به گزارش مشرق، فرشید مجاور حسینی که یکی از اساتید اقتصاد بین الملل دانشگاه یو.سی. دیویس آمریکا است و دکترای اقتصاد خود را از همین دانشگاه اخذ کرده و سالها در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران و مؤسسه عالی در پژوهش و برنامه ریزی نیاوران عضو هیئت علمی بوده، تحلیل خود را از تشریح وضعیت بهره وری طی دهه های مختلف در ایران انجام داده است که متن آن به این شرح است:
در اینجا از تکرار مطالب تاریخی چگونگی بروز بیماری هلندی در ایران که دیگران به قدر کفایت از آن گفته اند و نگارنده نیز در دهه 70 به کرّات در مورد آن نوشته و سخنرانی کرده گذشته به موضوع مهمتری که کمتر به آن پرداخته شده میپردازم.
صنایع ایران در دهه 70 نیز به بنبست رسیده بود
دوستان و همکاران پیشنهاد دهنده بسته اقتصادی چنان از مشکلات دهه 80 سخن میگویند که گویا پیش از آن مشکل قابل اعتنایی نبود. اگر چه اشتباهات اقتصادی این دو دهه با یکدیگر قابل مقایسه نیست و دهه هشتاد واقعا رکورد دار است ولی حقیقت آن است که صنایع ایران در دهه 70 نیز به بنبست رسیده بود. دهه 80 اساسا ادامه منطقی همان شرایط با مسکن و یا بهتر بگوییم مخدر درآمدهای نفتی بود که مشکل اصلی را از نظرها پنهان می کرد.
اشکال اصلی اقتصاد و صنایع ایران رکود بهره وری و ناکارآمدی عمومی است
اشکال اصلی اقتصاد و صنایع ایران رکود بهره وری و ناکارآمدی عمومی است. این موضوعی است که از اواخر دهه 70 شناخته شده بود و نگارنده نیز در مورد آن بسیار نوشته است. مطالبی که در زیر آمده کپی بخشهایی از گزارش طرح تحقیقاتی به نام «بهره وری در صنایع کارخانه ای ایران» است که نگارنده آن را در 1380 برای وزارت صنایع و معادن کشور انجام داد. در ادامه جملاتی از آن گزارش بدون کوچکترین تغییری نقل می شود تا ابعاد مشکلی که کشور در آن زمان نیز با آن دست به گریبان بود روشن شود.
بخشهایی از گزارش طرح تحقیقاتی «بهره وری در صنایع کارخانه ای ایران» نگارنده در 1380
"درآمد سرانه ایران در سال 1376 به طور واقعی معادل درآمد مقدار آن در سال 1346 یعنی 30 سال پیش از آن تاریخ است در حالی که طی همین مدت درآمد سرانه کره و یا سنگاپور 8 برابر شده است. تا سی و چند سال پیش درآمد سرانه ایران نزدیک دو برابر درآمد سرانه ترکیه و سوریه تقریباً نصف درآمد سرانه ایران بود. اما اکنون درآمد سرانه این دو کشور هر یک نزدیک به سی درصد بیشتر از ایران است. افزایش شکاف درآمدی میان ایران و کشورهای آ. سه. آن از این هم بیشتر است. سی و چند سال پیش درآمد سرانه ایران نزدیک به دو برابر درآمد سرانه بود اما امروزه درآمد این دو کشور به ترتیب نزدیک به 3 و 5 برابر از ایران بیشتر است. چه چیزی میتواند این رکود اقتصادی را آنهم در دوره ای که آهنگ رشد اغلب کشورهای در حال توسعه شتاب گرفته است توضیح دهد؟ در مقاله ای در سال 1378 مجاورحسینی ضمن طرح این سوال موضوع کاهش بهره وری عمومی در اقتصاد ایران پس از انقلاب اسلامی سال 1358 را مطرح میکند و با استفاده از حسابداری رشد نشان میدهد که در واقع طی دو دهه اخیر در میان 57 کشوری که آمار آن موجود بود ایران مطلقاٌ کمترین رشد در بهره وری کل (تفپ) را دارا میباشد. به عبارت دیگر اگر چه در ایران سرمایه گذاری طی دهههای اخیر نسبت به سالهای قبل از انقلاب کاهش یافته است اما این موضوع تنها بخش کوچکی از سقوط رشد اقتصادی ایران را توضیح میدهد و قسمت اعظم آن همچنان بدون توضیح باقی میماند."
"بررسیها نشان میدهد که میان نرخهای رشد ارزش افزوده و موجودی سرمایه در دوره 55-1345 و دوره های بعدی تفاوت کیفی وجود دارد. تفاوتها آنقدر فاحش است که در خواننده این تصور را ایجاد مینماید که گویا سری اول مربوط به کشوری مانند کره جنوبی یا سنگاپور و سری های بعد مربوط به کشورهای بحران زده آفریقایی میباشند."
"بخش صنعت ایران که تا سال 1355 یکی از پویاترین بخشهای اقتصادی کشور محسوب میشد و در سطح جهانی نیز از رشد خوبی برخوردار بود در دهه های بعدی دچار بحران گردید به طوری که رشد بهره وری بخش از ارقام 3-4 درصدی به حداکثر صفر درصدی در سالهای پس از 1355 تغییر کرد."
"اگر چه بهره وری صنایع در دوره سه ساله پس از جنگ افزایش یافته است اما پس از سال 1370 هیچ روند پایدار، با ثبات و معنی داری از رشد بهره وری در صنایع ایران مشاهده نمیشود. این خود به خود نشان میدهد که کاهش فاحش بهره وری در سالهای پس از 1355 را نمیتوان تماماً به آثار مخرب جنگ مرتبط دانست."
"بررسی متوسط نرخ رشد صنایع کارخانه ای ایران طی دوره 77-1368 نکات جالبی در مورد روند حرکت صنایع ایران طی سالهای اخیر را آشکار میسازد. اول انکه متوسط نرخ رشد بهره وری (6/1 درصد ) درمقایسه با عدد مشابه در دوره قبل از انقلاب ( 6/10) و معیارهای بینالمللی بسیار کوچک است. "
"درباره تقریبا بی اثر بودن تحصیلات و صادرات امری هشداردهنده است، مجاورحسینی ( 1378) در مورد سرمایه گذاری زیادی در سرمایه انسانی و اثرات سود آن بر بهره وری هشدار داده بود. در آن مقاله وی استدلال میکند که بر اساس محاسباتی که از متوسط مشارکت سرمایه انسانی در درآمد هر سطح جهانی وجود دارد طی دهه 75-65 که تعداد دانشجویان کشور 170 هزار به یک میلیون و 192 هزار نفر افزایش یافته است. رشد درآمد سرانه ایران تنها از همین بابت میباید 3 درصد رشد میکرد در حالی که رشد سرانه در این دوره تقریباٌ صفر است. ریگرسیون فوق نیز همین مطلب را تأئید میکند این معادله بیان میکند که تحصیلات عملاُ هیچ اثرمعنی داری رشد بهرهوری کارگران نداشته است."
"نتایج به دست آمده نشان میدهد که سرمایه گذاری خصوصی اثری مثبت و بی ثبات اقتصاد کلان (بی ثباتی نرخ ا رز و سطح قیمتها ) اثری منفی بر بهره وری دارد. "
"سهم سرمایه گذاری خصوصی بیشترین اثر را بر بهره وری دارد. مکانیزم اثر گذاری سهم سرمایه گذاری بخش خصوصی ممکن است به این ترتیب باشد که هر گاه بخش خصوص اعتماد بیشتری برای فعالیت در بازار میکند سهم آن افزایش مییابد و این متغیر در واقع یک مشخص برای وجود عوامل دیگری است. از سوی دیگر هر گاه دخالت دولت در بازار زیاد میشود سهم سرمایه گذاری خصوصی کاهش مییابد و احتمالاُ به فعالیتهای غیرکارخانه ای، مانند مستقلات میپردازد لذا بهره وری در بخش کاهش مییابد."
"نتایج حاصل بدست آمده از آزمونهای رگرسیونی نشان داد که تنها بزرگی کارگاه و سهم کارگران غیر تولیدی ارتباط معنی دار و قابل اندازه گیری با رشد بهره وری صنایع دارد. که اثر اولی بر بهره وری مثبت و دومی منفی میباشد. نتایج آزمونها وجود اثر معنی داری از سطح تحصیلات و تجربه کارگران، هزینه بخش توسعه را بر بهره وری تأئید نکردند."
"نتایج آزمونها نشان میدهد که مقیاس اقتصادی در صنایع ایران اندکی نزولی است. اگر چه این آزمون مدرک قاطعی برای نزولی بودن بازده به بار نمیآورد اما از آن میتوان برای رد این نظریه که گویا بازدهی اقتصادی در صنایع کارخانه ای ایران صعودی است استفاده نمود. همچنین آزمون رقابتی بودن قیمت گذاریها نشان میدهد که قیمت گذاریها در صنایع کارخانه ای ایران فاصله زیادی با رقابت کامل دارد و مجموعاٌ شرایط اقتصادی در صنایع کارخانه ای ایران غیر رقابتی است."
"به نظر میرسد توضیح رکود بهره وری در ایران نیز به هیچ عامل منفردی بستگی نداشته باشد و موضوع را میبایست در حوزه های دیگر پیگیری نمود که لزوماٌ تمام آنها نیز به معنای متعارف کلمه اقتصادی و یا قابل اندازه گیری نیستند. نتایج این مطالعه گر چه راهنمای روشنی از عوامل مؤثر بر رشد بهره وری صنایع ارائه نمیدهد اما نشان میدهد بسیاری از عواملی که تصور میرود بر رشد بهره وری مؤثر باشند عملاُ در اقتصاد ایران موثر عمل نمیکنند. موثر نبودن نقش صادارت و تحقیق توسعه بر رشد بهره وری در ایران با توجه به ناچیز بودن سهم آنها از فروش و تمرکز بسیار شدید آنها در چند بنگاه بسیار بزرگ شاید قابل فهم باشد اما موثر نبودن سطح تحصیلات کارکنان خود تکان دهنده است."
"یکی از مهمترین اهدافی که سیستم آموزشی کشور از سوبسید کردن آموزش دنبال کرده ایجاد سرریز حاصل از استخدام کارکنان تحصیل کرده و لذا افزایش بازده اجتماعی است. فقدان رابطه معنی دار بین تحصیلات کارکان و بهره وری نشان میدهد که در واقع این سوبسیدها به هدر رفته اند. اما چرا کارکنان تحصیل کرده منشأ رشد بهره وری در صنعت نیستند؟ یک پاسخ آن است که بخش اعظم صنایع ایران نیازی به تحول برای بقای خود احساس نمیکنند و یا اینکه بهدلیل فزونی هزینه بر فوائد از انجام تحول صرفنظر میکنند. هزینه تحول میتواند اشکال مختلف داشته باشد. به عنوان مثال رشد یک فرد خلاق میتواند موقعیت مدیر فعلی را تضعیف کند و این به عنوان هزینه ای غیرقابل قبول برای هرم مدیریتی بنگاه تلقی گردد. نداشتن انگیزه برای ایجاد تحول را میتوان به تلاشهای را نتجویانه احاد اقتصادی تعبیر نمود. اگر دریافتی تعدادی از کارکنان اعم از مدیر، مهندس و یا حتی کارگران به عملکرد تولیدی آنها ارتباطی نداشته باشد و یا بدتر آنکه دریافتی آنها تابعی از فعالیتهای غیر تولیدی و یا حتی ضد تولیدی آنها باشد، اگر بخش قابل توجهی از در آمد بنگاهها تابعی از فعالیتهای غیر تولیدی در جهت رفع موانع تولید و یا اختصاص هر چه بیشتر سوبسیدهای گوناگون باشد آنگاه تعجبی نخواهد داشت که خلاقیتها به جای فعالیتهای مولد در این مجاری صرف شوند."
"شواهد و قرائنی وجود دارد که نشان میدهد حرکت صعودی در جامعه ایران به شکل فزاینده ای دشوار تر شده است. امروز کمتر مشاهده میشود که یک کارکن ساده صرفاٌ به دلیل ابراز لیافت در امر تولید و بهره وری بتواند در واحد تولیدی و یا خدماتی خود تا سطح مدیریت و یا حتی معاونت آن ارتقاء مقام یابد. عدم وجود تحرک اجتماعی و وجود انحصارات در مشاغل که بعضاً به پیش و پا افتاده ترین مشاغل و مناصب نیز تعمیم یافته است شاید کلید فهم رکود بهره وری در اقتصاد ایران باشد. پدیده مهاجرت گسترده نیروهای متخصص ایرانی به خارج کشور و شتاب گیری آن طی سالهای گذشته میتواند خود معلول همین پدیده باشد."
بحران دهه 70 به مراتب وخیم تر شده است
اکنون بعد از نزدیک به 14 سال از انجام آن مطالعهٔ شواهد و قرائنی وجود دارد که نشان می دهد بحرانی که در دهه 70 قابل مشاهده بود اکنون به مراتب وخیمتر شده است.
در اینجا از تکرار مطالب تاریخی چگونگی بروز بیماری هلندی در ایران که دیگران به قدر کفایت از آن گفته اند و نگارنده نیز در دهه 70 به کرّات در مورد آن نوشته و سخنرانی کرده گذشته به موضوع مهمتری که کمتر به آن پرداخته شده میپردازم.
صنایع ایران در دهه 70 نیز به بنبست رسیده بود
دوستان و همکاران پیشنهاد دهنده بسته اقتصادی چنان از مشکلات دهه 80 سخن میگویند که گویا پیش از آن مشکل قابل اعتنایی نبود. اگر چه اشتباهات اقتصادی این دو دهه با یکدیگر قابل مقایسه نیست و دهه هشتاد واقعا رکورد دار است ولی حقیقت آن است که صنایع ایران در دهه 70 نیز به بنبست رسیده بود. دهه 80 اساسا ادامه منطقی همان شرایط با مسکن و یا بهتر بگوییم مخدر درآمدهای نفتی بود که مشکل اصلی را از نظرها پنهان می کرد.
اشکال اصلی اقتصاد و صنایع ایران رکود بهره وری و ناکارآمدی عمومی است
اشکال اصلی اقتصاد و صنایع ایران رکود بهره وری و ناکارآمدی عمومی است. این موضوعی است که از اواخر دهه 70 شناخته شده بود و نگارنده نیز در مورد آن بسیار نوشته است. مطالبی که در زیر آمده کپی بخشهایی از گزارش طرح تحقیقاتی به نام «بهره وری در صنایع کارخانه ای ایران» است که نگارنده آن را در 1380 برای وزارت صنایع و معادن کشور انجام داد. در ادامه جملاتی از آن گزارش بدون کوچکترین تغییری نقل می شود تا ابعاد مشکلی که کشور در آن زمان نیز با آن دست به گریبان بود روشن شود.
بخشهایی از گزارش طرح تحقیقاتی «بهره وری در صنایع کارخانه ای ایران» نگارنده در 1380
"درآمد سرانه ایران در سال 1376 به طور واقعی معادل درآمد مقدار آن در سال 1346 یعنی 30 سال پیش از آن تاریخ است در حالی که طی همین مدت درآمد سرانه کره و یا سنگاپور 8 برابر شده است. تا سی و چند سال پیش درآمد سرانه ایران نزدیک دو برابر درآمد سرانه ترکیه و سوریه تقریباً نصف درآمد سرانه ایران بود. اما اکنون درآمد سرانه این دو کشور هر یک نزدیک به سی درصد بیشتر از ایران است. افزایش شکاف درآمدی میان ایران و کشورهای آ. سه. آن از این هم بیشتر است. سی و چند سال پیش درآمد سرانه ایران نزدیک به دو برابر درآمد سرانه بود اما امروزه درآمد این دو کشور به ترتیب نزدیک به 3 و 5 برابر از ایران بیشتر است. چه چیزی میتواند این رکود اقتصادی را آنهم در دوره ای که آهنگ رشد اغلب کشورهای در حال توسعه شتاب گرفته است توضیح دهد؟ در مقاله ای در سال 1378 مجاورحسینی ضمن طرح این سوال موضوع کاهش بهره وری عمومی در اقتصاد ایران پس از انقلاب اسلامی سال 1358 را مطرح میکند و با استفاده از حسابداری رشد نشان میدهد که در واقع طی دو دهه اخیر در میان 57 کشوری که آمار آن موجود بود ایران مطلقاٌ کمترین رشد در بهره وری کل (تفپ) را دارا میباشد. به عبارت دیگر اگر چه در ایران سرمایه گذاری طی دهههای اخیر نسبت به سالهای قبل از انقلاب کاهش یافته است اما این موضوع تنها بخش کوچکی از سقوط رشد اقتصادی ایران را توضیح میدهد و قسمت اعظم آن همچنان بدون توضیح باقی میماند."
"بررسیها نشان میدهد که میان نرخهای رشد ارزش افزوده و موجودی سرمایه در دوره 55-1345 و دوره های بعدی تفاوت کیفی وجود دارد. تفاوتها آنقدر فاحش است که در خواننده این تصور را ایجاد مینماید که گویا سری اول مربوط به کشوری مانند کره جنوبی یا سنگاپور و سری های بعد مربوط به کشورهای بحران زده آفریقایی میباشند."
"بخش صنعت ایران که تا سال 1355 یکی از پویاترین بخشهای اقتصادی کشور محسوب میشد و در سطح جهانی نیز از رشد خوبی برخوردار بود در دهه های بعدی دچار بحران گردید به طوری که رشد بهره وری بخش از ارقام 3-4 درصدی به حداکثر صفر درصدی در سالهای پس از 1355 تغییر کرد."
"اگر چه بهره وری صنایع در دوره سه ساله پس از جنگ افزایش یافته است اما پس از سال 1370 هیچ روند پایدار، با ثبات و معنی داری از رشد بهره وری در صنایع ایران مشاهده نمیشود. این خود به خود نشان میدهد که کاهش فاحش بهره وری در سالهای پس از 1355 را نمیتوان تماماً به آثار مخرب جنگ مرتبط دانست."
"بررسی متوسط نرخ رشد صنایع کارخانه ای ایران طی دوره 77-1368 نکات جالبی در مورد روند حرکت صنایع ایران طی سالهای اخیر را آشکار میسازد. اول انکه متوسط نرخ رشد بهره وری (6/1 درصد ) درمقایسه با عدد مشابه در دوره قبل از انقلاب ( 6/10) و معیارهای بینالمللی بسیار کوچک است. "
"درباره تقریبا بی اثر بودن تحصیلات و صادرات امری هشداردهنده است، مجاورحسینی ( 1378) در مورد سرمایه گذاری زیادی در سرمایه انسانی و اثرات سود آن بر بهره وری هشدار داده بود. در آن مقاله وی استدلال میکند که بر اساس محاسباتی که از متوسط مشارکت سرمایه انسانی در درآمد هر سطح جهانی وجود دارد طی دهه 75-65 که تعداد دانشجویان کشور 170 هزار به یک میلیون و 192 هزار نفر افزایش یافته است. رشد درآمد سرانه ایران تنها از همین بابت میباید 3 درصد رشد میکرد در حالی که رشد سرانه در این دوره تقریباٌ صفر است. ریگرسیون فوق نیز همین مطلب را تأئید میکند این معادله بیان میکند که تحصیلات عملاُ هیچ اثرمعنی داری رشد بهرهوری کارگران نداشته است."
"نتایج به دست آمده نشان میدهد که سرمایه گذاری خصوصی اثری مثبت و بی ثبات اقتصاد کلان (بی ثباتی نرخ ا رز و سطح قیمتها ) اثری منفی بر بهره وری دارد. "
"سهم سرمایه گذاری خصوصی بیشترین اثر را بر بهره وری دارد. مکانیزم اثر گذاری سهم سرمایه گذاری بخش خصوصی ممکن است به این ترتیب باشد که هر گاه بخش خصوص اعتماد بیشتری برای فعالیت در بازار میکند سهم آن افزایش مییابد و این متغیر در واقع یک مشخص برای وجود عوامل دیگری است. از سوی دیگر هر گاه دخالت دولت در بازار زیاد میشود سهم سرمایه گذاری خصوصی کاهش مییابد و احتمالاُ به فعالیتهای غیرکارخانه ای، مانند مستقلات میپردازد لذا بهره وری در بخش کاهش مییابد."
"نتایج حاصل بدست آمده از آزمونهای رگرسیونی نشان داد که تنها بزرگی کارگاه و سهم کارگران غیر تولیدی ارتباط معنی دار و قابل اندازه گیری با رشد بهره وری صنایع دارد. که اثر اولی بر بهره وری مثبت و دومی منفی میباشد. نتایج آزمونها وجود اثر معنی داری از سطح تحصیلات و تجربه کارگران، هزینه بخش توسعه را بر بهره وری تأئید نکردند."
"نتایج آزمونها نشان میدهد که مقیاس اقتصادی در صنایع ایران اندکی نزولی است. اگر چه این آزمون مدرک قاطعی برای نزولی بودن بازده به بار نمیآورد اما از آن میتوان برای رد این نظریه که گویا بازدهی اقتصادی در صنایع کارخانه ای ایران صعودی است استفاده نمود. همچنین آزمون رقابتی بودن قیمت گذاریها نشان میدهد که قیمت گذاریها در صنایع کارخانه ای ایران فاصله زیادی با رقابت کامل دارد و مجموعاٌ شرایط اقتصادی در صنایع کارخانه ای ایران غیر رقابتی است."
"به نظر میرسد توضیح رکود بهره وری در ایران نیز به هیچ عامل منفردی بستگی نداشته باشد و موضوع را میبایست در حوزه های دیگر پیگیری نمود که لزوماٌ تمام آنها نیز به معنای متعارف کلمه اقتصادی و یا قابل اندازه گیری نیستند. نتایج این مطالعه گر چه راهنمای روشنی از عوامل مؤثر بر رشد بهره وری صنایع ارائه نمیدهد اما نشان میدهد بسیاری از عواملی که تصور میرود بر رشد بهره وری مؤثر باشند عملاُ در اقتصاد ایران موثر عمل نمیکنند. موثر نبودن نقش صادارت و تحقیق توسعه بر رشد بهره وری در ایران با توجه به ناچیز بودن سهم آنها از فروش و تمرکز بسیار شدید آنها در چند بنگاه بسیار بزرگ شاید قابل فهم باشد اما موثر نبودن سطح تحصیلات کارکنان خود تکان دهنده است."
"یکی از مهمترین اهدافی که سیستم آموزشی کشور از سوبسید کردن آموزش دنبال کرده ایجاد سرریز حاصل از استخدام کارکنان تحصیل کرده و لذا افزایش بازده اجتماعی است. فقدان رابطه معنی دار بین تحصیلات کارکان و بهره وری نشان میدهد که در واقع این سوبسیدها به هدر رفته اند. اما چرا کارکنان تحصیل کرده منشأ رشد بهره وری در صنعت نیستند؟ یک پاسخ آن است که بخش اعظم صنایع ایران نیازی به تحول برای بقای خود احساس نمیکنند و یا اینکه بهدلیل فزونی هزینه بر فوائد از انجام تحول صرفنظر میکنند. هزینه تحول میتواند اشکال مختلف داشته باشد. به عنوان مثال رشد یک فرد خلاق میتواند موقعیت مدیر فعلی را تضعیف کند و این به عنوان هزینه ای غیرقابل قبول برای هرم مدیریتی بنگاه تلقی گردد. نداشتن انگیزه برای ایجاد تحول را میتوان به تلاشهای را نتجویانه احاد اقتصادی تعبیر نمود. اگر دریافتی تعدادی از کارکنان اعم از مدیر، مهندس و یا حتی کارگران به عملکرد تولیدی آنها ارتباطی نداشته باشد و یا بدتر آنکه دریافتی آنها تابعی از فعالیتهای غیر تولیدی و یا حتی ضد تولیدی آنها باشد، اگر بخش قابل توجهی از در آمد بنگاهها تابعی از فعالیتهای غیر تولیدی در جهت رفع موانع تولید و یا اختصاص هر چه بیشتر سوبسیدهای گوناگون باشد آنگاه تعجبی نخواهد داشت که خلاقیتها به جای فعالیتهای مولد در این مجاری صرف شوند."
"شواهد و قرائنی وجود دارد که نشان میدهد حرکت صعودی در جامعه ایران به شکل فزاینده ای دشوار تر شده است. امروز کمتر مشاهده میشود که یک کارکن ساده صرفاٌ به دلیل ابراز لیافت در امر تولید و بهره وری بتواند در واحد تولیدی و یا خدماتی خود تا سطح مدیریت و یا حتی معاونت آن ارتقاء مقام یابد. عدم وجود تحرک اجتماعی و وجود انحصارات در مشاغل که بعضاً به پیش و پا افتاده ترین مشاغل و مناصب نیز تعمیم یافته است شاید کلید فهم رکود بهره وری در اقتصاد ایران باشد. پدیده مهاجرت گسترده نیروهای متخصص ایرانی به خارج کشور و شتاب گیری آن طی سالهای گذشته میتواند خود معلول همین پدیده باشد."
بحران دهه 70 به مراتب وخیم تر شده است
اکنون بعد از نزدیک به 14 سال از انجام آن مطالعهٔ شواهد و قرائنی وجود دارد که نشان می دهد بحرانی که در دهه 70 قابل مشاهده بود اکنون به مراتب وخیمتر شده است.