کد خبر 357673
تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۵


برپا شده است در دل من خیمه غمی
 
جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی
 
عمری است دلخوشم به همین غم که در جهان
 
غیر از غمت نداشته ام یار و همدمی
 
بر سیل اشک خانه بناکرده ام ولی
 
این بیت سست را نفروشم به عالمی
 
گفتی شکار آتش دوزخ نمی شود
 
چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی
 
دستی به زلف دسته زنجیرزن بکش
 
آشفته ام میان صفوف منظمی
 
می خوانی ام به حکم روایات روشنی
 
می خواهمت مطابق آیات محکمی
 
ذی الحجه اش درست به پایان نمی رسد
 
تقویم اگر نداشته باشد محرمی
 
***
 
ای آب نمی از نم باران دو دستت
 
قربان تو و غیرت ویران دو دستت
 
دریا چو گدا ملتمس افتاده به پایت
 
چشمش به کرامات فراوان دو دستت
 
انداختن چنگ پر از وسوسه ی آب
 
بیت‏الحزن نظم پریشان دو دستت
 
مردانگی و غیرت و دلباختگی را
 
باید که بسنجند به میزان دو دستت
 
دست از دل و دامان کریمان جهان شست
 
آن دست که شد دست به دامان دو دستت