کد خبر 363709
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۳

بسیار در بر خورد با خانواده گشاده رو و مهربان بود، برای پدر و مادر همسر و فرزندان جایگاه و احترام بسیار زیادی قائل بود. البته بالاخره در هر زندگی تنش وجود دارد پستی و بلندی هایی هست اما من با تمام بالا پایین های زندگی در کمال صمیمیت با حاج آقا زندگی خوبی داشتیم.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - شهید حاج داریوش گودرزی کیا متولد 1322 در اناج از روستاهای توابع اراک، از شهدای عکاس هشت سال دفاع مقدس است که بعد از انقلاب اسلامی و چندی پس از تجاوز ارتش عراق به حریم مقدس کشورمان به جبهه ی جنگ حق علیه باطل عزیمت کرد و به ثبت و ضبط وقایع جنگ همت گماشت و نهایتا در تاریخ  29 مهر 1363 در منطقه گیلانغرب منطقه عملیاتی میمک به درجه رفیع شهادت نایل گردید.
 
به مناسبت برگزاری کنگره بزرگداشت شهدای عکاس، گفت گوی کوتاهی با سرکار خانم رضایی همسر شهید  داریوش گودرزی کیا انجام داده ایم که در ادامه مشاهده می نمایید.



برای شروع صحبت از روحیات ایشان بفرمایید.

بسیار در بر خورد با خانواده گشاده رو و مهربان بود، برای پدر و مادر همسر و فرزندان جایگاه و احترام بسیار زیادی قائل بود. البته بالاخره در هر زندگی تنش وجود دارد پستی و بلندی هایی هست اما من با تمام بالا پایین های زندگی در کمال صمیمیت با حاج آقا زندگی خوبی داشتیم.

خاطره ای از آخریت اعزام ایشان دارید که برایمان بازگو کنید؟

در طی این نه، ده سالی که با حاج آفا زندگی مشترک داشتیم، خاطرات فراوانی وجود دارد اما زیباترین و جالب ترین آنها خاطره ای است که به عنوان آخرین خاطره با حاج آقا داشتیم، هنگامی که آخرین بار به جبهه میرفت، همراه یکی از  اقوام به منزل آمده بود. هنگامی که قصد رفتن داشتند پسر بزرگم بسیار به من اصرار داشت که ممانعت کنم از رفتن پدرش  و با سفر حاج آقا مخالفت میکرد، موضوع را با حاج آقا در میان گذاشتم و گفتم که حاج آقا ایشان اصرار عجیبی دارند که شما از این سفر صرف نظر کنید. داریوش گفت کار اداره زمین میماند، نمیشود حتما باید بروم هنگام رفتن تا مسیری همراهشان رفتم، حتی به قول قدیمی ها صحبت های در گوشی هم با هم داشتیم ، تا سر کوچه مدام بر میگشتند و به عقب نگاه میکردند و آخرین خاطره ی ما شد نگاه حاج آقا و بی تابیشان هنگام رفتن.

شاخص ترین و بارزترین ویزگی اخلاقی شهید گودرزی را چه چیزی می دانید؟

بسیار مردم دار و مهمان دوست بودند، اهل نماز شب بودند اهل عبادت بودند به طوری که هر هفته شب های دوشنبه و پنج شبه به اتفاق حاج آقا دعای کمیل میخواندیم، حتی در وصیت نامه خاصی که برای من نوشتند بسیار به بنده تاکید داشتند که دعای کمیل را ادامه دهم و هنگام خواندن دعا ایشان را فراموش نکنم.

همسر شهید گودرزی در ادامه به قسمتی جالب از متن وصیت نامه شهید گودرزی اشاره می کند و بخشی از شعری را میخواند که همیشه زمزمه شهید بوده است:
هر کس تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و ایال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهان بخشی
دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند

تا چه اندازه در هنر و کارشان همت و ذوق داشتند؟

بهترین هنر ایشان صداقتشان بود. در مورد حرفه ی عکاسی هم باید بگویم بسیار به کارش اهمیت میداند حتی در  یکی از خاطراتی که دوستانشان از ایشان نقل میکند به شهید گودرزی پیشنهاد میشود که سوار بر خودرو عکاسی کنند که ایشان گفته بودنن که این موضوع برای من قابل درک نیست. که من درون خودرو و سوار بر آن بخواهم عکاسی کنم من باید کار را ببینم حس از کار بگیرم و بعد عکاسی کنم، سوار بر ماشین که نمیشود کار کرد.