کد خبر 365009
تاریخ انتشار: ۲ آذر ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۶
در هر حکومتی، نهادها و سازمان‌هایی‌ وجود دارد که‌ توقعات‌ و انتظارات‌ از آن‌ نهادها، ارتباط‌ مستقیم‌ با تعریف‌ جایگاه‌ و اهداف‌ تاسیس‌ آنها دارد.

براین‌ اساس، هر نوع‌ قضاوت‌ یا انتظار و توقع‌ درباره‌ یک‌ نهاد، اگر حکیمانه، منصفانه، قانونی‌ و معقول‌ باشد، بی‌تردید با جایگاه‌ و اهداف‌ تشکیل‌ نهاد مذکور ارتباط‌ منطقی‌ و صحیح‌ خواهد داشت.

به‌ عنوان‌ مثال، اگر دستگاه‌ قانون‌گذاری‌ را در نظر بگیریم، چنانچه‌ بخواهیم‌ قضاوت‌ و توقع‌مان‌ از آن، منطقی‌ و درست‌ باشد، باید جایگاه‌ و هدف‌ از تشکیل‌ آن‌ را درست‌ تبیین‌ کنیم.

در این‌ صورت، اگر در موردی، آن‌ "قضاوت‌ و توقع" فرضاً‌ با خواسته‌ها و تمایلات‌ فکری‌ و سیاسی‌ ما نیز همگون‌ نبود، عقل، انصاف‌ و ایمان‌ دینی‌ ما حکم‌ می‌کند تمایلات‌ و گرایشات‌ خویش‌ را کنار نهاده‌ و قضاوت‌مان‌ را تصحیح‌ و تعدیل‌ کنیم. در این‌ زمینه، حتی‌ حس‌ وطن‌دوستی‌ و عِرق‌ ملی‌ نیز ما را به‌ همین‌ سو رهنمون‌ می‌سازد.

در مواردی‌ که‌ نهاد مورد نظر با مقولاتی‌ همچون‌ منافع‌ و امنیت‌ ملی‌ ارتباط‌ پیدا کند، به‌ طریق‌ اولی‌ باید نگاه، قضاوت‌ و انتظار ما از آن‌ نهاد از اهمیت‌ ویژه‌ای‌ برخوردار گردد و با نوعی‌ تکریم، خشوع، محبت، قدرشناسی‌ و تعصب‌ مثبت‌ و سازنده‌ نسبت‌ به‌ آن‌ همراه‌ باشد.

آنچه‌ این‌ نوشتار بدان‌ عنایت‌ دارد، جایگاه‌ و شان‌ سازمان‌ بسیج‌ در جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ به‌ طور عام و نقش‌ آن‌ در حوادث‌ پس‌ از دهمین‌ دوره‌ انتخابات‌ ریاست‌ جمهوری‌ به‌ گونه‌ خاص‌ می‌باشد.

* نگاه‌ها و قضاوت‌ها نسبت‌ به‌ بسیج‌ در حوادث‌ پس‌ از انتخابات‌

اگر از مقدمات‌ خود کاسته‌ و روشن‌تر بر سر موضوع‌ اصلی‌ نوشتار برویم، باید اذعان‌ کنیم‌ در حوادث‌ پس‌ از انتخابات، ویژگی‌های‌ "نگاه‌ ملی" به‌ بسیج‌ از سوی‌ عده‌ای‌ خاص‌ مورد خدشه‌ قرار گرفت‌ و از حریم‌ ایمان، منطق، انصاف، حکمت، فراجناحی‌ بودن‌ و فرزانگی‌ و حتی‌ حس‌ وطن‌دوستی‌ بیرون‌ رفت.

این‌ خدشه‌ عموماً‌ از سوی‌ کسانی‌ وارد شد که‌ دوست‌ داشتند نتیجه‌ انتخابات‌ به‌ سود آنها پایان‌ پذیرد؛ غافل‌ از این‌ که‌ اولاً‌ نتیجه‌ انتخابات‌ به‌ دلبستگی‌ها و علایق‌ ما بستگی‌ ندارد؛ ممکن‌ است‌ این‌ نتیجه‌ با تمایلات‌ ما هماهنگ‌ و ممکن‌ هم‌ هست‌ مخالف‌ با آن‌ باشد و اساساً‌ این، طبیعت‌ و ضرورت‌ هر انتخاباتی‌ در هر مورد و در هر کشور دنیاست‌ که‌ به‌ سود یک‌ طرف‌ و به‌ ضرر طرف‌ دیگر است.

ثانیاً‌ خواسته‌ مذکور در صورت‌ همسو نبودن‌ با واقعیت، با عقل، درایت، انصاف‌ و ایمان‌ انسان‌ و کلیات‌ و مشترکات‌ همه‌ احزاب‌ و گروه‌ها در کشور (که‌ به‌ اقتدار، امنیت‌ و سربلندی‌ نظام‌ علاقه‌مند هستند) در تضاد است؛ ثالثاً‌ خدشه‌ و خواسته‌ مورد نظر آنان، دقیقاً‌ هماهنگ‌ با خواسته‌ دشمنان‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ یعنی‌ استکبار جهانی‌ و صهیونیسم‌ بین‌المللی‌ است و رابعاً‌ ممکن‌ است‌ منافع‌ و امنیت‌ ملی‌ ما را به‌ خطر اندازد؛ که‌ همین‌ گونه‌ نیز شد و حوادث‌ بعد از انتخابات، خواسته‌ یا ناخواسته‌ از سوی‌ رهبران‌ مخالفان‌ نتیجه‌ آن، حقیقتاً‌ تبدیل‌ به‌ "فتنه" شد و امنیت‌ ملی‌ کشور را در معرض‌ خطر قرار داد.

*ویژگی‌های‌ «نگاه‌ ملی» به‌ بسیج‌ چیست؟

نگاه‌ به‌ هر نهاد باید براساس‌ نقش‌ و جایگاه‌ آن‌ نهاد و اهداف‌ تشکیل‌ آن، صورت‌ بگیرد. بدون‌ تردید نقش‌ و جایگاه‌ بسیج‌ در کشور، ارتباط‌ جدی‌ و مستقیمی‌ با امنیت‌ ملی‌ ما دارد، زیرا بسیج، اساساً‌ یکی‌ از "مؤ‌لفه‌های‌ امنیت‌ ملی" و از ارکان‌ اصلی‌ حفظ‌ و بقای‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ است.

این‌ حقیقت‌ با توجه‌ به‌ اهداف‌ تاسیس‌ بسیج‌ باید مدنظر قرار گیرد. هدف‌های‌ عمده تشکیل‌ بسیج‌ عبارت‌ است:

-1 ایجاد آمادگی‌ دفاعی‌ در مردم‌ و تقویت‌ بازدارنده‌

-2 حفظ‌ گسترش‌ مشارکت‌ مردمی‌ در امنیت‌ و دفاع‌

-3 تقویت‌ وحدت‌ و همبستگی‌ ملی‌

-4 گسترش‌ و تعمیق‌ فرهنگ‌ و تفکر بسیجی‌

-5 حمایت‌ و پشتیبانی‌ از نیروهای‌ پنج‌ گانه‌ سپاه‌

-6 کمک‌ به‌ دفاع‌ غیرنظامی‌ و مقابله‌ با حوادث‌ و بلایای‌ طبیعی‌ و غیرطبیعی‌

-7 آگاه‌ سازی‌ آحاد مردم‌ برای‌ مشارکت‌ و کمک‌ به‌ بخش‌های‌ مختلف‌ اجرایی‌ کشور

اندکی‌ تامل‌ در این‌ اهداف، هر انسان‌ خردمندی‌ را متقاعد می‌سازد که‌ جایگاه‌ بسیج‌ با چنین‌ چشم‌اندازی‌ قطعاً‌ باید ارتباط‌ تنگاتنگ‌ و غیرقابل‌ انکاری‌ با امنیت‌ ملی‌ کشور داشته‌ باشد؛ هرچند همه‌ اهداف‌ در بحث‌ نظامی‌ و امنیت‌ خلاصه‌ نمی‌شود و فراتر از آن‌ است‌ چنان‌ که‌ ابعاد فرهنگی‌ و غیرنظامی‌ مذکور در آنها بر آنچه‌ گفتیم‌ تصریح‌ کرده‌ است.

نکته‌ مهم‌ این‌ است‌ که‌ علاوه‌ بر تصریح‌ نسبت‌ به‌ اهداف‌ غیرنظامی، فرهنگی‌ و اجتماعی، در مورد اهداف‌ در سطح‌ ملی‌ نیز با صراحت‌ بیان‌ شده‌ مانند آنچه‌ در بند سوم‌ آمده‌ است‌ یعنی‌ "تقویت‌ وحدت‌ و همبستگی‌ ملی".

بدیهی‌ است‌ وحدت‌ و همبستگی‌ ملی‌ جز در سایه‌ امنیت‌ ملی‌ تحقق‌ نمی‌پذیرد و بسیج‌ آن‌‌گاه‌ می‌تواند در ایجاد هدف‌ مزبور موفق‌ عمل‌ کند که‌ در به‌ وجود آوردن‌ امنیت‌ ملی‌ با موفقیت‌ و اقتدار انجام‌ وظیفه‌ کند.

بلکه‌ در یک‌ نگاه‌ کلان‌ و ژرف‌ باید گفت‌ هیچ‌ یک‌ از اهداف‌ هفتگانه‌ فوق و بلکه‌ هیچ‌ هدف‌ متعالی‌ و بزرگی‌ در کشور مطلقاً‌ جز در سایه‌ وجود امنیت‌ ملی‌ و فضای‌ آرام‌ کشور تحقق‌پذیر نیست.

اینجاست‌ که‌ نقش‌ بسیار حساس‌ و جایگاه‌ پراهمیت‌ بسیج‌ رخسار خود را نشان‌ می‌دهد و هر انسان‌ ژرف‌اندیشی‌ درک‌ می‌کند که‌ باید قدر بسیج‌ را حقیقتاً‌ دانست؛ به‌ آن‌ احترام‌ گذارد و از آن‌ در هر شرایطی‌ پشتیبانی‌ کرد.

چنان‌ که‌ گفتیم‌ اگر کسی‌ حتی‌ به‌ نگاه‌ ناسیونالیستی‌ هم‌ معتقد باشد، باید عواملی‌ که‌ موجب‌ اقتدار، سربلندی، پیشرفت‌ و امنیت‌ ملی‌ ایران‌ عزیز می‌شود، از جمله‌ بسیج‌ را محترم‌ بشمارد و نسبت‌ به‌ آن‌ تعصب‌ داشته‌ باشد.

*رابطه‌ توقع‌ و قضاوت‌

چنین‌ بینشی، رابطه‌ معقول‌ و منصفانه‌ای‌ میان‌ توقع‌ و انتظار از بسیج‌ و قضاوت‌ درباره‌ آن، برقرار می‌سازد. اگر از بسیج‌ این‌ توقع‌ می‌رود که‌ در هنگامه‌ خطر با جانفشانی‌ و ایثار به‌ صحنه‌ بشتابد، پس‌ قضاوت‌ درباره‌ آن‌ نیز باید از روی‌ درایت‌ و انصاف‌ باشد.

حتی‌ اگر کسی‌ صرفاً‌ به‌ فکر حفظ‌ امنیت‌ خود نیز باشد، باید مدافع‌ بسیج‌ باشد، زیرا این‌ بسیج‌ است‌ که‌ حافظ‌ امنیت‌ ملی‌ و در نتیجه‌ حافظ‌ امنیت‌ افراد است.

اکنون‌ شما این‌ بینش‌ را در کنار بینش‌ دیگری‌ بگذارید که‌ انتظار دارد:

-1 آزادی‌ کامل‌ برای‌ هر شعار و اظهارنظری‌ وجود داشته‌ باشد

-2 آزادی‌ کامل‌ برای‌ انجام‌ هر عملی، حتی‌ خلاف‌ قانون‌ موجود باشد!

-3 آزادی‌ کامل‌ برای‌ انجام‌ هرعمل‌ خرابکارانه‌ و هر اغتشاشی‌ وجود داشته‌ باشد!

-4 آزادی‌ کامل‌ بری‌ ایجاد هر خطری‌ حتی‌ ضربه‌ به‌ امنیت‌ ملی‌ به‌ آنها بدهند تا هرکس‌ می‌خواهد حمله‌ کنند؛ به‌ نیروهای‌ انتظامی‌ و به‌ مراکز نظامی‌ هجوم‌ ببرند؛ به‌ نوامیس‌ مردم، کسب‌ و کار و اموال‌ آنان‌ تعدی‌ کنند و در عین‌ حال‌ کسی‌ نیز آنان‌ را از انجام‌ این‌ کارهای‌ خلاف‌ قانون‌ و خلاف‌ ارزش‌های‌ انسانی‌ و اخلاقی‌ منع‌ نکند! و در نهایت، اگر نهادی‌ مثل‌ بسیج‌ که‌ حافظ‌ امنیت‌ ملی‌ کشور است، اقدامی‌ کرد، به‌ آن‌ حمله‌ کنند، افراد آن‌ را بکشند، و آن‌ گاه‌ آن‌ را به‌ هزار و یک‌ اتهام‌ نیز متهم‌ کنند!! در کدام‌ کشور دنیا چنین‌ مردمی‌ وجود دارد؟! در کجا مردم‌ چنین‌ توقع‌ و چنین‌ قضاوتی‌ دارند؟!

پاسخ‌ به‌ یک‌ سؤ‌ال‌ می‌گویند: در برخی‌ موارد، بسیج‌ خود مرتکب‌ خلاف‌ شده، به‌ بعضی‌ بی‌گناهان‌ حمله‌ کرده‌ و...، پاسخ‌ این‌ است‌ که‌ بر بسیاری‌ از این‌ موارد حالت‌ طبیعی‌ حاکم‌ است، در هنگامه‌ اغتشاش، درگیری، فتنه، تیره‌ و تار شدن‌ فضای‌ فتنه‌ و اختلاط‌ همه‌ گونه‌ افراد با یکدیگر در سطح‌ خیابان‌های‌ شلوغ، خصوصاً‌ هنگام‌ حضور افراد نفوذی‌ دشمن‌ که‌ ماموریت‌ درگیری‌های‌ عمومی‌ و اغتشاش‌ دارند و از نظر ظاهری‌ از دیگر مردم‌ قابل‌ تشخیص‌ نیستند، احتمال‌ وجود هر اشتباه‌ و خطایی‌ وجود دارد.

در زمان‌ جنگ، مواردی‌ پیش‌ می‌آمد که‌ در اثر اشتباه‌ نیروهای‌ خودی‌ برخی‌ افراد مجروح‌ و یا کشته‌ می‌شدند؛ در این‌ صورت‌ آیا درست‌ است‌ که‌ کسی‌ مثلاً‌ ارتش‌ را به‌ این‌ خاطر محکوم‌ کند و به‌ آن‌ حمله‌ کند!

انسان‌ فرزانه‌ و فهیم‌ در این‌ موارد، به‌ مسائل‌ همواره‌ نگاه‌ کلان‌ و حکیمانه‌ دارد، نه‌ جزیی‌ و موردی! بسیج‌ در کلانِ‌ مسئله، به‌ درخواست‌ قانونی‌ مبادی‌ ذی‌ربط، با فداکاری‌ و ایثار، به‌ صحنه‌ آمده‌ و ماموریت‌ پیدا کرده‌ تا امنیت‌ ملی‌ کشور را حفظ‌ کند، امنیتی‌ که‌ اگر برقرار شود، حتی‌ بعداً‌ منتقدین‌ و مخالفین‌ در سایه‌ آن‌ خواهند توانست‌ به‌ همین‌ بسیج‌ و نظام‌ و انقلاب‌ بتازند، بد بگویند و لااقل‌ انتقاد کنند!

بنابراین، اینان‌ چه‌ قدر باید بی‌انصاف‌ باشند که‌ به‌ جای‌ حمایت‌ از بسیج، به‌ آن‌ بد بگویند و عملکرد آن‌ را زیر سؤ‌ال‌ ببرند! به‌ نظر نگارنده، مسئله‌ برای‌ عقلا آن‌ قدر روشن‌ است‌ که‌ حتی‌ نیاز به‌ همین‌ تذکار و پرسش‌ و پاسخ‌ نیز نبود؛ اما از بس‌ در حوادث‌ بعد از انتخابات‌ نسبت‌ به‌ بسیج‌ ناسپاسی‌ شد که‌ تذکر این‌ مقدار ضروری‌ به‌ نظر می‌رسید.

این، بدان‌ می‌ماند که‌ فرضاً‌ نیمه‌ شبی‌ به‌ خانه‌ فردی‌ حمله‌ کنند و آن‌ گاه‌ هنگام‌ فرار دزد و تعقیب‌ او توسط‌ افراد خانواده، نیروهای‌ انتظامی‌ نیز به‌ کمک‌ آنان‌ بشتابند؛ دزد را دستگیر کرده‌ و آرامش‌ را به‌ محله‌ و منزل‌ این‌ افراد بازگردانند، اما در حین‌ تعقیب‌ و گریز و هنگامه‌ شلوغی، فرضاً‌ دست‌ یا پای‌ یکی‌ از مامورین‌ به‌ بدن‌ یکی‌ از اعضای‌ خانواده‌ خورده‌ باشد.

در این‌ حال، این‌ فرد به‌ جای‌ تقدیر و تشکر از نیروهای‌ انتظامی‌ که‌ جان‌ خود را به‌ خطر انداخته‌ و به‌ کمک‌ او و دیگران‌ شتافته، به‌ ضربه‌ دست‌ نیروی‌ انتظامی‌ انتقاد کند؛ داد و فریاد راه‌ اندازد و با بی‌ نزاکتی‌ و بی‌ادبی‌ به‌ او حمله‌ کند و...!

این‌ احتمال‌ تنها در یک‌ صورت‌ ممکن‌ است‌ روی‌ دهد؛ این‌ که‌ آن‌ فرد با آن‌ دزدان‌ بیرونی‌ طرح‌ دوستی‌ ریخته‌ باشد، و یا حداقل‌ در یک‌ نگاه‌ خوشبینانه، کار او صرفاً‌ از روی‌ جهل، نفهمی‌ و غفلت‌ محض‌ باشد!

روشن‌ است‌ که‌ حرکت‌ بسیج‌ در سطح‌ ملی‌ باید ارزیابی‌ گردد و مقابله‌ آنها با کسانی‌ که‌ کارشان‌ به‌ مخدوش‌ شدن‌ امنیت‌ ملی‌ می‌انجامد، روی‌ دهد! در هر روی، انصاف، روشن‌بینی، فرزانگی‌ و درایت‌ در هر انسانی‌ حکم‌ می‌کند که‌ با نگاهی‌ کلان‌ به‌ مسئله‌ بنگرد و نسبت‌ به‌ نیرویی‌ که‌ امنیت‌ ملی‌ کشور را تامین‌ کرده، حالت‌ تشکر، محبت، قدرشناسی‌ و حمایت‌ داشته‌ باشد و از شان‌ و حیثیت‌ و فداکاری‌ آن‌ همواره‌ دفاع‌ کند؛ که‌ این‌ در حقیقت، دفاع‌ از شان‌ انسانی‌ خود و امنیت‌ و آرامش‌ همه‌ انسان‌هاست.