چرا رشد چینی‌ها پرشتاب‌ترین رشد در تمام دنیا لقب گرفته است؟ انقلاب دهقانی چین چه خدمتی به رشد اقتصادی این کشور ارائه کرد؟ چرا رشد چینی‌ها پرشتاب‌ترین رشد در تمام دنیا لقب گرفته است؟ این رشد پرشتاب چه درس‌هایی برای کشورهایی مانند ایران دارد؟

گروه گزارش ویژه مشرق- «قدرت خرید چینی‌ها بیش از آمریکایی‌ها است.» این خبری بود که چندی پیش  توسط صندوق بین‌المللی پول منتشر شد. چینی‌ها که ارابه رشد اقتصادی شان ترمز بریده است، تلاش زیادی به خرج می‌دهند تا تحت مدیریت هماهنگ کشوری، همه کشورهای جهان را پشت سر گذارند. سران چین برای پیش‌برد این برنامه، سالها است اولویت بین‌المللی خود را در حوزه اقتصاد (و نه فرهنگ و سیاست) تعریف کرده‌اند، شاید از این رو که رشد اقتصادی آنان توجه دیگران را به الگوی فرهنگی و سیاسی چین نیز جلب خواهد کرد.



چه شده که اژدهای آسیا از خواب استعمار برخاسته و این بار نه همسایگانی که روزی در امپراتوری عظیم چین زندگی می‌کردند، بلکه تمام جهان را نشانه رفته است؟ این غول اقتصادی بر پایه چه سیاست‌های بومی‌ای رشد کرد و چه ابتکارهایی را به خدمت گرفت؟ انقلاب دهقانی چین چه خدمتی به رشد اقتصادی این کشور ارائه کرد؟ چرا رشد چینی‌ها پرشتاب‌ترین رشد در تمام دنیا لقب گرفته است؟ این رشد بی‌ترمز، تا کجا تداوم خواهد یافت و چه چالش‌های خانمان‌براندازی در مسیر آن قرار دارد؟ و نهایتاً آنکه این رشد پرشتاب چه درس‌هایی برای کشورهایی مانند ایران دارد که روزگاری با تمدن باستانی و سپس تمدن اسلامی خود چشم همه را خیره کرده بود و امروزه داعیه صدور فرهنگ و تصاحب جایگاه قدرت نخست منطقه را دارد؟ در نوشتار حاضر و نوشتار آینده به چنین مطالبی خواهیم پرداخت و تلاش می‌کنیم با اجتناب از مطالب تکراری تا حد ممکن،‌ به اصل مطلب یعنی ناگفته‌های رشد اقتصادی چین بپردازیم. لازم به ذکر است عمده آمارهایی که در این گزارش آمده است برگرفته از بانک جهانی است، گر چه نسبت به آن نیز تردیدهایی ابراز شده است.


فراز و نشیب چین از سال‌های فترت تا چشم‌انداز 2020

ابتدا برای آشنایی با چگونگی شروع رشد اقتصادی، تاریخ سده اخیر چین را به اختصار مرور می‌کنیم و سپس با تمرکز بیشتر به تشریح سیاست‌های دولت و مردم چین از اواخر دهه 1970 میلادی تا سال‌های جاری می‌پردازیم:
  • چین مستعمره: شکست چین در جنگ 1839 تا 1842 میلادی با انگلیس که به جنگ تریاک معروف شد،‌ آغاز دوره‌ای از بی‌ثباتی و وابستگی در این کشور بود. چینی‌ها حاضر نبودند به جای چای صادراتی خود، تریاکی را دریافت کنند که انگلیسی‌ها در هند به عمل می‌آوردند. بنابراین نیروهای نظامی انگلیس به چین هجوم آوردند که نتیجه آن امضای پیمان نانجینگ به نفع بریتانیا بود. پس از آن سایر کشورهای غربی نیز با سوءاستفاده از ضعف چین امتیازات مشابهی دریافت کردند. حدود بیست‌سال پس از جنگ نخست، دوباره منازعاتی میان چین و انگلیس رخ داد که باز هم با شکست چینی‌ها روبرو شد. از آنجا که این شکست‌های پیاپی موجب شد چینی‌ها به ضعف خود در برابر تمدن نوظهور غرب پی ببرند و به تغییر خود اقدام کنند،‌ این جنگ‌ها را آغاز عصر مدرن در کشور خود می‌دانند.



چینی‌ها در جنگ تریاک با توپ‌های جنگی انگلیس شوکه شدند

انقلاب باکسرها در 1900 میلادی توسط نیروهای خارجی سرکوب شد اما طلیعه ناآرامی‌های داخلی در چین میان نظامیان و جمهوری‌خواهان به مدت بیش از دو دهه بود. پس از آن دو نیروی دیگر نیز به بی‌ثباتی در چین یاری رساندند: کمونیست‌ها و ژاپنی‌ها. ژاپن در 1931 استان منچوری را تسخیر کرد و تا چندین سال به تدریج شرق چین را تصاحب نمود.

  • انقلاب چین و دوره مائو:‌ با تسلیم ژاپن در جنگ جهانی به متفقین در 1945 میلادی، کمونیست‌ها که اینک به رهبری مائو زدونگ (یا مائو تسه‌تونگ) به مبارزه می‌پرداختند،‌ توانستند به تدریج بر نیروهای دیگر فائق آیند و رقیب اصلی خود یعنی ژنرال چیانگ و نیروهایش را به جزیره‌ای که تایوان نامیده شد، راندند. در 1949 میلادی انقلاب دهقانی چین رخ داد و این کشور در یکم اکتبر، با نام جمهوری خلق چین در مسیر جدیدی افتاد. در این دوره یعنی از انقلاب چین تا 1976 میلادی که مائو درگذشت و حتی تا دو سال بعد که گوفنگ جانشین مائو شده بود، دو سیاست اصلی بر این کشور حاکم شد:


کتاب سرخ مائو قرار بود عناصر ضدانقلاب را از فرهنگ و جامعه چین حذف کند

- اقتصاد برنامه‌ریزی‌شده و متمرکز کمونیستی با نام «جهش بزرگ پیشرفت» یا «یک گام بزرگ به جلو» (ترکیب کمون‌های کشاورزی در روستاها با صنعتی‌سازی برای تولید فولاد، تأکید بر خودکفایی، بستن درهای کشور به روی محصولات و شرکت‌های خارجی) که موجب تضعیف کشاورزی، قحطی بزرگ و مرگ میلیون‌ها چینی شد.

- انقلاب فرهنگی مائو با عنوان انقلاب فرهنگی پرولتاریا برای حذف عوامل ضدانقلابی از جامعه چین (بستن مدارس، تأسیس واحدهای ایدئولوژیک به رهبری جوانان و دانش‌آموزان، مبارزه با سنت‌ها و افکار کهن) که به کشتار میلیون‌ها چینی به خاطر تصفیه ایدئولوژیک انجامید.

چین همچنین در این دوره از گسترش بلوک شرق به ویژه در کره حمایت کرد و نیروهای نظامی خود را در 1950 میلادی برای پشتیبانی از کره شمالی اعزام نمود.



اصلاحات مائو همان کشاورزی بدوی چین را هم نابود کرد
  • اصلاحات شیاوپینگ:‌ در 1978 میلادی،‌ دِنگ شیاوپینگ که از نیروهای اصلاح‌طلب حزب کمونیست در زمان حکومت مائو بود، با کنارزدن هائو گوفنگ (جانشین مائوئیست مائو که قصد تداوم همان سیاست‌های ناکارآمد و ایدئولوژیک مائو را داشت) و سپس اصلاح سیاست‌های اقتصادی مائو زدونگ، عملاً حزب کمونیست را از محتوای کمونیسم خالی کرد. شیاوپینگ که از 1978 تا 1992 میلادی رئیس‌ دولت و رئیس حزب کمونیست بود،
- رشد کشاورزی را برای خروج چینی‌ها از وضع وخیم غذایی و همچنین بدست‌آوردن سرمایه اولیه در اولویت قرار داد،

- اقتصاد برنامه‌ریزی‌شده کمونیستی را به سمت اقتصاد بازاری سوق داد،

- رقابت اقتصادی محدود را ترویج کرد،

- درهای چین را به روی دنیای خارج باز کرد

- و سرمایه‌گذاری خارجی در چین و صادرات به خارج را به مثابه ابزار رشد اقتصادی و پیشرفت فناورانه پایه‌گذاری نمود.



مائو «رهبر انقلاب چین» بود اما افتخار «معمار چین جدید» به شیاوپینگ رسید

شیاوپینگ اصطلاحاً‌ عمل‌گرا بود یعنی تلاش کرد سیاست‌های دولت را به جای ابتنا بر اصول ایدئولوژیک که نتایج ناکارآمد و خشونت‌بار آن روشن شده بود، بر آنچه به نظرش واقعاً به رشد ختم می‌شود بنا کند. در نتیجه سیاست‌های وی،‌ بسیاری از شرکت‌های خارجی کارخانه و دفتر خود را در چین قرار دادند تا با استفاده از نیروی کار ارزان و مالیات اندک،‌ هزینه تولید خود را کم کنند. با تولید شغل توسط این شرکت‌ها،‌ نرخ اشتغال در چین افزایش یافت و به تدریج با سرمایه‌گذاری از این درآمدِ حاصل‌شده در کنار بهره‌گیری از سود حاصل از رشد کشاورزی در نیمه نخست دهه 1980 میلادی، دولت و شرکت‌های چینی توانستند به صورت مستقل به سرمایه‌گذاری و رشد تولید سرانه دست یابند. مدیریت هماهنگ دولت با هدف تإمین منافع ملی در این زمینه موجب شد چین صرفاً به زمینه رشد سرمایه شرکت‌های خارجی تبدیل نشود بلکه خود نیز در این میان به سودآوری درست یازد. این حرکت که در چشم‌انداز خود، تبدیل چین در سال 2020 میلادی به اقتصاد اول دنیا (بیشترین تولید داخلی)‌ را در نظر گرفته بود،‌ رشد شتابانی در اقتصاد چین ایجاد کرد اما طبیعتاً عوارض ناگواری نیز برای مردم چین داشت که به برخی از آنها در ادامه گزارش اشاره خواهد شد.
  • کسب مقام نخست در رشد اقتصادی:‌ چین از اوایل قرن 21 میلادی یعنی وقتی آمریکا رشد‌های حدود 2 تا 4 درصدی را تجربه می‌کرد، با بکارگیری سیاست‌هایی توانست به طور متوسط،‌ رشد اقتصادی 10‌درصدی را (که اوج آن در سال 2006 با 12.7٪ و 2007 میلادی با 14.2٪ بود) برای خود بدست آورد که چشم جهانیان را خیره کرد. این سیاست‌ها و برنامه‌ها عبارت بود از:‌


قرار نیست این دو خط به هم برسند؟

- تداوم اصلاحات اقتصادی شیاوپینگ:‌ جیانگ زِمین و هوجینتائو سیاست‌های پراگماتیستی شیاوپنگ با حسن استفاده از شرایط بومی را ادامه دادند. این سیاست‌ها دو ابزار اصلی داشت یعنی حمایت از سرمایه‌گذاری خارجی و سودآوری از صادرات کالا. این ابزارها با مدیریت کلان دولتی برای دو هدف به کار گرفته شد:‌ ایجاد اشتغال برای همه و افزایش تولید سرانه. طبیعی است با جمعیت زیاد چین،‌ اگر هر کس شغلی داشته باشد و بر تولید خود بیافزاید،‌ در برآورد ملی سرمایه عظیمی بدست می‌آید که دولت و شرکت‌های چینی می‌توانند از آن سود ببرند.

- صرفه‌جویی در مصرف و سرمایه‌گذاریِ هر چه بیشتر از سود اقتصادی: این سیاست به صورت نسبتاً هماهنگ از جانب شرکت‌ها، دولت و مردم پیگیری شد. تقریباً دو نسل از چین، با افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد به خود و دولت، رشد بلندمدت کشور خود را به منافع شخصی ترجیح دادند؛ و از خود فداکاری نشان دادند. این چیزی بود که در کشورهای غربی یافت نمی‌شود زیرا در آنجا هر کارگری خواهان تأمین کامل حقوق خود است و افراد نه به یکدیگر یا دولت بلکه به قانون و اجرای آن اعتماد می‌کنند. حرکتی که شیاوپنگ آغاز کرد، آن چنان مردم چین را به خود مجذوب ساخت که از رفاه خود به صورت موقت صرف نظر کردند تا کشورشان پیشرفت کند. به بیان ساده، دولت و شرکت‌ها به مردم قول دادند اگر راضی به دریافت حقوق اندک مالی، تحمل شرایط کاری سخت‌تر و زندگی صرفه‌جویانه‌تر شوند،‌ این سرمایه حاصله را که در دست دولت و شرکتی‌ها می‌ماند سرمایه‌گذاری می‌کنند و اختلاس نمی‌کنند. مردم چین نیز در جایگاه کارگر به شرکت‌ها و دولت اعتماد کردند. بمانَد که البته همین وضعیت موجب رشد فساد مالی در دولت، حزب حاکم و شرکت‌ها شد اما سرمایه‌ای که از این گذشتِ مردم حاصل شد، آن چنان فربه بود که رشد اقتصادی 10٪ را برای چین به ارمغان آورد.



ایجاد اشتغال برای همه و افزایش تولید سرانه دو هدف اصلی اصلاحات شیاوپینگ بود

- بهبود مدیریت کلان اقتصادی توسط دولت: دو مورد گذشته بدون یک مدیریت متمرکز، مستمر و مورد اجماع، دستاوردی نداشت. دولت‌های چینی به جای اینکه هر یک ساز خود را بزنند،‌ خط چشم‌انداز شیاوپنگ را دنبال کردند زیرا نخبگان چین بر این برنامه اجماع داشتند، گر چه بخشی از این اجماع با فداکردن مشارکت سیاسی و آزادی بیان رخ داد. زیرا عملاً مدیریت این حرکت در دست حزب حاکم قرار داشته و دارد که وجود حزب قدرتمند دیگر یا انتقاد سیاستمداران اثرگذار را بر رویه خود برنمی‌تابد. به هر حال اگر چه این آزادی‌ها فدا شد، اما حزب کمونیست نیز با حمایت مستمر و همه‌جانبه از سیاست‌های شیاوپنگ و تداوم آن تا کنون،  توانست اجماعی در فضای نخبگانی چین بسازد که پشتیبان مهمی برای رشد اقتصادی بوده و هست.

- اصلاح SOE ها: SOE به بنگاه‌های اقتصادی دولت اطلاق می‌شود که در واقع مهمترین و بزرگترین شرکت‌های چین را شامل می‌شود. هدف از اصلاح SOE ها افزایش بهره‌وری آنها، تشویق بیشتر به سرمایه‌گذاری در این بخش و البته از همه چیز مهمتر، حفظ جایگاه حزب حاکم در فرآیند رشد اقتصادی است. در واقع از طرفی حزب حاکم نمی‌خواسته مالکیت این شرکت‌ها را به دیگران واگذار کند و از طرف دیگر باید نسبت به بهره‌وری پایین‌تر بخش دولتی نسبت به بخش خصوصی پاسخگو باشد. از این رو تا به حال چند برنامه در زمینه اصلاح SOE ها ارائه و کمابیش اجرا کرده است اما فاصله کنونی بهره‌وری میان بخش دولتی و خصوصی - 4.6٪ نسبت به 9.1٪- نشان می‌دهد این برنامه‌ها چندان جوابگو نبوده و عمدتاً کارکرد سیاسی داشته است.



چین تعرفه‌ واردات را به صورت هماهنگ با برخی شریکان تجاری‌اش کاهش داد

- الحاق به سازمان تجارت جهانی: چین در سال 2001 میلادی به سازمان تجارت جهانی پیوست و پذیرش آن توسط اعضای سازمان به چین در گسترش تجارت خارجی خود کمک شایانی کرد، گر چه در ابتدا نگرانی‌هایی از جانب اندیشمندان چینی ابراز شد. چارچوبی که سازمان تجارت جهانی برای گفتگوی‌های چندجانبه میان دولت‌ چین و سایر دول ایجاد کرد،‌ ثبات بیشتری را برای تجارت چین نسبت به زمانی که همه چیز بر مبنای گفتگوی‌های دوجانبه تنظیم می‌شد، به ارمغان آورد. چین در یکی‌دوسال اول، تعرفه واردات کالا را به 12٪ کاهش داد و  از سوی دیگر بسیاری از محصولات چینی به دلیل مزیت نسبی در بازار کشورهای دیگر مشتری پیدا کرد. همچنین به دلیل تضمین‌های سازمان تجارت جهانی و ایجاد اعتماد بیشتر نسبت به ثبات قوانین، ورود سرمایه‌های خارجی به چین به ویژه از طرف شرکت‌های چندملیتی افزایش یافت.

- استفاده فرصت‌طلبانه از شرایط  منطقه‌ای و بین‌المللی:‌ چینی‌ها در ازای هر گونه همکاری فرهنگی و حمایت سیاسی که مورد تقاضای کشورهای منطقه و جهان بود،‌ یک یا چند امتیاز اقتصادی از کشور مقابل دریافت می‌کردند. بدین صورت واردات نفت، گاز، کالا و فناوری را به کشور خود ارزان ساختند و صادرات محصولات چینی به کشورهای دیگر را تسهیل کردند، ضمن اینکه با یک بازاریابی قدرتمند و هماهنگ، توزیع محصولات خود در سایر کشورها را به گونه‌ای انجام دادند که در همه جا فروش داشته باشند: ملت‌هایی که برایشان کیفیت مهم است میزبان محصولات شرکت‌های معتبر چین می‌شوند و ملت‌هایی که برایشان قیمت مهمتر است،‌ در بازار کشور خود شاهد محصولات کارگاه‌های کوچک چین هستند.

تکیه بیش از حد بر سرمایه‌گذاری خارجی و صادرات برای رشد اقتصادی بدون توجه لازم به تقاضا و مصرف داخلی شاید زمانی یک ضرورت برای رشد اقتصادی چین بود. اما پس از رشد درآمد سرانه در این کشور، سیاست دولت به سمت استفاده از تقاضای داخلی برای رشد اقتصادی تمایل نشان داده است. طبیعتاً‌ اگر دولت چین از این بازار فروش گسترده با جمعیت میلیاردی بهره نگیرد،‌ افزایش درآمد سرانه چینی‌ها به نفع کشورهای خارجی تمام خواهد شد که کالاهای خود را به مردمی که مدتی برای رشد کشور خود صرفه‌جویی پیشه کرده و هم‌اکنون تشنه مصرف هستند، ارائه می‌دهند. درآمد سرانه مردم چین به گزارش بانک جهانی در سال 2006 میلادی از 2000 دلار گذشت و یک پله صعود کرد (از پله درآمد پایین به پله درآمد متوسط پایین).


پرچم چین نیز مثل اقتصادش دیگر نشان حزب کمونیست را ندارد

  • کنگره 2007 میلادی: در سال 2007 میلادی کنگره حزب کمونیست چین برگزار شد که طی آن هدف نهایی اقتصادی چین، این‌گونه تعیین شد:‌
- تکوین جامعه‌ای متوازن
- موفقیت و رشد پایدار برای مردم
- رهبری جهان از طریق یک دولت خلاق و قدرتمند
- یک کشور متحد تحت نظام سیاسی سوسیال دموکرات
- سطحی مترقی ار تمدن‌
- دارای ارتشی قدرتمند با توانایی تأمین امنیت ملی و صلح بین‌المللی

کنگره همچنین اعلام کرد که از 1978 میلادی که اصلاحات اقتصادی آغاز شد، تا 2007 میلادی، نیمی از راه چین برای دست‌یافتن به ابرقدرتی جهان در 1938 و تثبیت آن تا نیمه قرن 21 میلادی را طی کرده است. در واقع چین به تصور حزب کمونیست، هم‌اکنون در مرحله دوم از رشد سه مرحله‌ای قرار دارد که از 1978 آغاز شده است:

- مرحله یک: این مرحله از 1978 تا پایان قرن 20 را شامل می‌شود. حزب کمونیست هدف خود را در این دوره،‌ ازبین‌بردن «سوء تغذیه، گرسنگی و فقر» اعلام کرده که در هدف شیاوپنگ برای رساندن تولید سرانه به 800 تا 1000 دلار خود را نشان می‌داد. این مرحله خود به دو فاز تقسیم شد:‌ فاز اول به اصلاحات اقتصادی و افزایش تولید کشاورزی در سال‌های اولیه گذشت که پایه مهمی براس رشد و موفقیت صنعتی در سال‌های بعد فراهم ساخت. در فاز دوم سیاست اصلی دولت به سمت بازکردن فضای اقتصادی و افزایش صادرات حرکت کرد و جهت شتاب‌بخشیدن به افزایش صادرات از سرمایه‌گذاری خارجی استقبال شد. شرایط این سرمایه‌گذاری به گونه‌ای برای شرکت‌های خارجی در نظر گرفته شد تا به رشد فناوری و سرمایه در میان شرکت‌های چینی نیز بیانجامد.



اصلاح بخش کشاورزی نخستین پایه اصلاح اقتصاد چین بود


- مرحله دو: هدف اصلی در این دوره، افزایش استانداردهای زندگی مردم چین و کسب درآمد سرانه «متوسط» به جای «پایین» و زیر خط فقر بوده است. هو جین تائو رئیس‌جمهور وقت چین ابزار اصلی را در این زمینه رسانه تولید سرانه به 4000 دلار اعلام کرد. پایان این مرحله، سال 2020 در نظر گرفته شده است. چین در این دوره قصد داشته و دارد که هر چه بیشتر در اقتصاد جهانی درگیر شده و از آن بهره گیرد. بدین منظور در سال 2001 میلادی به سازمان تجارت جهانی پیوست و تا سال 2009 میلادی به بزرگترین صادرکننده تبدیل شد.. هنوز آمریکا بزرگترین اقتصاد جهان است (از نظر تولید ناخالص داخلی یا GDP) اما ابتدای امسال با توجه به آمار نهادهای دولتی دو کشور (که تردیدهایی نسبت به آن ابراز شده است)، چین با 4.16 تریلیون دلار به بزرگترین کشور از نظر تجارت کالا (جمع صادرات و واردات) تبدیل شده است. این رقم 7.6٪ رشد تجارت را در سال 2013 نسبت به سال گذشته نشان می‌دهد.

- مرحله سه: این مرحله از دهه سوم تا پنجم از قرن 21 را شامل می‌شود که طی آن چین به ابرقدرت جهان تبدیل می شود. راهبرد اصلی در این زمینه، رشد دانش‌بنیان خواهد بود.

  • زخم‌خوردن از بحران اقتصادی: شاهکار رشد چین با بروز بحران اقتصادی در جهان در سال 2008 میلادی، تحت تأثیر منفی قرار گرفت. چینی‌ها در پاییز 2008 رشد 6.8 درصدی و در زمستان 2009 رشد 6.1 درصدی را چشیدند. در آن زمان کابینه به ریاست نخست‌وزیر وِن جیابائو در گزارشی مهم نسبت به «خوش‌بینی کورکورانه» در حوزه اقتصاد ابراز نگرانی کرد و به عدم اطمینان به امکان بازیابی رشد گذشته به دلیل تقاضای پایین در کشورهای بحران‌زده غربی، بهره‌گیری از برخی صنایع در سال‌های گذشته بیش از ظرفیت آنها،‌ ازدست‌رفتنِ بسیاری از مشاغل و همچنین ابهام در میزان سرمایه‌گذاری توسط بخش خصوصی اذعان کرد. در هر صورت دولت با تلاش بسیار توانست تا حدودی بر رشد اقتصادی چین بیافزاید. با این حال نظر جیابائو درست بود زیرا در سه سال اخیر دوباره به آرامی از رشد چین کاسته می‌شود. تابستان سال 2013 میلادی نسبت به تابستان سال گذشته‌اش 7.7٪ رشد ولی تابستان 2014 میلادی (که به دهه نخست مهرماه 1393 شمسی ختم شد) نسبت به تابستان 2013 میلادی، 7.3٪ رشد در اقتصاد چین به وجود آمده است.



کری و شیه‌جی هر دو به فواید هماهنگی میان چین و آمریکا آگاهند

  • گفتگوهای استراتژیک با آمریکا:‌ به ابتکار اوباما گفتگوی اقتصادی و استراتژیک میان چین و آمریکا در سال 2009 کلید خورد تا دو کشور در بالاترین سطح از مقامات به هماهنگی برای حفط و تقویت روابط مثبت، سازنده و جامع بپردازند. احتمالاً عبور از بحران اقتصادی که همزمان از شتاب رشد هر دو کشور کاست، احساس نیاز به همکاری را در دو قطب اقتصادی غرب و شرق تقویت کرد. این جلسات به صورت سالانه در تابستان برگزار می‌شود و در ششمین و آخرین نوبت، ژوئیه امسال در پکن انجام شد. در این جلسات که جان کری و رئیس خزانه داری از آمریکا به دیدار یانگ جیه چی (مشاور ارشد دولت، وزیر خارجه پیشین و سفیر پیشین چین در آمریکا) و معاون نخست وزیر رفتند، اختلاف نظر دو طرف پیرامون همکاری های نظامی، تحرکات چین در آب‌های جنوبی و جاسوسی از فضای مجازی مشهود بود، گر چه دو طرف بر لزوم مبارزه با تروریسم هم عقیده بودند.
بد نیست همین‌جا به مقایسه تولید ناخالص داخلی دو کشور بپردازیم که نشان می‌دهد چین هنوز خیلی با آمریکا فاصله دارد. طبق آخرین آمار بانک جهانی که در مورد سال 2013 میلادی منتشر شده است،‌ ایالات متحده با 16 تریلیارد و 800 تریلیون دلار در رأس کشورهای جهان قرار دارد. پس از آن چین قرار دارد با 9 تریلیارد و 240 تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی. ژاپن با 4.9 تریلیارد،‌ آلمان با بیش از 3.6 تریلیارد، فرانسه با بیش از 2.7 تریلیارد، انگلیس با بیش از 2.5 تریلیارد، برزیل، روسیه، ایتالیا، هند،‌ کانادا،‌اسپانیا، و استرالیا به ترتیب در رده‌های بعدی قرار دارند. همچنین ترکیه رتبه هفدهم،‌ امارات متحده عربی رتبه سی‌اُم و ایران نیز با 368 تریلیون و 904 میلیارد دلار رتبه سی و دوم را از آن خود کرده است.


سرمایه‌گذاری مستقیم صنعت چین در آمریکا فصل به فصل، شفاف است

تولید سرانه آمریکا از 46999 دلار در سال 2009 به 53143 دلار در سال 2013 رسیده در حالی که تولید سرانه چین در همین دوره از 3749 به 6807 دلار رسیده است. این تفاوت فاحش، در برآیند ملی به دلیل جمعیت زیاد چین تا حدودی جبران می‌شود و تولید ناخالص داخلی چین همان‌گونه که گفته شد به بیش از نصف آمریکا می‌رسد. لازم به ذکر است لوکزامبورگ با 111162 دلار،‌ نروژ، قطر، سوئیس، استرالیا، دانمارک، سوئد، سنگاپور، آمریکا، کانادا و ... به ترتیب دارای بیشترین تولید سرانه هستند. ایران از 4931 دلار در سال 2009 به 7006 دلار در سال 2011 صعود کرد اما تولید سرانه پس از آن به 6578 دلار در سال 2012 و 4763 در سال 2013 افت داشت.
  • طرحی جامع برای اصلاح سیاست‌ها:‌ در نوامبر 2013 میلادی،‌ شی جین‌پینگ رئیس‌جمهور چین به نمایندگی از حزب حاکم، برنامه‌ای جامع برای نوسازی اقتصادی و اصلاحات سیاسی را اعلام کرد که بخش مهمی از آن مربوط به اصلاح SOE ها یا همان بنگاه‌های اقتصادی دولت است شامل اصلاحات قیمتی در فاکتورها، کاهش یارانه دولتی به این شرکت‌ها و تأسیس شرکت‌هایی با مالکیت ترکیبی. تفاوت این مالیکت ترکیبی با آنچه در دهه 1990 اجرا شد در این است که این بار هم بخشی از سهام به کارکنان ارائه می‌شود و هم به سرمایه‌گذاران خصوصی اجازه داده می‌شود بخش اعظم سهام را در اختیار گیرند. شش شرکت دولتی برای اجرای آزمایشی طرح یادشده در نظر گرفته‌ شده‌اند.


جین‌پینگ آمده تا دوره‌ای جدید از تجارت خارجی چین را کلید بزند


ظاهراً رهبران چین برای بار چندم دریافته‌اند که سیاست‌های دولت نیازمند اصلاح است و حاکمیت تک‌قطبی حزب حاکم باید تعدیل شود اما باید دید در عمل تا چه میزان به اجرای واقعی این اصلاحات پایبندند. جین‌پینگ برای توجیه برنامه خود اشاره‌ای به یکی از سخنان رئیس‌جمهور اسبق چین و پایه‌گذار رشد اقتصادی یعنی دِنگ شیاوپینگ کرد: برای اجتناب از یک پایان تلخ با پیامدهای مبهم،‌ تنها راه این است که اصلاحات عمیق‌تری برای بازسازی فضای داخلی و بین‌المللی انجام دهیم.

آیا برنامه جدید خواهد توانست رشدی پایدار،‌ سرمایه‌گذاری وسیع‌تر، بهره‌وری بیشتر، و تجارت گسترده‌تری را برای این اقتصاد عظیم و هر حوزه جهانی که با آن در ارتباط است، به ارمغان بیاورد؟

ابتکار چینی‌ها در دل برنامه رشد اقتصادی

بسیاری از این موارد در کشورهای دیگر نیز امتحان شده و بکار گرفته شده است، با این حال بکارگیری همه آنها در چین جالب توجه است. در حقیقت چینی‌ها از خلاقیت قابل ملاحظه‌ای برخوردار نیستند و بسیاری از شرکت‌های چینی به دنبال کپی‌سازی فناوری‌های غربی هستند. نمونه آن تولید نرم‌افزارها، مرورگرها و شبکه‌های اجتماعی با اسامی چینی است. از 100 شرکت خلاق جهان، تنها شش شرکت در چین قرار دارد که در مقایسه با رکورد تولید ناخالص داخلی در چین،‌ نشان‌دهنده میزان بالای تولید تقلیدی در این کشور است. فاصله وقتی مشخص‌تر می‌شود که بدانیم نزدیک 40 شرکت از آن 100 مورد در آمریکا است. با این حال همین که چین تصمیم گرفت بجای تولید کالاهای نو که همیشه طرفدار دارد آن هم با قیمت بالا، می‌تواند از طریق تولید اولیه‌ترین ابزار و کالاها منتها با قیمت پایین پیشرفت کند، خودش ابتکار است. اصلاً بکارگیری این همه برنامه تقلیدی با شتاب و هماهنگی بالا یا بهتر بگوییم قدرت بالا در کپی‌سازی سریع و وسیع، در نوع خود یک ابتکار است!

1- سیستم دیجیتال مدیریت شهری

حدود دو سال پیش مدیر مرکز ملی آمار، نقشه برداری و اطلاعات شهری در چین اعلام کرد طرح دیجیتال سازی 260 شهر کلید خورده است و در این میان، شهرهای موفق به پروژه ساخت «شهرهای هوشمند» خواهند پیوست. این طرح هم به تصمیم سازی بهتر در دولت و هم به زندگی راحت شهروندان کمک خواهد کرد. قرار است در سال 2015 میلادی، سیستم جامع مدیریت دیجیتال در چین کار خود را شروع کند.


«رایانش ابری» با اتصال شبکه‌ها به یکدیگر از مبانی شکل‌گیری شهرهای هوشمند است


2- ساخت شهرهای هوشمند

معاون وزیر مسکن و توسعه شهر و روستا در چین اعلام کرد از سال 2012 میلادی برنامه ای پنج ساله برای ساخت شهرهای هوشمند آزمایشی در پنج منطقه چین (شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز) آغاز شده است. این کار تحت مدیرت انجمن صنایع ارتباطی در وزارت یادشده در جریان است. وی مهمترین چالش در این زمینه را تقسیم کار مناسب و منسجم میان دولت و شرکت ها دانست، علاوه بر این که شهروندان نیز باید تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنند. نکته مهم این است که دولت در این پروژه عمدتاً از شرکت های چینی مانند شرکت علم و صنعت هوافضا (CASIC) و ZTE بهره می گیرد.

در ساخت «شهر هوشمند» از فناوری اطلاعات و ارتباطات مجازی برای مدیریت شهر، سرعت و ارزانی ارتباط و اقدام، ارائه خدمات و ... استفاده می شود که در نتیجه آن، رشد اقتصادی و جذب سرمایه افزایش می یابد. تأمین انرژی در این شهرها از منابع قابل تجدید با آلودگی اندک صورت می گیرد در نتیجه شهرهای هوشمند، «دوستدار محیط زیست» خوانده می شوند. سیستم فناوری اطلاعات در این شهرها بر مبنای الگوی جدید «رایانش ابری» انجام می شود. در این الگو (در یک بیان مختصر) شبکه‌ای میان شبکه ها ایجاد شده و کاربر بر حسب نیازش از نرم افزارها (که بر روی سرورهای مرکزی ذخیره شده است) بهره می گیرد، بدون اینکه جزئیات غیرضروری برای وی روشن باشد، مانند یک اینترانت بزرگ در مقیاس شهری و منطقه ای.


نانجینگ پایتخت پیشین چین و یکی از زیباترین شهرهای آن است


برای مثال اولویت نخست شهر نانجینگ (یکی از چهار پایتخت باستانی چین) در دوازدهمین برنامه توسعه پنج ساله (2011-2015)، تبدیل شدن به شهر هوشمند است. این را سرمایه‌گذاری عظیم مدیران شهری در توسعه شبکه اینترنت بی‌سیم با پهنای باند گسترده تأیید می‌کند. از ابتدای 2010 میلادی میلیون ها کارت هوشمند برای ساکنان نانجینگ صادر شده که از آن جهت کنترل هویت و حفظ امنیت، حمل و نقل عمومی و خدمات بانکی بهره می گیرند. پروژه رایانش ابری نیز در مرحله اول با تشکیل پایگاه جامعِ داده شامل اطلاعات ساکنین، شرکت‌ها، نهادهای دولتی و خدمات شهری کلید خورده و در مراحل بعد با هوشمندسازی حوزه هایی چون خدمات پزشکی و گردشگری در حال تکمیل است.

3- طرح کمربند اقتصادی جاده ابریشم

چین سازمان شانگهای را با همکاری روسیه و کشورهای آسیای مرکزی برای مدیریت تجاری این منطقه در سال 2001 میلادی تأسیس کرد. در همین راستا شی جین‌پینگ رئیس‌جمهور چین در بازدید سال گذشته خود از آسیای مرکزی طرح تأسیس «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» را از شهر ووهان در استان هوبِی چین به لودز در لهستان مطرح کرد که شامل دو مسیر جاده و راه‌آهن به همراه خط لوله است. او پیشنهاد خود را در اجلاس گروه 20 در سن‌پترزبورگ و اجلاس سازمان همکاری شانگهای در بیشکک تکرار کرد. این مسیر از مرکز و شمال چین گذشته و پس از عبور از قزاقستان، روسیه و بلاروس به لهستان می‌رسد. جین‌پینگ قول داد از این طرح حمایت مالی به عمل آورد و همین کار را هم با برداشتن اولین قرم انجام داد. سال جاری میلادی خط آهن در این مسیر بازسازی و فعال شد و پس از 15 روز -یک ماه زودتر از خط دریایی- به مقصد رسید. طبیعی است این سرعت برای کالاهای شرکتی مثل هون‌های که محصولات سونی و اَپِل را در ووهان مونتاژ می‌کند بسیار مهم است زیرا محصولات الکترونیک به سرعت دچار کاهش قیمت در طول زمان می‌شوند. کمیته ترابری ووهان علاوه بر این اعلام کرده این قطار که 41 کانتینر 40 فوتی در آن قرار دارد،‌ تنها یک پنجم از حمل هوایی کالاها گرانتر تمام می‌شود در حالی که در اولین حرکت خود کالاهایی مجموعاً با ارزش 12 میلیون دلار آمریکا را حمل کرد. مارس سال جاری میلادی جین‌پینگ به آلمان رفت و با بزرگترین اقتصاد اروپا قرار گذاشت که انتهای این خط آهن با عبور از لهستان، عرض آلمان را تا غرب این کشور در شهر دویسبورگ طی کند. دویسبورگ بزرگترین بندر درون‌مرزی در جهان است.


دو راه جدید ابریشم، چهارراه تاریخ یعنی ایران را دور می‌زنند


4- طرح راه آبیِِ ابریشم در قرن 21

این طرح همزمان با طرح کمربند اقتصادی جاده ابریشم توسط شی جین‌پینگ مطرح شد و هدفش برقراری ارتباط تجاری میان چین با کشورهای آسیای جنوب شرقی (مثل اندونزی)، جنوب آسیا (مثل هند)، شرق آفریقا (مثل شاخ آفریقا و مصر) و اروپا است. این طرح که در مرحله اولیه یعنی طراحی مسیر با توافق سران کشورها است،‌ خطی دریای را ترسیم می‌کند که پس از عبور از جنوب آسیا از طریق دریای سرخ و کانال سوئز به دریای مدیترانه و از آنجا به اروپا منتهی می‌شود. نکته جالب در مورد این طرح و طرح گذشته این است که یکی با گذشتن از شمال دریاچه مازندران و دیگری از اقیانوس هند، عملاً ایران را دور می‌زنند. اگر این دو مسیر زمینی و دریایی بدون مشارکت ایران به دو محور اصلی ترانزیت کالا در میان آسیا و اروپا تبدیل شود،‌ جایگاه اقتصادی ایران صدمه می‌خورد. ایران می‌تواند در طرح دریایی وارد گفتگوهای جدی شود و همچنین با احیای راه زمینی ابریشم از جنوب دریاچه مازندران با همکاری ترکیه که بر سرعت ترانزیت کالاهای چینی به اروپا (و به عکس) می‌افزاید، خود را در این طرح نیز سهیم کند. همین اواسط شهریور بود که سران سریلانکا با میزبانی از جین‌پینگ با وی در طراحی راه آبی ابریشم با هدف قراردادن کشورشان در مسیر آن وارد همفکری شدند. حتی کشور کوچک مالدیو چندین طرح عمرانی و اقتصادی را کلید زده تا زیرساخت‌های خود را برای استفاده از دو طرح یادشده تقویت کند.


میوه چه شکلی میل دارید؟


5- میوه های شکیل!

چند شرکت چینی از جمله «فروت مولد» چند سالی است با قراردادن محفظه‌های شکل‌دار، میوه‌ها را در حین رشد به شکل های خاصی در می آورند. برخی از این شکل ها تزئینی است (مثل قلب برای خیار) و برخی با هدف نگهداری راحت (مثل مکعب برای هندوانه) انجام می شود.


مردم چین برای کاهش هزینه‌ها آنچه می‌توانند را از ترکیب دورریختنی‌ها می‌سازند


6- ساخت وسایل جدید در خانه

چینی ها با ساخت برخی وسایل مورد نیاز خود در خانه که عمدتاً از مواد دورریز بهره می‌گیرند، هزینه زندگی خود را کاهش داده اند. یکی برای خود از میله‌های بی‌استفاده، دوچرخه می‌سازد و دیگری برای کار در مزرعه، ربات گاریچی طراحی می‌کند.

در بخش دوم از این گزارش، به چالش‌هایی خواهیم پرداخت که در مسیر رشد پرشتاب اقتصادی چین به وجود آمده و نهایتاً بر مبنای مطالب دو بخش، درس‌های قابل استفاده برای ایران از تجربه رشد چینی‌ها را برخواهیم شمرد.