کد خبر 360379
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۳

جرمی اسکاهیل، خبرنگار و محقق آمریکایی، به افغانستان سفر می‌کند تا پرده از جنایتی هولناک بردارد. جنایتی که ابتدای آن از افغانستان شروع شده و در نهایت به جای‌جای کشورهای اسلامی می‌رسد. جرمی اسکاهیل در نهایت به جایی می‌رسد که به صورت ناخواسته نشان می‌دهد داعش و پیروانش از تولیدات آمریکا هستند.

گروه جنگ نرم مشرق- هفته گذشته گزارشی به نام پرونده‌ای برای یک غارت در مشرق منتشر شد که به جستجوی یک خبرنگار آمریکایی در پرونده‌های کشتار آمریکایی‌ها در افغانستان پرداخته بود. در ادامه همان مطلب، و این خبرنگار در ادامه جستجویش به عمق مسئله ارتباط میان دولت آمریکا و تروریسم می‌رسد؛ جالبتر آنکه این خبرنگار در انتهای تحقیقاتش به ارتباط میان به وجود آمدن داعش (بدون آنکه نامی ) و تروریسم دولتی آمریکا می‌رسد:

***

بعد از بازداشت خبرنگار یمنی به دلیل فاش کردن اسرار نظامی آمریکاییان و دولت علی عبدا... صالح، تحقیق کردم و مطمئن شدم که مسبب انفجار قطعا یک موشک کروز آمریکایی بوده است. مطئمن بودم که کار جی‌ساک است و بعد با این عکس روبرو شدم که دولت یمن آن را منتشر کرده بود:

مک‌راون، فرمانده گروه جی‌ساک آمریکا و عبدا... صالح، شاه مخلوع یمن

همین‌جا بود که شروع کردم به بلند کردن سروصدای رسانه‌ای.

بعد از این جریانات متوجه شدم که یک نفر از درون جی‌ساک به دنبال برقراری ارتباط با من است. او می‌گفت جی‌ساک تابع دستورات ریاست جمهوری بود اما کم‌کم منحرف شد و پایش را فراتر از حدش گذاشت. یکی از ماموریت‌های جی‌ساک این است که به هر کشوری که آمریکا می‌‌خواهد همچنان در قدرت بماند کمک کند و برای این کمک دست به هر کاری می‌زند و به هر جایی که بخواهد حمله می‌کند. بسیاری از اقدامات خارج از قوانین رسمی و خارج از مناطق رسمی جنگی بود. جی‌ساک از ارتش و سیا مستقل است. جی‌ساک در زمان اوباما قویتر، شدیدتر و محکمتر شد.

یک هفته بعد از حمله اول به مردم یمن، یک حمله دیگر انجام شد که در لیستی که دولت یمن منتشر کرد اسامی منتشره در آن همچنان زنده بودند و سه نامِ آشنا در آن دیدم: شهیری و وهیشی که از سرکردگان معروف بودند. اما انوار الاولاکی یک تبعه آمریکایی بود. یک آمریکایی در لیست اهداف ترور بود.

از اینکه آمریکا کشتار گردیز را جدی نگرفت چون افغان بودند، تعجب نکردم اما اینبار پای یک تبعه آمریکا در میان بود.


به پرچم داعش در کنار الاکی توجه کنید؛ این تصویر مربوط به زمانی است که هیچ کس هیچ نامی از داعش نمی‌شناخت

الاکی داشت پی می‌برد که این جنگ در حال گسترش به عنوان بخشی از یک هجمه جهانی بر علیه اسلام است و یک عصبانیت رو به رشد در خطبه‌هایش نمایان بود. سخنان الاکی دقیقا نقطه مقابل کلمات اوباما بود. آمریکا در خلق شخصیت الاکی با شکنجه‌هایی که به او داده بود در تکمیل شخصیتش نقش عمده بازی کرده بود.

بعد از کشته شدن اسامه بن‌لادن ناگهان دیدم که جی‌ساک که من مدت‌ها به دنبال افشای ماهیت آن بودم به یک قهرمان ملی تبدیل شد و جی‌ساک به یک نام معروف و روزمره بدل شد.

مرگ بن لادن، جان تازه‌ای به جنگ علیه تروریسم داده بود. لیست‌ها به‌روز شدند و حملات موشکی و هوایی و کشتارهای جمعی آغاز شد. کار من در افغانستان شروع، به یمن کشیده شد و اکنون نقاط تحت حملات جی‌ساک آنقدر زیاد شده بسیاری از کشورهای جهان را تحت پوشش قرار داده است. مقصد بعدیم را سومالی قرار دادم که گویا کشتارهای شدیدی در در جریان بود.

در اثنای رفتن به آمریکا بودم که شنیدم الاکی کشته شده و دو هفته بعد هم پسرش کشته شد. اما پسرش چرا؟ نمی‌دانم شاید چون ممکن بود روزی راه پدرش را ادامه دهد. اما این را خوب می‌دانم که این داستان پایانی ندارد و اینکه آمریکا اهدافش را خودش می‌سازد و پرورش می‌دهد. می‌دانم که این داستان در نهایت به جنایت‌های بزرگ‌تری در این منطقه از جهان ختم خواهد شد. کشتاری که اکنون به نام داعش در عراق و سوریه دنبال می‌شود و به جرات می‌توان این گروه تروریستی را همچون بن‌لادن، مولود رابطه نامشروع آمریکا و تروریسم دانست.