گروه بینالملل مشرق - اکنون بر همه مبرهن است که وقتی آمریکا به قضیهای در خاورمیانه اعتراض می کند، به این معنی است که «اسرائیل» به آن اعتراض کرده و هنگامی که از خطر ایران در منطقه سخن می گوید، به این معنی است که «اسرائیل» از این خطر سخن می گوید. هم چنین است، وقتی آمریکا برسر قراردادهای تسلیح ارتش لبنان مانع تراشی می کند، به این معنی است که «اسرائیل» برسر این قراردادها مانع تراشی کرده است.
این اولین باری نیست که آمریکا به سرعت و فی الفور برای تخریب قراردادهای تسلیح ارتش لبنان و یا ارائه هرگونه کمک به آن وارد عمل می شود، به خصوص که امروز صحبت از کمک های نظامی جمهوری اسلامی ایران به ارتش لبنان مطرح است و لبنانی ها امید بسیاری به آن دارند تا با رفع نواقص و ضعف های ارتش این کشور، آن را آماده ورود به نبرد حساس مبارزه با گروه های تکفیری کنند.
«علی شمخانی»، دبیر شورای امنیت ملی ایران در سفر اخیر خود به بیروت اعلام کرد که این کمک ها خیلی زود به دست ارتش لبنان خواهد رسید، در چنین شرایطی طبیعی است که شاهد مخالفت ها و مانع تراشی های آمریکا در رسیدن این کمک ها به دست ارتش لبنان باشیم، به ویژه اگر به یاد بیاوریم که «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در آخرین سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل تاکید کرده بود که ایران هسته ای خطر بسیار بیشتر و بزرگ تری بر منطقه در مقایسه با گروه «داعش» دارد، بنابراین طبیعی است که واشنگتن هیچ گاه اجازه رسیدن این کمک های بی قید و شرط به ارتش لبنان را ندهد.
مانع تراشی برسر کمکهای ایران به ارتش لبنان برای آمریکا حتی از مبارزه با داعش یا تروریسم در منطقه و بازتابهای برجای مانده ناشی از آن مهمتر است و ارتباطی به ممانعت ارتش لبنان جهت مبارزه با داعش ندارد، همان گونه که هدف از عدم رسیدن کمک های ایران به ارتش لبنان محدود کردن ارتش لبنان به کمک های آمریکا و هم پیمانان غربی یا عربش صرف نظر از ماهیت و اهداف نهفته در پس آنها نیست.
بلکه پذیرش کمکهای نظامی ایران به ارتش لبنان برای آمریکایی ها و در پس آنها «اسرائیل» معانی و مفاهیم زیر را در بردارد:
یک: تسلیح ارتش لبنان به این شیوه رایگان و غیر مشروط در واقع سرآغاز گشوده شدن کانالی دائمی و همیشگی میان تهران و بیروت به طور عام و ارتش لبنان به طور خاص است که مورد نظر آمریکایی ها و در واقع صهیونیست ها نیست.
دو: رسیدن کمک های نظامی ایران به ارتش لبنان به این معناست که ارتش لبنان برای اولین بار به سلاح ها و تسلیحات نظامی دست می یابد که «اسرائیل» را با مشکل و مانعی جدی در رویارویی با ارتش لبنان مواجه خواهد کرد.
سه: دستیابی ارتش لبنان به سلاح ها و تجهیزات نظامی ایران و آغاز مرحله ای جدید توسط این ارتش برای مبارزه با تروریسم در این کشور، به معنای تمرکز نگاه ها بر بازار سلاح ها و تجهیزات نظامی ایران و ماهیت و ساختار سلاح ها و تجهیزات نظامی است که در اختیار این کشور از حیث استفاده از تکنولوژی های مدرن به کار رفته در آنهاست و این زیانی بزرگ به بازارهای فروش تسلیحات نظامی آمریکا وارد می کند که تلاش دارد، برای آنها بازارهای جدیدی دست و پا کند و چه بازاری بهتر از کشورهای منطقه که همواره درگیر قضایای امنیتی و نظامی بوده اند، در حالی که ورود ایران به این بازار به معنای از دست دادن آنها برای آمریکایی هاست که اصلا خواهان آن نیستند.
چهار: رسیدن این کمک های نظامی به آمریکا به معنای قدرت یافتن ارتش لبنان است و این موضوعی است که از دهه ها پیش بازیگران منطقه ای و بین المللی فعال در عرصه سیاسی و امنیتی لبنان خواهان آن نبوده اند و درخواست هایی که از خلع سلاح حزب الله و سپردن تامین امنیت لبنان به ارتش و نیروهای مسلح این کشور تاکنون به گوش می رسیده، تنها بهانه ای برای گرفتن سلاح از مقاومت بوده، وگرنه هیچ یک از این طرف ها وقتی از خلع سلاح حزب الله سخن به میان آورده اند، طرح و ایده ای برای تقویت وتامین نیازهای تسلیحاتی و نظامی ارتش لبنان ارائه نداده اند و این تاکید می کند که این طرف ها خواهان تقویت ارتش لبنان نیستند و این اولین باری نیست که آنها به مخالفت با رسیدن هرگونه سلاح به ارتش لبنان برخاسته اند، چون در قاموس آنها وجود ارتشی قدرتمند در لبنان که همه طوایف لبنانی بر آن اتفاق نظر داشته باشند و بتواند در یک جبهه مقابل «اسرائیل» بایستد، امری کاملا مردود و غیر قابل پذیرش است.
پنج: هرگونه کمک جمهوری اسلامی ایران به ارتش لبنان، بیش از پیش مردم و دولت این کشور را به جمهوری اسلامی ایران نزدیک خواهد کرد و این برای «اسرائیل» و هم پیمانانش که از جمله بزرگ ترین حامیان تروریسم از جمله داعش در منطقه هستند، خطری بزرگ شمرده می شود که مورد پذیرش آمریکا و «اسرائیل» و هم پیمانان داخلی و منطقه ای و بین المللی این کشور نیست.
به همین دلیل این امری بدیهی است که مانع تراشی های آمریکا برای عدم دستیابی ارتش لبنان به کمک های جمهوری اسلامی ایران به هر قیمت ممکن ادامه داشته باشد و این موضوعی است که ناظران امور لبنان بر آن اشاره داشته و مکرر تاکید کرده اند که این پرونده، پرونده ای سرنوشت ساز برای «اسرائیل» است و ممکن نیست، تل آویو به راحتی و به سادگی از آن بگذرد، چون تبعات مستقیم بی شماری بر «اسرائیل» خواهد گذاشت.
در همین راستا است که زمزمه اولین مخالفت ها از داخل لبنان و از سوی گروه 14 مارس به رهبری «سعد الحریری» به بهانه در تحریم بودن ایران به گوش رسید و پس از مخالفت های آشکار این جریان با اعطای این کمک ها به ارتش لبنان، نوبت به «ولید جنبلاط»، نماینده پارلمان لبنان و رهبر حزب سوسیالیست ترقی خواه و یکی از برجسته ترین رهبران دروزی این کشور رسید که به وزیر دفاع لبنان توصیه کند، سفر به تهران را لغو کند، چراکه دریافت این کمک لبنان را با موانع و چالش های بی شماری مواجه خواهد کرد تا پس از آن تمام رهبران 14 مارس نخست وزیر لبنان را تحت فشار بگذارند که از کمک های نظامی ایران صرف نظر کند، بدون اینکه توجه داشته باشند، اتخاذ چنین تصمیمی چه بازتاب های خطرناکی بر مبارزه اش با گروه های تروریستی مسلح تکفیری از جمله «جبهه النصره» و «داعش» می گذارد که برای تاسیس امارت اسلامی مورد نظر خویش در این کشور، هر روز بیش از پیش در مناطق و شهرهای مختلف آن نفوذ می کنند و همچون موریانه انسجام و یکپارچگی طوایف مختلف لبنانی را از ریشه می خورند و دستگاه نظامی این کشور را با هدف تضعیف بیش از پیش آن وارد جنگی فرسایشی می کنند.
در حالی که عملیات های کنونی ارتش لبنان در مناطق عرسال علیه گروه های مسلح تکفیری تاکید می کند که این نیروها نیاز به آمادگی و قدرت بیشتر برای مقابله با خطر این گروه ها علیه امنیت لبنان دارند و ممانعت از رسیدن این کمک ها به ارتش لبنان به گروه هایی همچون جبهه النصره و داعش جرات بیشتر می دهد تا جبهه های بیشتری را در مناطق مختلف لبنان علیه ارتش این کشور بگشایند و این به معنای افتادن لبنان در ورطه هلاکت و نابودی است.
محافل سیاسی تاکید می کنند، ارتش لبنان در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری نیاز به کمک های نظامی و تسلیحاتی چه از سوی روسیه یا ایران و یا عربستان سعودی دارد که هم چنان در پیچ و خم وتوهای آمریکا و منافع این کشور در لبنان با مانع و مشکل مواجه شده است.
این محافل در این امر تردید ندارند که مخالفت های 14 مارس ریشه در تامین منافع و مصالح طرف های خارجی در لبنان دارد و این موضوع جدیدی نیست که لبنانی ها با آن آشنایی نداشته باشند، چراکه پیشتر نیز این گروه مخالفت هایی از این دست داشته اند، به عنوان مثال در زمان ریاست جمهوری «میشل سلیمان» که تمایل این برای کمک به ارتش لبنان با واکنش های منفی و ممانعت این گروه مواجه و موجب شد، ارسال این کمک ها به لبنان لغو شود.
اما آنچه 14 مارس به آن توجه ندارد، این است که اوضاع و شرایط کنونی حاکم بر لبنان تفاوت بسیاری با شرایط دوره ریاست جمهوری میشل سلیمان دارد، هم اکنون خطر داعش و جبهه النصره به شدت موجودیت لبنان را تهدید می کند و برای مقابله با چنین خطری نیاز به آمادگی هرچه بیشتر ارتش و نیروهای مسلح این کشور بدون توجه به منابع تامین این نیازها و کمک هاست.
این اولین باری نیست که آمریکا به سرعت و فی الفور برای تخریب قراردادهای تسلیح ارتش لبنان و یا ارائه هرگونه کمک به آن وارد عمل می شود، به خصوص که امروز صحبت از کمک های نظامی جمهوری اسلامی ایران به ارتش لبنان مطرح است و لبنانی ها امید بسیاری به آن دارند تا با رفع نواقص و ضعف های ارتش این کشور، آن را آماده ورود به نبرد حساس مبارزه با گروه های تکفیری کنند.
«علی شمخانی»، دبیر شورای امنیت ملی ایران در سفر اخیر خود به بیروت اعلام کرد که این کمک ها خیلی زود به دست ارتش لبنان خواهد رسید، در چنین شرایطی طبیعی است که شاهد مخالفت ها و مانع تراشی های آمریکا در رسیدن این کمک ها به دست ارتش لبنان باشیم، به ویژه اگر به یاد بیاوریم که «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در آخرین سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل تاکید کرده بود که ایران هسته ای خطر بسیار بیشتر و بزرگ تری بر منطقه در مقایسه با گروه «داعش» دارد، بنابراین طبیعی است که واشنگتن هیچ گاه اجازه رسیدن این کمک های بی قید و شرط به ارتش لبنان را ندهد.
بلکه پذیرش کمکهای نظامی ایران به ارتش لبنان برای آمریکایی ها و در پس آنها «اسرائیل» معانی و مفاهیم زیر را در بردارد:
یک: تسلیح ارتش لبنان به این شیوه رایگان و غیر مشروط در واقع سرآغاز گشوده شدن کانالی دائمی و همیشگی میان تهران و بیروت به طور عام و ارتش لبنان به طور خاص است که مورد نظر آمریکایی ها و در واقع صهیونیست ها نیست.
دو: رسیدن کمک های نظامی ایران به ارتش لبنان به این معناست که ارتش لبنان برای اولین بار به سلاح ها و تسلیحات نظامی دست می یابد که «اسرائیل» را با مشکل و مانعی جدی در رویارویی با ارتش لبنان مواجه خواهد کرد.
سه: دستیابی ارتش لبنان به سلاح ها و تجهیزات نظامی ایران و آغاز مرحله ای جدید توسط این ارتش برای مبارزه با تروریسم در این کشور، به معنای تمرکز نگاه ها بر بازار سلاح ها و تجهیزات نظامی ایران و ماهیت و ساختار سلاح ها و تجهیزات نظامی است که در اختیار این کشور از حیث استفاده از تکنولوژی های مدرن به کار رفته در آنهاست و این زیانی بزرگ به بازارهای فروش تسلیحات نظامی آمریکا وارد می کند که تلاش دارد، برای آنها بازارهای جدیدی دست و پا کند و چه بازاری بهتر از کشورهای منطقه که همواره درگیر قضایای امنیتی و نظامی بوده اند، در حالی که ورود ایران به این بازار به معنای از دست دادن آنها برای آمریکایی هاست که اصلا خواهان آن نیستند.
پنج: هرگونه کمک جمهوری اسلامی ایران به ارتش لبنان، بیش از پیش مردم و دولت این کشور را به جمهوری اسلامی ایران نزدیک خواهد کرد و این برای «اسرائیل» و هم پیمانانش که از جمله بزرگ ترین حامیان تروریسم از جمله داعش در منطقه هستند، خطری بزرگ شمرده می شود که مورد پذیرش آمریکا و «اسرائیل» و هم پیمانان داخلی و منطقه ای و بین المللی این کشور نیست.
به همین دلیل این امری بدیهی است که مانع تراشی های آمریکا برای عدم دستیابی ارتش لبنان به کمک های جمهوری اسلامی ایران به هر قیمت ممکن ادامه داشته باشد و این موضوعی است که ناظران امور لبنان بر آن اشاره داشته و مکرر تاکید کرده اند که این پرونده، پرونده ای سرنوشت ساز برای «اسرائیل» است و ممکن نیست، تل آویو به راحتی و به سادگی از آن بگذرد، چون تبعات مستقیم بی شماری بر «اسرائیل» خواهد گذاشت.
در حالی که عملیات های کنونی ارتش لبنان در مناطق عرسال علیه گروه های مسلح تکفیری تاکید می کند که این نیروها نیاز به آمادگی و قدرت بیشتر برای مقابله با خطر این گروه ها علیه امنیت لبنان دارند و ممانعت از رسیدن این کمک ها به ارتش لبنان به گروه هایی همچون جبهه النصره و داعش جرات بیشتر می دهد تا جبهه های بیشتری را در مناطق مختلف لبنان علیه ارتش این کشور بگشایند و این به معنای افتادن لبنان در ورطه هلاکت و نابودی است.
این محافل در این امر تردید ندارند که مخالفت های 14 مارس ریشه در تامین منافع و مصالح طرف های خارجی در لبنان دارد و این موضوع جدیدی نیست که لبنانی ها با آن آشنایی نداشته باشند، چراکه پیشتر نیز این گروه مخالفت هایی از این دست داشته اند، به عنوان مثال در زمان ریاست جمهوری «میشل سلیمان» که تمایل این برای کمک به ارتش لبنان با واکنش های منفی و ممانعت این گروه مواجه و موجب شد، ارسال این کمک ها به لبنان لغو شود.
اما آنچه 14 مارس به آن توجه ندارد، این است که اوضاع و شرایط کنونی حاکم بر لبنان تفاوت بسیاری با شرایط دوره ریاست جمهوری میشل سلیمان دارد، هم اکنون خطر داعش و جبهه النصره به شدت موجودیت لبنان را تهدید می کند و برای مقابله با چنین خطری نیاز به آمادگی هرچه بیشتر ارتش و نیروهای مسلح این کشور بدون توجه به منابع تامین این نیازها و کمک هاست.