کد خبر 366763
تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۳

موضوع مذاکرات هسته ای اخیر ایران با 1+5 و چشم انداز هفت ماه آینده تا ضرب الاجل دهم تیرماه ، در اندیشکده بروکینگز آمریکا بررسی شد.

به گزارش مشرق، موضوع مذاکرات هسته ای اخیر جمهوری اسلامی ایران با گروه 1+5 و چشم انداز هفت ماه آینده تا ضرب الاجل دهم تیرماه ، در اندیشکده بروکینگز آمریکا بررسی شد.

اندیشکده بروکینگز آمریکا ضمن پخش اینترنتی میزگرد بررسی گفت وگوهای هسته ای جمهوری اسلامی ایران، ویدئوی کامل این جلسه را نیز در پایگاه اینترنتی خود قرار داد.

این جلسه روز 4 آذر 1393 (25 نوامبر 2014) یک روز پس از مذاکرات وین برگزار شده است.

متن کامل مباحثات انجام شده در این نشست چنین است.

***

رابرت آینهورن: در جلسه امروز موضوع برنامه ی هسته ای ایران و تحولات اخیر در چند روز گذشته در وین بررسی خواهد شد. همانطور که همه شما می دانید دیروز در مذاکرات هسته ای وین، ایران و کشورهای عضو گروه 1+5 به توافقنامه تمدید مذاکرات هسته ای دست یافتند. این دومین باری است که مذاکرات هسته ای با ایران تمدید می شود. آنها توافق کردند که به دنبال رسیدن به یک توافق سیاسی باشند و این توافق را در محدوده زمانی چهار ماهه بدست آورند. آنها همچنین توافق کردند تلاش کنند جزئیات هرگونه توافق سیاسی را در مدت هفت ماه نهایی کنند که تقریبا اواخر ماه ژوئن می شود. در طی این مدت، توافقات موقتی که در ماه نوامبر 2013 بدست آمده بود همچنان پابرجا خواهد بود. این توافقات تحت توافقی به نام طرح اقدام مشترک است. پس برنامه هسته ای ایران در همه جنبه های مهم همچنان هیچ پیشرفتی نخواهد داشت. تخفیف اندک تحریم ها که در ماه نوامبر 2013 مورد توافق قرار گرفته بود نیز ادامه خواهد یافت که شامل بازگرداندن مبلغ اندکی از عواید نفتی محدود شده ایران به صورت افزایشی است. این مبالغ در بانک هایی نگهداری می شوند که درپی تحریم ها محدود شده اند. بیشتر این بانک ها در آسیا واقع شده اند. در طی این مدت(تمدید هفت ماهه) موثر ترین تحریم های اقتصادی که شامل تحریم های بانکی و نفتی می شوند همچنان پابرجا خواهند بود. جان کری وزیر امور خارجه آمریکا دیروز در وین اتریش در یک کنفرانس خبری شرکت کرده بود. او در کنفرانس خبری خود درباره تمدید گفتگوها استدلال هایی کرد. وی گفت که پیشرفت واقعی و چشمگیر حتی در چند روز گذشته بدست آمد، ایده های جدید روی میز گذاشته شد، آنچه که جان کری به آن اشاره داشت این بود که برای نخستین بار در مذاکرات شتابی ایجاد شد. جان کری گفت ما اکنون مسیری را می بینیم که به سمتی می رود که احتمالا برخی موضوعات را حل می کند درحالیکه قبلا این موضوعات مهار نشدنی بودند.

جان کری در ادامه کنفرانس خبری خود توضیح داد که چگونه توافقنامه موقت توانست برنامه هسته ای ایران را محدود کند. وی گفت در نتیجه همین توافقنامه موقت بود که دنیا امروز امن تر از یکسال پیش است. جان کری با استناد به گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی خاطر نشان کرد که ایران از تعهدات خود براساس توافقنامه موقت پیروی کرد. او خاطر نشان کرد که شدید ترین تحریم ها پابرجا ماندند و انگیزه ای برای ایران شدند تا این کشور با توافقنامه جامع کنار بیاید. با این اوصاف جان کری توضیح داد که ادامه توافقنامه موقت به نفع آمریکا است. جان کری گفت با توجه به اینکه ما در یکسال گذشته مسیری را طی کردیم و با توجه به پتانسیل دستیابی به یک توافق جامع در چند ماه آینده، دور شدن از مذاکرات در ضرب الاجل بیست و چهارم نوامبر، اشتباهی وحشتناک بود.

سایر طرف های حاضر در گفتگوها، دیدگاههای مشابهی را بیان کردند. حسن روحانی رئیس جمهور ایران نیز دیدگاههای مشابهی را بیان کرد. رئیس جمهور روحانی دیروز خاطر نشان کرد که وی کم و بیش از تمدید خشنود است، وی ابراز اطمینان کرد که یک توافقنامه جامع قابل دستیابی است. وی گفت دیر یا زود این توافق بدست خواهد آمد. سایر شرکای آمریکا در 1+5 نیز دیدگاههای مشابهی را بیان کردند. حتی اسرائیلی ها نیز از اینکه یک توافقنامه عجولانه و بد بدست نیامد، ابراز خرسندی کردند. به نظر می رسد اسرائیلی ها هم با ادامه توافقنامه موقت ، دست کم برای مقطع زمانی فعلی ، راضی بوده باشند.

با وجود آنکه خاطر نشان شد که پیشرفت بدست آمده است، اما جان کری بسیار صریح صحبت کرد و گفت شکاف های مهم در مذاکرات باقی است. شکاف ها روی موضوعات ثانویه نیستند بلکه روی برخی از موضوعات اساسی هستند. وی به صراحت بیان کرد که به اعتقاد وی موفقیت دیگر اجتناب ناپذیر نیست. در پی سخنان جان کری، سخنگوی دولت آمریکا خاطر نشان کرد، درحالیکه مذاکره کنندگان ایرانی انعطاف پذیری بیشتری را در مقایسه با گذشته نشان داده بودند، اما با این وجود ایران هنوز واقع گرایی مورد نیاز برای رسیدن به یک توافقنامه را نشان نداد. جان کری از منتقدان در کنگره آمریکا که از همکاران سابق او(جان کری) هستند خواست که با وجود تردیدی که دارند به دولت اوباما نظر مساعد نشان دهند و تحریم های بیشتر وضع نکنند. سخنگوی کاخ سفید بر این باور تاکید کرد و گفت تحریم های بیشتر ضروری نخواهند بود و کمکی نخواهند کرد بلکه ممکن است مختل کننده مذاکرات باشند. واکنش کنگره به تمدید توافقنامه ، واکنشی متناقض بوده است. عده ای دیگر خاطر نشان کردند که اگر ما امیدواریم که در چند ماه آینده توافقی بدست آید، باید گفت که در طی یکسال هیچ توافقی بدست نیامد، بهتر است که ما اهرم بیشتری در اختیار داشته باشیم و این کار را می توانیم فقط با تحریم های بیشتر انجام دهیم. این دسته از افراد از کنگره جدید آمریکا می خواهند، شاید هم از کنگره فعلی که روزهای پایانی فعالیتش می باشد، بخواهند که تحریم های بیشتری اعمال کند. پس چشم انداز دوره ای که پیش رو قرار دارد چیست؟ احتمال اینکه در ماههای آینده توافقنامه جامع بدست آید چقدر است؟ شکاف هایی که باید پر شوند چه هستند؟ چه توافقی به نفع آمریکا و شرکای آن در خاورمیانه خواهد بود؟ کنگره آمریکا چگونه به تمدید توافقنامه، واکنش نشان خواهد داد؟ دولت باراک اوباما تا چه حد به درخواست های کنگره برای تحریم های بیشتر پاسخ خواهد داد؟ پتانسیل این درگیری احتمالی چه خواهد بود؟ ما امروز هیئت بسیار عالی از کارشناسان را داریم که به این پرسش ها توجه خواهیم کرد.

گری سیمور، هماهنگ کننده سابق کاخ سفید در امور کنترل تسلیحات و تسلیحات کشتار جمعی در فاصله سالهای دوهزار و نه تا 2013: اول از همه می خواهم از جان کری وزیر امور خارجه آمریکا و تیم مذاکره کننده اش تشکر کنم که یک مذاکره بسیار دشوار و پیچیده را مدیریت کردند که شامل حفظ وحدت در میان کشورهای 1+5 ، آرام کردن همپیمان مشوش در خاورمیانه و مهمترین از همه مذاکرات مستقیم با ایرانی ها می شود.

شکست در رسیدن به توافق در این گفتگوها به طورکامل تقصیر ایران است. بسیار اهمیت دارد که درک شود آمریکا از طریق 1+5، پیشنهادی معقول و حتی سخاوتمندانه را به ایران ارائه کرد که به این کشور اجازه می داد ظرفیت محدود غنی سازی را حفظ کند و در نهایت بتواند به عنوان بخشی از برنامه تولید انرژی هسته ای ، ظرفیت بیشتری در این برنامه هسته ای داشته باشد.

همچنین پیشنهادی که آمریکا ارائه کرد به دنبال آن بود که ایران در زمینه فعالیت های تسلیحاتی کردن گذشته خود، تسلیم آژانس بین المللی انرژی اتمی شود. همه این اقدامات در ازای تخفیف تدریجی تحریم ها بود اما ایرانی ها هچنان مواضع غیر واقعگرایانه و حداکثری گرفتند.آنها (ایرانی ها) از کنار گذاشتن حتی یکی از سانتریفوژ های عملیاتی خودشان خودداری کردند، آنها اصرار دارند که خیلی سریع به میزان بیشتر ظرفیت غنی سازی دست یابند، آنها روی رهایی آنی و کامل از تمام تحریم ها اصرار دارند. شاید این ها تاکتیک های چانه زنی زیرکانه باشد، شاید وقتی که به ضرب الاجل جدید می رسیم شاهد باشیم که ایرانی ها درک کنند که باید انعطاف پذیری بیشتری نشان دهند و در این مواضع غیر واقع بینانه خود تغییر ایجاد کنند. بیم من آن است که احتمالا (آیت الله) خامنه ای احساس اجبار نمی کند که امتیازات اساسی بدهد و تلاش های ایران برای دستیابی به توانایی تسلیحات هسته ای ایران را کنار بگذارد یا محدود کند! از دیدگاه او (رهبر معظم) اقتصاد ایران تحت طرح اقدام مشترک و تیم اقتصادی کارآمدتر رئیس جمهور روحانی، باثبات شده است. (آیت الله) خامنه ای رهبر معظم ایران شاید بر این باور باشد که تحولات ژئوپولتیک مثل بحران اوکراین و ظهور داعش باعث می شود که ایران موضع چانه زنی قوی تری داشته باشد و این کشور بتواند در برابر پیامدهای شکست طرح اقدام مشترک، دوام و مقاومت داشته باشد. اگر در هفت ماه آینده اینگونه باشد، ما دقیقا درهمین جایی که امروز هستیم خواهیم بود. پس ما چه کار می توانیم بکنیم تا فشار وارد کنیم و(آیت الله) خامنه ای را متقاعد کنیم که واقعا مذاکره کند و برخی از این مواضع تندروانه را تغییر دهد؟

کاری که به نظر من 1+5 می تواند بکند این است که هیچ پیشنهاد جدیدی مطرح نکند تا اینکه ایرانی ها پیشنهادهای جدی و متقابل بدهند. من اطمینان دارم که تیم مذاکره کننده ما این را درک می کند. دومین نکته این است که ما نیازمند آن هستیم که با همپیمانان خود گفتگو کنیم یعنی هم با مصرف کنندگان و هم با تولید کنندگان نفت درباره آماده بودن برای ضرورت احتمال شکست طرح اقدام مشترک، مشورت کنیم. ما از این همپیمانان مصرف کننده نفت مثل ژاپن، کره و هند می خواهیم که همچنان به تلاش های قدیمی خود برای کاهش خرید نفت از ایران ادامه دهند.

ما از تولید کنندگان نفت مثل عربستان سعودی و اماراتی ها می خوانیم که تولید بالای نفت را حفظ کنند. ایرانی ها البته می دانند که ما درحال آماده کردن این توافق هستیم. شاید این مسئله آنها را متقاعد کند که آنها باید امتیاز بدهند. ما باید درک کنیم که وادار کردن روسیه و چین برای پایان دادن به مذاکرات و بازگشت به تحریم ها، بسیار چالش برانگیز خواهد بود. تاکنون مهمترین تحریم هایی که واقعا گزنده هستند همان تحریم هایی هستند که آمریکا و همپیمانانش تحمیل کرده اند. به نظر من، ما باید آماده باشیم تا اگر ضرورت پیدا کرد بتوانیم دوباره به مسیر تحریم ها بازگردیم. نکته سوم این است که دلم می خواهد کاخ سفید و کنگره روی قانونی کار کنند که باعث افزایش اهرم آمریکا شود و به رئیس جمهور اجازه بدهند که تحریمهای جدید اعمال کند، بدون آنکه بهانه در اختیار ایرانی ها قرار دهد که گفتگوها را ترک کنند و آمریکا را مقصر بدانند! آیا اینها کارایی خواهند داشت؟ واقعا نمی دانم. شاید اینگونه باشد که (آیت الله) خامنه ای تصمیم گرفته است که کوچک ترین حرکتی هم نکند در این صورت چشم انداز تمدید طرح اقدام مشترک که در ژوئیه گذشته تصویب شده بود بسیارسخت و دشوار خواهد بود. اگر اینگونه باشد جای تاسف دارد و این مسئله ما را در وضیت کنونی باقی خواهد گذاشت و احتمالا ایران هم فعالیت های بازفرآوری را انجام خواهد داد. در این صورت آمریکا کارزار تحریمی خود را از سر خواهد گرفت.

به نظر من باید بپذیریم و درک کنیم که حتی اگر ما کارزار تحریم ها را افزایش دهیم، این مسئله باعث نخواهد شد که ایران به صورت آنی وادار به تسلیم شدن گردد. شاید در طی زمان فشار افزایش یابد و ایران دوباره پای میز چانه زنی بایستد. اما در عین حال باید گفت که آنها به صورت خزنده در برنامه هسته ای خودشان حرکت می کنند. من فکر نمی کنم که ایران به دستیابی به تسیحات هسته ای نزدیک باشد. فکر نمی کنم که آمریکا به حمله به ایران نزدیک باشد، حتی اسرائیل نیز تا زمانی که این محدودیت ها را می بیند چنین کاری نمی کند اما روشن است که شکست طرح اقدام مشترک به نفع ما نیست. به نظر من بهترین فرصت برای ادامه دادن این وضعیت این است که به ایران نشان داده شود که اگر لازم باشد ما آماده بازگشت به تحریم ها هستیم.

دیوید آلبرایت، رییس موسسه اندیشکده علم و امنیت بین الملل: من با گفته های گری سیمور موافقم از این جنبه که این ایران است که نمی خواهد امتیاز بدهد ولی آمریکا تمایل داشته است که در برخی موارد بیش از حد پیش برود تا تلاش کند یک توافقنامه قابل قبول بدست آید. به نظر من متاسفانه این مسئله در ماه ژوئیه صدق می کرد. در این ماه من در وین اتریش بودم. در پایان مذاکرات، ایران تمایل نداشت که امتیازات را بدهد. به نظر می رسید که ظریف آن نوع دستور العملی را که اجازه انعطاف پذیری در این مذاکرات را بدهد، نداشته است. به نظر می رسد که همین مسئله در یک هفته گذشته نیز دوباره بوده باشد. من از دیدگاه فنی معتقدم که این امر نیازمند تصمیم سیاسی در سطح بالا در ایران است تا این کار صورت گیرد. من اول می خواهم درباره توافق موقت صحبت کنم. ما سالها است که گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی را به دقت مطالعه می کنیم و حدود یک ماه پیش برای ما مشخص شد که در موضوع امتیازاتی که ایران در توافقنامه موقت داد، اندکی افت وجود دارد. آنها غنی سازی را در آی آر پنج شروع کردند. البته حقوق دانان می توانند بحث کنند که آیا این امر نقض است یا خیر؟ ما در موسسه مطالعات راهبردی و بین الملل می گوئیم که یا ایران فراتر از محدودیت هایی که اعمال شده عمل کرد یا اینکه در توافقنامه نقص وجود دارد! به نظر من مذاکرات کنونی درباره توافقنامه موقت، باید درباره محدودیت های تحقیق و توسعه سانتریفوژها بحث شود. در توافقنامه موقت این مسئله باید مشخص شود.

همچنین میزان بیشتری از ترکیب اورانیوم بیست درصدی وجود دارد یا اینکه همانطور که در توافقنامه ژوئیه بیان شد، میزان بیشتری از اورانیوم بیست درصدی به عنوان سوخت در راکتور تحقیقاتی باید استفاده شود ولی این کار به خوبی صورت نگرفته است. این امر آنچنان که انتظار می رفت خوب پیش نرفت. طبق توافقنامه انتظار می رفت که بیست کیلوگرم اورانیوم غنی شده بیست درصدی در سوخت ها بکار رود اما این رقم بیش از پنج کیلوگرم نیست. به نظر می رسد به علت ابهام ها و مشخص نبودن معنی چگونی استفاده کردن از اورانیوم بیست درصدی در سوخت ها، میزان زیادی از اورانیوم در سوخت ها بکار نمی رود. می توان محدودیت ها در برنامه را از طریق امتیازاتی که ایران در این توافقنامه موقت خواهد داد، تقویت کرد تا ایران هفتصد میلیون دلار را در هر ماه دریافت کند.

درباره ابعاد نظامی احتمالی هم باید گفت که موضوعات کلیدی وجود دارد. آیا ایران برنامه هسته ای تسلیحاتی دارد؟ آیا بخشی ازاین برنامه ادامه دارد؟ آیا ایران در آینده تسلیحات هسته ای تولید خواهد کرد؟ من اندکی مایوس شدم چون ایده ای وجود دارد که می توان این کارها را به تاخیر انداخت. باید منصف بود. این مسئله به تخفیف تحریم ها ارتباط خواهد داشت. ایران نباید مسیر(تولید تسلیحات) بدست آورد آنها باید موضوعات را حل کنند. ایران باید نگرانی های آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد این موضوعات را رفع کند تا شاهد تخفیف تحریم ها باشد اما به نوعی این مسئله به تعویق افتاده است. اکنون که ما هفت ماه فرصت داریم بسیار اهمیت دارد که به این موضع بازگردیم که ایران باید نگرانی های آژانس بین المللی انرژی اتمی را قبل از رسیدن به توافقنامه نهایی رفع کند. به نظر من استدلال این مسئله بسیار سخت و دشوار خواهد بود که مدت هفت ماه برای این کار کافی نباشد!

چیزی که من می گویم این است که اگر این کار را نکنیم خطرناک خواهد بود. من فعالیت های آژانس بین المللی انرژی اتمی را دنبال می کنم. من در جریان بازرسی از عراق در دهه 1990 با آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری کردم. تاریخ اهمیت دارد، باید تاریخ را بدانید تا بتوانید درک کنید که اکنون چه می گذرد؟ به نظر من این مسئله در تمام عرصه ها و حوزه ها صدق می کند. اگر کسی تاریخ را نادیده بگیرد درک اش محدود می شود. بسیار اهمیت دارد که در این مسئله به مسائل تاریخی نگاه شود چون آژانس بین المللی انرژی اتمی شک دارد که برخی از این فعالیت ها احتمالا ممکن است ادامه داشته باشد. پس موضوع فقط یک موضوع تاریخی نیست بلکه به این مسئله مربوط می شود که امروز ممکن است چه چیزی رخ دهد؟ موضوع دقیقا به راستی آزمایی این توافقنامه مربوط می شود. اگر نگرانی های آژانس بین المللی انرژی اتمی حل نشود، یکی از چیزهایی که ایران خواهد آموخت این است که می تواند جلوی آژانس بین المللی انرژی اتمی مانع تراشی کند و 1+5 را دور بزند. این امر باعث خواهد شد که اعتبار آژانس بین المللی انرژی اتمی تضعیف شود درحالی که آژانس بین المللی انرژی اتمی ساز و کار اصلی برای راستی آزمایی در خصوص هرگونه توافقنامه بلند مدت خواهد بود. پس تضعیف اعتبار آژانس بین المللی انرژی اتمی هیچ معنا و مفهومی ندارد. تضعیف اعتبار آژانس بین المللی انرژی اتمی، ایران را تشویق و ترغیب می کند که آژانس بین المللی انرژی اتمی را پس از امضای توافقنامه، نادیده بگیرد. پس ما هفت ماه به اندازه کافی وقت داریم که این مسئله را حل کنیم اما من معتقدم که این امر مستلزم تصمیم های سطح بالا در ایران است.

در مورد برخی دیگر از موضوعات که به خوبی علنی شدند باید گفت که آنها در مورد تعداد سانتریفوژها اختلاف دارند، ایده های خلاقانه برای انتقال اورانیوم غنی شده با درصد کم از ایران و کاهش ذخایر مطرح است اما فکر نمی کنم توافقی صورت گرفته باشد که ذخایر تا چه حدی کاهش یابد؟ برای تقویت محدودیت ها روی تعداد سانتریفوژها باید گفت که رقم هفت تن اورانیوم سه و نیم درصدی باید به چند صد کیلوگرم برسد؟ فکر نمی کنم که این مسئله به هیچ وجه مورد توافق قرار گرفته باشد. همچنین هدف اولیه باید روی تعداد سانتریفوژها باقی بماند. آمریکا موضوع تعداد چهار هزار و پانصد سانتریفوژ آی آرــ یک را روی میز گذاشته است. این رقم از موضع ما دور نیست چون ما از ژانویه گذشته این رقم را گفته ایم. آمریکا می خواهد این کار را تقویت کند و می خواهد ذخایر اورانیوم کاهش یابد. به نظر من این ذخایر کاهش بسیاری خواهد داشت.

مسئله دیگر این است که سرنوشت سانتریفوژهایی که سانتریفوژهای اضافه معرفی خواهند شد، چه می شود؟ ایران نابود کردن و برچیدن این سانتریفوژها را رد کرده است. پس این مسئله چه می شود؟ چهار هزار سانتریفوژ غنی سازی می کنند اما حدود پانزده هزار سانتریفوژ آی آر یک و آی آر دو مستقر هستند. چگونه می خواهید اطمینان حاصل کنید که این سانتریفوژها سریعا عملیاتی نخواهند شد یا اینکه سریعا دوباره فعال نشوند؟ این یک موضوع فنی بسیار سخت در بین کارشناسان است. ما پاسخ خوبی به این مسئله نداریم. اگر ایران شش ماه یا بیشتر وقت نیاز داشته باشد که این سانتریفوژها را دوباره فعال کند ما پاسخ خوبی نخواهیم داشت. من معتقدم که آمریکا به این مسئله پاسخ خوبی ندارد. ظاهرا ایران تمایل ندارد که مسیر بحث بیشتر و جزئی تر در این باره را طی کند. به نظر من معدودی موضوعات وجود دارند.

در مورد راستی آزمایی باید بگویم که نه تنها باید اعتبار آژانس بین المللی انرژی اتمی دست نخورده باقی بماند بلکه آژانس باید بیش از آنچه که معمولا انجام می دهد، انجام دهد. ایران به مدت بیست سال عدم پیروی از تعهدات خود در پادمان را داشته است. در چنین مواردی است که آژانس بین المللی انرژی اتمی باید بیشتر اقدام کند تا درباره عدم وجود فعالیت ها یا تاسیسات اعلام نشده، اطمینان حاصل کند. در مورد این موضوعات آیا به خوبی تعریف شده است که به چه چیزی نیاز است؟ ایران نیز تمایل نداشته است که مشغول تدابیری شود که مکمل پروتکل الحاقی است.

یکی ازنمایندگان کنگره: اعضای کنگره آمریکا نگرش شان به این موضوعات مثل آن چیزی است که دو سخنران نخست بیان کردند. در میان نمایندگان کنگره نگرانی زیادی وجود دارد، برخی وقت ها بدبینی وجود دارد، آنها واقعا باور ندارند که ایران در نهایت تصمیم به توافق بگیرد اما این نمایندگان یک مشکل دارند. مشکل نمایندگان کنگره این است که گزینه های آنها برای قانونگذاری خوب نیست. اگر شما به اکثر پیشنهاداتی که در یکسال گذشته مطرح شد نگاه کرده باشید خواهید دید که این پیشنهادات در کمیته های فرعی مسکوت شدند. این پیشنهادات حتی به کمیته های اصلی نرسیدند. حتی در مجلس نمایندگان هم که تحت کنترل جمهوریخواهان وجود دارد این امر صدق می کند. وقتی که شما می شنوید افراد می گویند هری رید تحریم ها را محدود کرد این حرف را باور نکنید. همه افراد لوایح تحریم ها را محدود کردند. علت هم این است که لوایح و طرح های پیشنهادی قوانین بیش از آنکه مفید باشند کشنده (قاتل) مذاکرات هستند. اگر کسی بگوید که ایرانی ها باید همه غنی سازی ها را خاتمه بدهند این حرف بیشتر جلب توجه می کند و شهرت بیشتری کسب می کند. اگر کسی بگوید که ایرانی ها باید همه زیرساخت های غیرقانونی خود را از بین ببرند جلب توجه بیشتری می کند. بله اگر کسی بتواند تسلیم شدن کامل ایران را در این موضوعات بدست آورد بسیار خوب خواهد شد، اما هیچ کسی چنین پیش بینی نمی کند که ایران بخواهد این کار را بکند. پس اگر کسی می خواهد قانونی تصویب کند که به مذاکره کنندگان ما کمک کند نه اینکه باعث خاتمه مذاکرات شود، آنگاه باید چیز دیگری را مطرح کند. این کار همانطور که من گفتم کار آسانی نیست.

یکی از پیشنهاداتی که در گذشته مطرح شد و می توان انتظار داشت که در آینده نیز شاهد موارد بیشتری از این پیشنهادات باشیم این است که این الزام وجود داشته باشد که هرگونه توافقنامه با ایران روندی مشابه آن چیزی را طی کند که برای فروش تسلیحات و یا توافقنامه های همکاری های صلح آمیز هسته ای طی می شود. در این موارد کنگره می تواند قطعنامه ای در مخالفت با فروش تسلیحات یا توافقنامه های همکاری های صلح آمیز، تصویب کند. شاید شما بپرسید که آیا کنگره همیشه نمی تواند این کار را انجام دهد؟ پاسخ این است که بله آنها همیشه می توانند این کار را انجام دهند. فرقی که وجود دارد این است که در این دو مورد از قانون، کنگره روند پرشتابی را طی می کند تا عملا بتواند در مورد این قطعنامه ها رای گیری کند. کنگره در این موارد اجازه اجرای توافقنامه را نمی دهد مگر اینکه کنگره سی یا شصت روز وقت داشته باشد تا این قطعنامه ها را تصویب کند.

البته که چنین قطعنامه هایی قابل وتو شدن است، پس هنوز کنگره نیاز دارد که اکثریت دو سوم نمایندگان را هم در مجلس نمایندگان و هم در مجلس سنا داشته باشد تا اینکه تصمیم خود را به رئیس جمهور تحمیل کند. می توان تصور کرد که با توجه به ادامه عدم تمایل ایران به مصالحه، در نهایت اعضای کنگره اکثریت دو سوم را بدست آورند البته اگر پیشنهاد خوبی ارائه کنند! پس آنها باید چیزی را پیشنهاد کنند که مفید باشد. من در اینجا از جانب خودم صحبت می کنم. من ممکن است با دیگران صحبت کرده باشم اما فکر نمی کنم که دیگران تا این حد بخواهند وارد جزئیات شوند همانطور که شاید مذاکره کنندگان ما هم ایرانی ها را افرادی نیافتند که بخواهند تا این حد وارد بحث درباره جزئیات شوند! می توان لایحه و طرحی را برای تحریم تصور کرد که شبیه آن چیزی باشد که ما پیشنهاد می کنیم تا این طرح بتواند بگوید ما به تحریم های بیشتر متوسل می شویم مگر اینکه نتوانیم به چیزهایی دست یابیم که می خواهیم درمورد آنها با ایران توافق کنیم. این گونه قوانین برای کنگره سخت و دشوار خواهند بود چون شامل دست کشیدن از اهداف حداکثری خواهد بود. اگر ما از مذاکره کنندگان خود تا حدی حمایت کنیم که بتوانند بگویند ما تا اینجا می توانیم پیش برویم و می توانیم توافقنامه ای را بدست آوریم که تا این حد پیش می رود. اما اگر جلو تر برود شاید ما نتوانیم حمایت کنگره را بدست آوریم. هم اکنون مذاکره کنندگان ما می توانند به صورت یک اصل این را بگویند. می توان قانونی را تصور کرد که آنها را قادر کند که این گفته را دقیق تر بگویند. مشکلی که با این گونه قوانین وجود دارد این است که این قوانین فرض را بر این می گذارند که ایران توافقنامه می خواهد. اگر ایران توافقنامه نخواهد آنگاه کل این قطعنامه ها کاری از پیش نخواهند برد. اما این احتمال هم وجود دارد که باید آن را دنبال کرد. دیگر احتمالات این است که می توان راستی آزمایی را تقویت کرد. می توان به آژانس بین المللی انرژی اتمی کمک بیشتری کرد. می توان دستورات بیشتری به اطلاعات آمریکا و دیگر نهادها و آژانس های این کشور داد. می توان الزام به ارائه گزارش را مطرح کرد تا دولت یعنی قوه مجریه مرتب به کنگره گزارش بدهد و بگوید که چه خبر است؟

می توان دولت را ملزم کرد که به صورت فوق العاده به کنگره گزارش بدهد و بگوید اگر ایران اقدام کرد، دولت باید به کنگره گزارش بدهد که چه کرده است و ما چه می کنیم. سابقه تصویب چنین قوانینی وجود دارد. این قوانین عمدتا بیشتر درباره پیمان های مربوط به کنترل تسلیحاتی بوده است. پس کنگره خوب می داند که چگونه مفاد این گونه قوانین را بنویسد.

فراتر از این مسئله می توان به رئیس جمهور اختیار تحریم بیشتری داد بدون آنکه ضرورتا لازم باشد تا رئیس جمهور از آن استفاده کند. یعنی شما می توانید به رئیس جمهور اختیار بیشتری بدهید تا شمشیرهای بیشتری را بتواند روی سر افراد نگهدارد (به عنوان یک عامل بازدارنده) اما این در نهایت شخص رئیس جمهور خواهد بود که باید تصمیم بگیرد از آن استفاده کند یا خیر؟ مسائلی وجود دارد که می توان انجام داد. من فکر نمی کنم چه در کنگره و چه در دولت کسی باشد که نشسته باشد و گفته باشد که باهم کار کنیم. به نظر من این همکاری بین دولت و کنگره خوب خواهد بود تا مشخص شود که آیا دولت و کنگره می توانند به قانون خوبی دست یابند که بتوان در زمان بهار آن را اجرا کرد؟ دوستان می گویند که انتظار ندارند در دوره پایانی کنگره فعلی اتفاقی رخ دهد. پس ما به سال آینده نگاه می کنیم.

رابرت آینهورن: من با گری سیمور موافقم که می گوید علت اصلی نرسیدن به توافق تا این لحظه و حتی علت نرسیدن به چارچوب توافق این است که ایران موضع سرسختانه ای گرفته است و این موضع غیرواقعی است. ایران آماده کاهش دادن ظرفیت عملیاتی غنی سازی خود نبوده است. ایران مصرانه می گوید که تحریم های این کشور خیلی زود برداشته شوند حتی قبل از آنکه این کشور پیروی خود را از تعهداتش نشان دهد. شاید عدم انعطاف پذیری ایران ناشی از این مسئله باشد که آنها معتقدند دولت باراک اوباما در مورد موضوعات منطقه ای به آنها نیاز دارد و می خواهد با کمک آنها داعش را شکست دهد. شاید آنان تصور کردند که رئیس جمهور آمریکا در موضع ضعف قرار دارد. شاید آنها فکر کردند بتوانند به حرکت اقتصادی خود ادامه دهند اما جالب است که جان کری وزیر امور خارجه آمریکا گفت که او اکنون حرکت هایی را مشاهده کرده است که فرق می کند. پرسش من این است که احتمال اینکه رئیس جمهور روحانی و تیم مذاکره کننده اش به رهبر معظم مراجعه کنند و بگویند ببینید رئیس! این روش کارایی نداشته است. آمریکایی ها تسلیم نمی شوند ما باید انعطاف پذیری بیشتری نشان دهیم. پرسش من این است که آیا فکر می کنید که سیاست داخلی در ایران اجازه این کار را بدهد؟

گری سیمور: پرسش اصلی همین است چون این رهبر معظم است که به تیم مذاکره کننده اش دستور العمل می دهد. خط قرمز رهبری بود که گفت ایران هیچ یک از ظرفیت ها و توانایی های موجود خود را از دست نخواهد داد. این وی بود که تاکید داشت ایران یکصد و نود هزار «سو» داشته باشد که این رقم بیست برابر رقم «سو» های کنونی است. نمی توان به توافق رسید مگر اینکه رهبری معظم ایران مجوز انعطاف پذیری بیشتر را به ظریف وزیر امور خارجه ایران بدهد. رهبر معظم در گوش من نجوا نکرده است که دیدگاههای او چه هستند اما من با توجه به رفتار ایران در چند دهه گذشته از زمانی که (آیت الله) خامنه ای رهبر معظم شده است، معتقدم که او عمیقا معتقد به دستیابی به توانایی سلاح هسته ای است. علت این است که او این سلاح هسته ای را برای دفاع از ایران در برابر دشمنانی مثل شیطان بزرگ ضروری می داند و همچنین می خواهد که ایران در منطقه سلطه داشته باشد و بتواند همسایگان خود را مرعوب کند. این درحالی است که (آیت الله) خامنه ای به مخاطرات دنبال کردن سلاح هسته ای حساسیت هم نشان داده است. سابقه نشان می دهد که وقتی تهدیدها و مخاطرات افزایش یافته است وی خود را برای پذیرش محدودیت ها آماده کرده است. وی بخش زیادی از برنامه غنی سازی را به مدت دو سال در سال 2003 و پس از تهاجم آمریکا به عراق و افغانستان متوقف کرد. وی برنامه را دوباره شروع نکرده بود تا اینکه مشخص شد آمریکا هم در عراق و هم در افغانستان در باتلاق فرو رفته است. وی یعنی سپس محاسبه کرد که از سرگیری برنامه برای ایران مشکلی ایجاد نمی کند. اخیرا هم تحریم های باراک اوباما بسیار کارآمد بودند و ایران را وادار کردند که توقف را بپذیرد هر چند آنها تمایل نداشته اند که به صورت اساسی برخی چیزها را قربانی کنند. مسئله واقعا به محاسبات رهبر معظم مربوط می شود و به این مسئله مربوط می شود که از دیدگاه او توازن قدرت یعنی چه؟ من اطمینان دارم که روحانی و ظریف بسیار تمایل دارند که توافق بدست آید. رئیس جمهور روحانی در رقابت های انتخاباتی شعار برداشته شدن تحریم ها را سر داده بود و اگر آنها درک کنند که تنها راه برداشته شدن تحریم ها، پاسخ دادن به برخی مطالبات آمریکا است این مورد را به اطلاع (آیت الله) خامنه ای خواهند رساند اما (آیت الله) خامنه ای همچنین از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و تندروها نیز مورد رایزنی قرار می گیرد که به وی می گویند ما به این امتیازات هیچ نیازی نداریم، آمریکایی ها ضعیف هستند ما قوی هستیم، ما می توانیم کار را پیش ببریم. تا این لحظه رهبر معظم از تندروها طرفداری کرده است. باید صبر کرد و دید در هفت ماه آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ استدلال اصلی من این است که تا جایی که ما بتوانیم روی محاسبات (آیت الله) خامنه ای تاثیر بگذاریم باید وی را متقاعد کنیم که ما آماده ایم از این مذاکرات دور شویم و به تحریم ها بازگردیم.

رابرت آینهورن: صحبت های گری سیمور به این مسئله مربوط می شود که آیا ایران مصمم است که به سلاح هسته ای دست یابد؟ به نظر من مشخص است که ایران دست کم تا سال 2003، یک برنامه ساختاری برای آزمایش و تهیه تدارکات و تحقیق در مورد طراحی یک سلاح هسته ای داشت اما در سال دو هزار و سه اتفاقی افتاد که باعث شد آنها عنصر مهمی از این برنامه را تعلیق کنند یعنی بخش تسلیحاتی آن را تعلیق کنند. آژانس بین المللی انرژی اتمی، اطلاعات خوبی در اختیار دارد که نشان می دهد ایرانی ها، بخش بسیار مهم از برنامه هسته ای که همان جنبه تسلیحاتی و طراحی تجهیزات انفجاری هسته ای است، به حالت تعلیق درآورده اند. دستگاه اطلاعاتی آمریکا نیز از آن زمان تاکنون بر این باور است که گرچه ایران اصرار دارد راه دستیابی به تسلیحات هسته ای را به عنوان یک گزینه برای خود باز نگه دارد، هنوز تصمیم نگرفته است عملاً به تلاش ها در این زمینه ادامه دهد. شخصاً معتقدم اینگونه نیست که این فرآیند اجتناب ناپذیر باشد و ایران تصمیم لازم را برای تولید سلاح هسته ای خواهد گرفت؛ بنابراین در هر گونه توافقی، هدف باید منصرف کردن حاکمان ایران از گرفتن چنین تصمیمی در آینده باشد؛ تصمیم به حرکت از قابلیت کنونی که ایرانی ها از آن برخوردارند و هرگز رهایش نخواهند کرد، به سوی دستیابی عملی به سلاح هسته ای. توافق می تواند به این اهداف برسد؛ برای این کار لازم است که توافق، فرآیند دستیابی به سلاح هسته ای را بسیار طولانی کند، زمان رسیدن به آستانه گریز هسته ای را افزایش دهد و با برنامه ریزی مناسب برای نظارت، شناسایی هر گونه اقدام در این مسیر را کاملاً امکان پذیر کند. توافق همچنین می تواند این مسئله را روشن کند که اگر ایرانی ها هر یک از مفاد توافقنامه را نقض کنند، بهای سنگینی خواهند پرداخت؛ این مسئله نیز تلاش برای دستیابی به آستانه گریز هسته ای را بسیار پرخطر می کند.

به عقیده من، تصمیم گیری ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای، امری اجتناب ناپذیر نیست و ما می توانیم بر این تصمیم گیری اثر بگذاریم. اجازه دهید به مسئله دیگری بپردازم که به زمان دستیابی به آستانه گریز هسته ای نیز مربوط می شود؛ این تنها معیارِ دولت آمریکا برای قضاوت درباره ارزش توافقنامه نیست، اما یکی از معیارهای مهم به شمار می رود.

همان طور که دیوید آلبرایت، بنیانگذار موسسه علوم و امنیت بین الملل نیز در آثار تألیفی زیاد و مجاب کننده خود درباره مسئله تشریح می کند این معیار اهمیت دارد، زیرا فاصله زمانی را از زمانیکه ایران تصمیم بگیرد از توافقنامه خارج شود تا وقتی که بتواند به میزان کافی اورانیوم غنی شده با خلوص بالا برای تولید نخستین تجهیزات هسته ای تولید کند، افزایش خواهد داد؛ دیوید قبلاً نیز در نوشته هایش شرح داده است که زمان گریز هسته ای که باید به دنبال آن باشیم باید چیزی بین شش ماه تا یکسال باشد. دولت آمریکا نیز اعلام کرده است زمان گریز هسته ای یکساله را مد نظر دارد. اکنون پرسش من از دیوید این است که آیا به سمت این آستانه گریز حرکت می کنیم یا خیر؟

یکی از تحولاتی که مردم را در این باره خوش بین کرده است، گزارشی است که نشان می دهد ایران ظاهراً توافق کرده است میزان چشمگیر و حتی اکثر اورانیوم کم غنی شده خود را به خارج از خاک خود و روسیه بفرستد؛ طبق بررسی های دیوید آلبرایت، که البته خود او در این باره توضیح خواهد داد، اگر میزان ذخایر اورانیوم غنی شده کاهش بیابد، می توان با وجود تعداد سانتریفیوژهای بیشتر داخل ایران موافقت کرد و زمان دستیابی به آستانه گریز هسته ای، باز هم به اندازه کافی طولانی خواهد بود. بنابراین می خواهم از دیوید آلبرایت بپرسم اوضاع به چه سمتی پیش می رود؟ آیا معتقدید معیارهای اصلی که شما ترسیم کرده اید، قابل دستیابی است؟

دیوید آلبرایت: گمان می کنم دست یافتنی باشد؛ ابتدا باید بگویم گمان نمی کنم مؤسسه علوم و امنیت بین الملل، نخستین مرکزی باشد که این ایده را مطرح کرده باشد. در بحث هایی که با «گری سیمور» هماهنگ کننده سابق کاخ سفید در امور کنترل تسلیحات و تسلیحات کشتار جمعی و دیگران داشتیم، این مسئله مطرح شد که برای واکنش به تلاش (احتمالی) ایران برای دستیابی به بمب اتمی، چقدر زمان نیاز است. شاید وِندی شرمن، معاون وزیر امور خارجه آمریکا بهتر از هر کس دیگری این موضوع را دریافته باشد؛ وی ماه سپتامبر در اظهاراتی گفت: «ما باید اطمینان یابیم که هر گونه تلاشِ تهران برای کنار گذاشتن تعهدات خود، به قدری زمان بر و مشهود باشد که این اقدام، هیچ شانسی برای موفقیت نداشته باشد».

حالا اگر بخواهیم این موضوع را از دیدگاه مسائلی مانند برنامه سانتریفیوژها تشریح کنیم، در اینجا است که مفهوم «آستانه گریز» مطرح می شود؛ آستانه گریز اصولاً به دنبال این است که زمان مطلوب برای نشان دادن واکنش را با اعلام تعداد سانتریفیوژها نشان دهد. در اینجا لازم است از یک الگوی نسبتاً پیشرفته محاسباتی استفاده شود تا نتایج واقع بینانه تر شود؛ فرضاً اگر شما زمان واکنش شش تا دوازده ماه را در نظر داشته باشید، محاسبات به شما نشان می دهد که تعداد سانتریفیوژهای (ایران) باید به دو تا چهار هزار دستگاه سانتریفیوژ IR-1 کاهش یابد. در اینجا البته ذخایر اورانیوم غنی شده، بالاخص با درجه خلوص بیست درصد باید محدود باشد؛ زیرا ذخایر نسبتاً زیادی از اورانیوم غنی شده با خلوص بیست درصد وجود دارد. مردم اغلب به اشتباه تصور می کنند ما در توافقنامه (موقت) از شر اورانیوم بیست درصد خلاص شدیم. واقعیت آن است که اورانیوم بیست درصد از شکل هگزافلورید به اکسید تبدیل شده است و این ذخایر هنوز وجود دارند. میزان قابل توجهی از اورانیوم به این شکل درآمده است. با وجود این، اگر ذهنیت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل را داشته باشیم، ذخایر اورانیوم هنوز وجود دارد و فقط به شکل اکسید درآمده و دیگر هگزافلورید نیست؛ این میزان اورانیوم برای تولید بمب، از اندازه کافی نیز بیشتر است. بنابراین، در اینجا برای دستیابی به سلاح هسته ای به زمان بیشتری نیاز است و این نکته خوبی است، زیرا ایرانی ها باید دوباره اورانیوم را به هگزافلورید تبدیل کنند، اما سؤال اینجا است که در توافق هسته ای نهایی، ایران باید چقدر ذخایر اورانیوم بیست درصد غنی شده در اختیار داشته باشد؛ ما معتقدیم در توافق نهایی، ایران چیزی در حدود پنجاه کیلوگرم اورانیوم با درجه خلوص بیست درصد نگه خواه داشت که این می تواند بر آستانه گریز هسته ای اثر بگذارد. عده ای نیز مسئله کاهش ذخایر اورانیوم با خلوص سه و نیم درصد را مطرح کردند و این می تواند اثر بسیار مثبتی بر زمان دستیابی به آستانه گریز هسته ای داشته باشد. شاید این یکی از علت هایی بود که ارقام پیشنهادی خود (برای شمار سانتریفیوژها) از 1500 تا 2000 به 4000 افزایش دادند؛ زیرا آنها حس می کنند اگر ذخایر اورانیوم کم غنی شده را به میزان چشمگیری کاهش دهند، آنگاه زمان دستیابی به گریز هسته ای برای ایرانی ها در حد یکسال باقی خواهد ماند و آنها می توانند تعداد بیشتری سانتریفیوژ نیز داشته باشند.

گروه تحقیقاتی من در مؤسسه علوم و امنیت بین الملل و همچنین دولت آمریکا در این باره توافق دارند که نمی توان اجازه افزایش تعداد سانتریفیوژها را به هشت یا ده هزار دستگاه داد، زیرا سانتریفیوژها همواره اورانیوم با خلوص سه و نیم درصد تولید می کنند. بنابراین، زمانیکه شمار سانتریفیوژها به هشت یا ده هزار دستگاه IR-1 افزایش یابد، محدودیت ها برای میزان اورانیوم کم غنی شده تا اندازه ای بی معنا خواهد شد. در این شرایط، ایرانی ها هر ماه به اندازه ای اورانیوم با خلوص سه و نیم درصد تولید می کنند که با اندوختن آن می توان به مراتب سریع تر به مرحله گریز هسته ای رسید.

البته در اینجا باید خاطرنشان کنم بحث هایی مطرح شده است که چرا تا این اندازه روی برنامه های هسته ای اعلام شده ایران تمرکز شده است؟ همان طور که وندی شرمن نیز اشاره کرد ما می خواهیم ایرانی ها را در همه زمینه ها محدود کنیم؛ تردیدی نیست که ما درباره امکان دستیابی ایرانی ها به آستانه گریز هسته ای با استفاده از یک برنامه سری نگران هستیم، اما معتقدیم در اینجا نیز نوعی رابطه متقابل بین مؤلفه ها وجود دارد؛ فرضاً اگر ایرانی ها، شمار زیادی سانتریفیوژ، در حد ده هزار دستگاه یا بیشتر در اختیار داشته باشند، آنگاه مجموعه نسبتاً قدرتمندی برای تولید سانتریفیوژ وجود خواهد داشت که نظارت بر آن بسیار دشوار خواهد بود. حتی با وجود تدابیر و اقدامات مکمل که قرار است در توافق نهایی برای آژانس بین المللی انرژی اتمی در نظر گرفته شود، باز هم نظارت کار دشواری خواهد بود. بنابراین، تشخیص اینکه سانتریفیوژها به شکل سری تولید و سپس به یک تأسیسات غنی سازی سری منتقل نمی شود، دشوار خواهد بود. بنابراین در اینجا باید به دنبال نوعی توازن در محدودیتها باشیم و داشتن فرصت کافی برای واکنش، مهم ترین مؤلفه است. آنگاه زمان واکنش را باید از طریق مفهوم آستانه گریز، شرح و بسط داد تا محدودیت ها برای برنامه هسته ای اعلام شده در ایران مشخص شود. در هر شرایطی، کاهش ذخایر اورانیوم کم غنی شده، نتایجی بهتری را عاید شما خواهد کرد.

منبع: ایران هسته ای