نشانه های نگرانی و وحشت در مردم این شهر دیده می شد و شهر در معرض ترور برای محو شدن از موقعیت تاریخی و نقش خود در لبنان قرار داشت. این حق طرابلسی هاست که نسبت به سرنوشت خود نگران باشند و امنیت و ثبات خود را در حال و آینده بخواهند.
این حق مردم طرابلس است که این سوالات را از مسئولان سیاسی خود بگیرند که چه کسی چاقوی ناامنی را بر گردن این شهر گذاشته است و سیاستمداران چه جایگاهی در این میان دارند، سیاستمدارانی که با تروریست ها همکاری کردند، چه کسانی بودند؟ آیا آنها به دنبال جایگاه های بالاتر برای خود بودند یا اینکه فاکتورهایی از برخی سفارت خانه های خارجی دریافت کرده بودند؟ آیا آن ها لباس دین و روحانیت نیز بر تن داشتند؟ آیا از مصونیت پارلمانی هم برخوردار بودند؟
این حق مردم طرابلس و تمامی لبنانی هاست که از خود بپرسند که چرا ارتش از سوی این گروهها هدف قرار گرفته و برخی سعی دارند اتحاد مردم را از بین ببرند. این در حالی است که اتحاد ارتش آخرین نشانه های وحدت و همگرایی متزلزل داخلی است و گویا آخرین پناهگاه برای حمایت از لبنان در لحظات سخت است.
این مقاله در ادامه به ذکر چند نکته و درس از تحولات اخیر طرابلس پرداخته و می نویسد:
اول: مقامات سیاسی و امنیتی لبنانی از برخی سفرای خارجی شنیده بودند که طرحی بزرگ برای تخریب لبنان از سوی گروه های تروریستی تهیه شده است.
دوم: تحولات طرابلس علامت سوالهای زیادی را در مورد نقش نیروهای منطقه ای و تاثیر آن بر گروه های مسلح در طرابلس ایجاد کرده است. این بدان معنی است که تحرک این گروه ها بر ضد ارتش لبنان به دور از تحریکات گروه های داعشی در عراق و سوریه نیست و به احتمال فراوان این نیروها بر اساس برنامه های کاری مشخص از سوی داعش فعالیت می کنند، برنامه های این گروه ها تنها بر ضد یک گروه در لبنان نیست، بلکه به همه گروه های سیاسی اعم از شعیه، سنی و مسیحی آسیب می زند. هدف اساسی از این اقدامات ضربه زدن به اعتدالگرایان اهل تسنن در تهدید موجودیت آن و حضور در معادلات داخلی لبنان است.
سوم: این گروه ها بدون ایجاد بسترسازی مناسب از سوی برخی گروه های سیاسی داخلی نمی توانند کار کنند. متاسفانه برخی رهبران طرابلس که به نظر می رسید در برابر این گروه ها قرار دارند، ضعیف و دچار تردید و تزلزل بودند و قدرت تصمیم گیری نداشتند. نمونه واضح این جریان ها المستقبل است که از مدت ها پیش مردم طرابلس را به عنوان یک ذخیره انسانی برای خود می دید، اما حوادث اخیر نشان داد که کاملا از مهار روند سیاسی در این منطقه و نفوذ بر مردم آن ناتوان است و در برابر شرکای جدید تکفیری کاری از پیش نمی برد.
چهارم: اتفاقات طرابلس نشان داد که دوره بازی برخی گروه ها بین ارتش و نیروهای تکفیری به سر آمده است، آنها پیشتر به اجبار ارتش را به عنوان یک موسسه حامی کشور در برابر گروه های تکفیری اعلام می کردند، اما در عین حال عناصر مسلح تکفیری را نیز تامین کننده چتر سیاسی و حمایت از منافع راهبردی خود می دانستند. جریان المستقبل و نمایندگان و سیاستمداران این کشور به دنبال این بودند که از خون نظامیان برای خود محبوبیت مردمی ایجاد کنند.
پنجم: نکته اساسی اینجاست که عملکرد ارتش در حوادث اخیر بر مبنای این اصل است که «یا دولت تشکیل شود یا امارت تکفیری به وجود می آید» از اینجا بود که ارتش در این طرح ابتکار عمل را در دست گرفت و در خطرناک ترین جنگ ها که موسسات نظامی و تمام لبنان را تهدید می کرد، وارد عمل شد.
ششم: بازنده واقعی حوادث اخیر، ساکنان شمال و طرابلس هستند، این بازندگی زمانی بیشتر می شد که گروه های تکفیری بتواند کنترل اوضاع این شهر را در دست بگیرند.
هفتم: اتفاقات طرابلس برای ساختارها و رهبران اهل تسنن واجب کرد که با وجود اختلافات گسترده خود مانعی در برابر افزایش رویکردهای وحدت شکن شوند و نگذارند کشور در بوی خون زندگی کند.
شاید سعد حریری به همین علت بود که بیشتر از برخی سیاستمداران اقداماتی را در این راستا انجام داده است، اقداماتی که برخی از آن ها عبارتست از:
- توقف سیاست های دوگانه در گفتار و عملکرد. یعنی به این صورت که وی گفتمان مورد دلخواه خارج در مبارزه با تروریسم را برای خارج مصرف می کرد و گفتمان مورد دلخواه محافل داخلی را برای آنها به کار می برد. این دو گفتمان هم با هم تناسبی ندارد.
- ابتکار سریع برای اتخاذ تدابیر تحریم گونه برای حامیان داعش از سوی برخی نمایندگان و سیاستمداران المستقبل در مرحله اخیر دنبال شده است. در همین راستا این گروه به صورت علنی از هر موضع سیاسی که پوششی برای تکفیری و کشتار نظامیان و افسران و سربازان ارتش به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ایجاد کند، اعلام بیزاری کرده است. به این ترتیب مرحله خاکستری به پایان رسیده و مرحله جدید یا کاملا سیاه یا کاملا سفید است.
یک منبع لبنانی می گفت که همچنان احساس میکند که جامعه جهانی به دنبال بیطرفی لبنان در تحولات منطقهای است و ثبات این کشور را ترجیح می دهد و نمی خواهد داعش به داخل لبنان وارد شود. اما وی ابراز نگرانی کرد که اگر اوضاع در طرابلس بدتر از قبل شود، این منطقه در برابر کره ای از آتش قرار می گیرد که نه تنها در شمال لبنان، بلکه در کل این کشور به پیش می رود.