این جمله پورنجاتی که « روابط فرهنگی در قالب دیپلماسی عمومی می‌تواند به نزدیکی ایران و آمریکا کمک کند» ظاهرا جمله ساده‌ای است.اما در بطن آن اشاراتی نهفته است که کمی تفکر و تدقق در آن می‌تواند این نکته را روشن کند که چرا گروه مرادخانی- موسویان ده روز پیش از مذاکرات سه‌جانبه و بی‌سروصدا به آمریکا سفر کردند.

گروه فرهنگی مشرق؛ این چند جمله را بخوانید:

امروز 11 آبان است.علی مرادخانی با همراهی گروهی به آمریکا سفرکرده‌اند و امروز باز می‌گردند.

مذاکرات سه جانبه ظریف، کری و اشتون 18 و 19 آبان ماه در عمان برگزار می‌شود. ظریف، کری و اشتون در نشست دو روزه مسقط درباره همه موضوعات به ویژه غنی سازی و تحریم ها با یکدیگر مذاکره می کنند.

این‌که آیا ظریف، کری و اشتون تا قبل از دور بعدی مذاکرات ایران با 1+5 دیدار سه جانبه دیگری خواهند داشت بستگی به مذاکرات عمان دارد.

گروهی متشکل از «حسین موسویان» مذاکره‌کننده اسبق هسته‌ای ایران در دوران ریاست حسن روحانی بر تیم مذاکرات هسته‌ای همراه با مرادخانی معاون هنری ارشاد با کارنامه‌ای بسیار ضعیف - ده روز پیش از مذاکرات سه‌جانبه در آمریکا بوده‌اند.


حالا کمی به عقب‌تر باز گردیم:

احمد پورنجاتی یکی از ئوریسین‌های فرهنگی دولت یازدهم حدود یک‌سال قبل در گفت‌و‌گو با یکی از روزنامه‌های اصلاح طلب یک‌ استراتژی کلی هم‌فکرانش را این‌گونه بیان کرد:

روابط فرهنگی در قالب دیپلماسی عمومی می‌تواند به نزدیکی ایران و آمریکا کمک کند و نباید نهادهای مدنی غیرسیاسی منتظر اجازه رسمی برای ارتباط‌گیری با نهادهای مدنی در جامعه آمریکا باشند.

از سوی دیگر به گفته پایگاه «واشینگتن فیری‌بیکن» و «ماری هارف» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ،دولتمردان ایران، برای آنچه «دیپلماسی فرهنگی» خوانده شده با گرگ سالیوان، «هماهنگ کننده و مشاور ارشد ارتباطات استراتژیک حوزه ایران» وزارت خارجه آمریکا دیدار و گفت‌وگو کردند.

این جمله پورنجاتی که «روابط فرهنگی در قالب دیپلماسی عمومی می‌تواند به نزدیکی ایران و آمریکا کمک کند » ظاهرا جمله ساده‌ای است. اما در بطن آن اشاراتی نهفته است که یقینا کمی تفکر و تدقق در آن می‌تواند این نکته را روشن کند که چرا گروه مرادخانی- موسویان ده روز پیش از مذاکرات سه‌جانبه و بی‌سروصدا به آمریکا سفر کردند.

این جمله یعنی مشکل آمریکا با ایران فقط درمورد مساله هسته‌ای و نفت و دارایی ها وبدهی‌ها نیست. تیم مذاکره‌کننده هم احتمالا حالا متوجه اصل صحبت‌های پورنجاتی شده و دست به‌کار شده‌‌اند. یعنی مقامات آمریکایی قصد دارند بعد از آن‌که تقریبا خیالشان از بابت کنترل سفت‌سخت تجهیزات اتمی جمهوری اسلامی ایران راحت شد، دغدغه و مسائل اصلی‌شان که فرهنگی است مطرح کرده و خواستار نزدیکی فرهنگی شوند. نزدیکی فرهنگی هم از نگاه آنها یعنی عدول و پاپس کشیدن طرف ایرانی از تفکرات فرهنگی عمیقی که ریشه در اسلام ناب محمدی و فاصله کران تا کرانی با اسلام آمریکایی دارد.

2- این روزها و در ایام عزاداری سالار شهیدان احتمالا شما هم بعضی پوسترهای «شمر زمانه‌ات را بشناس« را دیده‌اید.همان پوسترهایی که می‌گفتند در دور اول و دوم مذاکرات تیم جدید موجب خشم طرف آمریکایی شده‌بود و بعض مسولان دولتی هم دستور العمل دادند و تلاش کردند تا تمام این پوسترها را جمع آوری کنند و البته تاحدی هم موفق شدند.

اما به‌راستی چرا آمریکا -کشوری که دم از فرهنگ و آزادی و دیپلماسی می‌زند- چنین از چند تصویر برآشفته شده‌بود؟ دانستن دلیلش زیاد سخت نیست.چون در این تصاویر به اختلاف عمیق فرهنگی میان اسلام ناب و اسلام آمریکایی اشاره شده‌بود. چون در این تصاویر به‌ پیروی از اسلام ناب اشاره شده‌بود که شمر و یزید و کربلا و حسین فقط مربوط به سال‌های گذشته نیست. که برحذر باشید از اسلام آمریکایی!


این یک اصل قطعی است که اگر آسمان هم به زمین بیاید طرف آمریکایی با روح و حرف نهفته در این تصاویر و با فرهنگ اسلام ناب مشکل دارد.اساسا اسلام ناب طرف مقابل اسلام آمریکایی است.ومگر می‌شود که اسلام ناب از در دوستی با طرفی که پیرو اسلام ناب است برآید؟ حالا این‌که چرا مرادخانی با این گروه به آمریکا رفته‌اند معلوم نیست.معاون هنری که در برخورد همراه با تساهل و تسامح سابقه دارد و از ماجرای سگ‌های زرد تا تک‌خوانی زنان و ...همه و همه نکات منفی کارنامه کاری او به شمار می رود .دلیل این که چرا اصلا این زمان را برای سفر برگزیده‌اند و ازچه رو بهتر دیده‌اند بی‌سروصدا بروند و بازگردند را نمی‌دانیم.اما حدس‌های مثبت و منفی مختلفی می‌شود زد.این‌که

دلیل حضور علی مرادخانی در این کنفرانس اقتصادی با عنوان «افزایش تجارت بین آمریکا و خاورمیانه»، فرهنگی و برای دعوت از ارکستر سمفونی پیتسبورگ بوده است.

این‌که به گفته «علی آلفونه» عضو ارشد «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها»(مستقر در آمریکا) ،نشست پیتسبورگ تلاشی از سوی موسویان برای ایجاد یک گروه فشار برای لغو تحریم‌های ایران بوده است.

این‌که اهداف این نشست تجاری بوده است.

این که...و این که

اگرچه هیچ‌کدام از این دلایل منطقی به‌نظر نمی‌رسد و اگرچه «سیمین کورتیس» سازمان‌دهنده کنفرانس تجاری احتمال دعوت از ارکستر سمفونی پیتسبورگ را رد کرد. اگرچه پایگاه آمریکایی "فری بیکن" در خبری مدعی شد در سفری که هیات ایرانی به سرپرستی معاون هنری وزیر ارشاد به آمریکا داشته اند، هیچ تعامل هنری انجام نشده و برنامه اصلی، رایزنی حسین موسویان با مقامات آمریکایی بوده است . اگرچه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ضمن رد هرگونه ارتباط با این نشست و اهداف تجاری آن تاکید کرد: ما هرگز نه آگاهی داشتیم و نه تایید می‌کنیم که صحبتی خارج از بحث درباره همکاری‌های فرهنگی(در این نشست) مطرح شده باشد. اگرچه... احتمال حرکت در مسیر پیشنهادی پورنجاتی نزدیک به ذهن تر است اما خدا کند همان دلایل بعید درست باشند و گروه مرادخانی برای نزدیک کردن فرهنگ برگرفته از اسلام ناب با خواسته‌ها و دیدگاه‌های طرف آمریکایی به ینگه دنیا نرفته باشند. خداکند برای دعوت از یک ارکستر یا مثلا دیدن آثار تاریخی یا موزه های آمریکا یا حتی شنیدن درد دل های ایرانیان خارج از کشور و مسائلی از این دست رفته باشند.

* کیوان امجدیان