گروه جهاد و مقاومت مشرق - براي مرزنشينهاي غرب كشور واژه جنگ بيشتر از هر واژه ديگري آشناست. آنها زودتر از هر كس ديگري، پيش از شروع رسمي جنگ با آن آشنا شدند و بيشتر از هر كس ديگري گرماي سوزان آتش جنگ را بر تن خود لمس كردند. حمله سراسري ارتش عراق براي ساكنان شهرهاي مرزي مثل دهلران خاطرات تلخي را به يادگار گذاشت كه يكي از آنها شهادت «سيدحسين اعلمي» اولين روحاني شهيد و مفقود پيكرالاثر است. روز پنجم مهرماه سال 1359 در حاليكه بيشتر از شش روز از تهاجم ارتش بعث به خاك ايران نگذشته بود، دشمن جاده دهلران – عينخوش را اشغال كرد و سيدحسين اعلمي را به اسارت خود درآورد و به شهادت رساند. شهيد اعلمي در روز شهادتش در حال برگشت از قم به انديمشك بود تا خود را به جمع رزمندگان برساند كه اسير دشمن شد. با اينكه از سرنوشت او هيچ خبري به دست نميآيد ولي بنا بر مشاهدات مردمي اعلمي اسير شده و خودرويش به آتش كشيده ميشود. عبدالرضا مرادزاده از همرزمان شهيد بيان ميدارد كه چند روز پس از اسارت شهيد اعلمي از طريق راديو عراق صداي او را كه پخش كردند در منطقه دشت عباس به دست نيروهاي عراقي اسير شده است. ولي از آن زمان تاكنون هيچكس از سرنوشت اين سيد خبري ندارد.
شهيد اعلمي كه بود؟
شهيد اعلمي كه در گويش اهالي دهلران به «سيداعلم» معروف است پس از پيروزي انقلاب در آبان ماه سال 1358از سوي دفتر حضرت امام خميني(ره) وارد شهرستان دهلران ميشود و مسئوليت امور جهادسازندگي و تبليغات اسلامي و همچنين سركشي به روستاها و مناطق محروم و برپايي فرايض ديني را عهدهدار ميشود. همچنين مسئوليت كميته امداد امام خميني (ره) در 20/6/59 به وي واگذار ميشود. سيدحسين اعلمي جواني انقلابي، مؤمن و خوشسيما بود كه ارتباط اجتماعي بسيار نزديكي با تمامي قشرهاي مردم برقرار ميكرد. وي درشهرستان دهلران به عنوان نماينده دفتر امام خميني(ره) بسيار مورد محبت و اكرام مردم قرار داشت. به نحوي كه اكنون پس از گذشت 30 سال از شهادتش به طوركامل و برجسته درخاطرات دوستان و مردم شهر ايلام نقش بسته است. او برايتهيه امكانات تداركاتي به منطقه، با وانت شورولت قرمزرنگ خود دائماً به تهران رفت و آمد ميكرد و به قول خودش ميخواست «گوشهاي از محبتها و مهمان نوازي اهالي دهلران را جبران نمايد.» با بالا گرفتن تهديدات و حوادث مرزي و زماني كه سه ماه قبل از جنگ رژيم صدام اقدام به اخراج افراد ايرانيالاصل كرد شهيد اعلمي و بچههاي جهادسازندگي و سپاه و نيروهاي مردمي كار انتقال اين خانوادههاي بيپناه و آواره را به خاك كشورمان انجام ميدادند. با شروع رسمي جنگ در ۳۱ شهريور ماه و بمباران هوايي شهرها از جمله دهلران و آواره شدن همه خانوارهاي دهلراني شهيد اعلمي هم خانوادهاش را به قم برد تا خود با فراغ بال بيشتر به منطقه برگردد.
حاج سالار صفرخاني از نيروهاي رزمنده و جهادگر دوران دفاع مقدس و همرزم شهيد اعلمي اينچنين بيان ميكند:«شهيد اعلمي قبل از جنگ وارد دهلران شد. افراد نيكوكار را در تهران و شهرهاي ديگر را به همكاري دعوت ميكرد تا به نيازمندان اين شهرستان كمك كند. ما بچههاي جهاد سازندگي شبانه به كمك سيداعلمي ميرفتيم و مواد غذايي را بستهبندي ميكرديم. او آنها را در اختيار افراد مستمند قرار ميداد. سيد مرتباً در مورد مسائل اعتقادي و انقلابي هدايتگري ميكرد و براي همه ما يك راهنما در همه امور بود».
مادر شهيد كريم حاتمي كه فرزندش در اولين روزهاي شروع دفاع مقدس به شهادت رسيده، ميگويد: «فرزندم كريم قبل از شروع جنگ به عنوان نيروي كمكرسان به جهادسازندگي رفت تا زيرنظر سيدحسين اعلمي به نيازمندان و محرومان روستايي كمك كند. سيدحسين اعلمي در كنار پل ميمه دهلران انباري داير كرده بود و امكاناتي را از تهران دريافت و در اين محل نگهداري ميكرد و پس از شناسايي افراد نيازمند با دستخط ايشان آذوقه، لباس و كالاي مورد نياز روستاييان توزيع ميشد.»
اين روحاني مبارز در نهايت وقتي براي رزم به منطقه دهلران برگشته بود، به اسارت درآمده و در گمنامي و غربت به شهادت ميرسد. يادش گرامي باد.
منبع : روزنامه جوان
کد خبر 349224
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۳۹۳ - ۰۸:۱۰
براي مرزنشينهاي غرب كشور واژه جنگ بيشتر از هر واژه ديگري آشناست. آنها زودتر از هر كس ديگري، پيش از شروع رسمي جنگ با آن آشنا شدند و بيشتر از هر كس ديگري گرماي سوزان آتش جنگ را بر تن خود لمس كردند.