هرچند از یک هفته پیش تاکنون مسئولان دولت یازدهم درباره مصوبه مجمع تشخیص که به افزایش تسلط دولت بر بانک مرکزی انجامیده، سکوت کردهاند، اما مروری بر مواضع سالهای گذشته آنها نشان میدهد مسئولان اقتصادی دولت یازدهم نیز نباید با مصوبه مجمع موافق باشند؛ مگر آن که مواضع کارشناسی آنها پس از کسب مقام و قدرت، تغییر کرده باشد.
یکی از این افراد، مسعود نیلی است، او که منتقد مداخلات دولت احمدینژاد در سیاستهای بانک مرکزی بود، چند سال پیش در مقالهای دیدگاههای خود درباره استقلال بانک مرکزی را ارائه کرد.
بر اساس مقاله نیلی، در صورتی که رئیسکل بانک مرکزی از سوی دولت یا وزیر اقتصاد، منصوب شود، بانک مرکزی دارای پایینترین درجه استقلال خواهد بود. همچنین در صورتی که اختیار عزل رئیسکل نیز در اختیار دولت باشد، استقلال بانک مرکزی در کف خود قرار دارد.
در صورتی که نیلی بر آن دیدگاه خود همچنان پایبند باشد، او را باید از منتقدان جدی مصوبه اخیر مجمع تشخیص مصلحت نظام دانست.
نیلی همچنین از مداخله سایر نهادها در سیاستگذاریهای پولی انتقاد کرده و آن را عامل کاهش استقلال بانک مرکزی دانسته بود. به اعتقاد نیلی، در نقطه مطلوب استقلال بانک مرکزی، سیاستهای پولی باید به تنهایی توسط بانک مرکزی تدوین شود و نباید بانک مرکزی صرفا نقش مشاورهای داشته باشد. این در حالی است که در دولت یازدهم، بسته خروج از رکود که حاوی احکام متعددی درباره سیاستهای پولی است، توسط تیمی مرکب از مشاوران رئیس دولت از جمله مسعود نیلی تدوین شده و بانک مرکزی همچون وزارت اقتصاد فقط نقش مشورتی داشته است.
جوابیه دکتر نیلی:
بسمه تعالی
سردبیر محترم سایت مشرق
با سلام
با عنایت به مطلبی که در سایت مشرق با تیتر"نظر مشاور روحانی درباره استقلال بانک مرکزی چه بود؟"در تاریخ 93/08/18 عنوان گردیده "مسعود نیلی مشاور اقتصادی رئیس دولت یازدهم، در مقالهای که چند سال پیش درباره استقلال بانک مرکزی نوشته بود، شیوه انتخاب رئیسکل از سوی هیئت دولت را بدترین حالت برای استقلال بانک مرکزی خوانده بود."، این در حالیست که با استناد به مقاله علمی ایشان با عنوان "تجربه جهانی کاهش تورم های مزمن با تاکید بر نقش استقلال بانک مرکزی"که در بیست و دومین همایش سیاست های پولی و ارزی-زمستان 91 ارائه شده بود، به هیچ عنوان این مطلب بیان نشده است .
توضیحات مشرق:
آقای نیلی در مقاله مذکور نوشته بود: «در حال حاضر، ميزان استقلال بانكهاي مركزي در ميان كشورهاي مختلف جهان متفاوت است و معيارهاي مختلفي براي سنجش و ارزيابي درجة استقلال بانكهاي مركزي معرفي شده كه خلاصه اي از آن در جدول پيوست آمده است. شرايط عزل و نصب روساي كل بانك مركزي، نحوة فرموله كردن سياستهاي پولي و رابطة اداري و سياسي با دولت از مهمترين اين معيارها تلقي مي شود.» در جداولی که در مقاله آقای نیلی درج شده بود، برای استقلال بانک مرکزی شاخصهای کمّی تعریف شده است. یکی از این شاخصها تصریح دارد صورتی که رئیسکل بانک مرکزی توسط وزیر اقتصاد یا هیئت دولت انتخاب شود، سطح استقلال بانک مرکزی در پایینترین حد خود قرار دارد. یا در شاخص دیگر ذکر شده در صورتی که بانک مرکزی در تنظیم سیاستهای پولی، محوریت نداشته باشد، استقلال آن در حداقل خود قرار میگیرد.
نیلی در مقاله خود به این شاخصها ارجاع داده و هیچ جا ذکر نکرده است که این شاخصها را قبول ندارد و اساسا نیز وقتی نویسنده در مقالهای علمی به شاخصها یا جداولی ارجاع میدهد، بدین معنا است که خودش آنها را قبول دارد؛ مگر آن که در همان مقاله استدلال کند که این شاخصها یا جداول را قبول ندارد. بنابراین، حق طبیعی خواننده است که شاخصهای ذکرشده در مقاله فوق را تا زمانی که نویسنده مقاله آنها را تکذیب نکرده مطابق عقاید وی بداند.