کد خبر 353179
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۶

محور سیاست سعودی‌ها در یمن، برقراری ارتباطی قوی با رهبران اپوزیسیون یمن برای کنترل اوضاع آن کشور، پس از کناره‌گیری علی عبداله صالح است.

به گزارش مشرق، دو کشور عربستان و يمن به دلايل مختلف سياسي و استراتژيک، روابط پيچيده و قابل تاملي طي سه دهه گذشته برقرار کرده اند. حاکميت خاندان سعودي در عربستان و علي عبداله صالح در يمن و نيز تلاش آنها براي حفظ حاکميت در بسياري از موارد ، آنها را در کنار يکديگر قرار داده است. از زمان وحدت يمن شمالي و جنوبي در دهه 90 ، اين روابط ابعاد گسترده تري به خود گرفت، به ويژه اينکه منافع آل سعود و صالح به يکديگر گره خورد. در نگاه استراتژیک عربستان، جایگاه جغرافیایی یمن و نوع روابط و تعامل آن در  سال‌های گذشته، این کشور را از نظر اثرگذاری بر امنیت ملی عربستان؛ در سطح کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس قرار می‌دهد. به همین دلیل در تمامی بحران‌ها و تحولات یمن در دهه‌های گذشته، عربستان بازیگری فعال و اثرگذار بوده است. حداقل از دهه 1980 به بعد، عربستان سعودی، با کمک -های سخاوتمندانه  خود تسکینی بوده بر مشکلات یمن و متعاقباً وفاداری یمن به عربستان.

يمن با 555 هزار كيلومتر مربع مساحت و حدود 22 ميليون نفر جمعيت بخشي از شبه جزيره عربستان است و از اين رو بررسي اهميت اين تحولات حتما بايد در چارچوب موقعيت بين المللي و منطقه اي شبه جزيره که تركيبي از هفت كشور است، صورت گيرد. شبه جزيره عربستان مهمترين گلوگاه انرژي، ترانزيت كالا و بازار تجارت بين المللي به حساب مي آيد. اين موقعيت وقتي به موقعيت كشورهاي پيراموني خليج فارس (ايران و عراق) اضافه شود، از اهميت فزون تري برخوردار می شود . نزديك به نيمي از ذخاير استراتژيك انرژي در اين منطقه قرار دارد و در اين ميان تضمين صدور بي مسئله انرژي به كشورهاي غرب از اهميت ويژه اي برخوردار است. يمن حداقل داراي چهار موقعيت ويژه ژئوپليتيك است ؛ اشراف يمن بر خليج عدن، اشراف كامل و بي رقيب آن بر مهمترين تنگه استراتژيك جهان (باب المندب) ، اشراف كامل بر آبراه حساس درياي سرخ، تسلط يمن بر كوههاي استراتژيك (مران) كه از سواحل عدن آغاز و تا منطقه طائف در جنوب غرب كشيده مي شود. با اين وصف تحولات يمن، به تحول عمده در شبه جزيره و حتي مناطق اطراف آن - شاخ آفريقا و... -  منجر مي شود.

عربستان در سال هاي اخير به دقت تحولات داخلي يمن را دنبال کرده و از مسائل داخلی این کشور آگاه بوده است. آل سعود از زمان شكل گيري جنبش شيعيان صعده و متحد شدن قبايل شيعه در استان هاي صعده و آل عمران با ظرافت بيشتري اين تحولات را پي گيري كرده است. از ديدگاه آل سعود، شيعيان صعده خطر بالقوه اي براي وهابيت به شمار مي روند، به خصوص اينكه مانع بزرگي براي گسترش تفكرات آنها در خاك يمن هستند. علاوه بر اين، خاك يمن، مأمن مطمئني براي مخالفان سياست های عربستان به شمار مي رود. به اين خاطر از جنگ چهارم الحوثي ها در سال 2004 ، آل سعود متوجه نفوذ و تاثيرگذاري شيعيان در تحولات داخلي يمن و مناطق مرزي عربستان شد . اقدام نظامي عربستان از آن جهت صورت گرفت كه اين کشور احساس كرد ممكن است بحران داخلي يمن به اين كشور منتقل شود، چرا كه استان هاي شيعه نشين (جازان و الشرقيه) در مجاورت مرز يمن قرار دارند.كارشناسان امنيتي منطقه نيز بر اين اعتقاد هستند كه پس از اينكه دولت عربستان با دخالت هاي مستقيم براي سركوب الحوثي ها از طريق دولت مركزي يمن به نتيجه اي نرسيد، خود دست به كار شد و با همه توان و قوا به خاك آن كشور لشكركشي كرد.

با آغاز بحران فراگیر یمن که با سقوط مبارک در مصر همراه شد، نگرانی‌های گسترده‌ای را در ریاض برانگیخت. سعودی‌ها که به تازگی بزرگ‌ترین متحد خاورمیانه‌ای خود را از دست داده بودند، با خطر دیگری در جنوب یمن و نیز خطر تسری این دگرگونی‌ها به خاک خود مواجه شدند. افزون بر آن، با بحران قیام‌های مردمی در عمان، اردن و به خصوص بحرین روبرو بودند. این امر تحرک ریاض در قبال بحران یمن را به تأخیر انداخت. اما پس از غالب آمدن بر اعتراضات داخلی و بحران بحرین، عربستان باز هم در چهارچوب شورای همکاری، ابتکاری برای حل و فصل بحران گسترده یمن مطرح کرد. آمريكا و عربستان سعودي براي جلوگيري از انتقال فوري امواج انقلاب يمن به شبه جزيره، ابتدا تلاش كردند تا جابجايي قدرت در يمن در چارچوب توافق صورت گيرد. از اين رو رياض دو هفته ميزبان گروه هايي از رهبران معارضين بود، ولي در نهايت به جايي نرسيد و پس از آن به حرارت انقلاب در يمن افزوده شد. سعودی ها ابتدا تلاش کردند برای برون رفت صالح از بحران به راهکارهای سیاسی پناه ببرند، لذا با استفاده از شورای همکاری خلیج فارس طرح خود را برای حفظ ساختار سیاسی یمن دنبال کردند، اما با شکست این طرح، اکنون آنها به طرفداران صالح تجهیزات نظامی می دهند و حتی یک گروه از نیروهای سعودی، علی عبداله صالح را تا بازگشت به یمن همراهی کردند. محور سیاست سعودی‌ها در یمن، برقراری ارتباطی قوی با رهبران اپوزیسیون یمن برای کنترل اوضاع آن کشور، پس از کناره‌گیری علی عبداله صالح است. در واقع سعودی‌ها با قدرتمندترین رهبران اپوزیسیون حزب اسلام‌گرای اصلاح ارتباط نیرومندی دارند. به نظر می‌رسد، با توجه به روشن شدن امکان‌ناپذیر بودن بقای صالح در قدرت، درصدد پیشبرد سناریویی در یمن هستند که بر مبنای آن متحدانشان در یمن به قدرت رسیده و دگرگونی‌ها را از این طریق تا حدودی کنترل کنند.

 اگر چه موج تظاهرات یمن با فاصله کمی از قیام ملتهای تونس، مصر و لیبی آغاز شد، اما روند آن به دلیل دخالت مستقیم عربستان به مراتب کندتر بوده و با موانع متعددی روبه رو شده است. افزون بر این ورود دیپلماتیک شورای همکاری خلیج فارس با هدایت عربستان به بحران در این کشور و ارایه پیشنهاد ها و طرحهای مختلف این شورا برای یمنی ها که ابزار مناسبی را برای مانور و وقت کشی صالح به وجود آورد، بر پیچیدگی تحولات در یمن افزود، اما هیچ یک از این موانع تاکنون نتوانسته موج اعتراض را فرو بنشاند. از آنجا که محور سیاست های عربستان را ثبات منطقه ای تشکیل می دهد، احتياج به امنيت در مرزهاي طولاني با يمن دارد و اين مرزها از گذشته هاي دور نيز هميشه منشا نگراني و بحران براي دولتمردان سعودی بوده است. ترور نافرجام چند ماه پيش معاون وزير كشور عربستان و رئيس سازمان امنيت آن كشور گواهي بر اين مدعا است، كه عربستان همانند گذشته آن را به القاعده ربط داد و مدعي شد كه فرد مهاجم از خاك يمن وارد عربستان شده است. همچنين روزانه ده ها نفر از افراد جوياي كار يمني به طور غيرقانوني وارد خاك عربستان شده و با به خطر انداختن جان خود، براي يافتن منبع درآمدي به اين كشور وارد مي شوند. اين در حالي است كه دولت عربستان هميشه از ناامني در اين منطقه به عنوان گذرگاهي براي ورود مواد مخدر نارضایتی داشته است.

 در پایان می توان چنین گفت که هر چند یمن از جایگاه استراتژیکی در محیط پیرامونی عربستان برخوردار است، اما ادامه مداخله در يمن در درازمدت عربستان را با چالش هایي در داخل و خارج روبه رو خواهد كرد، چرا كه هزينه های مداخله و افکار عمومی، چيزي نخواهد بود كه عربستان بتواند آنها را نادیده بگیرد. به عقيده تحليلگران نظامي، گزینه مناسب برای عربستان اين است كه با خروج از خاك يمن به قوانين جهاني احترام بگذارد و اجازه دهد كه سازمان كنفرانس اسلامي با همكاري كشورهاي دیگر راه حل برون رفت از اين بحران را پيدا كنند.

منبع: مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه