فرزان عاشورزاده که پنجم آذرماه 18 ساله می شود، در بازی های آسیایی اینچئون هنرمندانه رقبای ریز و درشت خود را شکست داد تا طلای بیستم کاروان ایران را به ارمغان بیاورد. سونامی تکواندو ایران به مشرق آمد تا از گذشته ورزشی اش بگوید و از راز پیشرفت شگفت انگیزش در تکواندو. قهرمان بازی های آسیایی که متولد سلمانشهر عباس آباد است، توضیح می دهد به چه دلیل شاگرد چین تایپه ای رضا مهماندوست -سرمربی اسبق تیم ملی- را شکست داده است و ...
چه شد بر خلاف بیشتر مازندانی ها، به جای سالن کشتی سر از مبارزات تکواندو درآوردی؟
اتفاقا پدرم کشتی محلی لوچو می گرفت؛ اما جرقه حضورم در تکواندو توسط مادرم زده شد. دوست داشت دنبال ورزش های رزمی بروم. شش سالم بود که سر کلاس استاد مهرداد ساعدی حاضر شدم تا همین حالا که از راهنمایی هایش بهره می گیرم.
چرا تکواندو؟
آن موقع مدال های طلای هادی ساعی ترغیبم می کرد تا با علاقه تکواندو را دنبال کنم. ابتدا یک دوست داشتن ساده آغشته به شیطنت های کودکانه بود؛ اما به مرور دیدم بدجوری به ورزش دلبسته شدم. باید از این بابت سپاسگزار مادرم باشم که کمک کرد انتخاب درستی داشته باشم. البته پدرم هم مثل یک کوه پشتم ایستاد. در کنار این دو نفر، برخوردهای استاد ساعدی عاملی شد تا روز به روز علاقه ام به تکواندو بیشتر شود. می دیدم که بعضی از هم سن و سال هایم در رشته های دیگر تحت شرایط دشوار گاهی اوقات عطای ادامه ورزش را به لقایش می بخشیدند؛ اما خوشبختانه با توجه به حضور خانواده و استادم هرگز دچار مشکل نشدم.
الگوی ورزشی ات چه کسی بود؟
ابتدا هادی ساعی. بعد که تکواندو را جدی دنبال کردم از روش مبارزه مهدی بی باک لذت می بردم. فیلم های مبارزاتش را می دیدم. دوست داشت در بیشتر مبارزاتش بر خلاف سایرین دنبال اجرای تکنیک های ضربات بالا باشد و این همان چیزی بود که دنبالش بودم. از اول هم می خواستم شگردم در تکنیک ها ضربات "صورت" باشد که خوشبختانه همینطور هم شد.
نوجوانی که قهرمان بزرگسالان آسیا شد
تو در تکواندو یک شروع عجیب در افتخارآفرینی داشتی؟
چطور؟
سال 2013 همراه تیم نوجوانان در مسابقات قهرمانی قاره راه به جایی نبردی اما سال 2014 در رده سنی بزرگسالان قهرمان آسیا شدی.
همینطور است. تیم 10 نفره تکواندو نوجوانان در جاکارتا 7 فینالیست داشت و 8 مدال گرفت اما من جزو این 8 نفر نبودم! راستش ناراحت کننده بود. این خواست خدا بود. تیم که برگشت واقعا دلسرد شده بودم؛ اما مربی ام در کنار پدر و مادرم کمک کردند تا دوباره از صفر شروع کنم.
خودت فکرش را می کردی یک شبه عضو تیم ملی بزرگسالان شوی؟
آن بالایی که بخواهد هر اتفاقی می افتد. به این اصل ایمان آورده ام. بعد از ناکامی در مسابقات نوجوانان، در لیگ روی من باز شد. کسی به نوجوانی که در مسابقات آسیایی مدال نگرفته بود شانسی نمی داد؛ اما در لیگ 92-93 علی رغم سن کمم عضو تیم پاس قوامین شدم. 10 بازی انجام دادم که در 9 تای آنها پیروز شدم. اینطور بود که با عنوان بهترین وزن دوم لیگ برتر شانس حضور در مسابقات انتخابی تیم ملی را پیدا کردم. بیشتر بازی هایم را با اختلاف امتیاز خوب برده بودم و همین به من اعتماد به نفس داد.
از میان چهره های سرشناس مقابل چه کسانی به پیروزی رسیدی؟
میثم باقری که دو مدال جهانی داشت و احسان نقیب زاده که عضو تیم اعزامی به مسابقات جهانی 2013 مکزیک بود و البته ابراهیم مردانی و محمد کاظمی که از خوب ها هستند. سال قبل یک اتفاق خوب دیگر هم افتاد. در اردوهای تیم نوجوانان گاهی اوقات با تیم بزرگسالان تمرینات مشترک و بازی های دوستانه برگزار می کردیم. کتک کاری با بهترین های دنیا فرصت خوبی برای ما که نوجوان بودیم ایجاد کرد تا اعتماد به نفسمان بیشتر و بیشتر شود. همان جا بود که با هادی مستعان مبارزه کردم که نفر اول وزن دوم تیم ملی بود. مستعان تکواندوکار خوبی است که در جهانی مدال گرفته بود.
چه شد که نفر اول تیم ملی بزرگسالان در مسابقات قهرمانی آسیا شدی؟
5 مبارزه انتخابی داشتم که در 4 تای آن پیروز شدم؛ اما به هم استانی ام ابوالفضل یعقوبی باختم و نفر دوم شدم. بعد از آن وارد اردو شدیم و قرار شد بعد از یک هفته تمرین مشترک با ملی پوشان بزرگسال، تیم اصلی اعزامی به تاشکند مشخص شود. آنجا دو مبارزه انجام دادم که ابتدا ابوافضل را 13-12 بردم و بعد هم 13-1 هادی مستعان را مغلوب کردم تا نفر اول وزن 58 شوم.
کسی روی تو حساب باز نکرده بود.
طبیعی بود. در مسابقات نوجوانان آسیا هم مدال نگرفته بودم. باید به همه از جمله کادر فنی حق می دادم اگر چندان روی من حساب باز نمی کرد.
در عمل اتفاق دیگری افتاد. مبارزات یک طرفه تو مقابل حریفان نامدار همه را شگفت زده کرد.
فقط مبارزه اولم برابر حریف قزاق را با نتیجه نزدیک 13-14 بردم. در حالی که واقعا امتیازات 3 ضربه توی صورت حریف را به من ندادند. بعد از آن با اختلاف 12،18،15و16 امتیاز نمایندگان تاجیکستان، عربستان، کره و ویتنام را بردم و طلا گرفتم.
شکست دادن حریف کره ای با نتیجه 24-9 همان قدر عجیب بود که بردن نماینده ویتنام در فینال با نتیجه 18-2.
این نتایج حاصل تلاش زیادم بود و خواست خدا. در واقع، مسابقات قهرمانی آسیا سبب شد تا خودم را پیدا کنم.
در اینچئون هم به جز حریف چینی سایرین را تا رسیدن به مبارزه فینال با اختلاف شکست دادی.
قول می دهم در آینده با نتیجه بهتری ژائو چینی را شکست دهم. نتیجه نهایی 10-11 شد. شاید چون هنوز درگیر استرس و فشار بازی های آسیایی بودم.
در فینال بازی های آسیایی برابر نورسلطان مامایف قزاق 4 امتیاز عقب افتادی تا همه نگران شوند.
ابتدا غافلگیر شدم؛ اما در نهایت 7-4 پیروز شدم. این مبارزه به خودم ثابت کرد که حتی در شرایط دشوار یک فینال هم می توان عقب افتاد و با حفظ خونسردی جبران مافات کرد.
مدت ها بود کسی با تکنیک دفاع - مشت امتیاز نگرفته بود؛ اما در فینال تو این کار را انجام دادی.
برای خودم هم جالب بود. 3 امتیاز روی این تکنیک گرفتم تا به بازی برگردم. از قصد در ضرباتم از کف دست هم بهره می بردم تا صدای ایجاد شده داوران را مجاب کند که امتیازم را بدهند و خوشبختانه این اتفاق افتاد.
از مهماندوست ناراحت نیستم اما مشکل حریف چین تایپه ای کادر فنی اش بود
از مبارزه ات با چن یانگ چین تایپه ای در دیدار پای فینال بگو که شاگرد رضا مهماندوست است.
به این چین تایپه ای که دو مدال جهانی و 2 طلای گرند پریکس ها را دارد؛ در فینال جایزه بزرگ قزاقستان باخته بودم و این بار نه با یک نتیجه نزدیک که 13-6 شکستش دادم. حریف قابل احترامی است که تجربه حضور در دو دوره المپیک را دارد.
اما سرمربی ایرانی پین تایپه -مهماندوست- گفت شاگردش به تو باخت چون به خاطر رسیدن سر وزن مجبور شده بود شب قبل از مسابقات خون بدهد.
اول اینکه حریف تایپه ای کاملا سرحال و آماده بود. دوم اینکه اگر این اتفاق هم افتاده مقصر من نیستم؛ بلکه کادر فنی اوست که نتوانسته در فرصت طولانی ای که داشته مبارزش را سر وزن برساند. بگذارید از منظر دیگری به موضوع بپردازیم.
بفرمایید.
گفتند چون شب قبل از مبارزات موهایش را کوتاه کرده و 300 سی سی خون داده تا سر وزن برسد به همین دلیل نتوانسته کیفیت لازم را نشان دهد. همه کارشناسان می دانند که کاهش وزن در تکواندو همیشه خودش را در مبارزات اول و نهایتا دوم نشان می دهد. با این حال بازی اولش را با اختلاف بیش از 10 امتیاز برد. در مبارزه دوم هم نایب قهرمان 2009 جهان از افغانستان؛ محمود حیدر را 12-7 شکست داد. در دور سوم با هم مبارزه کردیم و من بی حرف و حدیث پیروز شدم.
دلیل برتری ات مقابل این تایپه ای چه بود؟
فیلم مبارزاتش را بارها و بارها آنالیز کرده بودیم و برای لحظه لحظه مبارزه برنامه داشتیم. پذیرش شکست و انتظار کشیدن برای رویارویی مجدد بهترین کاری است که چین تایپه ای ها می تواند انجام دهد. خود من هم برای رسیدن سر وزن برنامه داشتم و کیلوهایی از وزنم را آب کردم. اما نه از خون دادن حرفی به میان آوردم و نه از مسائل دیگر.
از مهماندوست به خاطر کمرنگ جلوه دادن پیروزی ات ناراحتی؟
نه به هیچ وجه. ایشان ایرانی هستند و برای تکواندو ما زحمت کشیده است. البته در گفتگویی به نکته ای اشاره داشت که درست نبود.
مقابل چن هت تریک کردم
منظورت کدام نکته است؟
آقای مهماندوست در مصاحبه ای اعلام کرده تا به حال هیچ مبارزی موفق نشده بود به شاگردش چن یانگ ضربه صورت بزند. این درست نیست و خود آقای مهماندوست بهتر از هر کسی می داند.
چطور؟
در فینال گرند پریکس قزاقستان ضربه ای به صورت این بازیکن زدم که حتی بند کلاهش باز شد. متاسفانه کارت اعتراض ما سوخته بود و نتوانستیم با اعتراض به این صحنه حقم را بگیریم. به هر شکل بازی را تحت آن شرایط باختم. با این حال بعد از مبارزه آقای مهماندوست بغلم کرد و گفت: دیدم که ضربه ات به صورتش خورد و داوران امتیازش را ندادند.
پس در بازی های آسیایی اینچئون مقابل شاگرد مهماندوست در زدن ضربات "صورت" هت تریک کردی؟
همین طور است. البته این مسائل نکاتی نیستند که به آنها پرداخت. در مبارزات از این اتفاقات زیاد روی می دهد. من هم فقط محض یادآوری گفته آقای مهماندوست، این را بیان کردم در حالی که تاکنون چیزی نگفته بودم. می توانید از کادر فنی ما بپرسید. وقتی در فینال گرند پریکس قزاقستان به چن باختم، قول دادم در رویارویی بعدی با اختلاف شکستش دهم. خدا را شکر که وعده ام عملی شد. حالا هم بی تردید تا المپیک دوباره رودر روی یکدیگر قرار می گیریم.
سه سال قبل در مسابقات قهرمانی نوجوانان کشور شرکت کردی و حالا شرایط به گونه ای پیش رفته که هدفت حضور در المپیک است.
یک مرتبه گفتم. همه چیز دست کسی است که بالای سر ماست. اگر خدا بخواهد در فرصت باقیمانده تا المپیک ریو بر تجربیاتم اضافه می کنم تا آنجا هم مسبب خوشحالی مردم شوم.
همیشه -حداقل در ورزش ما- وقتی صحبت از المپیک شده، گفته اند این میدان بزرگ جای با تجربه هاست نه جوانان جویای نام.
به نظر شما این یک اصل است؟ در المپیک لندن ورزشکاران 17-18 ساله مدال طلا گرفتند. به نظر من این سن و سال نیست که ورزشکار را به مدال المپیک می رساند؛ بلکه ذهنیت مثبت یک مبارز است که دنبال هدفش تا پشت کوه قاف می رود. (با خنده می گوید: ریو که همین نزدیکی هاست)
تو تا سال قبل جایی در بین 300 تکواندو کار برتر جهان نداشتی؛ اما حالا در جمع 32 تکواندوکار برتر رنکینگ فدراسیون جهانی قرار گرفته ای.
بله و این یعنی ایجاد شانس برای کسب مجوز حضور در المپیک. 40 امتیاز برای کسب طلای قهرمانی آسیا گرفتم. 10 امتیاز هم در تورنمنت تونس گرفتم تا 50 امتیازی شوم. به این ترتیب نفر 25 رنکینگ شدم. بعد 20 امتیاز از طلای تورنمنت کره به حسابم واریز شد تا جایگاهم به رده 15 ارتقا پیدا کند. با احتساب 24 امتیاز نقره گرند پریکس قزاقستان و 40 امتیاز طلای آسیایی اینچئون در جمع 5-6 نفر اول قرار بگیرم.
گرند پریکس انتخابی المپیک در منچستر را هم پیش رو دارید.
همینطور است. مسابقات سنگینی است. 32 مبارز برتر دنیا روی شیاپ چانگ حاضر می شوند.
در منچستر دنبال چه می گردی؟
قطعا یک مدال خوشرنگ. باید جایگاهم را در رنکینگ وزن دوم المپیکی ارتقا ببخشم.
شگرد مورد علاقه ات در زدن ضربات بالا چیست؟
به قول ما کف دولیو یا همان دولیو چاگی راست.
تو به همه حریفانت از نفر اول رنکینگ فدراسیون جهانی تا ضعیف ترها، این تکنیک را زده ای.
به خاطر تمرین زیاد. آنقدر این تکنیک را تکرار کرده ام که دیگر ملکه ذهنم شده است. باور کنید آنقدر آماده اجرای تکنیک های بالا هستم که حتی در فینال المپیک هم می توانم راحت آن را اجرا کنم. می دانید فقط در یک سال اخیر شانس مبارزه در رده سنی بزرگسالان را داشتم؛ اما در همین مدت mp3 تجربه کسب کرده ام.
طی این مدت کادر فنی تیم ملی تکواندو چقدر کمک حالت بوده است؟
باید از استاد مغانلو و بی باک در اردوها تشکر کنم. بعد از کسب طلای قهرمانی آسیا نیاز به یک سری تغییرات داشتم. مثلا پیش تر تنها از گارد پای راست جلو استفاده می کردم اما در تمرینات به بازیکنی با دو گارد تبدیل شدم و این کمک کرد تا در مبارزه با حریفانی با گارد متفاوت دچار مشکل نشوم.
برخی مسوولین دنبال برهم زدن جو بودند
غیر از تکواندو به چه ورزشی علاقه داری؟
شنا. هوا که خوب باشد دائم راهی دریا می شوم. هوا که سرد و بارانی باشد، استخر بهترین جا برای دنبال کردن ورزش مورد علاقه ام است.
فوتبالی نیستی؟ قرمز یا آبی و ...
به هیچ وجه. اصلا با فوتبال میانه ای ندارم.
وقت های بیکاری ات را مثل خیلی از هم سال هایت در فضای مجازی می گذرانی؟
اگر بگویم گوشی تلفن همراهم هیچ برنامه ای ندارد که دروغ است. فقط از وایبر استفاده می کنم. آن هم بیشتر برای ارتباط با خانواده ام در مسافرت ها. اگر هم وقت داشته باشم در حد معمول اخبار رسانه ها را چک می کنم. در خانواده ما خواهر بزرگم تا حدودی فوتبالی بود که بعد از موفقیت های من حالا بیشتر اخبار تکواندو را دنبال می کند و جالب اینکه گاهی اوقات من اخبار را از او دریافت می کنم.
شهرت خوب است یا بد؟
خوب است. فقط مسئولیتت را بیشتر می کند؛ هم از نظر اخلاقی و هم از لحاظ وظیفه ای که در قبال مردم پیدا می کنی. وقتی از بازی های آسیایی برگشتیم این مسئولیت را بیشتر از قبل حس کردم.
شنیدیم مراسم استقبال گسترده ای برایت برگزار کردند.
بله مردم به من لطف داشتند. جمعیت زیادی آمده بودند که باید از تک تکشان قدردانی کنم و البته با مسئولین کاری ندارم.
چرا؟
متاسفانه برخی از آنها فقط دنبال بر هم زدن جو بودند و این ناراحت کننده بود.
مگر چه اتفاقی افتاد؟
بعضی از آنها می گفتند فرزان بچه سلمان شهر است. برخی می گفتند من متعلق به عباس آباد هستم. این جو اصلا مطلوب نبود. جالب اینکه مردم حتی از تنکابن و رامسر و چالوس آمده بودند و این بیانگر لطفشان بود.
ظاهرا تولدت نزدیک است؟
تقریبا همین طور است. 5 آذر ماه 18 ساله می شوم. اگر خدا بخواهد آن زمان همراه تیم ملی در جام جهانی مکزیک حضور خواهم داشت. امیدوارم تیم قهرمان شود تا خودم به خودم طلا کادو دهم.
در این مدت با تحصیلت چه کردی؟ شاگرد خوبی هستی؟
در کلاس سوم دبیرستان -رشته نقشه کشی و معماری- تحصیل می کنم. پیش از آسیایی شاگرد خوبی بودم؛ اما در امتحانات دو ترم خرداد و شهریور حضور پیدا نکردم تا دچار مشکل شوم. مسئولان آموزش و پرورش شهرستان قول داده اند در این باره کمکم کنند که امیدوارم همین طور شود.