بزرگ‌ترین همایش و پیاده‌روی جهان که هر ساله در آستانه روز اربعین شهادت امام حسین (ع) در مسیر نجف اشرف تا کربلای معلی انجام می‌شود، چنان مردم عراق از سنی و شیعه و مسیحی را گرد هم می‌آورد که گویی اعتقادشان این است که همه در برابر عظمت حضرت حسین علیه‌السلام با هم برابرند.

گروه جنگ نرم مشرق- در جهان آشفته امروز، زمانی که سیاستمداران به دنبال تسلط بر جهان و اشاعه دشمنی در سراسر دنیا هستند، مردم در عراق از گروه های مختلف قومی و مذهبی، سرود وحدت سر می‌دهند و در کنار هم به خوبی زندگی می‌کنند. هر سال در روز اربعین، میلیون ها نفر از مردم عراق برای زیارت به حرم مطهر امام حسین (ع) در کربلا می‌آیند و به برگزاری عزاداری می‌پردازند. در حالی که آنها برای این سفر طولانی خود را آماده می‌کنند، بسیاری از مردم دیگر هم در کنار جاده‌ها آماده استقبال از زائرین امام حسین (ع) با مواد غذایی و نوشیدنی هستند. همه عراقی‌ها، صرف‌نظر از قومیت و یا مذهب خود، این را افتخار بزرگی برای خود می‌دانند که بتوانند به زائرین حرم امام حسین (ع) خدمات بدهند. این گزارش نشان خواهد داد که چگونه امام سوم شیعیان، وحدت و دوستی را برای سرزمینی به ارمغان آورده است که به دست آمریکایی‌ها در سال 2003 به یک کشور چند تکه تبدیل شد.

بزرگترین راهپیمایی جهان، در روز اربعین به مناسبت چهلمین روز شهادت امام سوم شیعیان صورت می‌گیرد. مردم با هدف رسیدن به مقبره امام حسین (ع) در کربلا وارد این راهپیمایی می‌شوند. هیچ نهادی سازماندهی این راهپیمایی را به عهده ندارد. فقط از خود گذشتگی و اعتقادات قوی مردم شیعه در جنوب عراق است که به چنین نمایش بزرگی از قدرت فرهنگی و سیاسی تبدیل می‌شود، قدرتی که هیچ قدرت دیگری در جهان نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد. هیچ سازمان و یا دولتی نمی تواند محل اقامت و امکانات برای بیش از 17 میلیون زائری فراهم کند که در انتهای سفری صدها کیلومتری و 20 روزه از میان بیابان ها به مرقد امام حسین (ع) می‌رسند. با این حال، سازماندهی چنین کار پیچیده‌ای به بهترین نحو ممکن و به سادگی توسط مردم عادی در عراق صورت می‌گیرد: واحدهای سازماندهی‌نشده‌ای که بزرگ‌ترین گردهمایی دنیا را سازمان‌دهی می‌کنند. چنین فرهنگی از سخاوت و سعه صدر در هر مذهب و ملتی، استثنایی و دلیلی برای غرور و افتخار است. خوشبختانه، این افتخار مختص شیعیان و پیروان امام حسین (ع) است.

بصره یکی از بزرگترین شهرهای جنوب عراق است. در شب، پخش صدای اذان از مسجد، نشان‌دهنده اکثریت مسلمان در این شهر است. اگر هم یکشنبه شب وارد این شهر بشوید، صدای ناقوس کلیسای "سنت ماری" شما را از وجود اقلیت مسیحی مطلع می‌کند. صدای دوست‌داشتنی دعای مسیحیان و اذان مسلمانان، نشانه ای از وحدت بین گروه های مختلف قومی و مذهبی در بصره است. اما این ملودی عشق و اتحاد، هرگز به گوش تکفیری‌های متعصب نرسید. دکتر "سعد پطرس" یک شهروند مسیحی است که معتقد است بحران تکفیری‌ها توسط کشورهای استعمارگر وارد عراق شده است، کسانی که مایل به دیدن یک عراق مستقل و قوی نیستند. برادران شیعه "سعد" بارها از او به دلیل تلاش‌هایش جهت خاموش کردن این دشمنی کورکورانه، تقدیر کرده‌اند.


"دکتر سعد متی پطرس"

پطرس هدیه‌ای را نشان می‌دهد که از مؤسسه "نبأ العظیم" دریافت کرده است و می‌گوید: "این هدیه را به من داده‌اند، چون علی‌رغم مسیحی بودنم، در عزاداری امام حسین (ع) شرکت کرده‌ام. ما سه سال است که تولد حضرت مسیح را جشن نگرفته‌ایم، چون مصادف شده است با ماه محرم. به خاطر تلاش‌هایم برای ایجاد وحدت میان مسلمانان و مسیحیان این هدیه را دریافت کرده‌ام."

کارکنان سنی و مسیحی و صابئی نیز همراه با کارگران شیعه در تأسیسات اصلی تصفیه آب در بصره در کنار یکدیگر کار می‌کنند. درست است که گاه بحث‌های مذهبی جدی با یک‌دیگر هم دارند، اما همه آنها درباره خدمت رساندن به زائران امام حسین (ع) عقیده یکسانی دارند. "موکب عیسی بن مریم" به گروهی از مسلمانان یا مسیحیان و یا صابئی‌ها یا سنی تعلق ندارد. کار در این موکب به هیچ به گروه‌های مذهبی محدود نمی‌شود. مسیحیان، مسلمانان و صابئی‌ها با هم تصمیم گرفتند تا موکب را برای خدمت به زائران امام حسین (ع) بسازند. البته بیشتر اعضای این موکب، مسیحی هستند.

پطرس درباره ارتباط خود با امام حسین (ع) می‌گوید: "شما شیعیان چه رابطه‌ای با امام حسین (ع) دارید؟ دوستی و برادری بین یک مسیحی و امام حسین (ع) را چگونه می‌‌توان تعریف کرد؟ چگونه می‌‌توان شهادت امام حسین (ع) را با درد و رنج های حضرت مسیح مقایسه کرد؟ شباهت‌های بسیاری با هم دارند. هنگامی که یکی از راهبان مسیحی سر بریده امام حسین (ع) را دید، به شیعیان اعتراض کرد و گفت: چگونه می‌تواند با امام خود این‌گونه برخورد کنید؟" وی ادامه می‌دهد: "شباهت‌های بسیاری بین اعتقادات ما و نهضت امام حسین (ع) وجود دارد. به همین دلیل یک مسیحی مانند "وهاب النصرانی" به کمک امام حسین (ع) رفت. این یک افتخار بزرگ برای من است که بسیاری از مسیحیان در عراق همراه امام حسین بوده‌اند. کار امروز ما هم در ادامه دوستی بین ما در گذشته است."


موکب عیسی بن مریم: "خدمت به حسین برای ما شرافت است"

شیخ "علا ساحر" یک شهروند شیعه و مهندس الکترونیک در تأسیسات تصفیه آب بصره است. وی معتقد است: "ارتباط میان شیعیان و مسیحیان ریشه در تاریخ اتفاقاتی دارد که در کربلا افتاد. اولین شاهد این ارتباط وهاب النصرانی است که یکی از مشهورترین شهدای کربلاست. شاهد دوم هم راهبی است که سر بریده امام حسین (ع) را در یک صومعه در نزدیکی شهر حلب شسته است." شیخ علا می‌گوید: "من اعتقاد دارم که هر فردی صرف‌نظر از مذهب خود می‌تواند به امام حسین (ع) خدمت کند. امام حسین (ع) فقط متعلق به شیعیان، یا ایرانی‌ها و یا عراقی‌ها نیست. امام حسین (ع) متعلق به همه مردم جهان است. حتی اگر یک یهودی تصمیم بگیرد به امام حسین (ع) خدمت کند، ما او را با آغوش باز می‌پذیریم. می‌تواند به این‌جا بیاید و به زائرین امام حسین (ع) خدمت کند. افرادی که در خدمت امام حسین (ع) هستند، حتماً او را به خوبی می‌شناسند. می‌دانند که امام حسین (ع) کیست و از کجا آمده است. امام حسین (ع) فقط متعلق به من یا شما نیست، او به تمام جهان تعلق دارد."

پطرس درباره ابراز علاقه و عشق شیعیان به امام حسین (ع) می‌گوید: "این عشق به امام حسین (ع) واقعاً شگفت انگیز است. من به عنوان یک مسیحی این حرف را می‌زنم و مطمئن هستم که سنی‌ها و صابئی‌ها هم با من هم‌عقیده هستند. من واقعا نمی‌توانم این عشق را در قالب کلمات بیان کنم. به عنوان یک مسیحی، به آن‌چه شما انجام می‌دهید افتخار می‌کنم. فکر نمی‌کنم چنین فرهنگی را بتوانید در هیچ کشور دیگری جز عراق پیدا کنید." این شهروند مسیحی در ادامه می‌گوید: "اینجا حتی مردم فقیر هم چیزی برای تقدیم کردن دارند. این نشانه‌ای از عشق مردم به امام حسین (ع) است. من کشورهای دیگر را هم مورد بررسی قرار داده‌ام و به بسیاری از این کشورها سفر کرده‌ام. اما این فرهنگ عراقی‌ها در خدمت به زائرین امام حسین (ع) را در هیچ نقطه دیگری ندیده‌ام. این همان چیزی است که ما به آن افتخار می‌کنیم. به عنوان یک مسیحی، من به برادران شیعه‌ام افتخار می‌کنم. وقتی می‌بینم چگونه به زائرین خدمت می‌کنند، احساس غرور می‌کنم. وقتی که می‌بینم چگونه به زائران التماس می‌کنند تا از غذای آن‌ها بخورند، و آب از آن‌ها بگیرند، احساس غرور می‌کنم."


شمع‌های عزای امام حسین (ع) مقابل مجسمه حضرت مریم (س) در عبادتگاه مسیحیان

این کلمات را نه یک مسلمان و نه یک شیعه، بلکه یک مسیحی می‌گوید. اما این افراد هم آن‌قدر امام حسین (ع) را دوست دارند و به زائران او احترام می‌گذارند که هر روز هدیه‌ای برای این زائرین آماده می‌کنند. در طول این 20 روز پیاده‌روی، خود را متعهد به خدمت به زائران در یکی از موکب‌های سر راه می‌کنند. در بازار میوه بصره یک سنت جالب در معاملات وجود دارد. اگر برای خدمت به زائران امام حسین (ع) چیزی بخرید به شما تخفیف‌های ویژه می‌دهند تا در خدمت به زائران مشارکت داشته باشند.

ساخت طلا و جواهر یکی از ظریف‌ترین هنرهای جهان است. صابئی‌ها در این زمینه بسیار ماهر هستند به طوری که صابئی‌های ایران، عراق و سوریه همواره از بهترین کارشناسان در تجارت طلا بوده‌اند. فروشگاه "ابو نصار" که یک صابئی ساکن عراق است، در این روزها کسب و کار خوبی ندارد، چرا که زمان عزاداری امام حسین (ع) شده است و هیچ‌کس مهمانی و عروسی و مراسم شادی ندارد. ابو نصار هر روز در حدود ساعت 10 صبح، دستیار خود را مسئول فروشگاه می‌کند و خودش به موکب حضرت رقیه می‌رود، جایی که همسر و دختر او وقت خود را صرف کمک به دیگر زنان شیعه برای پخت غذای زائران امام حسین (ع) می‌کنند. هزاران نفر از مردم که خود را صابئی یا مندائی می‌نامند، در عراق و در مجاورت رودخانه‌های دجله و فرات و همچنین در استان خوزستان ایران، در مجاورت رودخانه‌های اروند و کارون زندگی می‌کنند. آن‌ها زبان و الفبای خود را دارند که شاخه‌ای از زبان سریانی است. همچنین اعتقادات و کتاب مقدس خود را هم دارند و خود را پیرو حضرت یحی بن زکریا می‌دانند.

"ابو کمیل" یکی دیگر از شهروندان عراقی است که در نزدیکی خانه "مؤید صالح سعید" یکی از سران قبیله صابئی‌ها، زندگی می‌کند. سعید معروف به ابو علی شده است، چون نام پسرش را علی گذاشته است. وی وقتی مقایسه‌ای بین دین خود با تشیع انجام می‌دهد، می‌گوید: "همان سختی‌هایی که برای زکریا رخ داده، برای امام حسین (ع) اتفاق افتاد. به همین دلیل ما امام حسین (ع) را برادر خودمان می‌دانیم." از طرفی، ابو علی درباره ابوکمیل می‌گوید که او تمام ثروت خود را برای خدمت به زائرین حسینی صرف کرده است.


زنی عراقی به زائرین امام حسین (ع) لیوان آب تعارف می‌کند

خود ابو کمیل درباره داستان زندگی‌اش می‌گوید: "من سال گذشته برای زیارت امام رضا (ع) به مشهد رفتم. می‌خواستم بدانم که چگونه می‌توانم چنین افتخار بزرگی را که نصیبم شده بود، شکر کنم. همان‌جا نذر کردم سال آینده هر غذایی را که زائران پیاده اربعین حسینی می‌خواستند، برایشان آماده کنم، هرچه که می‌خواستند. تصمیم گرفتم انواع غذاها را آماده کنم و سپس به زائران بگویم: "چه غذایی میل دارید؟ گوشت گوسفند؟ ماهی؟ مرغ؟ خورش بامیه؟ خورش قیمه؟ انواع غذاها هست. این ماهی تازه است. جوجه کباب هم برای شما آماده کرده‌ام. لطفاً با من بیایید. گوشت مرغ برایتان کباب کرده‌ام. جوجه کباب و گوشت و ماهی هم هست. ما در خدمت شما هستیم. بنشینید و یک دقیقه استراحت کنید. اجازه دهید ما در خدمت شما باشیم. من خودم در خدمت شما هستم. خوش آمدید. بفرمایید."

ابو کمیل به بخشی از رؤیای خود رسید و موفق شد چندین غذا برای زائران فراهم کند. مشکل او این است که مردم بی‌شماری مانند او هستند که می‌خواهند به زائران خدمت کنند. اگر چه راه طولانی است و تعداد زائران چندین میلیون نفر، اما سخاوت امام حسین (ع) آن‌قدر بزرگ است که این خادمین هستند که به زائران التماس می‌کنند تا از غذایی که آن‌ها آماده کرده‌اند، بخورند. چنین فرهنگی از سخاوت و سعه صدر در هیچ مذهب و ملتی مشابه ندارد و مایه غرور و افتخار مردم عراق است. ابو کمیل درباره انگیزه‌اش از خدمت به زائرین امام حسین (ع) می‌گوید: "این کار به طرز شگفت‌انگیزی شیرین است. من معتقدم هر کسی که طعم و مزه آن را بچشد، هرگز نمی تواند آن را رها کند. این کار بخشی از زندگی او می‌شود. حتی اگر هیچ چیزی هم نداشته باشد پول قرض می‌کند و این کار را انجام می‌دهد. اگر شده طلاهای خود را هم می‌فروشد. فقط من نیستم. اینجا همه مانند من هستند. تمام طول جاده 500 کیلومتری از بصره تا کربلا، پر از موکب‌هایی است که مملو از جمعیت هستند."

بسیاری از مردم هستند که همه دارایی خود را در این راه می‌گذارند، اما ابو کمیل معتقد است هرچه هم که خرج کنید، باز هم کم گذاشته‌اید. خانه ابو کمیل سه سال است که "در حال تکمیل" است، اما هر بار که می‌خواهد تکمیل شود، اتفاقی می‌افتد. سال اول، زمانی که حفاری انجام شد، ابو کمیل تمام میلگردها و کیسه‌های سیمانی را که خریده بود، فروخت و درآمد آن را برای زائران امام حسین (ع) خرج کرد. امسال، ماشینش و تمام تیرآهن‌های خانه را فروخت و خرج مهمان‌هایش کرد.


هرکس می‌خواهد سهمی در خدمت به زائرین داشته باشد، حتی به اندازه تعارف یک دستمال

ابو کمیل اتاقک کوچکی را نشان می‌دهد و می‌گوید: "این حسینیه ماست که مساحتش 12 متر مربع است. حسینیه را رو به حرم امام رضا (ع) ساخته‌ایم. یک آشپزخانه ویژه برای آن خواهیم ساخت. یک باغچه هم کنارش ساخته‌ایم تا در ایام محرم، یک چادر رویش بکشیم و جای بیش‌تری برای حسینیه داشته باشیم." وی ادامه می‌دهد: "ما در حال حاضر هیچ پولی نداریم. من تمام پولم را خرج زائرین کرده‌ام. همه به من می‌گویند کار خانه‌ام هرگز به پایان نخواهد رسید، به دلیل این که مراسم‌های مذهبی هیچ وقت تمام نمی‌شوند. اما مشکلی نیست. بالأخره خانه را می‌سازم. برای من مهم نیست که در چه خانه‌ای زندگی می‌کنم، اما آرزو می‌کنم بتوانم یک خانه بزرگ بسازم. می‌دانید چرا به دنبال ساختن یک خانه لوکس هستم؟ دلیلش این نیست که شخص مهمی هستم و یا می‌خواهم یک خانه بزرگ برای خودم داشته باشم. دلیش این است که می‌خواهم بتوانم خانه‌ام را در خدمت زائرین امام حسین (ع) بگذارم. می‌خواهم مهمانان امام حسین (ع) را در خانه‌ام جا بدهم. باید بهترین مکان را برای زائرین فراهم کنم." ابو کمیل اگرچه ریش‌سفید قبیله خود است، اما وقتی موضوع زائرین امام حسین (ع) پیش می‌آید، جایگاه خود را به کلی کنار می‌گذارد. کسی که بزرگ‌ترین اختلافات افراد قبیله‌اش تنها با چند کلمه حرف زدن او و به احترام او به راحتی حل می‌شود، وقتی به زائرین اربعین خدمات می‌دهد از بقیه مردم قابل تمایز نیست.

این شیخ قبیله عراقی می‌گوید: "من هنگام خدمت‌رسانی به زائرین، چفیه و عقال (لباس‌های معمول شیخ قبیله) نمی‌‌پوشم. درست نیست این کار را بکنم. من این‌جا یک خدمتکار هستم، نه یک شیخ قبیله. در طول محرم و صفر فقط لباس‌های کارم را می‌پوشم. برادرم احمد را که اعتماد زیادی به او دارم، مسئول حل مشکلات مردم کرده‌ام."


مردان عراقی مشغول تهیه غذا برای زائرین اربعین هستند

ابو علی می‌گوید: "ستون ایمان، عشق به خداست. هنگامی که شما این عشق را داشته باشید، به هیچ چیز دیگری نیاز ندارید. چه کسی می‌تواند به چنین سطحس از عشق برسد؟ یک نفر در هر هزار نفر. کسانی که در اعتقادات خود استثنایی باشند. کسی مثل امام حسین (ع)، آن مرد خالصی که برای احیای امر به معروف و نهی از منکر و برای مبارزه علیه استبداد و سرکوب قیام کرد. اگر ما در آن زمان در کربلا بودیم، ما هم به او کمک می‌کردیم و در کنار او می‌جنگیدیم. از آنجا که او برای آرمان‌های بزرگی مثل عشق و صلح مبارزه می‌کرد. کشتن نوزاد امام حسین (ع) نهایت ظلم و بی‌احترامی به تمام ارزش‌های زمینی و آسمانی بود. کشتن آن نوزاد در اسلام به مثابه ارتداد بود. نه تنها در اسلام بلکه در هر دین دیگری!"

صرف‌نظر از این‌که چند نفر هر سال به کربلا می‌آیند، برای تک‌تک این افراد جای خواب فراهم است. حتی اگر تمام هتل‌ها پر شود و هیچ مسافرخانه‌ای تخت خالی نداشته باشد، باز هم بسیاری از مردم در خانه‌های خود را به روی زائران بازمی‌کنند و افتخارشان این است که بتوانند به آن‌ها خدمت کنند.

یکی از این خدمت‌گذاران می‌گوید: "کاری که ما می‌کنیم هیچ است. بسیار اندک است. اگر امام حسین (ع) نبود، ما هرگز عاشق خدا و پیامبر و دینمان نمی‌شدیم. خدمت به امام حسین (ع) افتخار بزرگی است و هر کسی نمی‌تواند بگوید که خدمتگذار امام حسین (ع) است. ابوالفضل العباس خدمتگذار امام حسین (ع) بود. حبیب ابن مظاهر خدمتگذار امام حسین (ع) بود. افرادی مثل من خدمتگذاران خدمتگذاران امام حسین (ع) هستند. شاید خداوند به برکت آن‌ها به زندگی ما هم برکت عطا کند. "

1400 سال پیش زمانی که دشمنان امام حسین (ع)، در این سرزمین به نوه پیامبر (ص) اهانت کردند، تصور می‌کردند که پیروز شده‌اند، اما خداوند امام حسین (ع) را در طول قرن‌های بعد آن‌قدر عزیز کرد که آن‌چه در روز اربعین اتفاق می‌افتد، تنها نقطه‌ای از عزت امام حسین (ع) است.


زائرین امام حسین (ع)، پیاده رهسپار کربلا شده‌اند

"سید هشام" یک شهروند دیگر عراقی است که درباره آن‌چه از پدرش آموخته است این‌گونه توضیح می‌دهد: "مهم‌ترین چیزی که من از پدرم آموخته‌ام، خدمت به امام حسین (ع) بود. پدر من در زمانی زندگی می‌کرد که صدام زبان مردم را می‌برید. با این حال، پدر من همیشه در مورد مسائل سیاسی پشت تریبون‌های مختلف صحبت می‌کرد. جای تعجب دارد که هنوز هم زنده است، چون بارها جانش در معرض خطر قرار گرفته بود. در قالب اقدامات سیاسی خطرناک و فعالیت‌های جهادی، به طور مستقیم علیه صدام کار می‌کرد." وی ادامه می‌دهد: "خدا را شکر می‌کنم که پس از این همه سال فعالیت سیاسی، هنوز هم پدرم با دشمنان اهل بیت می‌جنگد. جنگ امروز علیه تروریست‌ها و وهابی‌هاست. سلاح‌های امروز، همین کفگیرها و دیگ‌هایی هستند که در آن‌ها برای زائرین امام حسین (ع) غذا می‌پزیم. ما داریم با این وسایل ساده با دشمنان امام حسین (ع) می‌جنگیم. به عقیده من که این کار، وظیفه‌ای پرافتخار است. جنگ، جنگی بسیار جدی است."

"سید کاظم" پدر "سید هاشم" می‌گوید: "من بالا و پایین زندگی را دیده‌ام. با بسیاری از مقامات سیاسی دنیا دیدار کرده‌ام و حتی دولت‌های مختلف رسماً در کشورهایشان از من استقبال کرده‌اند. اما خدا و امام حسین (ع) شاهد هستند که من اعتقاد دارم هیچ چیز در این دنیا لذت‌بخش‌تر از خدمت به زائران حرم امام حسین (ع) نیست. این خدمت آن‌قدر شیرین است که از هر آن‌چه تا کنون انجام داده‌ام و این لذت در آن نبوده است، پشیمان هستم." "سید هاشم" چیز دیگری را هم که از پدرش آموخته به پسر خودش "سید هشام" یاد داده است. می‌گوید: "شعری را به او یاد داده‌ام که بیت اولش این است: اگر اشک دارید، آن را برای خاک کربلا بریزید که تشنه است؛ بیایید داغ کسانی را آرام کنیم و هنوز هم تشنه‌اند."

1400 سال پیش زمانی که دشمنان امام حسین (ع)، در این سرزمین به سبط پیامبر (ص) اهانت کردند، تصور می‌کردند که پیروز شده‌اند، اما خداوند امام حسین (ع) را در طول قرن‌های بعد آن‌قدر عزیز کرد که آن‌چه در روز اربعین اتفاق می‌افتد، تنها نقطه‌ای از عزت امام حسین (ع) است.