به گزارش مشرق، در عالم سیاست میگویند که کشورهای همسایه برای هم واقعیات ژئوپلتیک هستند. هیچ کشوری قادر نیست که همسایه خود را انتخاب کند و چارهای از همزیستی با آن ندارد. عقل سیاسی اقتضا میکند که هر بازیگری در عرصه بینالملل با همسایگان خود دوراندیشانه رفتار کند و بداند رفتار غیرعقلانی در خصوص همسایه میتواند تبعاتی درازمدت برایش ایجاد کند.
اما ایران همسایهای در آن سوی آبهای نیلگون خلیج فارس دارد که ظاهرا قصد ندارد با همسایه بزرگ خود در آنسوی این آبراه بینالمللی چون بازیگر عاقل رفتار کند. آلسعود هرگز روابط حسنه با ایران نداشته است. حتی پیش از انقلاب اسلامی ایران که این دو کشور دو ستون امنیت نیکسونی در خلیج فارس بودند هم گهگاه تنشهایی بین ایران و عربستان رخ میداد که بعضا تا قطع روابط پیش میرفت اما پس از انقلاب اسلامی رفتارهای آلسعود از بیم صدور انقلاب اسلامی ایران به آن سوی آبهای خلیج فارس شدت گرفت.
اکنون، 36 سال پس از انقلاب اسلامی ایران رفتار سعودیها نهتنها بهتر نشده بلکه نمادی از رفتار غیرعاقلانه با همسایهای است که هم از نظر مولفههای مادی قدرت و هم از نظر مولفههای ایدئولوژیک برتری واضحی بر عربستان سعودی دارد. این برتری از زمان آغاز فتنه سوریه به سردمداری واشنگتن و متحدین منطقهایش بهخوبی خود را نشان داده است. ایدئولوژی تکفیری برآمده از سرزمین آلسعود و آلشیخ، در سوریه و اخیرا عراق، ضربات سختی از ایدئولوژی مقاومت اسلامی برآمده از ایران اسلامی خورده و نهتنها به رویای حاکمیت بر دمشق و بغداد دست نیافته که با ارتکاب جنایات آشکار از خود مشروعیتزدایی کرده است.
ظاهرا شکست در عرصه منطقهای به آلسعود نیاموخته که باید در رفتار با همسایه خود تجدید نظر کند و این بار ریاض تلاش میکند تا با اعمال فشار بر طرفهای مذاکره ایران در مذاکرات هستهای راه را بر حصول توافقی که مورد نظر ایران است، ببندد.
استفاده از ابزار تهدید به هستهای شدن، یکی از راههایی است که ریاض برای اعمال فشار بر ایران انتخاب کرده است تا چنین وانمود کند که ادامه غنیسازی در ایران منجر به رقابت هستهای در خاورمیانه خواهد شد. البته غنیسازی اورانیوم در چارچوب انپیتی و برای مقاصد صلحآمیز حق تمامی کشورهاست اما رفتار سعودیها نشان میدهد که از این تهدید دنبال چه هستند؟ اخباری در دست است که نشان میدهد عربستان سعودی اقداماتی برای دریافت سلاح هستهای از پاکستان کرده است.
مدتی قبل، وبگاه یونایتد پرس، با اشاره به دیدار «عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان و نخستوزیر پاکستان در جده گزارش داد: «این وقایع بر گمانهزنی درباره تلاش ریاض برای انجام یک معامله محرمانه با اسلامآباد با هدف دستیابی به سلاحهای هستهای تاکید میکند.»
این دیدار در حالی انجام شد که ریاض اعزام نیروهای ویژه خود به پاکستان را برای فراگیری آموزش نظامی آغاز کرده بود.
به گزارش پرس تیوی ، «از مدتها پیش باور بر این است که عربستان در دهههای 1970 و 80 از برنامه هستهای پاکستان حمایت مالی میکرد و اکنون در ازای پرداخت کمکهای مالی هنگفت به اسلامآباد، خواهان روابط دوجانبه در غالب دریافت سلاحهای هستهای است.»
«کریستوفر کلری» و «ماری کارلین» مشاوران پیشین وزارت دفاع ایالات متحده نوشتهاند: «ممکن است پاکستان و عربستان سعودی به این نتیجه برسند که احیا کردن همکاری نظامی و هستهای بهترین راه برای تامین منافع دو طرف است.»
در نوامبر 2013 بیبیسی نیز گزارش داد که عربستان در برنامه هستهای پاکستان سرمایهگزاری کرده و بر این باور است که در صورت لزوم میتواند از سلاحهای هستهای این کشور برخوردار شود.
همچنین، عربستان که سالها قبل تعدادی موشک دارای قابلیت حمل کلاهک هستهای از چین خریداری کرده بود، چندی پیش آنها را مجددا به نمایش گذاشت. همان زمان پایگاه صهیونیستی دبکا چنین تحلیل کرد که این اقدام علیه ایران انجام شده است.
با چنین مقدماتی، آیا عربستان در حال تهدید بهغنیسازی برای اهداف صلحآمیز است؟
روز پنجشنبه، این خبر هم منتشر شد که عربستان سعودی در صورت توافق هستهای با ایران قرارداد خرید سلاح از فرانسه را لغو میکند. فرانسه متحد سنتی ارتجاع عربی است که در مذاکرات ژنو 2 هم نقشی منفی ایفا کرده بود.
سعودیها رفع تحریمهای ضدایرانی را تهدیدی برای خود میدانند. بهخیال آنها، این تحریمها موازنه قوای منطقهای را بهنفع آنها تغییر خواهد داد. این شاید اصلیترین انگیزه آنها از فشار بر طرفهای مذاکره با ایران باشد. از سوی دیگر، توسعه روابط سایر کشورها با ایران نیز در محیط روانی آلسعود و گفتمان فرقهگرایانهاش، یک تهدید محسوب میشود.
ریاض البته حتما فراموش نکرده است که برنامه هستهای ایران تحت شرایط سخت تحریمی پیشرفت کرد و همچنین آلسعود و متحدانش در سوریه و عراق در حالی از دوستان ایران شکست میخورند که ایران تحت تحریم است. رژیم ریاض مثل حریفی در میدان مبارزه است که سلاح دستش باشد یا نباشد، فرقی نمیکند، بالاخره فرار میکند. این رژیم حتما بهیاد دارد که در جنگ ششم حوثیها با رژیم صالح در یمن، قبایل یمنی موفق شدند مناطق مرزیاش را تصرف کنند و هیچ کاری هم از نیروی زمینی ارتش سعودی با آن همه تجهیزات برنیامد و باز هم حتما به یاد دارند که در جنگ سال 1991 بین عراق و متفقین، ارتش سعودی شهر «خفجی» را به راحتی آب خوردن از دست داد، آن هم در برابر ارتش عراق که تحت شدیدترین حملات هوایی آمریکا و متحدانش بود و اگر نبود دخالت ارتش آمریکا و بازپس ستاندن این شهر، احتمالا این شهر هرگز به خاک عربستان بازنمیگشت.
چنین رژیمی برای بقا، چارهای جز وابستگی ندارد و هرگاه احساس کند آن که به او تکیه کرده در حال توافقی مهم با رقیب منطقهای است که خواستههایش را تامین نمیکند، چون کودکان شیون بهراه میاندازد. آنچه این روزها دیده میشود جز شیونهای کودکانه شیوخ سعودی، چیز دیگری نیست.
سعودیها نباید فراموش کنند که ایران برای آنها واقعیت ژئوپلتیک است و همسایگان بالاخره با هم کار خواهند داشت، اگر امروز شیطنت کنند ممکن است به وقت مقتضی، پاسخهای درخور هم دریافت کنند.