به مناسبت آغاز هفته‌ی دفاع مقدس، چهاردهمین «نشست فیلمسازان جوان سینمای انقلاب» با موضوع تبلیغات در جنگ با نمایش و بررسی دو مستند «نغمه های نامیرا» و «پیرجبهه ها حاجی بخشی» برگزار شد.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، به مناسبت آغاز هفتهٔ دفاع مقدس، چهاردهمین «نشست فیلمسازان جوان سینمای انقلاب» نیز حال و هوای جنگ داشت. این نشست که به بحث تبلیغات در جنگ اختصاص داشت، با پخش دو مستند سی دقیقه‌ای به نام‌های «پیرجبهه‌ها حاجی بخشی» به کارگردانی «سیدجواد میرهاشمی» و «نغمه‌های نامیرا» به کارگردانی «سعید راضی حویزه» آغاز شد.



چه کسی شاعر شعر حماسی «ای لشکر صاحب‌زمان» را می‌شناسد؟

«نغمه‌های نامیرا» قسمتی از زندگی شاعر دفاع‌مقدس، «حاج حبیب‌الله معلمی» است که به روایت «حاج صادق آهنگران» به تصویر کشیده شده است. به گفتهٔ آهنگران، «حاج حبیب‌الله معلمی» که شعرهای مطرحی نظیر «با نوای کاروان» و «ای لشکر صاحب‌زمان» را سروده است، بیش از 90 درصد شعرهای حماسی جنگ ایران و عراق را گفته است؛ ولی کمتر کسی است که این شاعر بزرگوار که در تمام طول عمر خود، شغل کشاورزی را انتخاب کرد، بشناسد.

چه قدر دیر به سراغ «حاجی بخشی» آمدید

پس از پخش «نغمه‌های نامیرا»، نوبت به پخش یک قسمت از مستند دوقسمتی «پیرجبهه‌ها حاجی بخشی» رسید. در این اثر، تصاویر بسیار جذابی از حضور «حاجی بخشی» در جبهه‌ها نشان داده می‌شود و مصاحبه‌هایی با تعدادی از همرزمان حاجی بخشی و خانوادهٔ ایشان نیز در مستند وجود دارد. در ابتدای این اثر، دختر «حاجی بخشی» زبان به گلایه باز می‌کند و می‌گوید که چرا اینقدر دیر به سراغ پدرم آمدید؟ آن زمان که پدرم سالم‌تر بود و همه چیز را به یاد داشت کسی به سراغش نیامد و حرف‌هایش را ضبط نکرد!

در این برنامه، «سید جواد میرهاشمی» (کارگردان مستند)، «حاج قاسم صادقی» (همرزم حاجی بخشی) و «حسین محمودیان» (راوی مستندهای روایت فتح و از اعضای واحد تبلیغات لشکر 27 محمد رسول‌الله) حضور داشتند.

«حاجی بخشی» به اندازهٔ یک سازمان عریض و طویل تبلیغاتی کار می‌کرد

«حاج قاسم صادقی» پیرامون شخصیت «حاجی بخشی» توضیحاتی را ارائه کرد: «در نظام جمهوری اسلامی و حتی تمام کشورهای دنیا، اگر یک مسئول برکنار شود و یا از دنیا برود، فردی جایگزین او خواهد شد و جای آن مسئول را پر خواهد کرد. در دفاع‌مقدس ما هم چنین بود. یعنی مثلا «حاج احمد متوسلیان» رفت و «حاج ابراهیم همت» جایگزین او شد. اما «حاجی بخشی» جایگزینی ندارد و کسی نمی‌تواند جای خالی او را پر کند. حاجی به اندازهٔ یک سازمان عریض و طویل تبلیغاتی کار می‌کرد. ابتکارات او در جنگ بی‌نظیر بود و همتایی نداشت.»

شهادت تعدادی از رزمندگان در عملیات «بیت‌المقدس2» به خاطر سرما

صادقی در توصیف بیشتر شخصیت حاجی بخشی، اظهار کرد: «با اینکه در لشکرهای مختلف واحد تبلیغات داشتیم، خود حاجی رفت و برای خودش یک دوربین تهیه کرد تا فیلم‌برداری کند. او با این دوربین جاهایی می‌رفت که فیلم‌برداران اصلی جنگ، جرات رفتن به چنین مکان‌هایی را نداشتند. حاجی بخشی در منطقه عطر و شکلات و پفک پخش می‌کرد. علاوه بر این‌ها وقتی که گیلاس‌های باغش می‌رسید تمام آن را برای بچه‌های منطقه می‌آورد. او واقعا با جان و مالش درگیر جهاد شده بود. در عملیات «بیت‌المقدس2» دمای هوا 25 درجه زیر صفر بود و تعدادی از رزمندگان ما به خاطر سرما شهید شدند. حاجی خودش به تنهایی به کرج برگشت و لباس مناسب خرید و به جبهه آورد. خداوند وعده داده که هر که در راه ما جهاد کند، ما راه را به او نشان می‌دهیم و خداوند راه را به حاجی بخشی نشان داده بود.»

استفاده از فیلم‌هایی که «حاجی بخشی» با دوربین خودش گرفته بود

پس از صحبت‌های اولیهٔ آقای صادقی، «سید جواد میرهاشمی»، کارگردان مستند «پیرجبهه‌ها حاجی بخشی» در توضیح ساخت این مستند، عنوان کرد: «سال 87 قرار بود همکاری جناب آقای می‌رکانی، چند مستند راجع به برخی از چهره‌ها و شخصیت‌های جنگ تحمیلی بسازیم. ایشان چند نفر را به من پیشنهاد دادند و من هم «حاجی بخشی» را انتخاب کردم. زندگی حاجی را می‌توان به سه بخش اصلی تقسیم‌بندی کرد. بخش اول به کودتای 28 مرداد و نقش حاجی و مادرش در این اتفاق برمی‌گردد. بخش دوم مربوط به حضور حاجی در انقلاب و دفاع‌مقدس است و بخش سوم هم به زندگی او پس از اتمام جنگ اختصاص دارد. ما در مستندمان فقط حضور حاجی در جنگ را به تصویر کشیدیم با سایر مقطع‌های زندگی او کاری نداشتیم. در ساخت مستند هم سعی کردیم که از‌‌ همان فیلم‌هایی که حاجی بخشی با دوربین خودش گرفته استفاده کنیم که البته برخی از این فیلم‌ها و صحنه‌هایی که در مستند استفاده کردیم، به هنگام پخش از «شبکه مستند»، حذف شد.»

رفت و آمد «حاجی بخشی» به دربار شاه

در ادامه «قاسم صادقی» پیرامون ویژگی‌های کارهای تبلیغاتی حاجی بخشی اظهار کرد: «حاجی بخشی اصالتا لر بود. معمولا لر‌ها صاف و صادق هستند و یک رو دارند. حاجی بخشی خدایی را باور داشت که از 8 سالگی که یتیم شد، کمکش کرده بود و دستش را گرفته بود. او خداباور و نترس بود. حاجی از کسی نمی‌ترسید و زبان دومی هم نداشت. حاجی در زمان طاغوت، رانندهٔ وزیر کشاورزی وقت بود و به همین خاطر رفت و آمدهایی به دربار داشت. او از همین طریق با «شهید کلاهدوز» آشنا شد. شهید کلاهدوز از طریق حاجی بخشی، اطلاعات و اخبار مهم دربار را به مبارزان و انقلابیون می‌رساند.»

اذان گفتن «حاجی بخشی» در قطار «محمدرضا شاه»

این همرزم حاجی بخشی در ادامه یک خاطرهٔ عجیب و بسیار جذاب را تعریف کرد: «حاجی به واسطهٔ همین مراوداتی که با دربار داشت، در یکی از سفرهایی که «محمدرضا شاه» با قطار و به مقصد شهرهای شمال کشور داشت، شاه را همراهی می‌کرد. زمانی که موقع اذان شد حاجی از کوپهٔ خود بیرون آمد و با صدای بلند اذان گفت. این یعنی حاجی هیچ ابایی از بندگان خدا نداشت و کاری که فکر می‌کرد درست است را انجام می‌داد.»

رجزخوانی ایرانی‌ها برای دشمن در جبهه با استفاده از بلندگو

در ادامه مجری نشست از جناب اقای «حسین محمودیان»، از اعضای واحد تبلیغات لشکر 27 محمد رسول‌الله درخواست کرد که راجع به کارهای تبلیغاتی زمان جنگ توضیحاتی را ارائه دهد: «کارهای تبلیغاتی ما در زمان جنگ عموماً تجربی بود و غالبا هم اقداماتی ابتکاری انجام می‌دادیم. مثلا در سنگرهای کمین که نزدیک‌ترین سنگر‌ها به خاک دشمن است، یک بلندگو کار می‌گذاشتیم و با استفاده از آن نوارهایی را پخش می‌کردیم که با زبان عربی برای دشمن رجز می‌خواند. این اقدام ما عراقی‌ها را خیلی عصبی می‌کرد. اقدامات دیگر ما در جنگ اجرای تئاتر‌ها و فیلم‌برداری از مناطق مختلف عملیاتی بود. ما در جنگ با حاجی بخشی همکاری‌های فراوانی داشتیم. به عنوان مثال او از کرج شیشه‌های عطر می‌آورد و ما از او می‌گرفتیم و بین رزمندگان پخش می‌کردیم.»

رزمنده‌ای که روی لباسش نوشت: «021 برمی‌گردم»

آقای محمودیان در ادامهٔ توضیحاتش پیرامون اقدامات واحد تبلیغات در جنگ افزود: «همانطور که گفتم اکثر کارهای ما ابتکاری بود. مثلا یکی از عکاسان جنگ روی لباسش به جای اینکه بنویسد کربلا می‌آییم، نوشته بود 021 برمی‌گردم و پشت لباسش هم نوشته مادرجان برمی‌گردم. همین نوشته‌ها باعث شده بود که او هر جا می‌رود توجه‌ها را جلب کند و همه برگردند او را نگاه کنند. وقتی رزمنده‌ها به لباسش خیره می‌شدند، او هم شروع به عکس گرفتن می‌کرد.»

رزمندگان زیر آتش دشمن روزنامه می‌خواندند

در ادامهٔ همین بحث، «حاج قاسم صادقی» پیرامون اقدامات موثر واحد تبلیغات در جنگ، اظهار کرد: «شاید باورتان نشود، اما زمانی که زیر آتش سنگین دشمن بودیم و کاری نمی‌توانستیم بکنیم، بچه‌های تبلیغات روزنامه پخش کردند و رزمندگان زیر آتش دشمن روزنامه می‌خواندند. ما از تبلیغات مهم‌تر که نداریم. رسالت پیغمبر هم تبلیغ بود.»

چرا کسی راجع به بحث تبلیغات در جنگ حرفی نمی‌زند؟

در ادامه یکی از حضار پیرامون دلایل نپرداختن به موضوع تبلیغات در جنگ پرسید و عنوان کرد: «ما از تاریخ رزمی جنگ خاطرات فراوانی در دست داریم. راجع به فرماندهان و غواصان و.. هم کتاب و فیلم زیاد داریم. اما هیچ حرفی راجع به اهمیت بحث تبلیغات در جنگ زده نمی‌شود. همان‌طور که شما گفتید اقدامات جالب هم کم انجام نگرفته. اما چرا این بخش مغفول مانده است؟»

رزمندگان واحد تبلیغات نمی‌توانند التماس کنند سراغ ما هم بیایید

محمودیان در پاسخ به این سوال گفت: «رزمندگان واحد تبلیغات ما نمی‌توانند التماس کنند سراغ ما هم بیایید. بسیاری از آن‌ها خاطرات فراوانی دارند اما کسی به سراغ آن‌ها نمی‌رود. یکی از دوستان ما در زمان جنگ 130 کیلو وزن داشت و با تئاتر‌هایش دل رزمندگان را شاد می‌کرد، چند وقت پیش شهید شد، در حالیکه 60 کیلو وزن داشت. اما کسی سراغ این مجاهد نرفت. شما تا به حال از مسئولان مطالبه کردید که چرا «روایت فتح» یک‌سال است که از تلویزیون پخش نمی‌شود؟ ما در خیلی از حوزه‌ها هنوز ضعف‌های بزرگی داریم.»

به ما گفتند مگر جنگ ما جنگ پفک نمکی بوده است؟

سپس میرهاشمی پیرامون سختی‌های ساخت آثار دفاع‌مقدس گفت: «من عاشق این هستم که با کمترین دستمزد، پیرامون جنگ تحمیلی مستند بسازم. اما ساخت این آثار سختی‌های فروانی دارد. یکی از آن‌ها عدم اعتماد برخی از مسئولان است. من طرحی را پیش یکی از مسئولان بردم و او به من گفت بهتر است افراد جنگ رفته پیرامون دفاع‌مقدس فیلم بسازند. همچنین برخی افراد غیرمتخصص ممیزی‌هایی را به فیلم‌های ما وارد می‌کنند که واقعا به آدم برمی‌خورد و زده می‌شود. مثلا ما در مستندمان یک صحنه آوردیم که حاجی بخشی با نوه‌اش در حال پفک خوردن است. همانطور که در زمان جنگ برای رزمنده‌ها پفک می‌برد. جوانی که مسئول بازبینی مستند بود به ما گفت این صحنه باید حذف شود. گفت مگر جنگ ما جنگ پفک نمکی بوده است؟ متاسفانه این اتفاقات باعث می‌شود که مستندسازان کمتر تمایل پیدا کنند که به سراغ آثار دفاع‌مقدس بروند.

مرا دردی است اندر دل اگر گویم زبان سوزد

در انتها «حاج قاسم صادقی» از جوانان درخواستی کرد: «من از جوانا درخواست می‌کنم که به سراغ بازمانده‌های جنگ بروند و خاطرات آن‌ها را جمع‌آوری کنند. به نظرم همه چیز در این بیت نهفته است: مرا دردی است اندر دل اگر گویم زبان سوزد / اگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد»

این سلسله نشست‌ها پنج شنبه‌ها ساعت 16 در محل حسینیه هنر برگزار می‌شود و همچنین از طریق سایت ammarfilm. ir و به صورت زنده برای عموم علاقه مندان پخش می‌شود.
منبع: تسنیم