معمولاً هم فیلمهایی که در جشنواره به این شکل خودشان را نشان میدهند در کوتاهترین فاصله تا بعد از این رویداد سینمایی به صورت عمومی اکران میشوند. چون هم مخاطبان مردمی در انتظار دیدن آن هستند و هم اینکه اگر این فیلمهای دارای حرف در یک زمان مناسب و در اسرع وقت اکران نشوند پس چه فیلمهایی حق استفاده از زمان مناسب را برای اکران عمومی در اختیار دارند؟ شاید فیلمهایی که باعث جدایی مردم از این هنر بینالمللی شدهاند! به هر ترتیب بعد از بهمن ماه سال گذشته قرار بود که این فیلم در عید نوروز اکران شود که به دلایلی این زمان خوب از این فیلم دریغ شد.
بعد از آن به صورت رسمی اعلام شد که در عید فطر حتماً اکران این فیلم آغاز میشود که باز هم به دلایل نامعلوم منتفی گردید. حالا بعد از گذشت 9 ماه مثل اینکه قرار شده که فیلم «شیار 143» از فردای عاشورا یعنی 14 آبان ماه اکران شود. حالا یا باید تداخل این فیلم ارزشی را با دهه محرم به فال نیک گرفت یا اینکه از مسئولان پرسید اگر کارگردان این فیلم از باسابقهها و مدعیان سینما بود باز این تاریخ اکران را به او و فیلمش اختصاص میدادند؟ کارگردانی به نام خانم نرگس آبیار که در شماره 12 مجله حلقه وصل یک مصاحبه مفصل را با ایشان انجام داده بودیم و در این شماره به سراغ همسر ایشان و تهیه کننده فیلم «شیار 143» یعنی آقای محمدحسین قاسمی آمدیم تا از زبان خودشان حرفهایشان را بشنویم.
آقای قاسمی در ابتدا خودتان را قدری معرفی بفرمایید و از سوابقتان برای ما بگویید.
به نام خدا. من فارغالتحصيل رشته تدوين از دانشكده صداسيما هستم و تقريباً نزديك به 13 سال است كه در زمينه فيلمسازي مشغول هستم. سالها هم حوزه كاري بنده مستندسازي در سمتهای کارگردان و تهیهکننده بود. در کار تهیه کنندگی بنده با آقاي پورمحمدي چيزي در حدود 10 سال است كه همكاري مشترك میکنم. در ابتدا هم ايشان تهيه كننده بعضي از كارهايي بودند كه انجام ميدادم ولی بعد به اين شكل شد كه با همدیگر تهيهکنندگی كارهاي مستند را انجام داديم و اخيراً هم با ایشان وارد فضاي داستاني شديم. تا به امروز هم 2 فيلم داستاني كار كرديم. اولی فیلم «اشيا از آنچه در آينه ميبينيد به شما نزديكترند» و دومی هم فيلم «شيار 143» كه هر دو فيلم هم تا به امروز یعنی 20 مهرماه اکران نشده است.محمدحسین قاسمی تهیه کننده فیلم «شیار 143»
چی شد که شما تهیهکننده فیلم «شیار 143» شدید؟
علت ورود ما به ساخت «شيار 143» كمي قبلتر از سال 92 بود. ماجراي شروع این کار به خیلی مدتها قبل برمیگردد. چون ما با خانم آبيار نزديك به هشت سال است كه ارتباط كاري داريم و در اين هشت سال، بيشتر در فضاي مستند همكاري ميكرديم. بعضي از كتابهاي ايشان را هم از قبل خوانده بوديم و درنظر داشتيم كه در فضاي فيلم نیز به اين داستانها ورود پیدا كنیم. يكي از اين كتابها، كتاب «چشم سوم» نوشته خانم آبيار بود. ایشان تاكنون نزديك به سي جلد كتاب نوشتهاند كه در حوزههای داستان، رمان، تحقيق و پژوهش بوده که 10 رمان آن در حوزه دفاع مقدس است. ایشان سال 81 مشغول به نگارش كتاب چشم سوم ميشوند که سال 83 چاپ ميشود که توفيقات خوبی هم كسب ميكند. يكي از توفيقاتش نامزد شدن برای بهترین كتاب دفاع مقدس است. وقتی هم که ما اين كتاب را خوانديم به این نکته پی بردیم که خيلي از دغدغههای خوبي که در کتاب مطرح شده با دغدغه ما همسو است. آن هم پرداختن به خانوادههای شهدا بود که کمتر در سینمای دفاع مقدس به آنها پرداخته شده است.
به همین علت پس از صحبت با خانم آبیار قرار شد که از این کتاب یک خروجی فیلمنامه هم داشته باشیم. مدت زمان زیادی هم پروسه نوشتن فیلمنامه طول كشيد. شايد نزديك به دو سال، تا اینکه در سال 89 به پايان رسيد. حالا بايد شرايط كار فراهم ميشد. خب يك كار سينمايي بود و از طرفي هم خانم آبيار در حوزه مستند و فيلم كوتاه كار كرده بودند مضافاً اینکه فیلم داستانی سختيهاي خاص خودش را هم دارد. شیار هم قرار بود در یک فضای ساده ساخته شود که پيچيدگي خاص خودش را داشت. چون شما بايد اين سادگي را به يك شكلي كه باورپذير و تأثيرگذار باشد بيان كنيد. که اين نيازمند تجربيات زيادي در اين فضا است. خب اينها منجر شد كه ما فيلم اول یعنی «اشيا از آنچه در آينه ميبينيد به شما نزديكترند» را با خانم آبيار كار كنيم. كه هم خانم آبيار را يك محكي بزنیم و هم خود ما در بخش فيلمهاي سينمايي كه موضوع آن هم يك زن است و در فضاي آپارتماني اتفاق میافتد کسب تجربه کنیم.
فیلم اول شما از لحاظ کیفیت به چه شکلی بود؟
نسبت به خيلي از آثاري كه ما ميديديم خروجي قابل قبول بود در عين اينكه خيلي با هزينه بسيار پايين ساخته شد. شايد به اندازه پول تو جيبي بعضي از تهيه كنندگان! محكي بود كه خودمان را زديم و آماده شدیم که کار دیگری یعنی شیار را شروع کنیم
بنابراین بعد از تهیه فیلمنامه شیار تقریباً مشکل دیگری نداشتید و کار به سرعت جلو رفت.
خیر، توضیح خواهم داد. ما اقدامات پيش توليد شیار را که شروع كرديم يك پروسه طولانی طول كشيد تا ما بتوانيم پروانه براي اين فيلم بگيريم. براي خود ما خيلي جاي تعجب بود كه چرا مثلاً اين پروسه بايد به اين شكل طولاني شود. تقريباً نزديك به هشت ماه این پروانه گرفتن طول كشيد. شوراي پروانه ساخت يك نمايندهاي داشت كه خيلي و بسيار بسيار دقت میکرد، ولي دقتي كه شايد از منظر ما اشتباه بود. این دقت منجر به اين شد كه با 4 صفحه اصلاحيه كه ما فكر ميكرديم بند به بند آن به كار ضربه ميزند به ما يك پروانه موقت بدهند. ما هم يك بياخلاقي كرديم! البته اين بياخلاقي را از قبل ذكر كرده بوديم كه ما اين اصلاحات را مجبور بوديم براي گرفتن پروانه ساخت قبول كنيم اما نميتوانيم به آنها عمل كنيم.
الآن چون هنوز مخاطبين مردمی فيلم را نديدند نميخواهم به اصلاحات اشاره كنم، اما اصلاحاتي بود كه بعضي از موضوعات ارزشمند ما را به زعم ما به ابتذال ميكشيد. مثل موضوع رجعت بزرگاني با حضرت قائم(عج)، ما گفتيم اين اصلاحات را مجبوريم به خاطر پروانه ساخت قبول كنيم ولی نميتوانيم در فیلمنامه لحاظ کنیم. من نميخواهم گله كنم يا به يك سري مسائل دامن بزنم. اما در نهایت دوستان هم هوشمندي انجام دادند و پروانه ساخت موقت به ما دادند. يعني آنها هم پيشبيني ميكردند و ما هم واقعاً گفته بوديم که اين بياخلاقي را مجبوريم انجام دهیم. البته من از شوراي پروانه ساخت آن زمان يا سازمان سينمايي یا وزارت ارشاد هيچ گلهاي ندارم چون يك شخص با ما در ارتباط بود. ولی شخصي كه هر چند نماينده آن شورا يا وزارت بود اما خيلي بيشتر از یک نماينده سلايق شخصي خودش را مطرح ميكرد. البته اين را هم بايد بگويم كسي مثل آقاي دكتر حسيني كه آن زمان وزير بودند از مشوقان اصلي ما براي توليد اين كار بودند. اما بايد پروسه روند اداري خودش را هم طي ميكرد.
آیا این سازمانهایی که فرمودید کمکی برای تولید این کار به شما کردند؟
خب اغلب كارهاي سينمايي در ايران كارهايي هستند كه قبل از توليد آنها از طرف ارگانهاي دولتي براي ساخت آنها كمك ميشود. قطعاً هم فكر ميكنم كارهايي با موضوعات اين چنيني و موضوعات ارزشمند حداقل در شعار ارگانهاي مختلف براي حمايت باشد. خب ما هم يك گروه مستقل و جوان بوديم كه كار را شروع کرده بودیم . ما هم بحثمان اين بود كه اگر بشود در عين داشتن استقلال فكري و در عين اينكه نظرات و سلايق دیگران لطمهاي به كار نزند اگر بتوانيم حمايتي بگيريم این حمایت به كار ميتواند كمك كند. چون به هر حال ما يك گروه كوچك و با سرمايهگذاري كوچك هستيم. به همین دلیل سراغ ارگانهايي مثل فارابي رفتیم. يعني كار در شوراي حمايت سازمان سينمايي مطرح شد و تصميم بر اين شد به دستور خود وزير و به دستور آقاي شمقدري از اين كار حمايت شود و فارابي مأمور به حمايت شد. برآورد را هم از ما گرفتند و تأييد هم كردند. ولی زماني كه کار وارد فارابي شد، ولي افتاد مشكلها! به زعم ما مجري اين كار فقط فارابي بود که بايد اجرا ميکرد، اما هر چقدر جلوتر ميرفتيم با جواب منفي بیشتری روبرو ميشديم. كاملاً صبر را به ما پشنهاد دادند. به يك جایي رسيديم كه ديديم زمان را مدام از دست ميدهيم و كار در يك زماني پیش میرفت که به توليد لطمه وارد میکرد. ما هم با مشورت همين دوستان فارابي كار را كليد زديم و اينها قول دادند كه از كار ما حمايت کنند و گفتند الان بودجه نيست و حمايتها ميرسد و شما كار را شروع كنيد. ما هم كار را شروع كرديم اما در اواسط كار به يك جايي که رسيديم ديديم هیچ خبری از حمايت نیست. به ما گفتند چون دولت عوض شد، تمام اين حمايتها كان لم يكن شد!
پس کار چطور ادامه پیدا کرد؟
به هر حال با مشكلات فراوان، مشكلاتي كه شايد مناسب نباشد اينجا ذكر كنم به صورت مستقل و كاملاً خصوصي ادامه کار را پيش برديم. در عين حال نامهنگاري هم میكرديم. تقريباً بسياري از ارگانهايي كه فكر ميكرديم به صورت مستقيم يا غيرمستقيم با فضاي سينماي دفاع مقدس مرتبط هستند را سر زدیم. اکثر این مجموعهها هيچ جوابي نميدادند و حالا بعضي از بزرگواران هم كه جواب ميدادند به اين شكل بود كه كار از نظر آنها تأييد شده نيست! و كار را بايد همان جايي كه ابتدا قول داده بود ادامه دهد. بعضیها هم ميگفتند ما بودجه نداريم. در عين حال در روز افتتاحيه اين كار همان طور كه خدمتتان عرض كردم، آقاي حسيني خودشان هم آمدند که با حضور مادران شهيد انجام شد. آقای وزیر خودشان فيلمنامه را هم از قبل خوانده بودند ولی آمدن ایشان باعث شد كه در دولت جديد هم يك نگاهي به ما شود كه اينها وابسته به دولت قبل هستند و ... در يك فضاي آدمهاي دولت قبل، دولت جديد قرار گرفتيم. از آن طرف مانده، از این طرف رانده، هيچ چيزي را نميتوانستيم پيش ببريم.
فارابی چرا حمایت نکرد؟
من شناختي از گروه و چارت كاري فارابي ندارم. اما ما با يك شخص طرف بوديم و آن هم مديريت فارابي بود. فقط من ميدانم بعضاً حمايتهايي از برخی فیلمسازان و دوستان ميشود که نميخواهم وارد جريان خودي و غيرخودي و نخودي شوم. اما اين استشمام ميشد كه شايد كساني صلاحيتشان از ما بيشتر بود و حالا به هر دليلي و به هر شكلي اين حمايتها را دريافت ميكردند. که ما هنوز به آن صلاحيت نرسيديم! البته من به آقایان حق ميدهم چون ما يك گروه جوان هستيم و يك گروه جوان بوديم و تجربه ما بيشتر در حوزه مستندسازي بود. تجربيات موفقي هم بود که ما به آنها افتخار ميكنيم. البته خروجيهايي كه قالباً در مورد موضوعات دفاع مقدس بود. هم در ايران، هم در خارج از ايران كار كرده بوديم که خيلي هم مورد توجه قرار گرفت. اما در فضاي داستاني جوان بوديم. شايد به خاطر جوان بودنمان و اينكه هنوز به آن شكل شناخته شده نبوديم از ما حمایت نشد. به اين معنا كه تا همين الان از فيلم «شیار 143» يك ريال هم حمايت نشده است. خلاصه اینکه ما وارد فضايي شديم كه مجبور شديم با سختيهاي مختلف برای تامین مابقی بودجه کار را جلو ببریم. چون قرار ما با دوستان شوراي حمايت اين بود كه پنجاه درصد بودجه را خودمان تأمين كنيم و پنجاه درصد مابقی بودجه را فارابي، كه شوراي حمايت اين را هم لغو کرد.
علت اینکه بقیه سازمانها و ارگانهای مرتبط با دفاع مقدس از شما حمایت نکردند را چه چیزی میدانید؟
ببينيد سينماي دفاع مقدس سينماي حساسي است و من اين حساسيتها را قبول دارم. اما سينماي دفاع مقدس ما با اینکه هشت سال طول كشيده و هر يك مترش، به نظر من جاي درام و ظرفيت کاری دارد تا ما به آن بپردازیم، اما اينكه به خروجيهاي خيلي مناسبي تا حالا نرسيديم جای بحث دارد. البته كارهايي از آقاي حاتميكيا یا مرحوم ملاقليپور و دوستان ديگر داريم ولي خيلي انگشتشمارند. من فکر میکنم ما در موضوع دفاع مقدس به يك سري كليشهها دچار شديم و نميتوانيم اين هنجارهاي خودساخته را بشكنيم. به نظر من سينماي دفاع مقدس به اين نياز دارد كه از كليشهها فاصله بگيرد در عين حال كه به مفاهيم بزرگ خودش ميپردازد. هر يك لحظهاش جاي آموختن دارد. چون در آن ايثار و حماسه به تمام معنا بوده. خب «شيار 143» هم جدا از اين شعارهاست. جدا از اين كليشههاست. عين جنس را سعي كرده نشان بدهد. سعي كرده اينها را کنار بزند. چون اعتقاد من اين است كه ما در سينماي دفاع مقدس به اينكه خيلي بزرگ بگوييم نياز نداريم. ماجرا آنقدر بزرگ هست كه اگر خود ماجرا را نشان بدهيم دیگر نياز به بزرگگويي نيست. اينها باعث ميشد كه خب اين دوستان يك مقدار حساسيت داشته باشند و بعضاً حتي در مورد شيار مطالبي بگویند كه مناسب و در شأن اين فيلم نبود.
مثلاً چه چیزی ميگفتند؟
مثلاً اينکه این فيلم حتي بالاتر از ضدجنگ ، ضدارزش است! كه من تعجب ميكنم كه اين دوستان چه جور شوراهايي دارند؟ بايد يك نگرش جدیدی به مسیرشان داشته باشند.
بعد از اکران در جشنواره آیا نظرشان نسبت به فیلم عوض شد؟
بله. ولي یک خط از فيلمنامه شيار 143 هم عوض نشده بود. يعني در فيلم همان چيزي هست كه در فيلمنامه روز اول بود.
پس به این ترتیب کل هزینه ساخت فیلم «شیار 143» توسط خودتان پرداخت شد؟
بله، كل هزينه. البته من اينجا بايد از شركت مس سرچشمه تشكر كنم چون اين دوستان از لحاظ لجستيكي به ما كمك كردند. حتي ميخواستند وارد بخشهاي ديگري بشوند اما نتوانستند. من همه جا این را خيلي عرض كردم و اينجا هم ميگويم چون آدم بيانصافي نيستم و سعي ميكنم آدم قدرشناسي باشم. يك قدم اينها (شرکت مس سرچشمه) برابر با پنجاه قدم جاهايي است كه مربوط به فرهنگ و سينماي اين كشور هستند. چون بالفطره جايي مثل شركت مس وظيفهاش حمايت از فيلمهاي دفاع مقدس يا فيلمهاي ارزشي نيست. اينها بر اساس يك دغدغه اجتماعي كمكي كردند كه باعث شد هزينه كار كمي پايين بيايد و ما خيلي از آنها ممنونيم. همين كمك آنها در آن شرايط سخت خيلي براي ما تأثيرگذار بود. دوستان نه تنها پول اجاره لوکیشن را از ما نگرفتند در صورتی که همه جا میگیرند بلکه در بخشهای لجستیکی هم از ما حمایت کردند.
فیلم شیار در کجا ساخته شد؟
کار در شهر رفسنجان و بخشی دیگر در معدن مس سرچشمه ساخته شد.چون مخاطبین هنوز فیلم را ندیدند نمیخواهم از آن تعریف کنم. اما به هر حال ما در طول فیلم یک فرآیند از خاک به کیمیا رسیدن را داریم که نیاز به معدن داشت. معدنهای مختلفی را هم دیدیم اما آن چیزی که پسندیده شد معدن مس سرچشمه بود. به خاطر گرافیک بصری و آن فضایی که داشت و آنها هم خیلی تمایل داشتند که کار در محل آنها ساخته شود. بخش عمده تولید کار هم در ماه مبارک رمضان بود که فضای معنوی آن ماه قالباً روی کار تأثیر گذاشته بود. هم روی عوامل و هم عواملی که متأثر شده بودند روی فیلم تاثیر میگذاشتند که لحظه به لحظه آن برای ما دوستداشتنی بود. چون عوامل این فیلم روزانه چهارده، پانزده ساعت در شرایط تولید سخت کار میکردند.
به خاطر کمبود بودجه هم نیازمند این تولید سریع بودیم. بچهها هم مایه گذاشتند و من از همه آنها بابت این همکاری ممنونم. کل زمان ساخت این فیلم هم در آن شرایط 45 روز طول کشید البته با فاصله و آن هم در ماه مبارک رمضان. فضای معنوی خود این ماه هم روی کار ما تأثیرگذار بود. با شرایط موجودی که در سینما از آن خبر داریم اما کاملاً تعاملات متفاوتی بین عوامل این کار حاکم بود و به دلایل مختلف این برای ما خیلی خوشایند بود.
چرا خوشایند بود؟ مگر شما و کارگردان خودتان متعلق به فضای سینما نیستید؟
چرا ولی چون خود بنده و کارگردان و آقای پورمحمدی بزرگ شده در همین فضا بودیم این مدل را خیلی بیشتر میپسندیدیم. با اینکه ما وارد فضای سینمایی آن هم از نوع خیلی گسترده و جامع شده بودیم ولی نمیخواستیم وارد آن قالب هنرمندی خاص شویم. من فکر میکنم که ما نباید متأثر شویم بلکه باید تأثیرگذار باشیم. یعنی اگر فضای سینما اشکالاتی دارد، آن اشکالات نباید وارد ما شود. من فکر میکنم نیروهای حزباللهی باید وارد این فضا شوند. متاسفانه چون این فضا خیلی مناسب آنها نیست بعضاً فکر میکنند که با ورودشان نمیتوانند تاثیری بگذارند که به نظر من کاملاً برعکس است. ما در طول ساخت این کار هیچ اجباری برای مناسک دینی و یا فریضهها نداشتیم اما فضای حاکم بر کار به شکلی بود که خودش بقیه را هدایت میکرد. ما با اینکه دغدغه بعضی از مسائل را داشتیم اما با جبر نمیتوانستیم به هدفمان برسیم و با اخلاق و دادن اختیار کار را پیش بردیم.
کار چه زمانی به جشنواره رسید؟
بعد از تولید و مراحل تدوین ما به نزدیکیهای جشنواره فجر رسیدیم که همه فیلمها را ارسال میکردند. برای جشنواره ما خیلی خوشحال بودیم چون فیلم ما تکمیل شده بود در صورتی که خیلی از فیلمهای دیگر زمانی به جشنواره رسیده بودند که تا آخرین لحظات هم کارشان به اتمام نرسیده بود. ما از اینکه فیلم شیار به صورت کامل ارائه شده بود خیلی خوشحال بودیم. اما بوی خوشایندی از سمت جشنواره نمیآمد و ما آن را استشمام نمیکردیم. خیلی هم برای ما جای تعجب داشت. البته باید به هیئت انتخاب و هیئت داوران هر جشنواره احترام گذاشت چون اینها سلایق خودشان را میتوانند داشته باشند. اما آیا این دوستان شرایطی را دارند که بتوانند تصمیم درست بگیرند؟ ما به چه سمتی حرکت میکنیم؟ بعضاً مطرح میشد که «شیار 143» اصلاً قرار نبود در جشنواره باشد و اصلاً فیلم مدنظر نیست! گاهی مطالبی مطرح میشد که مناسب نبود. البته باز هم من عرض میکنم که به نظرات هیئت انتخاب و هیئت داوران احترام میگذارم اما میتوانم بپرسم که چه فضایی حاکم بوده؟ چی شده بود؟ ما هم دیدیم تنها کاری که میتوانیم کنیم این است که از منتقدین و اهالی رسانه برای دیدن فیلم دعوت کنیم. طیفبندی هم نکردیم. خدا را هم شکر میکنم که هر کسی آمد رضایت داشت و معمولاً از فیلم متأثر میشدند. یک فضایی به وجود آمد که خود دبیر جشنواره فجر و ریاست سازمان سینمایی پیگیر این ماجرا شدند که «شیار 143» که این همه در مورد آن صحبت میشود آن هم از طیفهای مختلف، چرا اصلاً قرار نیست در جشنواره باشد؟ از طرف هنرمندان و منتقدینی که آمدند و فیلم را دیدند یادداشتهای مختلفی نوشته شد و در لحظات پایانی انتخاب فیلمها برای جشنواره و پس از دو دوره که فیلم ما رد شده بود، بالاخره در لحظات پایانی دور سوم فیلم «شیار 143» برای ورود به جشنواره پذیرفته شد. حالا بالعکس قبل از ورود، نظرات خوبی از سمت هیئت داوران شنیده میشد! البته با واسطههای مختلف نه اینکه مستقیم خودشان به ما بگویند. در نهایت هم با یک اختلاف خیلی بالا سیمرغ بهترین فیلم از نظر تماشاگران را این فیلم دریافت کرد. سیمرغ ویژه هئیت دوران، سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن و بخش تجلی اراده ملی جشنواره فجر را دریافت کرد. بعد از جشنواره فجر هم تندیس زرین جشن منتقدان، سه تندیس از جشنواره مقاومت و دو دیپلم افتخار را کسب کرد.
اما توفیق اصلی فیلم این جوایز نبود! توفیق اصلی این فیلم این بود که در هر جا که پا میگذاشت فضا تقدیر ازمادران شهدا میشد. یعنی قبل از تقدیر فیلم از مادران شهدا تقدیر میشد. یعنی این قهرمانان وارد فضای سینما شده بودند که برای ما خیلی خوشایند بود. در طول این مدت یکی از اتفاقات بسیار خوب دیگری هم که خستگی ما را به در کرد دعوت حضرت آقا از عوامل این فیلم بود که ما به محضر ایشان رفتیم. حالا تعریفهایی که حضرت آقا از این فیلم کردند به زعم همه بینظیر بود. آمدند از داستان تا کارگردانی تا بازی بازیگران، وجوه مختلف را به صورت تخصصی بررسی کردند به حدی که ما شرمنده شدیم. بعد این فیلم و عواملش را رویش انقلاب نامیدند که هم خیلی برای ما مسئولیت سنگینی به وجود آورد و هم برای ما خوشایند بود. حداقل فهمیدیم راهی که میرویم راه درستی است. چون هم مهر تأیید محکمی خورد و مهر تأییدی خورد که به این راحتی پاک شدنی نیست.
با این اوصاف که میفرمایید چه زمانی مقرر شد تا فیلم به صورت عمومی برای عموم مردم اکران شود؟
این فیلم قرار بود که در عید نوروز اکران شود. عید نوروز معمولاً برای فیلمهایی است که از نگاه تماشاگران بهترین فیلم جشنواره فجر میشوند. چون بهترین زمان اکران است. اما دوستان مطرح کردند به خاطر اینکه بعضی از فیلمهای اکرانی در این زمان با «شیار 143» همسویی دارند بهتر است که فیلم ما در این زمان اکران نشود تا به اکران این فیلمها صدمهای وارد نشود! ما هم گوش دادیم و البته خودمان هم این را قبول داشتیم و گفتیم چشم. گفتیم چه زمان دیگری را شما مدیران بزرگوار اکران، برای اکران فیلم ما اختصاص میدهید؟ گفتند دوره بعد از عید نوروز زمان بسیار مناسبی است البته نه به اندازه عید نوروز که از عید فطر به بعد بود و شما مطمئن باشید که فیلمتان اکران خواهد شد.
اما یک نکته جالب دیگر اینکه در آن زمانی که به ما وعده داده شده بود هر چقدر برای هماهنگی نهایی تماس تلفنی میگرفتیم هیچ کس به ما جوابی نمیداد! خلاصه اینکه به جای فیلم ما یک فیلم دیگری در عید فطر اکران شد! من به آن فیلم و فیلمسازش اصلاً کار ندارم. من فقط میگویم چرا باید اینجور باشد وقتی مردم دوست دارند این فیلم را ببینند، خود صاحب فیلم هم میخواهد فیلمش دیده شود ولی نمیگذارند این فیلم اکران شود؟ مگر استقبال بینظیر مردم را در جشنواره فیلم فجر ندیدند؟ این وسط کیست، چیست، چه ماجرایی است که نمیگذارد این فیلم اکران شود؟ همه اینها گذشت تا همین حالا که قرار شده از 14 آبان ماه به بعد این فیلم اکران شود. خب آبان ماه فصل سرد سینماست و 14 آبان روز 11 محرم است.
البته برای من جالب بود زمانی که تقویم را تورق میکردم دیدم 14 آبان روز تجلیل از مفقودین و اسراست و چه روز مناسبی برای اکران این فیلم است. البته خدا را شکر تا حالا در تمام سختیها خداوند ما را همراهی و کمک کرده. یکسری دستها و بازوها داشته که همین مردم بودند و نیروهای خودجوش حزباللهی که فکر میکنم که در این زمان اکران هم ما را یاری میکنند. فقط میخواهم بگویم که در این شلوغیها نگذاریم مادران شهدا غریب بمانند. یک وقت نشود که «الفت» شیار 143 در اکران غریب بماند.
آیا مدیران تصمیم گیرنده برای اکران، خودشان از قبل این زمان را در نظر گرفته بودند یا با پیگیری شما این زمان را اختصاص دادند؟
نه خیر. ما لحظه به لحظه از تمام مراجعی که مربوط به اکران بود این خواسته را پیگیری کردیم تا بالاخره توانستیم این زمان را بگیریم.
کدام مراجع؟
من نمیخواهم این مراجع را بکوبم اما مشخص است که کدام مجموعهها برای اکران تصمیم میگیرند که دو سه مجموعه هم بیشتر نیستند. مدیران این مراجع مدیرانیاند که خودشان حزباللهی هستند. بحث من هم مدیران نیست ولی میخواهم بگویم در فرآیند پایین دستتر این مدیران و مراکز چه اتفاقی میافتد که این مشکلات پیش میآید؟
نظرتان راجع به اکران فیلم «شیار 14» بعد از دهه محرم چیست؟
ببینید این فیلم زینبوار است و زینبوار پیش میرود. خود دهه محرم یک ظرفیتی برای تبلیغات است که ما تا حالا خوب از آن استفاده نکردیم. ما این همه هیئات و ظرفیت داریم، خود این فضاها میتواند فضاهای تبلیغی برای این فیلم باشد. تمام امید ما هم به مردم و نیروهای انقلابی است وگرنه خیلی از سازمانها به ما قولهایی دادند که امیدی به آنها نداریم.
آیا پس از بازخوردهای مثبت این فیلم سازمانها و مجموعههای مختلف مربوطه به سراغ شما آمدند تا از شما حمایت کنند؟
اغلب ارگانها و سازمانهای مختلف با ما جلسه گذاشتند و میگفتند خدا خیرتان بدهد، خدا قوت، فیلمی ساختید که دل مادران شهدا را خشنود کرد، دل حضرت آقا را شاد کردید، خدا را شکر که در فضای سینما به این شکل توفیقات کسب کردید و فیلم خوبی ساختید که مردم را هم راضی کرده. اما دوستان مدیر! کی قرار است صحبتهایی را که میگفتید اجرایی کنید؟ الان وقتی است که اگر قرار است شما کاری انجام دهید باید جلو بیایید. این فیلم نهایتاً تا چند روز دیگر اکران میشود، زمانی که این مصاحبه چاپ و در فضای اینترنت منتشر میشود ممکن است همان زمان اکران فیلم باشد. برادران من اگر قرار است کاری کنید بسم ا.. . البته این به خودتان بر میگردد چون احساس میکنم برای کاری که مربوط به مادران شهدا است نباید گدایی کنم. البته شاید علت اینکه خیلی از کارهای ما تا به امروز به مشکل خورده همین نوع تفکر ما بوده ولی فکر میکنم که تفکر درستی است. من فکر میکنم مادر شهید 30 سال غریب بوده و دیگر بس است. یعنی باید دیگر در فضای سینما درست به آن پرداخت. نگذاریم که غربتشان از این بیشتر ادامه داشته باشد. آنها یک شأن و جایگاهی دارند که به من اجازه نمیدهد بخواهم به خاطر فیلمی که برای آنها است بروم از جایی گدایی کنم.محمدحسین قاسمی تهیه کننده فیلم «شیار 143»
آیا فیلم «شیار 143» بعد از 9 ماه همچنان مشکلات مالی دارد؟
ببینید هنوز که هنوزه هیچ گشایش مالی برای این فیلم اتفاق نیفتاده چون هنوز فیلم اکران نشده. بعد از آن مشکلاتی که ما ناخواسته وارد آن شدیم و توانستیم این فیلم را نجات دهیم ولی هنوز مشکلات پابرجاست. اما بحث الان من فراتر از آن مشکلات است. بحث این است که برادران و دوستان حزباللهی من! موضوعات و شرایط فیلم «شیار 143» در حال تغییر دادن جریان سینما در ایران است. چون میگوید شما به شأن این مادران احترام بگذارید، اینها قهرمانان هستند و شما نیازی ندارید که اسطورههای خیالی بسازید. این مادران اسطورههای واقعی هستند، اگر آنها را درست ببیند و درست به آنها بپردازید. اینها برای مردم دوستداشتنی هستند و اگر خدای نکرده در یکی از قسمتهای مربوط به فیلم مثل اکران، فیلم زمین بخورد تبعات این زمین خوردن خیلی فراتر از این فیلم خواهد رفت. مثلاً اگر به دلیل فصل بد اکران که زمان سردی سینما است و حزباللهیها هم درگیر هیئات هستند و طیفهای مختلف در این زمان واقعاً سینما نمیروند ممکن است شرایط بدی به وجود بیاید.
چون شیار فیلمی است که تأیید حضرت آقا روی آن خورده. چه اتفاقی میافتد اگر آن شرایطی که باید برایش به وجود آید، به وجود نیاید؟ به نظرتان در اذهان مردم چه اتفاقی میافتد؟ فیلمی که در عین اینکه مخاطب داخلی دارد مخاطب خارجی هم با خودش دارد. فیلمی که در جشنواره کن بسیاری از دوستانی که آمده بودند متأثر از سالن سینما بیرون آمدند. فیلمی که به ژاپن و کرهجنوبی دعوت شد و آنجا چه اکران تأثیرگذار و استقبال ویژهای داشت. در حال حاضر هم به جشنوارههای سنگاپور و هاوایی و گوا هم دعوت شده.
شیار چه بازخوردی در این جشنوارهها داشت؟
در مورد این فیلم به این شکل عرض کنم که این فیلمها به دلایل سیاسی بایکت بینالمللیاند. اصلاً حضور فیلمهایی با موضوعات اینچنینی در دنیا یک بُرد است. زمانی که ما فرانسه رفتیم و فیلم را آنجا دیدیم بعضیها حتی نمیدانستند که ما با عراق جنگ داشتیم. ببینید چقدر این دفاع مقدس غریب بوده! همین تبلیغ فضای دفاع مقدس برای من ارزشمند است. مردم کشوری که دولتمردانشان زمان جنگ به عراق کمک میکرده همین که بدانند چه اتفاقاتی رخ داده کافی است. اینکه چه ماجراها و حماسههایی رخ داده. چه خانوادههایی بودند که جنگ بر آنها تحمیل شد و تبعات بدی هم داشت اما آنها بزرگ شدند. همین حضور برای ما خیلی خوشایند بود. من کسی نیستم که فضای جشنواره را بخواهم تفسیر کنم ولی من وظیفهام این است که تبلیغ کنم. فقط این را عرض کنم که نماینده فستیوال کن وقتی بعد از دیدن فیلم بیرون میآمد به پهنای صورتش اشک میریخت. کلاً بازخورد فیلم شیار خیلیخیلی متفاوتتر از فیلمهای دیگری بود که در آنجا حضور داشتند.
نظرتان راجع به جشنواره مقاومت و نقاط قوت و ضعف آن چیست؟
جشنواره مقاومت از منظر موضوع یعنی همان نامش در کل دنیا منحصربهفرد است و ما به این شکل جشنواره دیگری نداریم. جشنوارهای که موضوعش هم موضوع مقدسی است. در این جشنواره فیلم «شیار 143» بهترین فیلم از منظر تماشاگران شد که علاوه بر تندیس فیلمنامه و تندیس بازیگر نقش اول زن و دیپلم افتخار کارگردانی و دیپلم افتخار فیلمنامه در بخش بینالملل هم تندیس گرفت. البته من دوست داشتم تعداد آثاری که در این جشنواره از طرف ایران است بیش از این حرفها باشد و ایکاش اینجور بود. این هم شاید به جشنواره برنگردد و به ما سینماگران برگردد که باید تعداد فیلمهایمان را در موضوعات مختلف زیاد کنیم. موضوعات ارزشمندی مثل درام که از ژانرهای مختلف میشود به آن نگاه کرد. از نکات مثبت این جشنواره هم این موضوع بود که مخاطبان از طیفهای مختلفی به دیدن فیلمها آمده بودند و جشنواره متعلق به یک گروه یا جبهه خاص نبود. اتفاقی که حداقل برای شیار رخ داد.
از 14 آبان قرار است فیلم شما تا چند روز و در کدام سینماها اکران شود؟
ببینید اکران یک فیلم به کف فروش آن بستگی دارد. البته بعضاً به مؤلفههای دیگری هم ربط پیدا میکند که شاید در مورد این فیلم اتفاق نیفتد. نمیخواهم مافیایی که برای اکران فیلم وجود دارد را باز کنم ولی به کف فروش خیلی بستگی دارد. من آرزویم این است و از خدا میخواهم که این فیلم و موضوع آن غریب واقع نشود. جوری نشود که کف فروش ما پایین بیاید و فیلم دو سه هفته بعد از اکران از سینماها خارج شود.
شما چه توقعی دارید؟
توقع من مهم نیست. ولی فیلمی که از نگاه تماشاگران سیمرغ بلورین گرفته، باید به آن اکران مناسب بدهند. مثل عید نوروز یا عید فطر. چون اصلاً این ایام حق این فیلم است تا بیشترین فروش آن سال را داشته باشد. چون مؤلفههای گیشه را دارند ولی بحث من بحث فروش به این شکلی نیست. بحث من گیشه نیست چون سینما این شکلی است که تقریباً یک سوم پولی که از فروش بلیط در سینما بدست میآِید به تهیه کننده میرسد. پنجاه درصد برای سینما است. ده درصد برای پخش کننده و تقریباً دوازده درصد عوارض و مالیات میشود و چیزی هولوهوش یک سوم مبلغ گیشه برای تهیه کننده است. بنابراین من بحثم اصلاً این مبالغ نیست. بحث من این است که «شیار 143» برای بنده یک کار حیثیتی شده، فیلمی که موضوعش مادر شهید است. مادر شهیدی که حداقل این فیلم او را خوب نشان داده. هر مادر شهید یا جاویدالاثری که این فیلم را دید گفت قصه زندگی ما بود.
آقای قاسمی بفرمایید فیلم «اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند» کی قرار است اکران شود؟
در گروه هنر و تجربه این فیلم را قرار دادهاند که گروه مخاطبین خاص است.
شما موافقید که در آنجا قرار گرفته؟
ببیند بالاخره از اکران نشدنش که خیلی بهتر است. شما فکر میکنید که مثلاً ما در مورد اکران آبانماه «شیار 143» رضایت داشتیم؟ ولی از اینکه آبان ماه هم نباشد و برود عقبتر که خیلی بهتر است.
در حال حاضر چه کارهایی برای تولید پیشرو دارید؟
ما دو فیلمنامه داریم. یک فیلمنامه از آقای مهدی باقری و فیلمنامه دیگر هم مربوط به همسرم یعنی خانم نرگس آبیار است که هر دو فیلمنامه موضوع دفاع مقدس است و هر دو فیلمنامه هم به شدت دوستداشتنی و مردمی هستند. البته به جشنواره فجر امسال نمیرسند.
اگر حرفی در پایان دارید بفرمایید.
تقریباً همه عرضهایم را گفتم. فقط دوباره تأکید میکنم ان شاا... جوری شود که بیشترین استقبال از این فیلم در سینما شود و خدای نکرده جوری نشود که الفت «شیار 143» که نماینده مادران شهید است در سینما غریب بماند.