گروه گزارش ویژه مشرق - موسسه صلح آمریکا در گزارش مفصلی به بررسی پیامدهای توافق یا شکست مذاکرات هستهای ایران و 1+5 پرداخته است. در این گزارش گزینههای متنوعی در تأثیر توافق هستهای یا شکست مذاکرات در سیاستهای منطقهای ایران و آمریکا تبیین شده است. نکته حائز اهمیت این گزارش، امضای 13 مقام باسابقه امنیتی، نظامی و سیاسی آمریکا و تأیید این گزارش است.
از چهرههای مشهور حامی این گزارش میتوان به رایان کراکر، زبیگنیو برژینسکی، ریچارد مورفی، استفن چنی، جوزف نای، گری سیک و جان لیمبرت اشاره کرد.
زبیگنیو برژینسکی از جمله امضاکنندگان گزارش موسسه صلح آمریکاست
- توافق هستهای میتواند فراتر از تأثیرگذاری آمریکا بر بحرانهای منطقه خاورمیانه باشد.
- توافق هستهای در راستای تعیین اولویتهای آمریکا در منطقه نقش یک کاتالیست را ایفا خواهد کرد.
- نیاز به متوقف ساختن داعش و دیگر گروههای تروریستی یک دلیل دیگر است برای اینکه آمریکا به راهبردهای جدید اندیشیده و از جمله همکاری با ایران را مدنظر قرار دهد.
- عدم حصول توافق هستهای همچنین از احتمال همکاری میان آمریکا و ایران در افغانستان میکاهد.
- گفتگو با ایران و همکاریهای راهبردی با این کشور در زمینه مقابله با داعش و دیگر گروههای افراطی از اهمیت زیادی برخوردار است.
- حل و فصل اختلافات باقیمانده به رئیس جمهور آمریکا و رهبر ایران بستگی دارند.
- پیامدهای شکست احتمالی مذاکرات: دستیابی نهایی ایران به تسلیحات هستهای، کاهش چشمگیر احتمال موفقیت در زمینه شکست تهدیدات عمده در دیگر نقاط منطقه، و حتی جنگ.
- حصول یک توافق جامع که اجزای کلیدی برنامه هستهای ایران را متوقف ساخته و به عقب بازگرداند و بر میزان نظارت شدید بر این برنامه بیافزاید.
- فرصتهای همکاری با ایران نباید باعث شوند آمریکا نسبت به انعقاد یک توافق بد با ایران مبادرت ورزد.
- حتی پس از حصول توافق باز هم به دلایل بسیاری باید نگران ایران بود.
- مسائل دیگری همچون حقوق بشر و رابطه با گروههایی که با تروریسم همسو هستند نیز همچنان پابرجا هستند.
"مساله هستهای به قدری برجسته و طولانی گردیده است که بر بسیاری دیدگاهها درباره ایران به شدت تأثیر گذاشته است، نقش تهران را شکلدهی و محدود ساخته است، و از توانایی آمریکا جهت پرداختن به دیگر مسائل منطقهای کاسته است. این وضعیت اکنون در حال تغییر است. حل و فصل مشکل برنامه هستهای ایران هم به برطرف شدن مساله مهم هستهای کمک میکند و هم به گشایش فرصتهای دیپلماتیک در سرتاسر خاورمیانه منجر میشود.
به باور ما توافق هستهای تنها رویدادی نیست که میتواند به شکل گیری روابط جدید بیانجامد. به علاوه، استدلال ما این نیست که در راستای تماس با ایران بر سر دیگر ابعاد حیاتی امنیت آمریکا حصول توافق از اهمیت اساسی برخوردار است. با این حال، حرف ما این است که میان حل و فصل منازعه هستهای و توانایی آمریکا جهت ایفای نقش در خاورمیانه سریعاً در حال تغییر یک رابطه قوی وجود دارد و اینکه توافق هستهای در راستای تعیین اولویتهای آمریکا در منطقه نقش یک کاتالیست را ایفا خواهد کرد.
موفقیتهای دولت اسلامی عراق و شام (داعش) باعث گردیدهاند تا وحدت و یکپارچگی عراق در معرض تهدید قرار گیرد. به علاوه، ناآرامیهای گسترده در عراق به احتمال تشکیل یک کشور مستقل کردستان دامن زدهاند و این امر به نوبه خود بر روابط ترکیه با کشورهای منطقه تأثیر گذاشته است. ظهور داعش همچنین راه را برای گسترش نقش ایران در حمایت از دولت شیعه عراق، شکل گیری نوع جدیدی از روابط میان ایران و آمریکا حتی پیش از امضای توافق هستهای، و تشدید خشونتهای میان شیعه و سنی باز کرده است.
اشغال مناطق وسیعی از سوریه و عراق توسط گروه داعش چالش بزرگی بر سر راه ایران و همسایگانش و همچنین آمریکا ایجاد کرده است. نیاز به متوقف ساختن داعش و دیگر گروههای تروریستی یک دلیل دیگر است برای اینکه آمریکا به راهبردهای جدید اندیشیده و از جمله همکاری با ایران را مدنظر قرار دهد. بحث بر سر اینگونه همکاریها در نبود یک توافق هستهای سخت و دشوار بوده است و در صورت شکست مذاکرات هستهای از این هم دشوارتر خواهد شد.
عدم حصول توافق هستهای همچنین از احتمال همکاری میان آمریکا و ایران در افغانستان میکاهد. ایران و آمریکا تنها کشورهای حاضر در منطقه هستند که مشترکاً از ایجاد یک افغانستان امن و جلوگیری از بازگشت طالبان به قدرت منفعت میبرند. آمریکا حالا که دارد نیروهایش را از افغانستان خارج میکند به متحدانی همچون ایران نیاز دارد تا بتواند افغانستان را در برابر خشونتهای آتی تقویت کند. ارزیابی دقیق اولویتها اکنون بیش از هر زمانی دیگری اهمیت یافته است. حصول یک توافق جامع هستهای آمریکا را قادر خواهد ساخت تا اولویتهای خویش را با شفافیت و واقعنگری بیشتر و بدون تمرکز بر مساله هستهای تعیین کند. گفتگو با ایران و همکاریهای راهبردی با این کشور در زمینه مقابله با داعش و دیگر گروههای افراطی از اهمیت زیادی برخوردار است. ما باید با کسانی که میتوانیم با آنها همکاری کنیم ارتباط برقرار کنیم حتی اگر برخی از این متحدان در ابتدا رفتار عجیب و غریبی از خود نشان دهند.
تغییرات عمده در روابط خصمانه میان آمریکا و ایران در طول یک دوره چند ساله رخ میدهند و این امر به این بستگی دارد که ایران که اکنون در حال فاصله گرفتن تدریجی از انزوای بینالمللی است تا چه میزان خود را با این تغییرات سازگار کند. اگر ایران به تعهداتش پایبند نماند آنگاه سناریوی کاملاً متفاوتی رقم خواهد خورد. واکنش ایران به سناریوی جدید بستگی به سیاستهای دیگر کشورها نیز خواهد داشت که از جمله آنها میتوان به گستره تهدیدات یا محرکهای مثبتی اشاره کرد که در راستای ترغیب ایران به تبعیت کامل از تعهداتش و همچنین نفوذ بر تهران بکار گرفته میشوند.
گفتگوها میان ایران و پنچ عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به علاوه آلمان از زمان حصول برنامه اقدام مشترک در ماه نوامبر 2013 تاکنون ادامه یافتهاند. از آن زمان تاکنون ایران گامهای مهمی برداشته است تا پیشرفت برنامه هستهای خویش را متوقف سازد، به همه تعهداتش پایبند مانده است، و اکنون مایل است امکانی فرآهم آورد تا دسترسی و نظارت بیشتر بر فعالیتهای هستهایش در طول سالهای آتی ممکن گردد. اینگونه محدودیتهای سختگیرانه و بازرسیهای سرزده به شفاف سازی این موضوع کمک میکنند که ایران جداً خواستار رسیدن به توافق با آمریکاست. گذشته از این، تعامل بیشتر ایران با دنیا باعث میگردد تا این کشور با پایبندی به توافق از منافع اقتصادی و سیاسی بیشتری بهرهمند گردد.
یک مساله عمده در مذاکرات اندازه و گستره برنامه هستهای ایران در آینده است. با توجه به پیشرفتهایی که پیشاپیش صورت گرفتهاند حل و فصل اختلافات باقیمانده به رئیس جمهور آمریکا و رهبر ایران بستگی دارند. اگر این دو رهبر در راستای دستیابی به توافق آماده مقابله با مخالفتهای داخلی باشند در آن صورت دولتهای آنها به نحو موثری میتوانند به رسالت گستردهتر منطقهای بپردازند. شکست مذاکرات میتواند پیامدهای خطرناکی به دنبال داشته باشد: دستیابی نهایی ایران به تسلیحات هستهای، کاهش چشمگیر احتمال موفقیت در زمینه شکست تهدیدات عمده در دیگر نقاط منطقه، و حتی جنگ.
درک مشترک
· این گزارش بر روی پیامدههای سیاست آمریکا در قبال ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه متمرکز گردیده است. ما تنها در چارچوب مذاکرات هستهای به نقش کشورهای فرامنطقهای پرداختهایم، اما بر این نکته نیز واقفیم که کشورهایی همچون روسیه، چین، کشورهای عضو اتحادیه اروپا (که در مذاکرات هستهای شرکت دارند) و همچنین هند و پاکستان نیز در خاورمیانه دارای منافعی هستند و از میزان تأثیر و نفوذ متغیری در منطقه برخوردارند. با این حال، ماهیت تعامل این کشورها فراتر از گستره بحث ما است و تنها در صورت لزوم به آنها اشاره خواهیم کرد.
· ما همچون گزارشات پبشین بر این نکته واقفیم که سیاستهای ایران یک چالش جدی بر سر راه منافع آمریکا ایجاد کرده و باعث نگرانی شدید اسرائیل، کشورهای حوزه خلیجفارس، و دیگر کشورها شدهاند. ایران تا حد زیادی مسئول خصومتهای دوجانبه میان خود و آمریکاست. عدم اعتماد به نیات ایران در زمینه توسعه یک برنامه هستهای گسترده باعث شده است تا آمریکا و دیگر کشورها تحریمهایی بر علیه این کشور وضع کنند.
· ما مخالف دستیابی ایران به سلاح هستهای هستیم و از این موضوع نیز آگاهیم که دستیابی به یک توافق جامع به هیچوجه متضمن ممانعت از دستیابی ایران به سلاح نیست. با این حال، ما بر این باوریم که حصول یک توافق جامع که اجزای کلیدی برنامه هستهای ایران را متوقف ساخته و به عقب بازگرداند و بر میزان نظارت شدید بر این برنامه بیافزاید بهترین ابزار جهت محقق ساختن هدف مشترک ماست: یعنی ممانعت از تبدیل شدن ایران به یک کشور هستهای.
· ما معتقدیم که فرصتهای همکاری با ایران که در این گزارش تشریح شدهاند نباید باعث شوند آمریکا نسبت به انعقاد یک توافق بد با ایران مبادرت ورزد. برعکس، آمریکا باید به دنبال حصول یک توافق خوب باشد تا این توافق مقدمهای باشد بر همکاریهایی که ما امیدوارم پس از حصول توافق امکان پذیر گردند. ما در اینجا به بررسی جزئیات چنین توافقی نمیپردازیم، زیرا مذاکرات فشرده بر سر این موضوعات در حال حاضر در حال انجام هستند و تصمیم گیری نهایی درباره محتوای چنین توافقی به تصمیم رئیس جمهور آمریکا (و همکارانش در گروه 1+5) و رهبر ایران بستگی دارد.
· حتی پس از حصول توافق باز هم به دلایل بسیاری باید نگران ایران بود. آمریکا باید همچنان چشمان خود را باز نگاه دارد. در طول یکسال گذشته دولت ایران نشان داده است که به شدت علاقمند به حصول توافق هستهای است. این کشور تاکنون از تعهدات خویش مندرج در برنامه اقدام مشترک تبعیت کرده است و در این راستا برنامه هستهای خویش را محدود ساخته و شفافیت بیشتری درباره آن ایجاد کرده است. گفتگوها و تماسهای مستقیم با مقامات ایران پربازدهتر از آن چیزی بوده است که بعد از این همه سال بیاعتمادی عمیق قابل تصور بود.
· ما همچنین نگران این هستیم که در صورت حصول توافق مخالفتهای چشمگیری با اجرای آن در داخل ایران و آمریکا صورت گیرد. رئیس جمهور روحانی با انتقادات داخلی از طرف رهبران سیاسی و مذهبی که به شدت نسبت به آمریکا بیاعتمادند، از طرف افراد قدرتمندی که از وضع تحریمها منفعت بردهاند، و از طرف رهبرانی که منافع سیاسیشان به شکست مذاکرات وابسته است روبروست. روحانی در طول چند ماه آینده باید با مخالفتها مقابله کرده و رهبر ایران را متقاعد سازد که توافق هستهای بهترین فرصت جهت احیای مجدد رفاه اقتصادی در ایران است. «اوباما» نیز در خانه با مخالفتهایی روبروست که از بیاعتمادی طولانی مدت آمریکاییها و 35 سال مخالفت با هرگونه معامله با ایران نشأت میگیرد. «اوباما» همچنین باید با نفرت و انزجار تغییرناپذیر اسرائیل و بسیاری از اعضای کنگره که عمیقآ نسبت به ایران سوءظن دارند مقابله کند. این اعضای کنگره معتقدند که فشار بیشتر بر ایران باعث میشود تا این کشور نهایتاً تسلیم همه خواستههای آمریکا شود و از جمله همه فعالیتهای مربوط به غنی سازی اورانیوم را به حالت تعلیق در آورد. با توجه به این عوامل و همچنین عوامل دیگر باید گفت روابط میان آمریکا و ایران همچنان تنشزا باقی خواهد ماند.
· با این وجود، باور ما این است که حصول یک توافق جامع بسیاری از اهداف را محقق خواهد ساخت. این اهداف عبارتاند از ممانعت از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای، کاهش ترس و نگرانیهایی که بر روابط ایران و همسایگانش سایه افکندهاند، ارتقای امنیت اسرائیل، تقویت تلاشهای آمریکا در راستای منع گسترش تسلیحات هستهای، و شکل گیری فرصتهایی جهت همکاری با ایران در زمینه مسائل منطقهای که مایه نگرانی هر دو کشور ایران و آمریکا هستند.
ما فرض را بر این میگذاریم که ایران و گروه 1+5 به توافق دست خواهند یافت و این توافق در ازای کاهش تحریمها برنامه هستهای ایران را به میزان قابل توجهی محدود خواهد ساخت. این احتمال وجود دارد که هیچگونه توافقی حاصل نگردد یا اینکه توافقی حاصل شود اما مورد تبعیت قرار نگیرد، اما باور ما این است که هر دو طرف خواهان حل و فصل مساله هستهای هستند. تا قبل از آنکه متن نهایی هرگونه توافق حاصله منتشر نگردیده است نمیتوان گفت طرفین در نهایت بر سر چه مواردی توافق خواهند کرد؛ با این حال، تغییر الگوی روابط منطقهای بیش از آنکه به جزئیات چنین توافقی بستگی داشته باشد به حصول یک توافق الزامآور بستگی دارد که نقش جدیدی برای ایران در سطح دنیا تعریف کند.
شرکت کنندگان در گفتگوهای 1+5 تصمیم گرفتهاند تمرکز خود را بر روی مسائل مرتبط با برنامه هستهای و تحریمها قرار دهند، زیرا بر این باورند که گسترش دستورکار گفتگوها باعث پیچیدهتر شدن مذاکرات میشود.
ایران و همسایگانش
روابط میان ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه از زمان انقلاب سال 1979 در ایران تاکنون در حال دگرگونی بوده است. بیداری جوامع شیعه موجود در منطقه، پایان حکومت طالبان در افغانستان، افزایش حضور نیروهای نظامی آمریکا در منطقه، نگرانیهای فزاینده منطقهای بر سر ایران به عنوان یک قدرت هستهای بالقوه، وقوع مجدد خشونتهای فرقهای به ویژه در سوریه و عراق، و ظهور داعش به عنوان یک نیروی رعبآور بر این روابط تأثیر گذاشتهاند. در پی حصول توافق هستهای شماری از عوامل باعث میشوند اثرگذاری این توافق بر منطقه با تأخیر مواجه گردد. به خصوص برخی از کشورهای خاورمیانه که آمریکا به طور سنتی با آنها روابط نزدیکی داشته است احتمالاً در مقابل سازوکارهای جدید مقاومت خواهند کرد. به علاوه، مسائل دیگری همچون حقوق بشر و رابطه با گروههایی که با تروریسم همسو هستند نیز همچنان پابرجا هستند. مسائلی که مطمئناً از گروههای سیاسی مخالف در داخل ایران و آمریکا نشأت میگیرند.
با این همه، موفقیت در زمینه حل و فصل مساله هستهای به فرآیند شکل گیری روابط متفاوت میان ایران و بقیه دنیا، به ویژه کشورهای منطقه، شتاب میبخشد. فاصله گرفتن ایران از وضعیت فعلی خویش به عنوان یک کشور مطرود در صحنه بینالمللی آمریکا را قادر میسازد تا بر سر موضوعات مهم با ایران معامله کند. سیاستهای کشورهای منطقه در قبال ایران بر مبنای روابط این کشورها با واشینگتن و اختلافات آنها با ایران شکل میگیرند. از دیدگاه برخی از این کشورها رابطه با آمریکا مهمترین رابطهای است که این کشورها از آن برخوردارند و این رابطه را نمیتوان در مواجهه با مسائل و ملاحظات دیگر نادیده گرفت. برخی از این کشورها معتقدند که بهبود روابط میان آمریکا و ایران به نزدیکتر شدن آنها به تهران نیز ممکن است کمک کند. برخی دیگر همچون اسرائیل از هر نوع همکاری میان آمریکا و ایران هراس دارند و مخالف چنین همکاریهایی هستند. با این حال، ایران در صورت بازگشت به جامعه جهانی شاید با گذشت زمان از انگیزههای قویتری برخوردار گردیده و در راستای حفظ منافع خویش به جای توسل به ابزارهای مخفی یا غیرقانونی از ابزارهای مشروع بهره بگیرد.
ایران برقراری مجدد روابط با همسایگانش را امری سخت و دشوار خواهد یافت، اما با وجود این در نهایت میتواند به عنوان یکی از قطبهای موجود در خاورمیانه چندقطبی به ایفای نقش بپردازد. هر یک از این قطبهای چندگانه در عین حال که مشکلاتی را متوجه آمریکا میکنند فرصتهای بالقوه همکاری را نیز فراهم میآورند."
ادامه دارد...