به گزارش مشرق، فؤاد ابراهیم از مخالفان نظام عربستان سعودی طی یادداشتی در روزنامه «الاخبار» لبنان به انقلاب و خیزش مردمی یمن و تأثیر آن بر عربستان سعودی پرداخته است.
به نوشته این نویسنده عربستانی، با پیروزی انقلاب یمن، طرح عربستان سعودی موسوم به « ابتکار خلیجی» نیز شکست خورد و مسئولان سعودی به مشکلات و بحرانهای متعددی که در اطراف خود با آن مواجه است، بیشتر پی برد و این موضوع را به خوبی درک کرد که دیگر نمیتواند یک بازیگر منطقهای فعال باشد.
تمام اقدامات عربستان سعودی در یمن با تحولات سریعی که در این کشور رخ داد در حاشیه قرار گرفت. توافق سیاسی بین انصارالله و دیگر گروههای سیاسی یمنی روز یکشنبه انجام گرفت و با فرار سرتیپ «علی محسن الاحمر» فرمانده لشگر زرهی یکم و وابسته به عربستان سعودی به یکی از سفارتخانههای کشورهای همسایه عربی همراه شد. در همین حال «سالم باسندوه» نخستوزیر حاضر به استعفا و کنارهگیری از قدرت شد.
این نویسنده عربستانی در ادامه نوشت: با پیروزی خیزش مردمی یمن، تاریخ این کشور دوباره در مسیر انقلاب 2011 قرار گرفت، انقلابی که با طرح عربستان سعودی عقیم مانده بود. انقلابی که بدون محاکمه علی عبدالله صالح نیمه کاره و ناتمام ماند و باز مزدوران ریاض بر یمن حکومت کردند؛ اما دوباره مردم یمن انقلاب را در مسیر واقعی خود قرار دادند.
فؤاد ابراهیم نوشت: عربستان باید از این پس در مورد مسائل منطقه ای مشاوران حکیمی را استخدام کند، چرا که هزینهای که عربستان در یمن داد بسیار گزاف بود و میتواند در صورت غفلت از معادلات دیگر رقبای این کشور در منطقه، هزینههای گزافتری را برای ریاض رقم بزند.
در حال حاضر تمامی کارشناسان بر این باورند که فصل دوم انقلاب یمن، امپراتوری عربستان در این کشور را برچید، از روز اولی که در فوریه 2011 جوانان یمنی به خیابان ریختند، عربستان سعودی را بزرگترین مانع برای به ثمر نشستن انقلاب خود میدانستند.
این انقلابی عربستانی در ادامه مینویسد: اما یمن دیگر بحرین نیست، چرا که دیگر عربستان نمیتواند نیروهای سپر جزیره به یمن اعزام کند تا به بهانه حمایت از زیرساختهای حیاتی یمن را اشغال کند.
بنا به نظر فؤاد ابراهیم، انقلابیون و در رأس آنها انصارالله، به وسیله دو عامل توانست جلوی اتهام طائفی بودن این خیزش را بگیرد، یک؛ حضور گسترده مردمی در این خیزش و دو حل سریع سیاسی ماجرا و پیروزی انقلاب.
عربستان به این باور رسیده است که دیگر نمیتواند در یمن بازیگر فعالی باشد.
عربستان به یمن به عنوان حیات خلوت خود نگاه میکرد و در تمامی تعاملاتی که تاکنون به با دولت یمن داشته است، پدرسالارانه برخورد کرده است، از فرماندهان ارتش گرفته تا رؤسای قبائل همگی تحت نفوذ ریاض بودند.
در حال حاضر نیز « أبو ماریا القحطانی » مفتی وهابی و از رهبران بلندپایه جبهة النصرة دعوت به انقلاب اهل سنت در مقابل انقلاب به اصطلاح شیعیان در یمن کرده است. اما چه کسی است که نداند، انقلاب اخیر با حضور تمامی اقشار مردم به ثمر نشست، از تمامی شهرهای یمن در این خیزش حضور داشتند و این انقلاب، خیزش صرفا شیعیان نبوده بلکه خیزش مردم یمن بوده است.
از سوی دیگر جمعیت انصارالله حفظ انقلاب را مهمتر از درگیر شدن در سهمگیری در نظام میداند و این را نیز از رهبر سابق خویش « سید حسین الحوثی» به ارث گرفتهاند، چرا که وی مرتبا حوثیها را به دوری از کارهای حکومتداری توصیه کرده است.
این جنبش در پایین ترین سطح در امور حکومتی حضور خواهد داشت و هیچ زمانی به طور کامل در حکومت دخالت نخواهد کرد.
این استراتژی حوثیها بسیار مناسب و به جاست، چرا که حوثیها هم میتوانند پایگاه مردمی خویش را حفظ کنند و هم از فرو رفتن در فسادهای حکومتی خود را دور نگه دارند.