کد خبر 35940
تاریخ انتشار: ۲۹ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۴:۰۹

بار ديگر بهارى ديگر بى‌حضور تو از راه مى‏رسد، و آن‏چه که زيبا نيست زندگى نيست بلکه تهي بودن زمان بدون وجود توست... گاهي دلم براي بهاري تنگ مي‌شود که تنها و تنها يکبار انتظارش را مي‌کشيم.<BR> <BR>

به گزارش مشرق،فارس نوشت: پنجره را که مي‌گشايي بوي بهار و تازگي از هر گوشه‌اي از ايران به مشام مي‌رسد؛ از گنبد سلطانيه، باغ ارم شيراز، آبشار مارگون، قلعه آوارسين، آبشارهاي اطراف رامسر، قلعه رودخان، فومن، قلعه فلک الافلاک خرم آباد، گرفته تا نقش رستم مرودشت، غار کتله‌خور استان زنجان، آرامگاه شيخ زاهد گيلاني لاهيجان، باغ فردوس، قلعه توت ايلام و ....

در سرزمين من خورشيدي نور مي‌دهد که صاحبانش با عشق و عرفان آشنايند، اينجا نوروز با رنگي به زيبايي خورشيد تجلي دارد. اين جا هرسال، نوروز با نداي مردي آسماني از مشهد آغاز مي‌شود با کلام بهاري بزرگ‌مردي که تبارش به نور مي‌رسد و شجره نامه‌اش به آل‌الله.
سفره هفت سين هر خانه با هنري دو چندان از زمان‌هاي دور گره خورده است، صفاي سبزه تا صداقت آب، صداي نرمش سنجد تا شيريني سمنو....

امروز زهدان عالم در گرو يا مقلب القلوب‌هاست، امروز برگي ديگر رقم خواهد خورد امروز با مدبر اليل گفتن‌ها تمناي توجهي دوچندان را ازلبان بندگي ادا مي‌کنيم تا شايد محول الحول و الاحوال تدبير ديگري را به سبب رحمانيت خود براي هميشه روزگار رقم زند.

امروز هماني است که در انتظارش بوديم، هماني که در خفقان زمان همه در پي گدايي آن آرامش هستند، امروز سرزمين من با علمداري رهبري از جنس ايمان پيش مي‌رود و من در سايه لواي او در آرامش مي‌خوانم؛ «يا مقلب القلوب و الابصار، يا مدبر الليل و النهار، يا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الا احسن الحال»

سرزمين من از ديرباز خطه شاعران و اهالي ايمان است، تجلي عمل نشان از اراده ايران و ايراني دارد، خاک وطنم در گوشه گوشه دلم جا دارد در نجواي کنار سفره هفت سين خانه، تنها به ياد عزت وطنم آرزوي سلامتي مي‌کنم.

آرام براي همه با نگاهي به سين ديگر سفره، سکه را براي روزي ياد کرده و رزق حلال و وسعت آن را خواهانم، سرزمين من ايران دارائي‌هايي از جنس علم و قلم دارد ادبايي که تنها بر کلک خود تکيه کرده و بر ارتقاي آن کوشايند.

سفره‌هاي هفت‌سين را با صافي و صداقت، ايمان به قرآن، سخاوت و احسان پهن مي‌کنيم تا شايد در گرداگرد دعا براي ديگران دعاي خودمان هم مستجاب حضرت عشق شود.

بار ديگر بهارى ديگر بى‌حضور تو از راه مى‏رسد، و آن‏چه که زيبا نيست زندگى نيست بلکه تهي بودن زمان بدون وجود توست...

گاهي دلم براي بهاري تنگ مي‌شود که تنها و تنها يکبار انتظارش را مي‌کشيم .... پس الهم عجل لوليک الفرج را با اميدي براي ظهور در اين بهار براي تا ابد مي‌خوانيم...