اگر منظور از گروه‌های دیگر، گروه‌های اصول‌گرا است؛ همان‌طور که اصول‌گرایان اقدام به گنجاندن نام فردی اصلاح‌طلب هرچند معتدل در لیست خود نمی‌کنند، گمان نمی‌کنم که اصلاح‌طلبان این اقدام را انجام دهند و نام فردی از جناح مقابل را در لیست خود قرار دهند چراکه علی‌القاعده این اقدام مفهومی ندارد.

به گزارش مشرق، محسن مهرعلیزاده، استاندارپیشین خراسان، معاون رئیس جمهور دولت هشتم و رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی طی گفت‌وگویی به انتخابات84، انتخاب شهردار تهران،خاتمی، نسل جدید اصلاحات اشاره کرد؛ بخش های مهم این گفت و گو را در ادامه می خوانید؛


سوال – چرا سال84 وارد رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری شدید، برای گرم کردن تنور انتخابات یا این‌که برنامه‌ای جدی برای ریاست‌جمهوری داشتید؟

- قطعا همه برای انتخاب شدن آمده بودند؛ من در آن زمان این پتانسیل را در خود دیده بودم که رئیس‌جمهور شوم و در محاسباتی که داشتم برای انتخاب شدن آمده ‌بودم. پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات نیز میان محاسباتی که انجام داده بودم و آن‌چه که به وقوع پیوست فاصله زیادی مشاهده نکردم؛ چراکه در آن سال به دلیل تقسیم آرا میان کاندیدها، رأی 1.5 میلیونی، رأی خوبی برای کاندیدایی که هیچ پولی نداشت تا برای انتخابات هزینه کند و صرفاً روی شناختی که مردم از او داشتند، به حساب می‌آمد.

سوال–نسبت خود با اصلاح‌طلبان را چگونه تعریف می‌کنید؟ آیا خودتان را فردی اصلاح‌طلب می‌دانید؟

فردی مستقل هستم که بر مبنای یک سری اصول در جهت افکار اطلاح‌طلبانه فعالیت می‌کنم
- من فردی مستقل هستم و همگان نیز بر این موضوع واقفند. من در دولت اصلاحات آقای خاتمی کار کرده‌ام و بنا به انتخاب ایشان معاون رئیس‌جمهور بودم. در این شرایط طبیعتاً چنانچه بخواهند در دسته‌بندی‌های سیاسی من را عضو گروهی بداند، بدیهی است که من را جزء اصلاح‌طلبان دسته‌بندی می‌کنند، اما با تعریفی که خودم برا عبارات اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی دارم باید بگویم که من فردی مستقل هستم و بر مبنای یک سری اصول در جهت افکار اطلاح‌طلبانه‌ای که از زمان امام حسین (ع) آغاز شده و از سوی امام راحل مورد تاکید قرار گرفته و هم‌اکنون نیز در کشور ادامه دارد، فعالیت می‌کنم.

سوال– با توجه به قرابت فکری و همچنین نسبت تعریف‌شده‌تری که از شما با اصلاح‌طلبان مشاهده می‌شود، چرا در جریان انتخابات سال 84 تصمیم نگرفتید که به عنوان فردی قدرتمند در پشت صحنه فعالیت کنید تا اینکه وارد صحنه شوید؟

 در آن زمان خودم را فردی بسیار مناسب برای طراحی و اجرایی کردن یکسری اقدامات مشخص در جهت بهبود وضعیت کشور به عنوان رئیس دولت می‌دانستم. هم‌اکنون نیزمعتقدم که در آن مقطع ویژگی‌هایی که برای یک رئیس‌جمهور لازم بود، عمل‌گرا بودن،‌ دارای تجربیاتی ارزنده اجرایی در ابعاد اقتصادی، صنعتی، عمرانی بود. در آن مقطع جامعه به شخصیتی صد در صد سیاسی کمتر نیاز داشت، بلکه به دنبال فردی بود که بیشتر شخصیتی اقتصادی، صنعتی، عمرانی و اجرایی داشته باشد تا بتواند توقعات مردم را برطرف کند.من نیز معتقد بودم که مردم از درگیری‌های سیاسی خسته شده‌اند و به فردی نیازدارند تا فارغ از مسائل صرفاً سیاسی به سایر امور نیز توجه داشته باشد.

سوال– سال گذشته و در جریان یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری، حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد. شما نقش اصلاح‌طلبان در این انتخاب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مطمئناً اگر اجماع قبل از انتخابات اتفاق نمی‌افتاد آقای روحانی شانس رأی‌آوری بسیار پایین‌تری داشتند. اجماع و اتفاق نظر میان آقای هاشمی و اصلاح‌طلبان و کناره‌گیری کاندیدای اصلاح‌طلب از جریان رقابت انتخاباتی تأثیر بسیاری در انتخاب شدن آقای روحانی به عنوان رئیس‌جمهور داشت و چنانچه کاندیدای اصلاح‌طلب کناره‌گیری نمی‌کرد، حتماً شرایطی مشابه انتخابات سال 84 در کشور تکرار می‌شد.

سوال– همزمان با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات شوراهای شهر نیز برگزار شد. در آن زمان ما شاهد بودیم که پس از انتخاب حسن روحانی کاندیدای مورد حمایت اصلاح‌طلبان به عنوان رئیس‌جمهور، ریاست شورای شهر پایتخت نیز به دست اصلاح‌طلبان افتاد. در آن مقطع بحثی مبنی بر این‌که « فتح سنگر به سنگراصلاح‌طلبان» مطرح بود و عده‌ای معتقد بودند که اکنون که ریاست‌جمهوری و شورای شهر تهران به دست اصلاح‌طلبان افتاده است، آن‌ها در گام‌های بعدی به دنبال شهرداری تهران و سپس مجلس شورای اسلامی هستند. نظر شما در این‌باره چیست؟

فتح سنگر به سنگر از جمله تندروی‌هایی است که انجام می‌شود.ما باید دریابیم که قاعده بازی در مسائل سیاسی با قاعده بازی در مسائل نظامی تفاوت دارد. به نظر من چنانچه میان رقابت‌های سیاسی و جنگ‌های عملیاتی و نظامی تمایز قائل شویم می‌توانیم به موفقیت‌های بیشتری دست یابیم. در مورد شهرداری تهران نیز قرار بر این بود که در شورای شهر انتخاباتی برگزار شود که متأسفانه در آنجا نیز بحث چنین رقابت‌هایی مطرح شد. در انتخاب شهردار تهران دوستان اصلاح‌طلب در محاسبات و برآوردهای خود اشتباهاتی انجام دادند و با انتخابی که انجام دادند نتوانستند اقبال لازم از سوی سایر اعضای شورا را کسب کنند. چنانچه اصلاح‌طلبان با این عزم که نمی‌خواهند عرصه شهر و شهرداری را به عرصه رقابت‌های سیاسی تبدیل کنند کاندیدای مناسب‌تری را که در طرف مقابل نیز حساسیت کمتری ایجاد می‌کرد را انتخاب می‌کردند، ممکن بود بتوانند حتی بخشی از آرای اصول‌گرایان شورای شهر تهران را کسب کنند و شهردار تهران فارغ از کشمکش‌های سیاسی انتخاب می‌شد. به نظر من در مورد شورای شهر و شهرداری تهران اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان باید بدانند که نباید شهر را فدای درگیری‌ها و گرفتاری سیاسی خود کنند؛ چراکه مردم آرامش می‌خواهند. در تهران صرفا مسائل ترافیک، تعداد ساختمان‌ها و تعداد خیابان‌ها و طول و عرض‌ آن‌ها مطرح نیست، بلکه مسائلی مطرح است که در مجموع موجب فراهم شدن زندگی مطلوب و آرام برای مردم می‌شود. آقایان نباید وظیفه ایجاد آرامش در یک شهر را با مسائل سیاسی و فتح سنگر به سنگر اشتباه بگیرند.

 سوال – در آن مقطع در گمانه‌زنی‌های مختلف نام شما در کنار نام‌های دیگری به عنوان کاندیدای اصلاح‌طلبان برای گزینه شهرداری تهران مطرح بود. آیا در این‌باره صحبتی جدی از سوی اصلاح‌طلبان با شما انجام گرفت؟

 در مورد شهرداری تهران با بنده نیز صحبت‌هایی انجام گرفت و از من برنامه‌ای خواسته شد اما در روند انتخاب کاندیدا پس از اینکه نظرات مختلف جمع شد، اصلاح‌طلبان به این نتیجه رسیدند که فرد دیگری را به عنوان کاندیدای شهرداری خود مطرح کند.

سوال– در جریان برگزاری انتخابات هیات رئیسه شورای شهر تهران در شهریور ماه سال جاری شاهد بودیم که اصلاح‌ ‌طلبان هیات رئیسه پارلمان شهری تهران را از دست دادند. به نظر شما اصلاح‌طلبان برای انتخابات مجلس دهم باید چه درسی از این موضوع بگیرند؟

به نظر من نه تنها اصلاح‌طلبان، بلکه همه‌ بازیگران صحنه‌های سیاسیت باید بدانند که افراط و تندروی همواره به ضررشان است. چنان‌چه آن‌ها بتوانند عقلانیت، اعتدال و حاکمیت منطق و اصول را در عمل و اتخاذ سیاسیت‌های خود بر احساسات و هیجانات ترجیح دهند قطعا می‌توانند به موفقیت‌های بزرگی دست یابند. نمونه‌ این موضوع را در جریان انتخاب شهردار تهران مشاهده می‌کنیم؛ اصلاح‌طلبان در جریان انتخاب شهردار تهران در مسیر عقلانی‌ای که طراحی کرده بودند در حال حرکت بودند، اما در روزهای پایانی بواسطه‌ یکسری هیجانات و با یک جریان غیر اصولی، این مسیر عقلانی به هم ریخت و نتیجه‌ای حاصل شد که مشاهده کردیم.

سوال – آیا اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات مجلس دهم با لیست واحدی وارد می‌شوند؟

قطعاً اصلاح‌طلبان برای انتخابات مجلس‌ آتی لیست واحدی خواهند داشت؛ چراکه شرط موفقیت قطعی آن‌ها نیز در این است که لیست واحدی از اصلاح‌طلبان معرفی کنند. گرچه با توجه به فضایی که در جامعه به وجود آمده و رویکردی که مردم در انتخابات سال گذشته نشان دادند حتی اگر اصلاح‌طلبان لیست واحدی نیز معرفی نکنند همچنان شانس موفقیت بیشتری دارند اما چنانچه اقدام به معرفی لیست واحدی کنند، شانس خود را قطعی‌تر می‌کنند.

سوال– فکر می‌کنید که در این لیست صرفاً باید افراد اصلاح‌طلب حضور داشته باشند؟ آیا افراد معتدل سایر گروه‌ها نیز می‌توانند در این لیست حاضر باشند؟

 اگر منظور از گروه‌های دیگر، گروه‌های اصول‌گرا است؛ همان‌طور که اصول‌گرایان اقدام به گنجاندن نام فردی اصلاح‌طلب هرچند معتدل در لیست خود نمی‌کنند، گمان نمی‌کنم که اصلاح‌طلبان این اقدام را انجام دهند و نام فردی از جناح مقابل را در لیست خود قرار دهند چراکه علی‌القاعده این اقدام مفهومی ندارد.

سوال– آیا آقای محسن مهرعلیزاده برنامه‌ای برای حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی دارد؟

- به احتمال قوی من نیز در مورد این موضوع فکر می‌کنم.

سوال – با توجه به در پیش بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی، آیا امروز لزوم آسیب‌شناسی اصلاح‌طلبان از سوی خودشان احساس می‌شود؟

- شرط زنده و پویا ماندن و هم‌چنین داشتن تحرک در هر سازمان و فکری، آسیب‌شناسی است. در جامعه ما نیز همه گروه‌ها از جمله اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان و حتی انجمن‌های محلی نیز برای پویا ماندن و داشتن تحرک نیز نیاز به این آسیب‌شناسی دارند.

سوال– اخیراً تشکلی به عنوان ندای ایرانیان آغاز به کار کرده است.برخی معتقدند که این تشکل‌های نوظهور نسل دوم جریان اصلاحات بشمار می‌آیند و برخی دیگر نیز بر این باورند که امروز نسل سوم جریان اصلاح‌طلبی در حال رونمایی است. ارزیابی شما نسبت به این تشکل‌های نوظهور چیست؟

فارغ از این‌که تحلیلگران چه نامی را بر روی تشکل‌های تازه‌تاسیس می‌گذارند، به نظر من در شرایطی که جامعه از احزاب قدرتمندی برخوردار نیست، تولد چنین مجموعه‌هایی به‌عنوان جوانه‌هایی به شمار می‌آیند که بیانگر تداوم حساسیت جوانان و جامعه به فعالیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور خود است و چنانچه جامه چنین حساسیت‌هایی را نداشته باشد به جامعه‌ای منفعل تبدیل می‌شود.

این‌گونه تشکیلات‌ها از این بُعد مبارک و قابل اطمینان است ،اما ای کاش در جامعه‌ شرایطی فراهم می‌شد تا احزاب فراگیر بتوانند به فعالیت بپردازند و این نیروها در قالب یک حزب و تشکل بزرگ هدایت می‌شود.