نیویورک تایمز نوشت که راهپیمایی روز تاسوعا و عاشورا یک درس مهم داشت: «حکومت نمی‌تواند نظم و قانون را حفظ کند.

گروه تاریخ مشرق - تاریخ معاصر: جنبش انقلابی مردم ایران، در واقع از سال 56 دوباره از سر گرفته شد و هر چه پیش‌تر می‌رفت، شدت بیشتری می‌یافت. یکی از برهه‌های قابل توجهی که آتش خشم انقلابی مردم را در این یک سال و چند ماه باقی مانده تا پیروزی شعله‌ورتر کرد، محرم الحرام سال 1357 بود. انقلابیون برنامه جدی‌ای برای ایجاد جوش و خروش بیشتر در فعالیت‌هایشان داشتند. سران امنیتی رژیم شاه، نمی‌توانستند خیابان‌ها را از جمعیت خالی کنند. این جمعیت، با فرارسیدن محرم، بیشتر و پایبندتر می‌شد.

ژنرال‌های شاه تصمیم داشتند که محرم 57 را مدیریت کنند. در جلسه‌ای که شانزدهم آذر 57 با حضور اعضای شورای امنیت وقت برگزار شد، اعضا دچار اختلاف نظر شدند و در نهایت تصمیم بر آن شد که نظر محمدرضا پهلوی جویا شود. «شاه نیز تصمیم گرفت تا تظاهرات مردم در روزهای تاسوعا و عاشورا در جنوب خطی که به موازات خیابان شهرضا (انقلاب فعلی) از سیدخندان و سه‌راه ضرابخانه می‌گذشت آزاد گذاشته و نیروهای انتظامی و نظامی را در شمال خط متمرکز کند؛ ولی در جنوب این خط، مداخله‌ای از سوی نیروهای نظامی و انتظامی صورت نگیرد.» [1]



تصویری از تظاهرات محرم 57 در تهران


اما پیش از ادامه تبیین حوادث محرم 57، باید کمی به عقب تر بازگردیم. تطابق حادثه عاشورا با نهضتی که مردم مسلمان ایران باید برای سرنگونی شاه آغاز می‌کردند از مدت‌ها قبل ذهن مخالفان وضع موجود را از گروه‌ها و جایگاه‌های مختلف به خود جلب کرده بود. غالب گروه‌هایی که دم از مبارزه علیه رژیم می‌زدند به تفسیر انقلابی عاشورا می‌پرداختند. سازمان مجاهدین خلق نمونه بارزی از این گروه‌ها بود. نتیجه مهم تحقیقات عاشورایی مجاهدین، کتاب «امام حسین» یا راه حسین بود که در اصل، «سیمای یک مسلمان» نام داشت. این کتاب، محصول تحقیقات «احمد رضایی» است، هرچند هم‌اکنون سایت مجاهدین خلق آن را تالیف مسعود رجوی می‌داند. کتاب امام حسین تحت تاثیر «شهید جاوید» صالحی نجف آبادی و آثاری مانند «عاشورا و سرمایه سخن» دکتر آیتی نوشته شد. نگاه صرفِ سیاسی به قیام سیدالشهدا، تطبیق وقایع و اصطلاحات عاشورایی با آرمان‌های مارکسیستی مانند تطبیق «حکومت اسلامی» با «دیکتاتوری پرولتاریا» از ویژگی‌های این کتاب بود.

سازمان در سال 49، ملاقات با حضرت امام را ضروری تشخیص می‌دهد. به این ترتیب، حسین روحانی، از اعضای شاخص مجاهد برای دیدار با امام به نجف می‌رود. روحانی می‌گوید که در این دیدار «دو کتاب که در اختیار داشتم، کتاب امام حسین و جزوه راه انبیاء را به ایشان دادم؛ و ایشان هم به طور کامل مطالعه کردند و نظراتشان را به صورت کتبی نوشتند.» [2] بعدها حسین روحانی در «مجموعه یادداشت‌های خود که در سال 1362 در زندان نوشته «اشاره می‌کند که امام به نحوه برخورد با علما و روحانیون در کتاب «امام حسین» نیز انتقاد داشت.» [3]




مجاهدین خلق، هنوز هم ادعا می‌کنند

راه اباعبدالله را پی‌ می‌گیرند


روی هم رفته امام هیچگاه عقاید و نظرات آن‌ها را تایید نکرد و حتی با وجود نامه‌هایی که افرادی مانند مرحوم طالقانی، منتظری و اکبر هاشمی رفسنجانی به ایشان نوشتند و خواستار تایید فعالیت‌های مجاهدین شدند، امام «تایید نکردند و هرچه در این رهگذر فشار آمد، ایشان نپذیرفتند.» [4] منافقین تا همین اواخر و احتمالا حالا هم، محاربه‌شان با جمهوری اسلامی را در راستای قیام امام حسین (علیه‌السلام) و تقابل با جور توصیف می‌کردند و می‌کنند.

گویندگان و پژوهندگانی مانند علی شریعتی هم سردمدار تفاسیر انقلابی از قیام عاشورا در میان همکسوتان خود بودند. (به نظرات علی شریعتی در نوشتاری جداگانه پرداخته‌ایم) از سوی دیگر، در حوزه‌های علمیه هم موج جدیدی از خوانشِ عاشورا آغاز شده بود که سرآغاز آن با انتشار کتاب «شهید جاوید» کلید خورد. کتاب شهید جاوید که قرار بود تحقیقی علمی بر واقعه عاشورا باشد، به جنجالی سیاسی تبدیل شد که حتی واکنش حضرت امام را هم برانگیخت. «نعمت‌الله صالحی نجف آبادی»، نویسنده و روحانی ساکن قم، نتیجه برخی تفکراتش درباره کربلا و امامِ کربلا را پس از مشورت با برخی علمای حوزه منتشر کرد. شهید جاوید، خیلی زود موافقان و مخالفان خود را پیدا کرد.



فضای درگیری میان موافقان و مخالفان به‌شدت سیاست‌زده بود. به قول مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی، «این دعوا یک دعوای سیاسی بود نه علمی؛ یعنی کمتر بحث علمی می‌کردند که حالا مطالب کتاب درست است یا نه، خلاصه طرفین بیشتر یکدیگر را متهم می‌کردند به اتهاماتی که از شأن علما و روحانیت به دور بود.» [5] با گذشت ایام و آمیخته شدن بحث این کتاب با باند مهدی هاشمی و بیت آقای شیخ حسینعلی منتظری، جنجال‌ها دوچندان شد. آیت‌الله منتظری از کسانی بود که بر شهید جاوید «تقریظ» نوشته بودند و از چنین تحقیقاتی حمایت می‌کردند.

از سوی دیگر افرادی مانند علامه طباطبایی (رضوان‌الله‌علیه)، آیات عظام مرتضی مطهری، فاضل لنکرانی و بعدها مشکینی، به مخالفت با شهید جاوید برخاستند و برخی بر آن ردیه نوشتند. یکی دیگر از موارد جنجال برانگیز این اثر، اعتراض روضه‌خوانان و هیئات مذهبی بود. از سوی دیگر، خیلی از صاحب‌نظران معتقد بودند که الآن، زمان مناسبی برای نشر این کتاب نیست. لذا از مرحوم آیت‌الله محمدرضا گلپایگانی (رحمة‌الله‌علیه) نقل است که در جمعی فرمودند: «صالحی چند سال قبل کتاب را آورد نزد من و اجازه چاپ خواست‌. من با دقت خواندم‌، دیدم صلاح نیست و اجازه ‌ندادم‌. صالحی گفت‌: اگر آقای صافی گفت چاپ نکن‌، چاپ نمی‌کنم‌، ایشان هم مطالعه کرد و صلاح ندانست‌. ولی ناگهان شنیدم چاپ کرده‌. هر کس مقلّد من است حرام است این کتاب را بخواند» [6] بعدها اسناد ساواک نشان داد که این سازمان، به دنبال توزیع کتاب شهید جاوید و دمیدن در آتش اختلافات و سرگرم کردن انقلابیان به این قبیل مباحث بوده است. هرچند با ورود امام و دستور او مبنی بر بی‌اعتنایی و سکوت الهام‌بخش وحدت آقایان علما، بخش اعظمی از کوشش‌های ساواک بی‌نتیجه ماند.



حماسه حسینی آیت‌الله مرتضی مطهری هم آخرین و منقح‌ترین این آثار بود که به دست یک عالم حوزوی نوشته می‌شد و اثر بزرگی در مطالعات عاشورایی از آن روزگار تاکنون داشته است. مجموعه این تلاش‌ها از یک سو و میل و عطش جوانان و انقلابیون برای آمیختن عاشورا با قیام سیاسی‌ای که داشت شکل می‌گرفت، مقدمات نظری انقلاب را تقویت کرد. مقدماتی که در محرم 57، «عینیت» یافت و خیابان‌های تهران و دیگر شهرهای ایران را عرصه تلاقی این دو واقعه تاریخی کرد.

تحقیقات و گزارش‌های سازمان اطلاعات و امنیت پهلوی‌ها، خبر از آن می‌داد که محرم 57 حال و هوای ویژه‌ای خواهد داشت. در گزارش «خیلی محرمانه» شماره 12550 ساواک، درباره این حال و هوای ویژه گوشزدهایی به ریاست سازمان مربوطه شده است: «با فرا رسیدن ماه‌های سوگواری محرم و صفر سال 1394 امکان دارد پاره‌ای از وعاظ و عناصر افراطی مذهبی فرصتی پیدا کنند که برخی از مسائل و موضوعات مذهبی را در قالب مطالب تحریک‌آمیز و خلاف مصالح مملکتی در بالای منبر عنوان نموده و تبلیغات سوئی بنمایند. علی‌هذا با ارسال برگ صورت اسامی وعاظ ممنوع‌المنبر و اشخاصی که با سپردن تعهد مجاز به استفاده از منبر می‌باشند، خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به جلوگیری از هرگونه فعالیت مضره وعاظ و عناصر افراطی مذهبی، ضمن همکاری با سازمان‌های انتظامی محل، پیش بینی و مراقبت‌های لازم معمول و نتیجه را اعلام دارند. مدیر کل اداره سوم – ثابتی.» [7]




حضور امام در مجالس عزاداری در تبعیدگاه عراق


کانون توجهات در ایام اما، نوفل لوشاتوی فرانسه بود. محرم 57 در حالی از راه می‌رسید که رهبر انقلاب مردم ایران در تبعید به سر می‌برد. با این حال، پیام‌های آتشین و راهنمای امام، از همان راه دور کار خود را می‌کرد. چند روزی به آغاز محرم نمانده بود که دستورالعمل یک ماه عزاداری و اعتراض توامان، از راه رسید. امام در پیامی که از نوفل لوشاتو تا کوچه و پس‌کوچه‌های شهرهای ایران نفوذ کرد، محرم را ماه قیام و ذلت‌ناپذیری خواند و دعوت کرد ملت ایران شعار «هیات من الذله» را بِعینه نشانِ جهانیان دهند:

«با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد؛ ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد، ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطل بر جبهه ستمکاران و حکومت‌های شیطانی زد، ماهی که به نسل‌ها در طول تاریخ، راه پیروزی بر سر نیزه را آموخت، ماهی که شکست ابر قدرت‌ها را در مقابل کلمه حق به ثبت رساند، ماهی که امام مسلمین، راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به ما آموخت،... امام مسلمین به ما آموخت که در حالی که ستمگرِ زمان بر مسلمین، حکومتِ جائرانه می‏‌کند، در مقابل او اگر چه قوای شما ناهماهنگ باشد، بپاخیزید و استنکار کنید و اگر کیان اسلام را در خطر دیدید، فداکاری کنید و خون نثار نمایید...

اکنون که ماه محرّم چون شمشیر الهی در دست سربازان اسلام و روحانیون معظم و خطبای محترم و شیعیان عالی‌مقام سیدالشهدا ـ علیه‌‏الصلاة والسلام ـ است، باید حد اعلای استفاده از آن را بنمایند، و با اتکا به قدرت الهی، ریشه‏‌های باقی‌مانده این درخت ستمکاری و خیانت را قطع نمایند؛ که ماه محرم، ماه شکست قدرت‌های یزیدی و حیله‏‌های شیطانی است. مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حکومت اسلامی بر حکومت طاغوت است، هر چه باشکوه‌تر و فشرده‏‌تر برپا شود، و بیرق‌های خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هر چه بیشتر افراشته شود.

خطبای محترم و گویندگان عزیز، بیش از پیش به تکلیف الهی خود که افشاگری جرایم رژیم است عمل فرمایند، و خود را در پیشگاه خداوند تعالی و ولی عصر (عجل‏‌اللّه‏‌تعالی فرجه‏‌الشریف) سرافراز و روسفید نمایند. طلاب و فضلای حوزه‏‌های علمیه که در این ایام برای روشنگری به قرا و قصبات می‌‏روند، لازم است دهقانان محروم و محترم را از فجایع شاه و کشتار مردم بی‏‌دفاع، آگاه گردانند و به آنان تذکر دهند که برخلاف تبلیغات مسموم شاه و بستگانش، دولت اسلامی، طرفدار سرمایه‏‌دارها و مالکین بزرگ نمی‏‌باشد؛ این حرف‌های بی‏‌معنی برای انحراف از راه حق است...» [8]




اخبار و تحولات محرم 57 در ایران، به دقت از سوی امام و یارانش در فرانسه پیگیری می‌شد. دکتر حسن روحانی که در این ایام، به فرانسه سفر کرده بود، از نزدیک با این مقطع از حوادث انقلاب آشنا است. مطابق خاطرات او، برخی خاطرات این مقطع را مرور می‌کنیم:

«شب دیروقت به پاریس رسیدیم و در همان منزل محله کشان استراحت کردیم. صبح شنبه که روز اول ماه محرم بود، به نوفل لوشاتو بازگشتیم. حدود ساعت ده صبح بود. امام آمدند و سخنرانی نسبتا مفصلی ایراد کردند. نسبت به حکومت اسلامی فرمودند: فهم حکومت اسلامی آسان است. ما می‌گوییم این فردی که دزد و ظالم است برود و یک نفر عادل و صالح جای او بنشیند و احکام اسلامی را اجرا کند. بعد هم امام نسبت به کشتار مردم ایران در شب اول ماه محرم نکاتی را بیان فرمودند. در بیان امام عده کشته‌ها چند هزار نفر آمده بود... به هر حال شروع ماه محرم متاسفانه با کشتار مردم از طرف رژیم شروع شده است. اینجا همه از حوادث احتمالی تاسوعا و عاشورا در ایران نگرانند. بعضی می‌گویند: شاه می‌خواهد در روز تاسوعا یا عاشورا با یک کشتار بزرگ چند صد هزار نفری انقلاب را سرکوب کند. ولی امام نسبت به پیروزی انقلاب، اطمینان کامل دارد.» [9]

با این وجود، بیشترین نگرانی امام و انقلابی‌ها در فرانسه از خطرناک بودن تظاهرات در تاسوعا و عاشورای سال 57 بود. بدون شک، شور و هیجان مردم در این دو روز دوچندان می‌شد و این امر ممکن بود، ماموران رژیم و سران تصمیم‌گیر آن‌ها را به واکنش سختی متقاعد کند. روحانی می‌گوید: «صبح روز شنبه، (1357/9/18) شب تاسوعا به نوفل لوشاتو رفتیم. جمعیت از همیشه بیشتر است... امام قبل از ظهر برای سخنرانی تشریف آوردند. جمعیت، عاشقانه ایشان را محاصره کرده‌اند. امام، خطبه امام حسین (علیه‌السلام) را که نزدیک کربلا برای یاران خودش و لشکریان حر ایراد کرده بود، مطرح کردند: «من رأی سلطاناً جائراً لجرم الله، ناکثا لعهد الله...» بعد فرمودند: در این شرایط اگر کسی ساکت باشد، شریک جرم شاه است... در نوفل لوشاتو نسبت به راهپیمایی فردا (تاسوعا) در تهران نگرانی وجود دارد... تظاهرات تاسوعا و عاشورای مردم تهران، سرنوشت‌ساز خواهد بود.» [10]

از سوی دیگر، مهاجران حضار در نوفل لوشاتو هم مانند مردم ایران، در همان فرانسه به تعظیم شعائر حسینی و برگزاری عزاداری می‌پرداختند. سوگواران حضرت اباعبدالله، گرد شمع وجود امام، دهکده نوفل لوشاتو را به حسینیه‌ای بدل کرده بودند که صدای هیات من الذله حسین بن علی (علیه‌السلام) را به گوش همگان می‌رساند. به نقل دکتر حسن روحانی، «شب، بعد از نماز مغرب و عشا، توسلی انجام شد. آقای محتشمی هم ذکر مصیبتی کردند. جوانی هم اشعار و مرثیه‌ای را خواند. امام در موقع شنیدن روضه امام حسین (علیه‌السلام)، آن چنان بی‌اختیار می‌شوند و به شدت گریه می‌کنند که شانه‌هایشان می‌لرزد. من سابقه‌ای طولانی از این حالت عشق امام به حضرت اباعبدالله الحسین را دارم. اولین بار در سال 1342 در منزل خودشان در قم در ایام محرم که صبح‌ها منبری‌ها سخنرانی می‌کردند، در موقع ذکر مصیبت می‌دیدم که امام چگونه عاشقانه نسبت به ساحت مقدس امام حسین (علیه‌السلام) اظهار ادب می‌کند.» [11]



مجلس عزاداری با حضور امام (قدس سره)


نه تنها در ایران و حتی در نوفل لوشاتو، بلکه هر جا که ایرانیان حضور داشتند بهانه تاسوعا و عاشورای حسینی را به اوضاع بحرانی ایران پیوند می‌زدند و تشکیل مجلس عزا و اعتراض می‌دادند. یکی از این راهپیمایی‌های عظیم، در لندن انگلیس و با حضور ایرانیان و غیرایرانیان برگزار شد. حسن روحانی که برای شرکت در این راهپیمایی به لندن رفته بود. درباره حال و هوای آن راهپیمایی می‌گوید: «عصر روز دوشنبه (عاشورا)، تظاهرات بسیار خوبی ترتیب داده شد. به اعتراف همه، چنین تظاهراتی بی‌سابقه بوده است. طول تظاهرات از دو کیلومتر هم بیشتر بود. تعداد زیادی از خانم‌ها یا بچه‌های کوچک در این تظاهرات شرکت‌ کرده‌اند. بیش از نصف جمعیت ایرانی و بقیه عرب، پاکستانی و تعدادی هم انگلیسی بودند. عده‌ای قرآن به دست داشتند. اکثر تظاهرکنندگان عکس امام و عده‌ای هم پلاکاردها را حمل می‌کردند. تعدادی هم پرچم سیاه یا شعار «یاحسین»، «یاعباس»، «یا قمر بنی هاشم»، «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»، «یا حسین مظلوم» و ... به دست داشتند.» [12]

همزمان در ایران هم تظاهرات تاسوعا و عاشورا، به انفجاری از شور و خروش تبدیل شد. تاسوعای تهران با هدایت روحانیون مانند آیت‌الله طالقانی، شهید بهشتی و شهید فضل‌الله محلاتی به چند راهپیمایی بزرگ انجامید. جمعیت تظاهرکنندگان از راه‌های مختلف به سوی میدان شهیاد (آزادی) حرکت کردند در حالی که «پلاکاردها و پارچه‌نوشته‌هایی با خود حمل می‌کردند که روی آن‌ها نوشته شده بود: «انقلابی‌ترین مرد جهان، خمینی»، «درود بر خمینی بت‌شکن، مرگ بر این یزید قانون‌شکن» و «خمینی خمینی، خدانگهدار تو، بمیرد بمیرد، دشمن خونخوار تو» و ....» [13]





تصاویری از محرم تاریخی سال 1357


تظاهرات عاشورا هم به همین ترتیب، باشور و حضور گسترده مردم انجام شد. «درباره جمعیت شرکت‌کننده در این تظاهرات، آمار متفاوتی اعلام گردیده ولی آنچه می‌توان گفت این است که در تهران، حداقل دو و نیم میلیون نفر در تظاهرات شرکت کرده که در شهرهای بزرگ کشور کمی کمتر از کل جمعیت آن شهرها در تظاهرات این روز شرکت داشتند.» [14] روی هم رفته، تظاهرات محرم الحرام 1357، هم به انقلاب اسلامی مردم ایران شتاب بخشید و هم سرعت سقوط شاه و شاهنشاهی‌اش را افزایش داد. یرواند آبراهامیان، درباره اثری که این تظاهرات در جنبش مردم ایران داشت، نقل قول‌های جالبی را از جراید غربی نقل می‌کند که حسن ختام خوبی برای نوشتار حاضر است:

«روزنامه واشنگتن پست نوشت که «این راهپیمایی منظم و سازمان‌یافته، به ادعای مخالفان رژیم راجع به برقراری حکومت جدید، وزن و اعتبار شایان توجهی بخشید.» نیویورک تایمز نوشت که راهپیمایی روز تاسوعا و عاشورا یک درس مهم داشت: «حکومت نمی‌تواند نظم و قانون را حفظ کند. تنها چاره کار آن است که خود را کنار بکشد و به رهبران مذهبی اجازه دهد زمام امور را به دست گیرند در هر حال مخالفان ثابت کرده‌اند که اکنون دولت دیگری هم وجود دارد.» همچنین، روزنامه کریستین سانس مانیتور در گزارش خود می‌نویسد که «توده عظیم مردم با صدایی رساتر از گلوله و بمبی در سراسر پایتخت این پیام را اعلاک کردند که: شاه باید برود.» [15]

* ارجاعات:
1. نگاه کنید به: اعترافات ژنرال، عباس قره‌باغی، تهران، نشرنی، 1368، صص 70-72
2. سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام؛ موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ج1، ص 523
3. همان، ص 524
4. روزنامه جمهوری اسلامی، 16 تیر 1359
5. خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجه‌سروی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص 143
6. رسول جعفریان در http://www.irdc.ir/fa/content/5173/default.aspx
7. اکبر هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، محسن هاشمی، ج2، ص 1361
8. صحیفه امام، مرکز حفظ و نشر آثار امام خمینی (ره)، ج5، ص77
9. خاطرات دکتر حسن روحانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، بهار 1388، ج1، ص488
10. همان، ص 492
11. همان، ص493
12. همان، ص 497
13. محرم 1357 به روایت اسناد ، تدوین منصور خلیلی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1388، ص64
14. همان، ص 73، به نقل از؛ روزنامه آیندگان، شماره 3257
15. ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان، نشرنی، چاپ یازدهم، 1384، ص 645