گروه جهاد و مقاومت مشرق - تاریخ رسمی دفاع مقدس را نویسندگان بسیاری نوشتهاند، این تاریخ پیروزیها و شکستها را به تصویر میکشد و محور آن عملیاتها و فتح و ظفرهایی است که رزمندگان به دست میآورند، میلی متر میلی متر خاکی که در این نبردها آزاد میشود و یا به اشغال دشمن در میآید در تاریخ رسمی جنگ آمده و در اختیار مخاطبان قرار میگیرد ولی آن چه که در این میان بعضا مورد غفلت قرار میگیرد عقبه پرشور و خروش مردمی است که در مدارس، کارخانهها، بیمارستانها قلب و دلشان با رزمندگان میتپد.
این مردم از کودک و بزرگسال، زن و مرد، پیر و جوان همواره به دنبال راهی هستند که به فرزندان و برادران خود در جبههها کمک کنند و کمتر کسی است که از فداکاریهای رشک برانگیز این عزیزان نوشته باشد.
نذر مادر یک شهید و پاسخ امام
در یک مورد خانم حاجیه شمس نورانی طی نامهای به حضرت روح الله که متن آن در صحیفه امام آمده است مینویسد: من مادر شهید سیدعلی اصغر کیا از شهدای اسلام هستم. خود که در اوایل زندگی بر اثر حادثهای همسر عزیزم را که از سادات بود از دست دادم و با چهار فرزند که به یادگار از آن مرحوم مانده، زندگی را ادامه دادم و یکی از آنها را در جنگ تحمیلی تقدیم اسلام و آن حضرت نمودم .
آدمی با خواندن این بخش از نامه فکر میکند که مادری در نامه به رهبر جامعه اسلامی تقاضای کمک دارد و میخواهد عجز و ناتوانی خود را در ادامه زندگی با نبود شوهر و فرزندی که شهید شده است را اعلام کند ولی با خواندن ادامه نامه عرق شرم بر جبین انسان جاری میشود آن جا که آمده است « اماما! اینجانب هدیهای ناقابل را که ذخیره نموده و دهها فکر و خیال برای مصرف آن جهت رفاه خود و فرزندانم داشتم، به منظور رفع نیاز جبهههای جنگ تقدیم مینمایم و همچنین نذر نمودم که حقوق شش ماه خود را تقدیم نمایم. لذا اکنون هدیه مذکور (یک قطعه دستبند طلا) را به همراه مبلغ 30 هزار ریال (حقوق یک ماه) تقدیم و بقیه را نیز تحویل خواهم داد.»
و امام این گونه پاسخ میدهند « فرزند عزیزم حاجیه شمس نورانی، نامه پراحساس شما را خواندم، از شما و افرادی مانند شما نمیدانم چگونه باید قدردانی کرد .من که در مقابل این همه محبت و صفا غیراز تشکر و دعا کاری نمیتوانم انجام دهم، دستبندت را برایت میفرستم تا از جانب من هدیهای باشد برای تو و معادل آن را با نذر حقوق شش ماههات را من خود به جبهه میفرستم.»
نامهای که آیتالله العظمی خامنهای در نماز جمعه میخوانند
و اما مورد دوم ...!
حضرت آیتالله العظمی خامنهای در سال 1359 خطیب جمعه تهران بودند، در روزهایی که دشمن بعثی در مرزها و به دلیل غفلتها و خیانتهای برخی مسئولان از جمله بنی صدر فرمانده وقت کل قوا جولان میداد ایشان در جبهههای جنگ حضور یافته و گزارشی از دفاع فرزندان ملت را در نماز جمعه تهران به ملت ارائه میکردند.
در یکی از این خطبهها ایشان متن نامهای را میخوانند که بسیار حماسی و تاثر برانگیز است .
ایشان میگویند: «نامهای به نام من نوشتهاند و در اول به امام عظیم الشان و شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامی سلام فرستادهاند و یک مبلغ پول هم در این نامه بوده، [در این نامه آمده است] ما دانشآموزان کلاس پنجم مدرسه دهکده نمونه از توابع کرج که 14 نفر میباشیم مبلغ زیر را از خرجی خودمان که هر روز پدرانمان برایمان میدهند پس انداز نموده ایم و با تشویق و ارشاد معلممان خدمت شما ارسال کردیم تا به دانشآموزان جنگ زده کشورعزیزمان این کمک ناچیز را بدهید شاید دین خودمان را بتوانیم ادا کنیم.» رک جمهوری اسلامی،
15 آذر1359، صفحه 12 از این دست فداکاریها در تاریخ جنگ فراوان دیده میشود .
و به حتم یکی از دلایل اصلی پیروزی حماسه آفرینان در هشت سال دفاع مقدس همراهی و همیاری بزرگ مردان و شیر زنانی باشد که در پشت جبهه از شهادت فرزندان و عزیزانشان خم به ابرو نیاوردند و در نهایت قدرتهای بینالمللی را به عقب نشینی در برابر این همه عظمت واداشتند.
کد خبر 363568
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۳
تاریخ رسمی دفاع مقدس را نویسندگان بسیاری نوشتهاند، این تاریخ پیروزیها و شکستها را به تصویر میکشد و محور آن عملیاتها و فتح و ظفرهایی است که رزمندگان به دست میآورند، میلی متر میلی متر خاکی که در این نبردها آزاد میشود و یا به اشغال دشمن در میآید در تاریخ رسمی جنگ آمده و در اختیار مخاطبان قرار میگیرد ولی آن چه که در این میان بعضا مورد غفلت قرار میگیرد عقبه پرشور و خروش مردمی است که در مدارس، کارخانهها، بیمارستانها قلب و دلشان با رزمندگان میتپد.