گروه جهاد و مقاومت مشرق - نشریه «رمز عبور» سخنان منتشرنشده آیتالله خامنهای در جلسهای با فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) در تاریخ ۱۳۶۷.۵.۱۰ را چاپ کرده است. سند مهمی که از مظلومیت رهبری در زمان ریاست جمهوری ایشان پرده برمیدارد و اختلاف نظر ایشان با هاشمی و طیفش از همان آغاز انقلاب را بیان میکند.
در بخشی از این سخنان از قول ایشان آمده است:
... قضایای جنگ هم که خودتان میدانید. جنگ مسئولیتش با من نیست، حالا هم نبوده، دیروز هم نبوده. عرض کنم که از سال ۶۲ به این طرف، بنده هیچگونه مسئولیتی در جنگ ندارم...
(همچنین) مسائل دولتی، این سؤالی که آقای کوثری اخیراً کردند که چرا سیاستهای دولت این نیست؟ خب این مسئولش دولت است نه من. ممکن است بگویید خب مگر دولت زیر نظر رئیسجمهور نیست؟ نه، جوابش نه است... این حرف را، در نماز جمعه هم میشود زد، منتها من مصلحت نمیدانم توی نماز جمعه این چیزها را بگویم، یا در ملاء... باید شما اینها را بدانید؛ نه، مسئولش من نیستم.
بندهای که فلان وزیر سه سال است چهار سال است از نظر من عملش غلط، موضعگیریاش در زمینه کاری، نه مسائل سیاسی و خطی - آنکه خبر پوچ است - کار ملموس از نظر من غلط، ضعیف، ناقص است و بنده هیچ قادر نیستم که این وزیر را نه فقط برش دارم، طبق قانون اساسی من نمیتوانم وزیر را بردارم، باید نخستوزیر به من پیشنهاد کند، من قبول کنم.
من نمیتوانم به نخستوزیر پیشنهاد کنم که بیا این وزیر را برداریم و اگر نخستوزیر صد سال هم به فرض محال، یک نفری را پیشنهاد نکند که عوض کنیم، بنده قادر به کار نیستم.
من مجبورم این وزیری را که دارم میبینم جلوی چشم خودم که نمیتواند کار کند و دارد اشتباه میکند و دارد غلط عمل میکند، باید تحملش بکنم، قبولش کنم. خب بنده چه کار میتوانم بکنم؟...
آن هم که در دوره دوم ریاست جمهوری به خاطر مشکلاتی که در باب نخستوزیر پیش آمد که بنده آن نخستوزیر را قبول نداشتم، بعد امام فرمودند، بنده از امام تبعیت کردم، برادرمان آقای موسوی را تصویب کردم و ازشان حمایت هم کردم؛ تا این ساعت هم من از آقای موسوی همیشه حمایت کردم.
بعد این مسأله پیش آمد، من خودم به امام گفتم، گفتم آقا ما سر قضیه نخستوزیری اینقدر مشکل تحمل کردیم. سر قضیه وزرا من و آقای موسوی به توافق نخواهیم رسید؛ من میدانم ۱۳ تا ۱۵ تا وزیر ما اختلاف پیدا خواهیم کرد. ایشان یک کسی را معرفی میکند، من آن را قبول نخواهم داشت، قبول ندارم اصلا.
شما بیایید یک فکری بکنید، این را من خودم به امام گفتم، هیچکس دیگر پیشنهاد نکرد. پیشنهاد من به امام این بود که شما بیایید یک حَکَمی را - من نگفتم یک هیأت - گفتم یک شخصی را به عنوان حَکَم معین کنید که هر جا من و آقای موسوی اختلاف نظر پیدا کردیم در وزیر، آن حَکَم بگوید این، حرفش تمام باشد. امام گفتند این خوب فکری است. من سه نفری را معین میکنم؛ سه نفر معین کرد.
سه نفر هم مورد رضایت من است. یکی آقای هاشمی، یکی آقای موسوی اردبیلی، یکی آقای حاج احمد آقا. خیلی خب، ما گفتیم بسیار خب، من خودم رفتم به برادرها حکمیت را ابلاغ کردم - سال ۶۴ - و گفتم این پیشنهاد من به امام بوده... این حکمیت هم به لطف الهی در حدود ده، یازده مورد بین من و آقای نخستوزیر اختلاف سر وزرا بود - به نظرم ۱۱ مورد بود - در ده، یازده مورد، ۱۱ تا رأی به نفع آقای نخستوزیر دادند، بنده هم هیچ اظهار نگرانی نکردم...
این حرفهایی هم که دارم به شماها میزنم، به کمتر جمعی ممکن است من بزنم این حرفها را...
بنده که مسئول قانونی هستم و طبق قانون اساسی شخص اول کشور هستم (بعد از رهبری) و مسئولیتهای قانون هم زیاد است، اختیارات قانونی من آنقدر نیست که من بتوانم جلوی این کار غلط را بگیرم....
* بیانات در جمع فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسولالله، پادگان گلف اهواز، مرکز اسناد ستاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس سپاه محمد رسولالله
کد خبر 345835
تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۲
بندهای که فلان وزیر سه سال است چهار سال است از نظر من عملش غلط، موضعگیریاش در زمینه کاری، نه مسائل سیاسی و خطی - آنکه خبر پوچ است - کار ملموس از نظر من غلط، ضعیف، ناقص است و بنده هیچ قادر نیستم که این وزیر را نه فقط برش دارم، طبق قانون اساسی من نمیتوانم وزیر را بردارم، باید نخستوزیر به من پیشنهاد کند، من قبول کنم.