ازدواج امیرمؤمنان(ع) با حضرت فاطمه(س) در سنین جوانی بود، به نحوی که حضرت زهرا(س) حدود 9 و امیر مؤمنان(ع) در حدود 20 سال سن داشتند، به همین روی زندگی با نشاط و پرمهری داشته و فرزندان با محبت و عاطفه در این کانون مهر و محبت و ایمان تربیت یافت، در سیره و نگرش اهل بیت(ع) ازدواج به عنوان ضرورتی برای تکمیل حیات سعادتمند مطرح است که باید در سنین آغازین تکلیف انجام گیرد، آسیبی که متوجه جامعه ما است، به سبب دوری از دستورات پیشوایان و شرع مقدس است که سن ازدواج را از آغاز تکلیف که انسان موظف به انجام تکالیف میشود، مشخص کرده است.
یکی از علل تأخیر افتادن ازدواجها رواج سبک زندگی غیر دینی و حاکمیت تشریفات در تمام ابعاد زندگیها است و هزینه های ازدواج و تشکیل خانواده به حدی سنگین شده که بسیاری از خانوادهها از ترس و هیمنه این هزینهها به فکر ازدواج نیستند، علاوه بر این حاکمیت سبک زندگی غیر دینی افکار و اندیشههای زندگی غیر دینی در متون و منابع فرهنگی به عنوان آموزههای کاربردی جایگزین آموزههای اسلامی شده است، برای رهایی از این آسیبهای نیازمند الگوهای عملی و معیارهای استوار هستیم.
از جمله گرههای بزرگ و موانع ازدواج در سنین جوانی هزینه سنگین تهیه جهیزیه برای دختران است که تشریفات و اسباب غیر ضروری این مسأله را مشکلتر کرده است، برای نمونه تهیه مبلمان و دکورهای گران قیمت و کذایی برای نوعروس که اساساً زندگی خود را با مستاجری شروع کرده و نیازمند اسبابکشیهای سالانه است یا تهیه لوازم زندگی که نیاز ضروری محسوب نیست و...
*سادگی در ازدواج
یکی از مهمترین و راهبردیترین درسی که جامعه ما میتواند از زندگی مشترک فاطمه زهرا(س) و علی(ع) بگیرد و سبک زندگی خود را اصلاح کند، سادگی و آسان گرفتن در تشکیل زندگی است، گذشتن از موانع تشریفات پایهگذاری آسان زندگی مشترک مهمترین روش برای اصلاح سبک زندگی است که در سایه آن مهمترین عنصر زندگی زیبا نهفته است.
آنچه زندگیها را پر از فشارهای روانی و بیماریها کرده است، به اساس تشکیل خانواده بر میگردد، وقتی زندگی ساده چونان زندگی امیرمؤمنان(ع) و فاطمه(س) برگزار نشد، با وامها و قرضهای آلوده به ربا و اقساط سنگین بنیان زندگی نهاده شد، در حقیقت بنیان زندگی بر اساس ربا و تشریفات سنگین غیر اسلامی گذاشته شده است، چنین زندگی در معرض انواع آسیبها و آفتها از جمله طلاق است.
اگر آمار طلاق در برخی شهرها بسیار بالاست، علتیابی شود و دادگاههای خانواده و مراکز متصدی طلاق آسیبشناسانه به این مسأله نگاه کنند، اکثر این مسائل به تشریفات و چشم هم چشمیها و ازدواجهای سنین بالاتر بر میگردد، اگر در مراسم تشریفات و مهمانیها هزینه سنگین به داماد تحمیل شود، داماد در آغاز زندگی زیر بار قروض و گاهی قروض ربوی و دیون سنگین غیر شرعی برود، پس از پایان مراسم که همه به دنبال زندگی خود روند، این عروس و دامادند که باید آغازگر زندگی زیبا و شادی بخش و نشاط انگیز باشند، گرفتار زندگی همراه با سختی و تلخیها باشند، آنها در پی چارهاندیشی به پرداختن قروض، زندگی تلخ استرسزا شروع کرده ممکن است همین زندگی به شکست و طلاق منجر شود.
سنت قدیم ایرانیان در عروسی براساس مکتب اهل بیت(ع) بود، عروسی بیتشریفات با ولیمه ساده در حد توان و جمعی از خویشان به عنوان هدیه مبالغ یا هدایای غیر نقدی در تأمین مایحتاج زندگی عروس و داماد شرکت میجستند، زندگی همراه با عواطف با مصداق «تعاونوا علی البر والتقوا» شروع میشد، اگر زندگی در تالارهای آن چنانی به جای ولیمههای ساده که اهل بیت(ع) داشتند، با چندین نوع غذا شروع شود که تنها هزینه اجاره تالار گاهی به میلیارد بالغ شده که با این پولها میتوان چندین خانواده تشکیل داد و صدها مشکل و معضل را از جامعه پاک کرد، روشن است که بیشتر چنین زندگیها اساس بیبنیان خواهد داشت.
این عروسیها در سبک زندگی هیچ یک از ائمه ما وجود نداشته است، بلکه بر عکس زندگی مستبدان و ظالمان و اشرار و دشمنان اهل بیت(ع) این گونه بوده است، معاویه چنین مجالسی برای عروسی یزید برپا کرد، فرهنگ اهل بیت(ع) در ازدواج این گونه بود که پس از خواستگاری و تهیه جهاز زندگی ساده وضروریات اولیه که داماد و عروس یا خانواده و نزدیکان تهیه میکردند، پس از ولیمه ساده که فقرا در آن از دعوت شدگان بودند، عروسی انجام میگرفت و زندگی بیآلایش شروع میشد و از تشریفات سنگین و هزینههای دروغین خبری نبود، جوانان در سنین آغاز بلوغ ازدواج میکردند، لذا مفاسد اخلاقی کمتر بود.
امیرمؤمنان با فروش زره یا یکی از اسبابهای جنگی که کمتر مورد استفاده بود، هم پول جهاز و هم هزینه ولیمه را تهیه کرد. خانه هم در ابتدا از خودشان نداشتند و در خانه یکی از خویشاوندان اسکان یافتند، امروز برخی شروطی مانند داشتن خانههای اشرافی و ماشینهای کذا و... دارند، اینها همه از موانع ازدواج و تأخیر سن ازدواج است، این تشریفات در جامعه چنان جا افتاده و فرهنگ شده که وقتی از سادگی گفته شود منکر و بیکلاسی تلقی میشود.
*جهاز حضرت فاطمه(س) چه بود/توصیههای پیامبر(ص) برای دختر نوعروسش
پیامبر اکرم(ص) با پول زره یا چیز دیگر که نیاز ضروری بود، برای تهیه اسباب اولیه زندگی به برخی از یاران گفت: این پول را ببرید و آنچه یک زندگی بدان آغاز میشود تهیه کنید و بیاورید، پول که شصت درهم بود، یک پیراهن سفید، یک مقنعه، یک حوله تختخواب، دو تشک، چهار بالش، یک قطعه حصیر، یک آسیای دستی، یک کاسه مسی، یک مشک آب، یک طشت، یک کاسه گلی، یک ظرف آبخوری، یک پرده پشمی، یک ابریق، یک سبوی گلی، دو کوزه سفالی، یک پوست به عنوان فرش و یک عبا، همه ابزاری برای زندگی آن دو شد.
وقتی وسایل را پیش روی پیامبر(ص) نهادند، اشک در چشمان او حلقه زد، دستهای مبارکش را به سوی آسمان بلند کرد و دعا فرمود: خدایا به اهل بیت من برکت عنایت کن و این ازدواج را برای کسانی که اکثر ظرفهایشان گلی است، مبارک گردان، بعد رو به علی(ع) کرد و فرمود: علی جان! میخواهی فاطمه را به تو بسپارم؟ گفتم: بله! یا رسول اللّه! فرمود: علی جان! امشب یک مهمانی مختصر بگیر و همسرت را ببر، یکی از اصحاب گوسفندی هدیه کرد و دیگر ذرت آوردند و علی با ده درهمی که پیامبر(ص) داده بود، روغن و خرما و کشک خرید و سفرهای گسترده شد.
بعد از ضیافت شام که مهمانان همه رفتند، پیامبر(ص) علی(ع) و فاطمه(س) را فرا خواند، فرمود: علی جان! همسرت خوب همسری است و بعد به فاطمه(س) فرمود: دخترم مبادا نگران باشی از فقر شوهرت، دخترم تو را به بهترین مرد روی زمین شوهر دادم، همسرت بزرگ دنیا و آخرت است، دخترم مبادا که از شویت نافرمانی کنی، شوهرت اولین مؤمن و عالمترین خلق روی زمین است. دخترم ذخایر دنیا و آخرت را بر پدرت عرضه کردند، بیآنکه هیچ از مقامش در نزد خداوند بکاهند، امّا من نپذیرفتم و تن به مال و ثروت ندادم.
*شوهرداری مورد تحسین
یکی از علل طلاقها و ناموفق بودن زندگیهای امروزین درگیریهای بین زن و شوهر است که شوهر از همسرداری همسر راضی نیست. درگیری و مناقشه از آغاز زندگی شروع شده و به جوانب مختلف میانجامد و در نهایت به طلاق منجر میشود، حضرت فاطمه(س) در زندگی چونان زنان دیگر که همسرانشان رزمنده و مدافع دین بودند، در کنار پیامبر(ص) مشکلات زیادی داشت، اما هیچ گاه مشکلات و فقر و دوره جهاد علی(ع) در جبهههای دفاع از اسلام را به رخ خود نیاورد و از مشکلات مادی گلایه و شکوه نکرد و هر روز به این بهانه با همسرش مناقشه و جدل نکرد، این زیباترین نماد شوهرداری از یک زن است که بانوان دیگر از آن باید الگو بگیرند و در زندگی صبورانه شوهرداری و با کاستیهای زندگی بسازند تا زندگی در پرتو نور صبر زیبا شود.
امیرمؤمنان(ع) همواره از سیره فاطمه(س) در شوهرداری لذت میبرد، چنان که فاطمه(س) در اواخر عمر و آخرین روزهای بیماری خود، خطاب به امیرالمؤمنین علی(ع) عرض کرد: ای پسر عمو، هیچ وقت مرا در زندگی دروغگو و خائن ندیدی و از وقتی که با تو بودم هیچ مخالفت تو را نکردم.
پس حضرت علی(ع) فرمود: «معاذ الله انت اعلم بالله و ابرّ و اتقی و اکرم و اشدّ خوفاً من الله ان اوّنجک بمخالفتی»، پناه به خدا، تو به خدا عالمتری و آن قدر نیکوکار و پرهیزگار و خداترس هستی که من تو را به مخالفت با خویش توبیخ کنم، اگر در جامعه امروزی ما زنان شوهران خود را از رفتار خود و شوهرداری خود راضی کنند؛ باید به آنان جایزه داد، اگر چنین باشد بسیاری از معضلات اخلاقی جامعه ما حل خواهد شد و سبک زندگی اصلاح خواهد شد، اصلاح جامعه ما به دست بانوان است که اگر به وظایف خود درست عمل کنند و از زندگی فاطمه الگو بگیرند. شوهرداری زیبا در فرهنگ اسلام و از نگره پیامبر دارای جایزه بزرگ است آن حضرت پاداش همسرداری خوب را معادل جهاد در راه خدا برای زنان بیان کرد، وقتی درباره پاداش جهاد سخن گفت، زنی از یاران پرسید: ای پیامبر خدا(ص) حیف که ما از آن پاداش محروم هستیم، حضرت(ص) فرمود: «حسن التبعل» شوهرداری خوب برای شما جهاد است...
*تربیت فرزندان
یکی از هدفهای زیبا و متعالی ازدواج فرزندار شدن و برخورداری از فرزندان زیاد است، امیرمؤمنان(ع) از زنان مختلف دارای بیش از 30 فرزند بود، حضرت فاطمه(س) در زندگی نسبتاً کوتاه خود پنج فرزند داشت، در تربیت آنان براساس موازین قرآن و آموزههای نبوی بسیار کوشید، امام حسن(ع) الجار ثم الدار را از مادر و نماز شب مادر آموخت و کرامت و سخاوت را در دامن پر مهر زهرا آنگاه آموخت که آن بانو لباس عروسی خود را به فقری داد تا خود را بپوشاند.
ایثار وگذشت در راه دین را فاطمه به فرزندان باشیر پاک هدیه داد و نهاد آنان را این گونه تربیت کرد، لذا این فرزندان برای همه الگو هستند، چون فرزندانی تربیت کرد که دین خدا را حفظ کردند، فرزندانی چون حسن و حسین و زینب و امکلثوم تربیت کرد که هر یک نقش بزرگ الهی در راه اعتلای دین خدا داشتند، فاطمه علم و شجاعت و پارسایی و تقوا را به فرزندان با رفتار خود یاد داد، شجاعتی که امام حسین(ع) از مادر آموخت، در کربلا به جهانیان آموخت و عزتی که زینب و امکلثوم از مادر آموختند در کوفه و شام به همه درس دادند که در راه دین باید بردباری داشت و از همه عزیزان گذشت، آری! دین اسلام برای همه عزیز است.
*تقسیم کار در زندگی فاطمه(س) و علی(ع)
یکی از مهمترین آفاتهای اجتماعی امروز ما این مسأله است که وظایف اعضای خانواده پراکنده شده است، از مهمترین علل بالا رفتن سن ازدواج نیز همین مسأله و فراوانی بیکاریهای اجتماعی و پیامدهای تلخ آن نیز این مسأله هست.
این حقیقت تلخ را باید پذیرفت که عدم رغبت به ازدواج در جامعه از این مسأله نشات گرفته که هر یک از دختران و پسران دارای اشتغالات مختلف بوده و نیازهای غریزی را یا سرکوب یا از روشهای غیر شرعی خاموش میکنند، همین مسأله سبب کاهش آمار ازدواجها و نسل و فرزندان شده و چه بسا عامل افزایش طلاق نیز میشود.
وقتی امیرمؤمنان(ع) و حضرت زهرا(س) خانواده دو نفری بودند و رسول خدا(ص) از زندگی آنها بازدید کرد، فرمود کارهای درون منزل به دخترم مربوط است و کارهای بیرون منزل به علی، این تقسیم عادلانه برای زهرا از آن جهت که به عفاف و عفت بها میداد، بسیار خوشایند و مورد استقبال بود.
اشتغالات منزل برای او به حدی زیاد بود که گاهی علی(ع) نیز در برخی از کارهای منزل به او کمک می کرد و این مسأله نیز برای پیامبر(ص) خوشایند بود و آن را تحسین و در بین یاران فرهنگسازی کرد و فرمود: به همسران خود در منزل کمک کنید.
اگر این مسأله در جامعه ما فرهنگ شود و بانوان به خانهداری، همسرداری، مدیریت امور و تدبیر منزل پرداخته و علم آن را داشته باشند و به جز امور ضروری مانند: تعلیم و تربیت و آموزش فرزندان و یا در امور پزشکی مربوط به زنان و از این قبیل اشتغالات که از ضرورتهای زندگی امروزی است، از امور دیگر دوری کنند بسیاری از آسیبهای زندگی و مشکلات از جامعه ما ریشهکن خواهد شد.
براساس آیین مترقی اهل بیت اولویت اول اشتغال زنان مدیریت خانواده و تربیت مدیران لایق است، اولویت دیگر نیز حضور در عرصههای مدیریتی مربوط به امور زنان است. منع مطلق از اشتغال زنان در برخی از شرایط، در صورت فراهم بودن شرایط درست نیست، براساس نیازهای زمانه و ضروریات اجتماعی امروزی حضور بانوان در مدیریت برخی از ابعاد اجتماعی لازم است.
کدام فرشته خطبه عقد حضرت زهرا(س) را خواند
نخستین روز از آخرین ماه سال قمری، سالروز پیوندی آسمانی است که دیگر هیچگاه مانند آن در تاریخ تکرار نشد. علی علیهالسلام، پیشوای پارسایان با فاطمه علیهاالسلام، برترین بانوی جهان پیمان عشق بست و خدا والاترین فرستاده خویش را بر این پیمان گواه گرفت.
برکت این ازدواج، عمری به گستردگی آفتاب دارد؛ همچنان که یاد و نام آن در تاریخ برای همیشه ماندگار شد، اول ذیحجه، روزی مبارک برای همه نوگامانی است که دل به زندگی فاطمی دادهاند تا شادی خود را با خاطره همیشه روشن آن روز مبارک، پیوند زنند.
و چه زیباست که امامی معصوم از فرزندان آن حضرت به روایت این ازدواج پر خیر و برکت بپردازد، در ادامه شرح ماجرای پیوند آسمانی یار نبی با یاس نبی از زبان امام رضا علیهالسلام میآید:
*شرح ماجرای ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) از زبان امام رضا(ع)
حضرت رضا(ع) فرمود: پدرم از پدرش جعفر بن محمّد و آن حضرت از پدر خود از جدّ بزرگوار خویش(ع) نقل فرمود که:
حضرت على(ع) فرمود: تصمیم به ازدواج گرفتم، ولى جرأت نمىکردم، این مطلب را به حضرت رسول(ص) عرض کنم و مدتى این موضوع شب و روز در فکرم بود تا اینکه روزى بر حضرت رسول(ص) وارد شدم و آن حضرت فرمودند: اى علی!
عرض کردم: بفرمایید اى رسول خدا!
فرمود: آیا میل و رغبتى به ازدواج دارى؟
عرض کردم: رسول خدا خود داناتر است -و گمان بردم حضرت یکى از زنان قریش را به عقد من درآورند- و من از اینکه فرصت ازدواج با فاطمه را از دست دهم، نگران بودم و متوجّه نشدم که چه شد که حضرت مرا صدا زدند و در خانه امسلمه به خدمتشان رسیدم.
وقتى به من نگاه کردند، چهرهشان درخشید، تبسّمى فرموده به گونهاى که سفیدى دندانهایشان را که مىدرخشید دیدم، حضرت به من فرمودند: اى على! مژده! چرا که خداوند مسأله ازدواج تو را که فکر مرا مشغول کرده بود، خود به عهده گرفت.
گفتم: قضیه چیست یا رسول اللّٰه!؟
حضرت فرمودند: جبرئیل با سنبل و قرنفل بهشتى نزد من آمد و آنها را به من داد، من آن دو را گرفتم و بوییدم و گفتم: اى جبرئیل! این سنبل و قرنفل را به چه مناسبت آوردهاى؟
او گفت: خداوند تبارک و تعالى ملائکه ساکن بهشت و نیز سایر ساکنین آن را امر فرموده که تمام بهشتها را با تمام درختها و رودخانهها و میوهها و قصرهایش آذین بندند و به بادهاى بهشتى دستور داده تا با بوى انواع عطر بوزند و حورالعین را به خواندن سورههاى «طه»، «طس»، «شورى» و سورههایى که با «طسم» شروع مىشود امر فرمود و به یک منادى دستور داد که چنین جار بزند:
اى ملائکه من و اى ساکنین بهشت من! شاهد باشید که فاطمه دختر محمّد را به عقد على بن ابىطالب در آوردم و به این کار راضى و خشنودم، این دو از یک دیگرند.
سپس خداوند تبارک و تعالى به ملکى از ملائکه بهشت به نام راحیل - که در بلاغت هیچ یک از ملائکه به پاى او نمىرسند- امر فرمود که خطبه بخواند، او نیز خطبهاى خواند که اهل آسمان و زمین چنین خطبهاى نیاورده بودند، سپس به یک منادى دستور داد تا چنین جار بزند:
اى ملائکه من و اى ساکنین بهشت من! به على بن ابىطالب حبیب محمّد و فاطمه دختر محمّد تبریک بگویید، چه اینکه من براى آنان خیر و برکت قرار دادم.
راحیل گفت: برکت تو بر آن دو بیشتر از آنچه ما در بهشت و منزلت براى آنان مشاهده کردیم نیست؟
خداوند فرمود: اى راحیل! از جمله برکت من بر آن دو این است که آنان را بر محبّت خودم، با هم همراه مىکنم و حجّت خود بر مردم قرارشان مىدهم و قسم به عزّت و جلالم که از آن دو، نسل و فرزندانى به وجود خواهم آورد که در زمین گنجینهداران و معادن حکمت خود قرارشان خواهم داد، بعد از پیامبران، آنان را حجّت بر مردم قرار مىدهم.
پس مژده بده اى علىّ! که من نیز، همچون خداى رحمان، دخترم فاطمه را به ازدواج تو درآوردم و آنچه را که خداوند براى او پسندید، من نیز پسندیدم.
حال دست همسر خود را بگیر که تو از من نسبت به او سزاوارترى، جبرئیل به من خبر داد که بهشت و اهل آن، مشتاق شما دو نفرند و اگر خداوند تبارک و تعالى نمىخواست از نسل شما حجّتى بر خلق برگزیند، خواسته بهشت و اهل بهشت را در مورد شما دو نفر اجابت مىفرمود، پس تو چه خوب برادر و چه خوب داماد و چه خوب همدمى هستى و رضایت خدا براى تو کافى است و از رضایت هر کس دیگر بهتر است.
حضرت على(ع) گفت: «رَبِّ أَوْزِعْنِیأَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ اَلَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَ»؛ پروردگارا! مرا بر آن دار که شکر نعمتى که به من دادى، به جاى آرم، حضرت رسول(ص) نیز آمین گفتند. {منبع: عیون اخبار الرضا(ع)}
زمانویژه برنامه ازدواج حضرت زهرا(س) و حضرت علی (ع) با حضور حضرت آیت الله حسینی قزوینی
مولودی خوانی به مناسبت اول ذیحجه سالروز ازدواج مبارک امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) با صدای محمود کریمی
مولودی خوانی به مناسبت اول ذیحجه سالروز ازدواج مبارک امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) با صدای محمود کریمی
مديحه ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س)
سروده زیر کاری از وحید قاسمی شاعر توانمند کشورمان است که به مناسبت سالروز ازدواج امیرالمومنین(ع) وحضرت زهرا(س) سروده است؛ حتما شعر زیبای زیر را بخوانید؛
فضای شهر مدینه دوباره روحانی ست
نماز پنجره هایش چقدر عرفانی ست
مگر چه عید بزرگی رسیده که امشب
در آسمان و فلک جشن نور افشانی ست
عجب شبی! همه جا ریسه بسته جبرائیل
عجب شبی! همه ی کهکشان چراغانی ست
ولیمه می دهد امشب پیمبر رحمت
چقدر سفره ی این بزم پهن و طولانی ست!
فرشته ها سرشان گرم کار و...؛ میکائیل
به فکر پخت و پزِ سور و ساتِ مهمانی ست
درون سفره مِی ناب و ساغر آوردند
کلیم و خضر دلی از عزا در آوردند
ستاره ها همه بی تاب دیدن داماد
گرفته اند حسودان کورْ دل غمباد
وضو گرفته و با احترام باید گفت:
-جناب حضرت داماد! شاخه ی شمشاد!-
تمام آینه های مدینه غش کردند
نگاه فاطمه تا در نگاه شان افتاد
کلید باغ جنان را خدا مراسم عقد
به این عروس سرِ سفره زیر لفظی داد
ترانه ی لب داوودِ خوش صدا این است:
علی و فاطمه پیوندتان مبارک باد!
خدا به حور و ملک گفت تا که دف بزنند
بس است گفتن تسبیح و ذکر، کف بزنند
سروده زیر کاری از یوسف رحیمی است که در ادامه ملاحظه می کنید؛
سرتاسر مدينه پر از شوق و شور بود
لبريز از طراوت و غرقِ سرور بود
از آسمان شهر پيمبر در آن پگاه
صد آسمان ملائكه گرم عبور بود
وقت نزولِ سورهي ياسين و هل أتي،
هنگامهي تجلي آيات نور بود
بال فرشته فرش قدمهاي آفتاب
روبند ماهتاب ز گيسوي حور بود
عطر بهشت از نفس باغ مي چكيد
تا اوج عرش زمزمه هاي حضور بود
عالم از عطر ياس مدينه معطر است
پيوند آسماني زهرا و حيدر است
مي خواستند تا كه بمانند يار هم
همدل ترين و هم نفس روزگار هم
بي زرق و برق ، سادهي ساده شروع شد
پيوند آسماني شان در كنار هم
«سرمايه هاي اصلي شان مهر و عاطفه
بي اعتنا به ثروت و دار و ندار هم»
بر اعتماد شانهي هم تكيه داشتند
سنگ صبور يكدگر و راز دار هم
بودند هر پگاه دل انگيزتر ز عشق
گرم طلوع روشنِ خورشيد وار هم
چشم بد از جمال دو خورشيد دور باد
چشم حسودِ بد دل و بد خواه كور باد
هم ، ماوراي حد تصور كمالشان
هم ، ماسواي ذهن و تخيل جلالشان
آنجا كه سوخت بال و پر آسمانيان
بام نخستِ پر زدن و اوج بالشان
بايد كه درس زندگي آموخت تا ابد
از بورياي كهنه و ظرف سفالشان
در جام كوزه روشني خمّ سلسبيل
كوثر شراب خانگي لايزالشان
كي مي توان به واسطهي اين مثالها
پرواز كرد تا افق بي مثالشان
آئينهي ظهور صفات خدا شدند
ياسين و نور شدند هل أتي شدند
بر شانه هاي عرش خدا خانه داشتند
نه نه ، كه عرش را به روي شانه داشتند
اين ساکنان عرش خدا از همان ازل
چشمي به چند روزهي دنيا نداشتند
هر چند داشت سفره شان نان خشكِ جو
اما هميشه خويِ كريمانه داشتند
سرشار از عشق و عاطفه و نور ِ معرفت
همواره لحظه هاي صميمانه داشتند
گل داده بود باغِ بهشت اميدشان
يعني چهار غنچهي ريحانه داشتند
ما جرعه نوش چشمهي جاريّ كوثريم
دلداده ايم ، شيعهي زهرا و حيدريم
نماز پنجره هایش چقدر عرفانی ست
مگر چه عید بزرگی رسیده که امشب
در آسمان و فلک جشن نور افشانی ست
عجب شبی! همه جا ریسه بسته جبرائیل
عجب شبی! همه ی کهکشان چراغانی ست
ولیمه می دهد امشب پیمبر رحمت
چقدر سفره ی این بزم پهن و طولانی ست!
فرشته ها سرشان گرم کار و...؛ میکائیل
به فکر پخت و پزِ سور و ساتِ مهمانی ست
درون سفره مِی ناب و ساغر آوردند
کلیم و خضر دلی از عزا در آوردند
ستاره ها همه بی تاب دیدن داماد
گرفته اند حسودان کورْ دل غمباد
وضو گرفته و با احترام باید گفت:
-جناب حضرت داماد! شاخه ی شمشاد!-
تمام آینه های مدینه غش کردند
نگاه فاطمه تا در نگاه شان افتاد
کلید باغ جنان را خدا مراسم عقد
به این عروس سرِ سفره زیر لفظی داد
ترانه ی لب داوودِ خوش صدا این است:
علی و فاطمه پیوندتان مبارک باد!
خدا به حور و ملک گفت تا که دف بزنند
بس است گفتن تسبیح و ذکر، کف بزنند
سروده زیر کاری از یوسف رحیمی است که در ادامه ملاحظه می کنید؛
سرتاسر مدينه پر از شوق و شور بود
لبريز از طراوت و غرقِ سرور بود
از آسمان شهر پيمبر در آن پگاه
صد آسمان ملائكه گرم عبور بود
وقت نزولِ سورهي ياسين و هل أتي،
هنگامهي تجلي آيات نور بود
بال فرشته فرش قدمهاي آفتاب
روبند ماهتاب ز گيسوي حور بود
عطر بهشت از نفس باغ مي چكيد
تا اوج عرش زمزمه هاي حضور بود
عالم از عطر ياس مدينه معطر است
پيوند آسماني زهرا و حيدر است
مي خواستند تا كه بمانند يار هم
همدل ترين و هم نفس روزگار هم
بي زرق و برق ، سادهي ساده شروع شد
پيوند آسماني شان در كنار هم
«سرمايه هاي اصلي شان مهر و عاطفه
بي اعتنا به ثروت و دار و ندار هم»
بر اعتماد شانهي هم تكيه داشتند
سنگ صبور يكدگر و راز دار هم
بودند هر پگاه دل انگيزتر ز عشق
گرم طلوع روشنِ خورشيد وار هم
چشم بد از جمال دو خورشيد دور باد
چشم حسودِ بد دل و بد خواه كور باد
هم ، ماوراي حد تصور كمالشان
هم ، ماسواي ذهن و تخيل جلالشان
آنجا كه سوخت بال و پر آسمانيان
بام نخستِ پر زدن و اوج بالشان
بايد كه درس زندگي آموخت تا ابد
از بورياي كهنه و ظرف سفالشان
در جام كوزه روشني خمّ سلسبيل
كوثر شراب خانگي لايزالشان
كي مي توان به واسطهي اين مثالها
پرواز كرد تا افق بي مثالشان
آئينهي ظهور صفات خدا شدند
ياسين و نور شدند هل أتي شدند
بر شانه هاي عرش خدا خانه داشتند
نه نه ، كه عرش را به روي شانه داشتند
اين ساکنان عرش خدا از همان ازل
چشمي به چند روزهي دنيا نداشتند
هر چند داشت سفره شان نان خشكِ جو
اما هميشه خويِ كريمانه داشتند
سرشار از عشق و عاطفه و نور ِ معرفت
همواره لحظه هاي صميمانه داشتند
گل داده بود باغِ بهشت اميدشان
يعني چهار غنچهي ريحانه داشتند
ما جرعه نوش چشمهي جاريّ كوثريم
دلداده ايم ، شيعهي زهرا و حيدريم