطبی جهان را فهمیده بود و لذا در نامه به گورباچف قبل از فروپاشی شوروی، انهدام و مرگ این امپراتوری را پیش بینی کرد. امام (ره) روزهای باشکوه بیداری اسلامی را در جهان اسلام و بیداری انسانی در کل جهان پیش بینی کرده بود که همه آنها تحقق یافت.
مقابله آمریکا با جمهوری اسلامی و منحرف کردن بیداری اسلامی ره به جایی نمی برد و حتی نمی تواند این روند را متوقف کند. بزودی شاهد حرکت هایی خواهیم بود که فرآیند رهایی جهان اسلام از یوغ امپریالیسم جهانی سیر تاریخی خود را طی میکند. امروزه حوادثی که در یمن دیده میشود در حقیقت نوعی آغاز و بازگشت و جبران خطاهای راهبردی در فرآیند بیداری اسلامی است. این حرکت در دیگر کشورهایی که آمریکاییها فکر میکنند موفق به مهار بیداری اسلامی شده اند، رخ خواهد داد. نقشه بی ثبات سازی سیاسی از طریق حمایت و تقویت گروههای تروریستی خیلی زود رسوا شد و اکنون همان تروریستهایی که در محور مقاومت مشکل آفرین بودند، به نوعی مشکل آمریکا وغرب هم شده اند.
آمریکاییها طی سه دهه گذشته لوله هر تفنگی را که در جهان اسلام به سمت ایران و جبهه مقاومت گرفته بودند به سوی خود آنها برگشته و آنان را هدف قرار داده است.
از حوادث جالب این دوران ظهور بحرانهایی در روابط قدرتهای شرق و غرب است. حوادثی چون گرجستان و اوکراین و ... نشان میدهد که نظم کاغذی نظام تک قطبی متزلزل تر از آن است که فکر می کنیم ظهور قدرتهای جدید چون چین، هند، برزیل و ... نظم و ثبات در نظام تک قطبی جهان را زیر سئوال می برد.
از همه مهمتر ظهور جنبش های ضد سرمایه داری که به ظاهر تا حدودی سرکوب شده، از درون قدرتهای مدعی را مورد هدف قرار داده است.وقایع نگاری سه دهه گذشته منطقه و جهان نشان میدهد که هر قدرتی در حال افول است جز قدرت جمهوری اسلامی.
دولت و ملت ایران طی سه دهه اخیر در منطقه و جهان به عنوان یک «متغیر»اصلی ظهور کرده است در حالی که پیش از آن خود «تابع»ی از متغیر نظام دوقطبی جهان بود.
تمام جهان جمع میشوند که صدام را سرپا نگه دارند اما او نابود میشود، تمام جهان جمع میشوند تا نظام سوریه را ساقط کنند اما این نظام می ماند و به عنوان یک محور مقاومت حفظ می شود.در هر دو این واقعهها ایران حرف اول را می زند.تمام طراحی های پنتاگون و سیا در همکاری با قدرتهای جهانی معطوف به تحکیم قدرت رژیم صهیونیستی و بسط این قدرت در منطقه است اما این قدرت نه تنها شکل نمی گیرد بلکه شکسته میشود و هر روز مشروعیت خود را در صحنه های جهانی از دست میدهد. در این حادثه بزرگ این اراده دولت و ملت ایران است که حرف اول را می زند. رژیم صهیونیستی و آمریکا مجبور شدند برابر این اراده زانو بزنند و شرایط حماس را برای آتش بس بپذیرند.
متأسفانه برخی در داخل علیرغم دلایل روشن قدرت روبه افزایش جمهوری اسلامی و نقش آفرینی آن در منطقه و جهان وپدیداری تزلزل جدی در مبانی قدرت غرب وشرق هنوز در حال و هوای فضاهای موهوم جنگ سرد هستند.
هیچ کس نباید تردید کند که دوران حیات امام خمینی (ره) دوران زلزله در ارکان نظم دو قطبی جهان بود. هیچ کس نباید در این وضعیت شک کند که ما در دوران پس از امام (ره) با سرانگشت هدایت حضرت آیت الله العظمی خامنه ای طی دو دهه گذشته از همه توفانهای سیاسی منطقه و جهان پیروز و قدرتمند خارج شدیم. ما در این دوران قدرت خود را در زمین و هوا و دریا تقویت کردیم و در پیشرفتهای علمی ره صدساله را یک شبه طی کردیم و به همین دلیل پنج قدرت اتمی جهان 10 سال است در برابر ما زانو زده اند و التماس میکنند از این جلوتر نروید!
هیچ کس نباید در این حقیقت تردید کند که جمهوری اسلامی اکنون به عنوان یک «متغیر» اصلی در منطقه و جهان ظاهر شده است و دیگر «تابع» قدرتهای منطقه و جهان نیست. این حقیقت را حتی دشمن فهمیده است.
و بالاخره هیچ کس نمی تواند در این واقعیت تردید کند که نظم جدیدی در جهان در حال شکل گیری است و نظم های پیشین (دوقطبی-تک قطبی) از بین رفته است لذا دولت جمهوری اسلامی و ملت ایران در این نظم جدید نه حرف اول را بلکه عمل اول را انجام میدهد.
امروز دیگر سخن از «پایان تاریخ» و روایت فوکویاما نیست.
امروز دیگر سخن از «ابرقدرت هژمون» و قدرت نمایی آمریکا در جهان نیست.
امروز سخن از ظهور یک قدرت فزاینده به نام مقاومت در اقطاب قدرت جهان است. این قدرت را در جهان، ایران نمایندگی میکند. این واقعیت را حتی کندذهن ترین استراتژیست های جهان به رسمیت شناخته اند. فیلسوفان غرب هم صدای طبل بزرگ عصر بازگشت دین به عرصه زندگی را شنیده اند و سخن از عصر«پساسکولاریسم» به میان آورده اند. عصر کفر و الحاد پایان یافته است. همه چیز دارد رنگ دین میگیرد.این یعنی غلبه گفتمان امام (ره) و انقلاب بر گفتمان غرب و شرق. این یعنی «آغاز تاریخ» نه پایان آن!
آغاز تاریخی الهی انسانی! جهان در آستانه ظهور است. نباید هیچ تردیدی در این واقعیت راه یابد.