کد خبر 351533
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۳ - ۰۸:۵۹

یک استاد اخلاق می‌گوید: زمانی که انسان خود حقیقی‌اش را فراموش می‌کند به جنینی شباهت می‌یابد که در رحم مادر به طور ناگهانی، حرکت به سمت تولد سالم را متوقف کرده و شروع به کسب چیزهایی می‌کند که اصلاً در شرایط دنیا کاربردی ندارند.

به گزارش مشرق، محمد شجاعی از اساتید اخلاق و مدیرعامل مؤسسه منتظران منجی در تازه‌ترین درس اخلاق خود در خصوص انسان‌شناسی به موضوع «آفات عمل» پرداخت که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

1 – تنبلی و کسالت

یکی از مهمترین آفات عمل، تنبلی و بی‌حوصلگی است که امام باقر(ع) آن را کلید تمام بدبختی‌های انسان در دنیا و آخرت می‌دانند.

افراد تنبل، همواره از آغاز کاری می‌هراسند و تمایل به درگیر شدن با نفس خویش را ندارند. این افراد دائماً با بهانه‌جویی و منفی‌بافی از زیر بار مسئولیت‌های گوناگون زندگی (مسئولیت‌های فردی، خانوادگی، شغلی، اقتصادی، اجتماعی، کسب مهارت‌های دینی و یا تمرین‌ برای عمل به آموزه‌ها و ...) شانه خالی می‌کنند. ریشه‌ تنبلی این افراد در ضعف اندیشه و معرفت آنان است تا جایی که آنها را از پرداختن به اموری که در حرکت به سمت آخرت و تأمین سعادت و سلامت دنیایی و آخرتی‌شان ضروری است، باز می‌دارد.

انسان‌های بی‌حوصله، برخلاف افراد تنبل، کار را آغاز می‌کنند، اما به دلیل ضعف اندیشه، آن را نیمه‌کاره رها نموده و به نتیجه نمی‌رسانند. به عنوان مثال، یک زندگی مشترک خانوادگی را آغاز می‌کنند اما به دلیل عدم مسئولیت‌پذیریِ صحیح، با شکست مواجه می‌شوند؛ و یا به دنبال کسب علوم معرفتی و الهی می‌روند، اما حوصله‌ تمرین و تکرار و عمل به آموزه‌ها را ندارند و ... به هر حال با اینکه افراد بی‌حوصله، برخلاف افراد تنبل، شجاعت آغازِ عمل را دارند، اما باز هم به دلیل رها نمودنِ آن به نتیجه نمی‌رسند.

خوب است بدانیم که تنبلی‌ها و بی‌حوصلگی‌ها، تنها ریشه‌ی روحی و اعتقادی ندارند، بلکه گاهی ممکن است با ریشه‌های جسمی (روان‌تنی) در شخص تولید گردند. به عنوان مثال کاهش بعضی از مواد مورد نیاز بدن در سطح خون، سبب احساس خستگی مفرط، خواب‌آلودگی، تنبلی و کسالت می‌شود. چنین افرادی با یک آزمایش ساده و تغییر در نظام تغذیه‌ خود، و شناخت طبع خویش و استفاده از غذاهای سازگار با طبع خویش و یا استفاده از درمان‌های پزشکی می‌توانند ریشه‌ اصلیِ این تنبلی‌ها را از روح خویش زدوده و به توفیقات بسیاری دست یابند.

کوتاهی‌های ناشی از تنبلی و بی‌حوصلگی در انجام مسئولیت‌های انسان، به ضایع شدن خودِ او، خانواده‌ او و اساساً ضایع شدن کلّ مجموعه‌ای که ولایت آن به دست این شخص است، می‌انجامد.

2- غفلت

غفلت، یک بیماری بسیار خطرناک است که هم می‌تواند تمام زحمات انسان را بر باد داده و او را دچار خسران نماید و هم او را از پیشرفت و جمع‌آوری امکاناتی که برای حیات دنیا و آخرتش ضروری است، باز بدارد. برای درک این موضوع به مثال ساده‌ی زیر دقت کنید:

فتح قلّه‌ اورست برای کوهنوردان، سه ماه به طول می‌انجامد، اما اگر همین کوهنوردان در لحظات پایانیِ راه غفلت نموده و از مسیر خارج شوند، طی 12 دقیقه سقوط کرده و به زمین می‌رسند.

در مسیر زندگی ما نیز، غفلت می‌تواند زحمات چندین ساله‌ ما را در عرض چند دقیقه نابود نموده و از بین ببرد.

مکانیسم تأثیر غفلت بر نفس انسان

غفلت به معنای عدم توجه به چیزی و یا موضوعی است که توجه و مراقبت از آن لازم و ضروری است. حرکت انسان به سمت آخرت، درست مانند حرکت جنین در رحم مادر به سمت دنیاست. حرکت جنین از همان لحظه‌ تشکیل نطفه به وسیله‌ کسب تجهیزات لازم برای شرایط زندگی در دنیا، آغاز می‌شود. او تنها 9 ماه فرصت دارد تا در هنگام وفاتِ از رحم و تولد به دنیا، به مرحله‌ سلامت کامل نسبت به شرایط زیستی دنیا که بی‌نهایت عظیم‌تر از محیط رحم است رسیده باشد.

لحظه‌ تولد جنین که چند دقیقه بیشتر به طول نمی‌انجامد، هر چند شیرین و جذاب است، اما در صورت آماده نبودن نوزاد برای شرایط زیستی دنیا، عذاب‌آور و دردناک خواهد بود.

انسان نیز در لحظه‌ با شکوه وفات از دنیا و تولد به آخرت اگر برای شرایط پیچیده و بی‌نهایتِ ابدی آماده نباشد، حسرت، عذاب و دردهایش آغاز می‌شود.

در حرکت جنین به سمت دنیا، تنها جنین‌هایی سالم متولد می‌شوند که به محض قرار گرفتن در قرار مکین (رحم) حرکت صحیح خود را آغاز نموده و تک تک ارگان‌های لازم برای استفاده از شرایط زیستی دنیا را مهیا کرده باشند. اساساً انواع تولد از رحمِ مادر به دنیا به چهار گروه زیر تقسیم می‌شود:

1- تولد سالم، 2- تولد سالم قوی، 3- تولد ضعیف بیمار، 4- تولد ناقص معلول

در حرکت انسان به سمت آخرت نیز دقیقاً همین روندها تکرار می‌شود. امروز همه‌ ما در رحم دنیا به سر می‌بریم و به زودی به عالمی بی‌نهایت بزرگتر، کاملتر، پیچیده‌تر و پیشرفته‌تر وارد خواهیم شد، همانگونه که تولد انسان از رحم مادر به دنیا در چند دقیقه و بدون طیّ فاصله‌ مکانی اتفاق می‌افتد، تولد او به برزخ نیز به محض غفلت از بدن و رها کردن آن اتفاق می‌افتد، و اگر او برای چنین تولدی و زندگی در شرایط جدید آماده نباشد، ورودی دردناک و عذاب‌آور در انتظارش خواهد بود.

می‌دانیم که دنیا، بر رحم مادر، احاطه‌ کامل دارد و در تمام مدتی که جنین در رحم مادر به سر می‌برد، تأمین انرژی، تغذیه و مدیریت او توسط دنیا انجام می‌گیرد، بدون آنکه حتی جنین فضای دنیا را ببیند و یا از وجود آن آگاه باشد.

آخرت نیز به همین منوال بر رحم دنیا، کاملاً احاطه دارد و مدیریت تمام امورات دنیا توسط عالم آخرت اداره می‌شود. اما انسان‌ها درست مانند جنین، شلوغی‌هایِ عالم غیب را که درست در پیرامونِ آنها در جریان است نمی‌بینند و حس نمی‌کنند. بنابراین می‌توانیم بگوییم که همه‌ ما به زودی به عالمی با شکوه و عظیم متولد می‌شویم که درست همین جا و در کنار ماست. انبیاء، فرشتگان، معصومین علیهم‌السلام و تمام اهل غیب همین اکنون در کنار ما هستند، بر ما تسلط دارند و امورات ما را اداره می‌کنند، و ما تنها با حذف تعلقات‌مان به جسم خویش می‌توانیم با آنها ارتباط برقرار نموده و حس‌شان کنیم.

همه‌ ما در دنیا کاری جز کسب تحصیلاتِ زندگی برای عالم آخرت نداریم که این مهم جز از راه خودسازی حاصل نمی‌شود.

زندگی هر کدام از ما باید به نحوی سپری شود که در نهایت، نفس ما با ساختار بهشت که منزلِ ابدی ماست، هماهنگ شده باشد. کمترین مرتبه‌ تولد سالم آن است که انسان حداقل تطابق لازم را با بهشت کسب نموده و زوایدی جهنمی و خلافِ شرایط بهشت در روح او وجود نداشته باشد.

نکته‌ی مهم و قابل توجه این است که زمان تولد ما به برزخ نامعلوم است و سبک زندگی انسان باید به گونه‌ای باشد که هر لحظه برای این تولد آماده شود.

غفلت، درست از لحظه‌ای آغاز می‌شود که انسان ماهیت جنینیِ خود و ماهیت رحمی دنیا را از خاطر می‌برد. بی‌توجهی به چنین موضوعِ اساسی و فهمی، سبب می‌شود که انسان وقت و عمر خود را صرف کسب امتیازات و شئوناتی نماید که اساساً در نظامِ آخرتی او هیچ کاربردی ندارند.

فراموش نکنیم که تمام انتخاب‌ها، ارتباطات، افکار و رفتارهای انسان باید کاملاً مطابق با ماهیت جنینی او بوده و سرعت دهنده‌ی او در مسیر حرکت به سوی تولد سالم باشند.

غفلت در حقیقت به معنای گم کردنِ خود حقیقی (خودِ انسانی و فوق عقلانی) و توجه به «خود»های کاذبی است که انسان از خویش می‌شناسد. در این صورت خودِ حقیقی انسان کوچک و ضعیف مانده و «خود»های کاذب او روز به روز رشد یافته و قدرتمند می‌شوند و این در حالی است که آنها تنها برای زندگی دنیا کاربرد داشته و ارزشی در نظام آخرتی ندارند و تجهیزاتِ کارآمدی برای زندگیِ ابدی محسوب نمی‌شوند.

غفلت، از نگاه معصومین

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «الغفله أضرُّ الأعداء؛ غفلت، پرضررترینِ دشمنان است.»

با استناد به این روایت می‌توان گفت که دشمنی بزرگتر از غفلت برای انسان وجود ندارد. لذا احمقانه‌ترین انتخابِ هر انسان، ترجیح خودهای کاذب بر خود حقیقی او و رها کردن کودک عزیز روانی است که از خداوند در او به امانت گذاشته شده است. به طوری که اساساً پرورش، تعلیم، تربیت و تجهیز آن را فراموش کرده است.

امیرالمؤمنین(ع): «الغفلهُ شیمهُ النَّوکی؛ غفلت، خصلت انسان‌های احمق است.»

احمق به کسی اطلاق می‌شود که وقت و عمر خود را صرف چیزهای غیر ضروری نماید. چنین کسی به جای سرمایه‌گذاری در اموری که مولّد شادی، قدرت، آرامش، رحمت و ... در وجود او هستند، وقت و عمر خویش را صرف اموراتی می‌نماید که وجود او را به اضطراب، ناآرامی، رنج، غصه، اختلاف و ... می‌کشاند.

علی(ع): «الغفله ضَلالُ النّفوس و عُنوانُ النُّحوس؛ غفلت، «گمراهی جانها» و سرلوحه‌ی نحسی‌ها و شومی‌هاست.»

به محض اینکه انسان، خود حقیقی‌اش را فراموش می‌کند، به جنینی شباهت می‌یابد که در رحم مادر، به طور ناگهانی، حرکت به سمت تولد سالم را متوقف نموده و شروع به کسب چیزهایی می‌نماید که اصلاً در شرایط زیستی دنیا کاربردی ندارند. مثل نوزادانی که با خویش انگشت اضافه، دست و یا پای اضافه و ... به دنیا آورده‌اند و از تجهیز شدن به ارگان‌های مورد نیازِ دنیا بازمانده‌اند.

فراموش نکنیم که تمام دیدنی‌ها، شنیدنی‌ها، خوردنی‌ها و ... در حال شکل دادن به نفس انسان است و اساساً هیچ ارتباطی در عالم بر نفس انسان بی‌اثر نیست. غفلت، در هر نوع ارتباطی، سبب می‌شود که نفس انسان از مسیرِ تبدیل شدن به باطن انسانی و تولدِ سالم خارج شده و در مسیرهای ناصحیح که به تولد ناسالم می‌انجامد حرکت کند. و این درست معنای عبارت «ضلال النفوس» (گمراهی جان‌ها) است.

این حرکت در مسیرهای اشتباه، سرآغاز تمام امراض اخلاقی انسان (حسادت، بدبینی، پرخاشگری، زودرنجی، عصبانیت و ...) و سر لوحه‌ تمام بدبختی‌های او است.

منبع: فارس