گروه فرهنگی مشرق - اصل ماجرای مربوط به فیلمهای پرحاشیه که ازسوی جماعت شبه روشنفکر مخفی میشود این است که : گروهی با استفاده از رانت و قدرت و با دورزدن قانون چند فیلم تهیهکردهاند که هر یک به میزانی مضر است و میتواند فضای سینماها را به سوی ناآرامی ببرد و کاری کند تا اعتماد خانوادهها به سینما که بعد از سیسال کار فرهنگی به دست آمدهاست دوباره از بین برود.حالا چندرسانه اخلاقگرا و گروهی از نمایندگان مقابل این رانتخواری ایستادهاند و میخواهند مانع اکران آمنها شوند.
اما جریان شبه روشنفکر با رصد صحیح و استفاده از تمام قوا تلاش دارد تا آن را به یک ماجرای حیثیتی تبدیل کند و دست آخر هم با اکران این فیلمها قدرت نمایی کند و حریف بطلبد که تاکنون هم با استفاده از قدرت و سیاسیکاری تاحدی موفق بودهاست.
در این سیستم تا کنون نحوه مواجهه به این صورت بودهاست که ازیک طرف رسانه های همسو با این جریان فریاد وامظلوما سر داده و طوری نشان میدهند که گویا به چند فیلم دارد ظلم میشود و گروهی از رسانهای های چماقدار می خواهند چهار تا جوان را از کارکردن فرهنگی ساقط کنند و ...
مسولان هم ژست پدرانه میگرفتند که تلاش می کنیم با اصلاح فیلمها هم آنها به اکران فیلمشان برسند و هم این جماعت تمامیت خواه ! به خواسته شان دست نیابند.
پس در این مجال با یک بمباران خبری گسترده چند گزاره به مخاطبی که چندان درگیر این موضوعات نیست و هرازگاه خبری را میبیند منتقل میشود :
اول اینکه :« این فیلمها فقط فیلمند و صرفا یک کالای فرهنگی و هیچ خطری ندارند ( حال آنکه در تمام دنیا فیلم را در رده قویترین سلاحها قرار میدهند که میتواند مغز و اندیشه انسانها را هدف قرار دهد) »
دوم اینکه : « این ها فقط چند سینماگر دلسوختهاند که حالا یک چیزی هم گفتهاند »
سوم اینکه : « معترضان این فیلمها جماعتی چماقدار و بی فرهنگند که اصلا با تکنولوژی و مدرنیسم و ...مخالفند و اگر به آنها اجازه بدهی بهجای ماشین ،درشکه راهی خیابان میکنند »
چهارم اینکه : « این فیلمها اشکالاتی دارند که با اصلاح رفع خواهند شد »
از این به بعد رسانههای آنها که این روزها اوضاع مالی خوبی هم دارند ، سرحال و چالاک شروع میکنند به بمباران خبری مخاطبان که از مخاطب عام میانشان هست تا سینماگران و هنرمندان. تمام تلاش آنها هم این است که این چهار گزاره را به درستی انتقال دهند.
شاید همین حالا اگر از شخصی که چندان اهل سینماست و فقط گاهی اخبار را میخواند یا میشنود بپرسید به شما خواهد گفت که گروهی کم سواد که اوضاع مالیشان هم روبه راه است و درد مردم را نمیفهمند ( در حالیکه اغلب این افراد به سختی امرار معاش میکنند و حتی برای تهیه اجاره خانه هایشان هم مشکل دارند) میخواهند مانع از اکران فیلمهایی شوند که خط شکنند یا نگاهی همراه با اندکی انتقاد به جامعه یا داشتهاند یا مثلا کمی خطوط قرمز اخلاقی را رد کردهاند و ...اغلبشان هم حق را به جریان شبه روشنفکر و رسانه های آنها میدهند و طرف مقابل را جماعتی ضد فرهنگ میشمارند.
این یعنی رسانههای این گروه به خوبی از عهده اهدافشان برآمدهاند.از سوی دیگر وقتی مجلس و کمیسون فرهنگی که دلسوزند و میدانند اصل ماجرا چیست ،شجاعانه وارد این میدان میشوند به آنها هم رحم نمیکنند.نه حرمت لباسشان را نگاه میدارند، نه نامشان و نه جایگاهشان.
در مقابل ورود کمیسیون فرهنگی؛ این جماعت به سرعت آرایش منظم دیگری میگیرند. در ابتذا با ترسیم فضایی غیرواقعی برای سینماگران و با میانداری چند سینماگر انگشت شمار همسوی خود بقیه اهالی سینما را میترسانند و گزاره پنجم را به آنها القا میکنند: اگر مجلس روی فیلمها نظارت کند دیگر باید فاتحه سینما را بخوانید.آنقدر محدودتان میکنند که دیگر عطای فیلمسازی رابه لقایش میبخشید.ویا طرح مواردی مانند اینها:
هر وقت برخی از مجلسیها به بحث سینما وارد شدهاند، سینماگران نگرانتر از قبل کار خود را دنبال کردهاند؛ چراکه میدانند ماجراهای کمیسیون فرهنگی مجلس و سینما اتوبان یکطرفهایست که «این برخی از نمایندگان»، آنرا تنها محلی برای ورودهای مصداقی به ماجراهای حاشیهای میدانند نه توجه به زیرساختهایی که این هنر - صنعت را تقویت کند
در حال حاضر بیشترین فشار به ارشاد از سوی کمیسیون فرهنگی مجلس است. بیشتر این فشارها هم بر فیلمهاست و اصلا معلوم نیست نهادی که کار آن قانونگذاری است چرا باید در مسائل اجرایی دخالت کند.
کمیسیون فرهنگی مجلس هم که گویا در این چند ساله «نظارت» را به بزرگترین دغدغهاش تبدیل کرده تا وظایف دیگر را در قبال فرهنگ و هنر نبیند، هر روز موضعی جدید درباره مسائل مختلف پی میگیرد.
حال در یکی دو ماه گذشته و با اوجگیری اظهارنظرهای مجلسیان درباره سلب و یا زیر سوال بردن اختیارات وزارت ارشاد در تایید مجوزهای هنری و فرهنگی و یا نامهنگاری برای اکران نشدن نزدیک به 8 - 9 فیلم (!) و در مقابل، برنداشتن قدمهای عملی و مشهود برای کمک به فرهنگ و هنر (البته به جز اظهارنظرهای مداوم و مکرر آنهم به واسطه تماسهای تلفنی خبرنگاران!)، سینماگران هم لب به سخن گشودند و نسبت به این رفتار دوگانه «نمایندگان ملت» در خانهای به دور افتاده از ملت، اعتراض کردند.
پس این گزاره هم با بمباران خبری گسترده به مخاطب منتقل می شود و نتیجه آن می شود چند نامه و بیانیه: حمایت خانه سینما از....، نامه 100 فیلمساز در حمایت از...، اعلام نگرانی فیلمسازان از ....
پشت بند این اتفاق وزیر ارشاد بی محابا و با حالتی قهرمان گونه وارد میدان میشود و حریف میطلبد که:
ما بر اساس تشخیص و ضوابط خودمان عمل میکنیم و قرار نیست هر کسی بیاید برایمان تعیین تکلیف کند که فلان فیلم را نمایش دهید و فلان فیلم را نمایش ندهید.ما خودمان توجه داریم که کدام فیلم مربوط به فتنه است و جلویش را میگیریم و اگر نباشد و طبق ضوابط قانونی و منطبق با ارزشها باشد اجازه نمایش آن فیلم را میدهیم.
در حوزه سینما کمیسیون فرهنگی مجلس اسامی هشت فیلم را به ما داده اند و گفته اند نباید آنها را اکران کنید، اما ما اعلام کردیم آنها نمیتوانند برای ما تعیین تکلیف کنند و خودمان تشخیص میدهیم کار درست چیست.
ما باید آنطور که خودمان تشخیص میدهیم، عمل کنیم تا به حال یک کارت زرد گرفته ایم. اگر چند تا دیگر هم بگیریم عیبی ندارد. خود دکتر روحانی جلودار است و ما هم پشت او حرکت میکنیم.
به دنبال این حریف طلبی بیسابقه یک وزیر و رفتار عجیب با مجلس هم بعضی نمایندگان به لحاظ اینکه احساس میکنند جریانی بهدنبال تضعیف مجلس و جایگاه آن هستند و بهدنبال ابراز نگرانیهای چندباره مدیران نظام از وضعیت فرهنگی و عدم اصلاح وضعیت فرهنگی، طرح استیضاح را پیگیری میکنند.
اما از این پس چه اتفاقی خواهد افتاد؟
پای دو گزاره دیگربهمیان خواهد آمد
1- ئزیر ارشاد با وجود تمام مخالفتها و مقاومتها تا لحظه آخر برای حفظآزادی کوشید و او یک قهرمان است
2- وزیربه خاطر اینکه می خواست استقلال ارشاد را حفظ کند استیضاح می شود
در این میان اما هیچکس نمیگوید که فیلمها فقط یکی از دهها مشکل فرهنگی است که بهواسطهسیاستهای اشتباه او و همکارانش بهوجود آمدهاست.بعد هم اگر وزیر استیضاح شود پروژه مظلوم نمایی دولت دوباره بهجریان میافتد و تلاش میشود تا وزیری تندروتر از جنتی بر مسند قرار بگیرد. اگر هم استیضاح رای نیاورد و جنتی بماندکه دیگر با شدت و حدت بیشتری کارش را ادامه خوته8د داد و ازآن پس نه مجلس و نه هیچجای دیگری نمیتواند مانع تاختن بی محابای وزیر و معاونانش شود.
پس در این حالت جبهه مذهبیها و طرفداران اخلاق و آزادی نه راه پس خواهند داشت و نه پیش.
شاید حالا وقت آن است که مجلس با تمام قوا و استفاده از تمام ظرفیتها جز استیضاح( که تیر آخر است) کاری کند که دوباره به اهمیت مجلس و کمیسیون فرهنگی اقرار کند.ازگرفتن حتی یک کارت زرد دیگر نگران باشد و اگر هر شخص یا گروهی مستقیم،غیرمستقیم یا تلویحا به مردم( که نمایندگان عصاره آنها هستند) اهانت کرد یا تلویحا جایگاه آنها را زیر سوال برد در برابر قانون جوابگو باشد.
رسانههای اخلاق گرا و متعهد نیز باید فقط یک گزاره را به آقای وزیر یادآوری کنند:
این که مجلس یعنی مردم و حالا جناب وزیر برای مردم حریف طلبی میکند و آنها را به رسمیت نمیشناسد. جناب وزیر حالا دیگر از کارت زرد مردم هم نمیترسد.
اما جریان شبه روشنفکر با رصد صحیح و استفاده از تمام قوا تلاش دارد تا آن را به یک ماجرای حیثیتی تبدیل کند و دست آخر هم با اکران این فیلمها قدرت نمایی کند و حریف بطلبد که تاکنون هم با استفاده از قدرت و سیاسیکاری تاحدی موفق بودهاست.
در این سیستم تا کنون نحوه مواجهه به این صورت بودهاست که ازیک طرف رسانه های همسو با این جریان فریاد وامظلوما سر داده و طوری نشان میدهند که گویا به چند فیلم دارد ظلم میشود و گروهی از رسانهای های چماقدار می خواهند چهار تا جوان را از کارکردن فرهنگی ساقط کنند و ...
مسولان هم ژست پدرانه میگرفتند که تلاش می کنیم با اصلاح فیلمها هم آنها به اکران فیلمشان برسند و هم این جماعت تمامیت خواه ! به خواسته شان دست نیابند.
پس در این مجال با یک بمباران خبری گسترده چند گزاره به مخاطبی که چندان درگیر این موضوعات نیست و هرازگاه خبری را میبیند منتقل میشود :
اول اینکه :« این فیلمها فقط فیلمند و صرفا یک کالای فرهنگی و هیچ خطری ندارند ( حال آنکه در تمام دنیا فیلم را در رده قویترین سلاحها قرار میدهند که میتواند مغز و اندیشه انسانها را هدف قرار دهد) »
دوم اینکه : « این ها فقط چند سینماگر دلسوختهاند که حالا یک چیزی هم گفتهاند »
سوم اینکه : « معترضان این فیلمها جماعتی چماقدار و بی فرهنگند که اصلا با تکنولوژی و مدرنیسم و ...مخالفند و اگر به آنها اجازه بدهی بهجای ماشین ،درشکه راهی خیابان میکنند »
چهارم اینکه : « این فیلمها اشکالاتی دارند که با اصلاح رفع خواهند شد »
از این به بعد رسانههای آنها که این روزها اوضاع مالی خوبی هم دارند ، سرحال و چالاک شروع میکنند به بمباران خبری مخاطبان که از مخاطب عام میانشان هست تا سینماگران و هنرمندان. تمام تلاش آنها هم این است که این چهار گزاره را به درستی انتقال دهند.
شاید همین حالا اگر از شخصی که چندان اهل سینماست و فقط گاهی اخبار را میخواند یا میشنود بپرسید به شما خواهد گفت که گروهی کم سواد که اوضاع مالیشان هم روبه راه است و درد مردم را نمیفهمند ( در حالیکه اغلب این افراد به سختی امرار معاش میکنند و حتی برای تهیه اجاره خانه هایشان هم مشکل دارند) میخواهند مانع از اکران فیلمهایی شوند که خط شکنند یا نگاهی همراه با اندکی انتقاد به جامعه یا داشتهاند یا مثلا کمی خطوط قرمز اخلاقی را رد کردهاند و ...اغلبشان هم حق را به جریان شبه روشنفکر و رسانه های آنها میدهند و طرف مقابل را جماعتی ضد فرهنگ میشمارند.
این یعنی رسانههای این گروه به خوبی از عهده اهدافشان برآمدهاند.از سوی دیگر وقتی مجلس و کمیسون فرهنگی که دلسوزند و میدانند اصل ماجرا چیست ،شجاعانه وارد این میدان میشوند به آنها هم رحم نمیکنند.نه حرمت لباسشان را نگاه میدارند، نه نامشان و نه جایگاهشان.
در مقابل ورود کمیسیون فرهنگی؛ این جماعت به سرعت آرایش منظم دیگری میگیرند. در ابتذا با ترسیم فضایی غیرواقعی برای سینماگران و با میانداری چند سینماگر انگشت شمار همسوی خود بقیه اهالی سینما را میترسانند و گزاره پنجم را به آنها القا میکنند: اگر مجلس روی فیلمها نظارت کند دیگر باید فاتحه سینما را بخوانید.آنقدر محدودتان میکنند که دیگر عطای فیلمسازی رابه لقایش میبخشید.ویا طرح مواردی مانند اینها:
هر وقت برخی از مجلسیها به بحث سینما وارد شدهاند، سینماگران نگرانتر از قبل کار خود را دنبال کردهاند؛ چراکه میدانند ماجراهای کمیسیون فرهنگی مجلس و سینما اتوبان یکطرفهایست که «این برخی از نمایندگان»، آنرا تنها محلی برای ورودهای مصداقی به ماجراهای حاشیهای میدانند نه توجه به زیرساختهایی که این هنر - صنعت را تقویت کند
در حال حاضر بیشترین فشار به ارشاد از سوی کمیسیون فرهنگی مجلس است. بیشتر این فشارها هم بر فیلمهاست و اصلا معلوم نیست نهادی که کار آن قانونگذاری است چرا باید در مسائل اجرایی دخالت کند.
کمیسیون فرهنگی مجلس هم که گویا در این چند ساله «نظارت» را به بزرگترین دغدغهاش تبدیل کرده تا وظایف دیگر را در قبال فرهنگ و هنر نبیند، هر روز موضعی جدید درباره مسائل مختلف پی میگیرد.
حال در یکی دو ماه گذشته و با اوجگیری اظهارنظرهای مجلسیان درباره سلب و یا زیر سوال بردن اختیارات وزارت ارشاد در تایید مجوزهای هنری و فرهنگی و یا نامهنگاری برای اکران نشدن نزدیک به 8 - 9 فیلم (!) و در مقابل، برنداشتن قدمهای عملی و مشهود برای کمک به فرهنگ و هنر (البته به جز اظهارنظرهای مداوم و مکرر آنهم به واسطه تماسهای تلفنی خبرنگاران!)، سینماگران هم لب به سخن گشودند و نسبت به این رفتار دوگانه «نمایندگان ملت» در خانهای به دور افتاده از ملت، اعتراض کردند.
پس این گزاره هم با بمباران خبری گسترده به مخاطب منتقل می شود و نتیجه آن می شود چند نامه و بیانیه: حمایت خانه سینما از....، نامه 100 فیلمساز در حمایت از...، اعلام نگرانی فیلمسازان از ....
پشت بند این اتفاق وزیر ارشاد بی محابا و با حالتی قهرمان گونه وارد میدان میشود و حریف میطلبد که:
ما بر اساس تشخیص و ضوابط خودمان عمل میکنیم و قرار نیست هر کسی بیاید برایمان تعیین تکلیف کند که فلان فیلم را نمایش دهید و فلان فیلم را نمایش ندهید.ما خودمان توجه داریم که کدام فیلم مربوط به فتنه است و جلویش را میگیریم و اگر نباشد و طبق ضوابط قانونی و منطبق با ارزشها باشد اجازه نمایش آن فیلم را میدهیم.
در حوزه سینما کمیسیون فرهنگی مجلس اسامی هشت فیلم را به ما داده اند و گفته اند نباید آنها را اکران کنید، اما ما اعلام کردیم آنها نمیتوانند برای ما تعیین تکلیف کنند و خودمان تشخیص میدهیم کار درست چیست.
ما باید آنطور که خودمان تشخیص میدهیم، عمل کنیم تا به حال یک کارت زرد گرفته ایم. اگر چند تا دیگر هم بگیریم عیبی ندارد. خود دکتر روحانی جلودار است و ما هم پشت او حرکت میکنیم.
به دنبال این حریف طلبی بیسابقه یک وزیر و رفتار عجیب با مجلس هم بعضی نمایندگان به لحاظ اینکه احساس میکنند جریانی بهدنبال تضعیف مجلس و جایگاه آن هستند و بهدنبال ابراز نگرانیهای چندباره مدیران نظام از وضعیت فرهنگی و عدم اصلاح وضعیت فرهنگی، طرح استیضاح را پیگیری میکنند.
اما از این پس چه اتفاقی خواهد افتاد؟
پای دو گزاره دیگربهمیان خواهد آمد
1- ئزیر ارشاد با وجود تمام مخالفتها و مقاومتها تا لحظه آخر برای حفظآزادی کوشید و او یک قهرمان است
2- وزیربه خاطر اینکه می خواست استقلال ارشاد را حفظ کند استیضاح می شود
در این میان اما هیچکس نمیگوید که فیلمها فقط یکی از دهها مشکل فرهنگی است که بهواسطهسیاستهای اشتباه او و همکارانش بهوجود آمدهاست.بعد هم اگر وزیر استیضاح شود پروژه مظلوم نمایی دولت دوباره بهجریان میافتد و تلاش میشود تا وزیری تندروتر از جنتی بر مسند قرار بگیرد. اگر هم استیضاح رای نیاورد و جنتی بماندکه دیگر با شدت و حدت بیشتری کارش را ادامه خوته8د داد و ازآن پس نه مجلس و نه هیچجای دیگری نمیتواند مانع تاختن بی محابای وزیر و معاونانش شود.
پس در این حالت جبهه مذهبیها و طرفداران اخلاق و آزادی نه راه پس خواهند داشت و نه پیش.
شاید حالا وقت آن است که مجلس با تمام قوا و استفاده از تمام ظرفیتها جز استیضاح( که تیر آخر است) کاری کند که دوباره به اهمیت مجلس و کمیسیون فرهنگی اقرار کند.ازگرفتن حتی یک کارت زرد دیگر نگران باشد و اگر هر شخص یا گروهی مستقیم،غیرمستقیم یا تلویحا به مردم( که نمایندگان عصاره آنها هستند) اهانت کرد یا تلویحا جایگاه آنها را زیر سوال برد در برابر قانون جوابگو باشد.
رسانههای اخلاق گرا و متعهد نیز باید فقط یک گزاره را به آقای وزیر یادآوری کنند:
این که مجلس یعنی مردم و حالا جناب وزیر برای مردم حریف طلبی میکند و آنها را به رسمیت نمیشناسد. جناب وزیر حالا دیگر از کارت زرد مردم هم نمیترسد.