کد خبر 35828
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۷:۱۶

امسال براي اولين بار دو نماد مهم صهيونيستها از جمله استر و مردخاي در آستانه سالگرد عيد «پوريم» (يا "هامان سوزان" يا به عبارت دقيق تر "ايراني کشي يهوديان") توسط عده اي از جوانان مسلمان ايراني به آتش کشيده شد.

گروه فرهنگي مشــرق - طبق يک رسم يهودي و قديمي که به اشتباه ايرانيان از خود مي دانند ايرانيان در روز قتل و سوزاندن يکي از عزيزان خود يعني هامان به دست يهوديان به جشن و سرور مي پردازند. يهوديان هر سال در اين روز مجسمه «هامان» را مي سازند و مي سوزانند. البته در ايران بعد از انقلاب بسيار کم رنگ و مخفي است ولي در بعضي از نقاط جهان مانند رژيم اشغالگر قدس و آمريکا و... به صورت علني انجام مي شود.
اما امسال براي اولين بار دو نماد مهم صهيونيستها از جمله استر و مردخاي در آستانه سالگرد عيد «پوريم» (يا "هامان سوزان" يا به عبارت دقيق تر "ايراني کشي يهوديان") توسط عده اي از جوانان مسلمان ايراني به آتش کشيده شد.
اين اتفاق که دومين حرکت نمادين جنبش موسوم به «مصاف» (بعد از به آتش کشيدن نماد ابليسک در راهپيمايي 22 بهمن) محسوب مي شود با همکاري شهرداري منطقه 9 تهران و در روز 5شنبه 26 اسفند 89 انجام شد.
اين حرکت در برابر حرکت ضدايراني صهيونيستها در آتش کشيدن مجسمه هاي هامان در عيد پوريم صورت پذيرفت. چندي پيش نيز عنوان زيارتگاه از سردر محل به خاک سپاري استر و مردخاي در همدان توسط دانشجويان بسيجي حذف شد.

 

اما واقعيت پوريم چيست؟
تاريخ حکايتي خونبار تر از حوادث سال هاي تسلط داريوش بر ايران و شرق ميانه به ياد ندارد و تمدن آدمي هول آور تر و خشن تر از کشتار ايرانيان در ماجراي پوريم ثبت نکرده است... اقدام يهوديان در انهدام برنامه ريزي شده ، منظم ، ناگهاني و سراسري بوميان ايران ، پيش و بيش از همه ، به علت مخالفت و مقابله ي وسيع اقوام کهن ايران ، با تسلط وحشيان هخامنشي بوده است ، که به وسيله يهوديان حمايت ، رهبري و راهنمايي مي شده اند .

« تورات در کتاب استر2 مي گويد : خشايار شاه پادشاه پارس در آخرين روز جشن 180 روزه که از باده نوشي سرمست بود ، دستور داد ملکه وشتي زيباييش را به مقامات و مهمانانش نشان دهد . ملکه امتناع ورزيد و پادشاه بسيار خشمناک شد.
در شوش يک يهودي به نام مردخاي پسر يائيز زندگي مي کرد ، او دختر عموي زيبايي داشت بنام هدسه دختر ابيحايل که به او استر هم مي گفتند . زماني که قرار شد از تمام بلاد دختران زيباروي به حرمسراي پادشاه آورده شوند استر نيز همراه دختران زيباي بيشمار ديگري به حرمسراي قصر شوش آورده شد . به توصيه مردخاي استر به هيچ کس نگفته بود که يهودي است . استر بيش از دختران ديگر مورد توجه و علاقه پادشاه قرار گرفت بطوري که پادشاه تاج بر سر استر گذاشت و او را به جاي وشتي ملکه ساخت . اما استر مثل زمان کودکي دستورات مردخاي را اطاعت مي کرد. »

جشن پوريم (جشن ايراني کشي)

عيد پوريم (جشن کشتار ايرانيان توسط يهود)

تا اينجاي داستان به چند نکته بايد توجه کرد :
1. امتناع وشتي از نماياندن خود ، مي فهماند که زن ايراني راضي نيست ملعبه ديگران قرار گيرد . در ضمير زن ايراني حجب ، حيا و عفت از روزگاران دور وجود داشته است .
2. زيبايي استر نيز قابل ملاحظه است چيزي که در طول تاريخ ، يهود از آن بهره برده و امروز نيز يکي از ابزارهاي مهم جاسوسي و نفوذ به دستگاههاي امنيتي و اطلاعاتي حکومتها و سازمانهاي دولتي و بين المللي ، استفاده يهود از زنانش مي باشد . انان براي به انحراف کشيدن نسل ها هم از حربه ي نمايش زنان بهره برده و مي برند .
3. واضح است پيماني که او بعنوان ملکه با پادشاه مي بندد بر اساس پنهان کاري است ، او تصميم به شتر دزدي دارد لکن در ابتدا تخم مرغ دزدي را به اجرا مي گذارد . به يهودياني که براي مقاصدي شوم دين ، عقيده و باور خود را پنهان مي کنند و از اسم و رسم مقصد بهره مي برند آنوسي مي گويند . و استر يک آنوسي است . ظاهرا ملکه ي پادشاه است . رسما تورات مي گويد : او فرمانبر مردخاي يهودي است

« مرد خاي نيز از طرف پادشاه به مقام مهمي در دربار منصوب مي شود . با توصيه مردخاي ، استر عليه هامان « وزيرالوزرا » دسيسه کرده و شاه هامان را اعدام و املاک او را به استر مي بخشد . بعد از ان پادشاه انگشتر خود را به مردخاي داد .
پادشاه به ملکه استر و مردخاي گفت : شما مي توانيد حکمي مطابق ميل خود بنام پادشاه براي يهوديان صادر کنيد و آن را با انگشتر پادشاه مهر کنيد . »

26 قرن از ماجراي استر ، مردخاي و هامان مي گذرد متاسفانه تاريخ شناسان ايران بيشتر به زرق و برق پادشاهان و افتخارات جعلي زمامداران پرداخته اند . و سلسله هاي پادشاهي را برايمان آرايشگري کرده اند .
جوان ايراني از ماجراي دردناک نخبه کشي و ايراني کشي که در کتاب استر آمده ، خبر ندارد . استر و مردخاي توطئه گر را نمي شناسد . هامان « وزيرالوزرا » که مورد خشم يهود قرار گرفته است را نمي شناسد . او نمي داند که هامان در هنر دست ميکل آنژ بر سقف نمازخانه سيس تين واتيکان چهره معصومي دارد که به صليب کشيده شده است .

آيا ميکل آنژ دانسته يا ندانسته نمي خواهد رنج و مصيبت مسيح بدست يهوديان را در صورت هامان بنماياند ؟
آناني که دم از ايرانيت ، قوميت و نژاد مي زنند از چه طريقي هامان سوزان3 را که در بسياري از نقاط جهان برگزار مي شود ، به گوش جوان ايراني رسانده اند ؟

« مردخاي فرماني بنام پادشاه نوشت و آن را به همه جا فرستاد . فرماني که به يهوديان اجازه مي داد متحد شوند و بد خواهان خود را از هر قومي که باشند ، بکشند و دارايي شان را به غنيمت بگيرند . تورات مي گويد در سراسر مملکت همه از يهوديان مي ترسيدند تمام حاکمان و استان داران ، مقامات مملکتي و درباريان از ترس مردخاي ، به يهوديان کمک مي کردند . و به اين ترتيب يهوديان به دشمنان خود حمله کردند و آنها را از دم شمشير گذرانده ، کشتند. »

تورات توضيح نمي دهد که چرا همه ي مردم ايران از يهود مي ترسيدند چگونه مي شود در يک مملکت غير يهودي همه ي قدرت در انحصار يک يهودي قرار گيرد و همه ي مقامات از او بترسند مگر اينکه بپذيريم پادشاهان هخامنشي4 دست نشاندگان يهود بودند . آنچه که تورات و يهوديان بر آن تاکيد دارند ، اين است که آنان در ماجراي پوريم که پانزده ملت ايران را نابود کرده اند و هزاران نفر از هنرمندان ، انديشمندان و مردم عادي را کشته اند ، پيش دستي و قتل عام پيش گيرانه بوده است .
از يهوديان و حاميانشان مي پرسيم ، به چه دليل مردم سراسر شرق ميانه نسبت به اين قوم نفرت و در دل کينه داشته اند ؟ آيا سبب دشمني هميشگي آدمي با يهوديان را نمي توان در رفتار حريصانه و توطئه گرانه اين قوم با ديگران دانست ؟

« تورات مي گويد در آن روز آمار کشته شدگان به عرض پادشاه رسيد . او ملکه استر را خواست و گفت : يهوديان تنها در پايتخت پانصد نفر را که ده پسر هامان نيز جزو آنها بودند ، کشته اند . پس در ساير شهر هاي مملکت چه کرده اند ؟ روز بعد باز يهوديان پايتخت جمع شدند و سيصد نفر ديگر را کشتند ، بقيه يهوديان در ساير استان ها هفتاد و پنج هزار نفر از دشمنان خود را کشتند و از شر آنها رهايي يافتند . »

از ابتدا تا انتهاي کتاب استر هيچ کلمه اي که نشان دهد خون از بيني حتي يک يهودي ريخته شده است ، وجود ندارد . به هيچ آزار عملي اي از سوي ايرانيان نسبت به يهود اشاره نشده است . با اين وجود آنان قصاص قبل از جنايت را چگونه توجيه مي کنند ؟

چگونه است که بعد از قرن ها همچنان ايام پوريم ، سيزدهم ، چهاردهم و پانزدهم ماه ادار ، روزهايي که از هر يازده نفر ايراني يک نفر کشته شده است را به عنوان روز سپاسگزاري ، روز امحاء دشمنان يهود و روز پوريم جشن مي گيرند . بسياري از يهوديان اروپا و آمريکا به جاي پوريم ، اين مراسم را جشن ايراني کشي مي نامند .
اما ايرانيان از همان زمان سيزدهم فروردين را که مصادف با آن ايراني کشي وحشيانه بود به عنوان نماد مبارزه و اعتراض به قوم يهود و وحشيان هخامنشي ، که سراسيمه از خانه و کاشانه شان فراري شده بودند ، سر به کوه و صحرا مي گذارند . و نافرخندگي سيزده ي فروردين را دور از خانه بدر مي کنند .

اما اينک به دليل هجمه ي گسترده فرهنگي و تسلط فراگير يهود بر رسانه هاي ارتباط جمعي و غفلت نگران کننده ي جمع کثيري از ارباب قلم و دانش ، اين روز نه تنها نمادي از مبارزه با يهود را با خود ندارد ، بلکه در جهت خواسته ي يهود ، آمال و آرزوي يهود را که همانا غفلت ، جهل ، خرافه پرستي و باستان پرستي ايراني است را بر آورده مي سازد .

------------------
پي نوشت ها:

1- پوريم يکي از بزرگترين جشن هاي يهوديان است . يهوديان در جشن پوريم در دو نوبت به قرائت کتاب استر مي پردازند . آنان واقعه کشتار 75800 نفر از ايرانيان را معجزه الهي مي دانند و به همين مناسبت سيزدهم ماه ادار را روزه مي گيرند . چهاردهم و پانزدهم ماه ادار را به رقص و پايکوبي مي پردازند .

2- استر نام آخرين دفتر از کتاب تورات است در اين دفتر نامي از يهوه ، خداي بني اسرائيل برده نشده . اين کتاب در اواخر عهد هخامنشي و يا پس از آن نوشته شده است . بنابر نوشته د. جويني مطالب کتاب استر تماما در خدمت مصالح رباخواران حاکم بر جهان ، يعني صهيونيستها و فراماسونها است .
اين کتاب عمق نفرت و انزجار تند يهود نسبت به غير يهوديان به ويژه ايرانيان را نشان مي دهد . شدت و تندي نفرت بحدي است که حاخام ها و فقيهان قوم يهود در سده اول ميلادي مطمئن و متفق القول نبودند که آيا بايد کتاب استر را در
کتاب مقدس بياورند يا نه ؟ از اقوال مارتين لوتر از رهبران پروتستان ها نقل کرده ان که گفته است : اي کاش اين داستان وجود نداشت .

3- ناصر پور پيرار در مقاله شنبه 8 شهريور 1382 در وبلاگ http://naria.persianblog.com مي نويسد : واژه هخامنش لقبي است که پس از تسلط داريوش و نخست وزيري مردخاي و انتخاب استر به عنوان ملکه داريوش و قتل عام پر خشونت مخالفان يهود در سراسر ايران ، که نزد يهوديان به عيد پوريم معروف است و بالاخره تسلط کامل رابي هاي يهود در ايران و بين النهرين مردم شکست خورده منطقه بر قوم داريوش نهادند و آن را حاخام منش به معناي پيرو روحانيت يهود نام نهادند .
تورات به دفعات بر تسلط کامل رابي هاي يهود بر دربار هخامنشيان تاکيد مي کند که مشروح آن را مي توان در کتاب هاي استر ، عزرا ، نحميا ، دانيال و اشعيا در تورات يافت .

4- هامان سوزان مراسمي است که يهوديان هر ساله در بسياري از کشور هاي دنيا برگزار مي کنند . بنابر آنچه آقاي عباس احمدي در مقاله عيد پوريم در بخش خبر نامه گويا نوشته است : در ايتاليا ، فرانکفورت آلمان ، سالونيکاي يونان ، ايران ، افغانستان ، ليبي ، مراکش ، بخاراي ازبکستان ، منطقه قفقاز ، يمن برگزار مي شود . ويژگي اين مراسم سوزاندن هامان و رقص و پايکوبي يهوديان به هنگام آتش زدن مجسمه هامان است . در ازبکستان مجسمه را از يخ مي سازند و به دور آن آتش روشن مي کنند . در يونان نان هايي به شکل هامان درست ميکنند و با چاقو سر آن را مي برند . در ايران مجسمه هامان را به دار مي کشند ، سپس مي سوزانند.