کد خبر 369042
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۴

دوره قاجار شاهد تغییرات و تحولات بنیادی و زمینه های گوناگون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بودیم.

گروه تاریخ مشرق- قرن 13 نیمه قرن چهاردهم هجری قمری مصادف با سال 1161 خورشیدی آغا محمدخان که از افراد ایل قاجار بود با از میان برداشتن حکومت و جانشینان کریم خان زند به حکومت رسید. نسب ایل قاجار ظاهرا ترک بود ،آنها از دوره صفویه در تاریخ ایران نقش بازی کردندو نسب خود را به مغولان (قاجارنویان از سرداران چنگیز)می رساندند. آغامحمدخان که مردی تند خو و خشن بود با لشکرکشی های متعدد توانست ایران را یکپارچه کند ، لشکرکشی مهم وی به شیراز و کرمان بود .وی در کرمان با قتل عام مردم این شهر بخاطر طرفداری از لطفلی خان زند آنها را خاک وخون کشید .بعد وی دوره فتحعلی شاه است که این دوره هم با جنگ با روس ادامه می یابد و بستن عهدنامه های مختلف با روسیه وانگلیس واز دست دادن بخشی از اراضی ایران زمین.

دوره قاجار شاهد تغییرات و تحولات بنیادی و زمینه های گوناگون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بودیم. اتفاقاتی که در اواخر حکومت 151 ساله قاجار (مخصوصا دوره ناصری) روی داد روند حکومت را که تا پیش از آن براساس تفکر فردی ،استبداد و سلطه شاه برکشور بود،به یک روند قانونی تبدیل کرد که باعث بیداری اذهان مردم شد .این روند چندان طولی نکشید و دوباره استبداد حاکم شد.

وضعیت ایران قبل از مشروطه

ایران قبل از مشروطیت پس از کشته شدن نادرشاه افشاربا پیروزی های نظامی برتر خود توانست ایران را از خطر تجزیه شدن نجات دهد، بعد از مرگ وی ایران هنوز جزو یکی از کشورهای برتر آسیایی به شمار می آمد ، کریم خان و جانشینان وی نتوانستند به ایران قسمتی را اضافه کنند، البته چیزی را هم نکاستند. در زمان قاجار ایران بسیار ناتوان شد و از شکوه و قدرت دورۀ نادری دیگر خبری نبود؛ در حالی که در همان زمان کشورهای دیگر جهان شروع به پیشرفت کردند، ایران به همان حال پیشین بود. از سال( 1157 خ) ، (1193 ه . ق) که کریم خان در گذشت تا سال ( 1212 خ ) ، ( 1249 ه .ق ) که فتحعلی شاه از دنیا رفت در اروپا تحولات بسیار به وجود آمد مثل جنگ های پیاپی، شورش در فرانسه ، آمدن سلاح های نوین همه اینها باعث شد که دولت های بزرگ نیرومندی پدید آید. این عقب ماندگی ها باعث شد که دولت های نیرومند و بزرگ، یکی در شمال ایران و دیگری در جنوب پدیدار گردد،ایران ناتوان و نا آگاه در میان آنان باقی ماند . شکست های پیاپی فتحعلی شاه در برابر روس ،بستن عهدنامه های مختلف با روس ،انگلیس و شکست های مداوم محمد شاه و ناصر الدین شاه ( با دادن امتیاز توتون تنباکو،رویتر،لاتاری و...)در مقابل انگلیس به ایران زیانهای بسیاری رسانید و از اقتدار گذشته ایران کاسته شد ولی باز هم پادشاهان قجری و توده ایرانیان بیدار نکرد. سران حکومت خود توان کاری را نداشتند و به دیگران هم اجازه حرکتی ندادند.در زمان محمد شاه ، میرزا ابوالقاسم قائم مقام وزیر کاردان که با شایستگی کارها را پیش می برد و کسی قدر زحمات او را نمی دانست در آخر هم به دست محمدشاه کشته شد و به جای او حاجی میرزا آقاسی را که کاردانی او را نداشت قرار دادند . در زمان ناصر الدین شاه هم شاهد حضور بزرگمردی مثل امیر کبیر هستیم که وی به پیراستن و آراستن ایران مشغول بود، وی هم در سیاست ، در کشورداری به خوبی عمل کرد. (کسروی، احمد، 1385، ، ص 15،16 ) وی اصلاحاتی درامور مالی ، به وجود آوردن ارتش منظم ، توسعۀ فرهنگ، تاسیس مدرسه دارالفنون ، انتشار روزنامه وقایع التفاقیه ، که هر کدام از این اصلاحات روند بسیار خوبی را در ایران به وجود می آورد. ( شمیم ، علی اصغر ، 1388 خ ، ص 167-164 ) اما امیر کبیر هم با دسیسه های اطرافیان شاه به قتل رسید و جای او میرزا آقا خان نوری را قرار دادند. ( کسروی ، احمد ، 1385 ، ص 16)

قبل از قاجار در دوره صفویه به دلیل دشمنی ایران واروپا با امپراتور عثمانی ، نوعی نزدیکی و ارتباط میان ایران و کشورهای اروپایی برقرارشد که این اتفاق در زمان سلطنت عباس دوم که دلبسته به نقاشی شده بود در سال 1052خورشیدی چند تن برای یادگیری هنر به روم فرستاد شدند.(حاضری ،مهدی ، 1373،ص 28-29) در دوره آغا محمد خان شاهد ظهور مطبوعات ، وحدت ملی در ایران هستیم. (جلالی، نادره،1390،ص 15-16) در دوره قاجار پس از جنگ های ایران و روسیه ،سیاستمدارن ایرانی بهتر متوجه عقب ماندگی ایران از کشورهای اروپایی شدند و افرادی را برای فراگیری علوم وفنون به فرنگستان فرستادند.این اتفاق در سال 1190خورشیدی عباس میرزا پسر فتحعلی شاه به توصیه قائم مقام دو تن را برای آموختن نقاشی،پزشکی به انگلستان فرستاد.(حاضری ،علی محمد، 1383،ص 28-30) در دورۀ محمد شاه قاجار ( 1250 ه . ق ) اعزام دانشجو به انگلستان و ورود ماشین چاپ به ایران را شاهد بودیم ، سپس نخستین روزنامه فارسی زبان " کاغذ اخبار " را منتشر کردند و این گونه حیات روزنامه نگاری بر بیداری مردم تاثیر گذاشت . ( جلالی ، نادره ، 1390 ، ص 15،16 )

آغاز بیداری ایرانیان را می توان با کشته شدن ناصر الدین شاه به دست میرزا رضا کرمانی دانست که در آزاد کردن ملت ایران از قید بندگی اهمیت بسزایی داشت .

دوره ناصری از چند جهت دارای اهمیت بود که به طور خلاصه در این مقاله می آوریم:

1-در زمانی که این پادشاه مستبد و خود خواه بر سر کار بود نور آزادی قسمتی از عالم را روشن کرد و ملل در حال ترقی و پیشرفت بی نظیری بودند.مثلا یکی از مواردی که دید مردم ایران را باز کرد و پیشرفت درجهان را بازگو میکرد ، انقلاب کبیر فرانسه بود. انقلاب کبیر فرانسه را باید از مهمترین حوادث سیاسی و اجتماعی جهان دانست که در بیداری ملل از خواب غفلت و ویران کردن کاخ بیدادگران و نجات اقوام از بندگی ، استبداد و بدست آوردن آزادی و حقوق حقه بشریت بالا ترین مقام تاریخ دنیا را داراست . پایه این انقلاب کبیر انسانیت است . ( ملک زاده ، مهدی ، 1383 ، ص 116-100 )

یکی دیگر از عوامل خارجی در که در آن برهه از زمان بوجود آمد بعدا در انقلاب مشروطه تاثیر گذار بود ،تحولات در کشور آسیایی ( ژاپن ) بود و دیگری در قرن شانزدهم آغاز انقلاب صنعتی در اروپا بود و کشورهای اروپا پس از رنسانس در قرن 17، 18، 19 به پیشرفت های بسیار نائل شدند ، وجود چهره هایی از ایرانیان در این کشورها آنها را به فکر انداخت که آنها هم در ایران به دنبال پیشرفت باشند.

آغاز این جریان به دوران فتحعلی شاه باز می گردد ، که جمعی در خارج از کشور بودند و مسافرتهای که به خارج داشتند و روزنامه هایی که به فارسی در کشورهای دیگر منتشر می شد و یا افرادی که با تحصیلات جدید آشنایی پیدا کرده بودند ، در ایجاد فکر جدید و تحول در ایران موثر بودند. ( عباسی فردوئی ، غلامعلی ، 1391،ص51-52)

2- ناصر الدین شاه مردی با اراده و عزم بود و می توانست با اندک کوشش ملت خود را به شاهراه ترقی برساند .

3- سلطنت وی ( 50) سال دوام داشت که این طول استحکام می توانست یکی از بزرگترین عوامل پیشرفت کار باشد و قدم هایی برای بهبود وضع مملکت. (ملک زاده،مهدی، 1383،ص116)

4 – این پادشاه مستبد را می توان بزرگترین عامل بدبختی و عقب ماندگی ملت ایران از کاروان تمدن جهان دانست. زیرا وی در دورۀ ( 50 ) ساله حکومت خود دیواری از استبداد و بیدادگری را دور مملکت کشید و اجازه ترقی را از ایران و مردمانش گرفت .(همان )

ملک المتکلمین هم در یکی از خطابه های معروفش که در چهاردهم شوال ( 1325 ه . ق ) در مدرسۀ صدر تهران ایراد کرد دربارۀ وضعیت ایران قبل از مشروطیت چنین می گوید :

" بزرگترین بدبختی و بالا ترین مایه نا امیدی ما این است، مردمانی که تمام فشار دستگاه بیدادگری و استبداد جسم و جان، عقل و خرد، روح و ایمان آنها را در اختیار خود در آورده و به خدمتگذاری خود وادار کرده و حتی آنها را از حقوق اولیۀ بشر محروم نمود و از جمیع مزایای زندگان بی نصیب ساخته و به جای آن که با ما که برای به دست آوردن حقوق حقه آنها کوشش می کنیم یاری کنند و خود را از زیر بار ظلم و بیدادگران رهایی بخشند ، آلت دست همان طبقه ظالمه شد و به تقلید مستبدین جبار و ظالمین ستمکار به رستگار کنندگان خود می تازند و مشوقان و هدایت کنندگان خود را بدخواه می دانند" .

سید جمال الدین هم در یکی از سخنرانیهایش که در مسجد شاه تهران ایراد نمود چنین می گوید :

" ای مردم تا زمانی که شما این مستبدین بی رحم را آقا و سرور خود می دانید محال است روی خوشبختی و سعادت را ببینید و به مدارج عالیه تمدن نایل شوید ." ( ملک زاده ، مهدی ، 1383 ، ص 78 )

دوره قبل از مشروطه شاه به عنوان ظل الله و مردم هم به عنوان بنده او بودند . در دوره استبدادمسافرت به کشورهایی که دارای حکومت ملی بودند مخصوصا جمهوری ممنوع بود ، دولت اجازه نمی داد که مردم ایران با دنیای خارج ارتباط برقرار کنند و بویی از تمدن و آزادی به مشامشان برسد، به علاوه دوری راه و ندانستن زبان فقدان وسایل لازمه برای مسافرت، ایرانیان را از دنیای مشرقی جدا کرده، اگر هم ایرانی وارد کشورهای مشرقی می گشت چنان شیفته شرایط و مجذوب ترقیات مادی ، معنوی آن ملل می شد؛ که وقتی باز می گشت داستانهای شگفت آوری برای شنوندگان بازگو می کرد که غیر قابل قبول به نظر می رسید . ( ملک زاده ، مهدی ، 1383 ، ص 82 )

در این دوره مدرسه به دو گونه بود؛ یکی از آن مدرسه ها برای کسانی بود که می خواستند ملا شوند و دیگری مکتب های بود ، که بچه ها در آن خواندن و نوشتن را یاد می گرفتند، مدرسه ها در ایران فراوان بود، که طلبه ها در آنها صرف و نحو عربی ، منطق و اصول فقه، حکمت را درس می دادند. هنگامی که در ایران جنبش مشروطه آغاز شد این مدارس رواج و رونق بسیاری به خود گرفت. ( کسروی ، احمد، 1385 ، ص26، 27)

دوران پادشاهی ناصر الدین شاه امتیازهایی به بیگانگان داده شد. یکی از امتیازات در زمان سپهسالار امتیاز کشیدن راه آهن از بوشهر تا گیلان به انگلیس بود که پس از 10 سال پس گرفته شد. امتیاز شاخص در این دوره امتیاز توتون و تنباکو بود که مردم در ابتدا زیان آن را نمی دانستند، تا زمانی که مردم در کارها ی دولتی نقش نداشتند از زیانهای این امتیاز بی خبر بودند. زیرا فروش توتون و تنباکو کشور ، چه در درون و چه در بیرون به یک فرد انگلیسی سود بسیاری را از کشور خارج می کرد .چون مردم ایران حساب این زیان را نمی دانستند ، فقط از این جهت که بیگانگان پا به درون کشور گذاشته بیمناک بودند . بازرگانان با میانجیگری امین الدوله نامه ای نوشتند و تقاضایی داد خواهی کردند با اعتراضات مردم و فتواهایی که علما از جمله میرزا شیرازی دادند این امتیاز لغو گردید. این هم یکی از تکان ها مردم ایران برای انقلاب مشروطیت بود. ( کسروی ، احمد ، 1385 ، ص 25 - 23 )

جرقه‌های نهضت مشروطیت:

در شکل گیری و پیروزی نهضت مشروطه همان طور که در ادامه هم خواهیم گفت ، عوامل داخلی و خارجی بسیاری نقش داشت؛از لحاظ داخلی ریشه نهضت مشروطه در رفتار ظالمانه پادشاهان قجری و تعدی ، تجاوز شاهزادگان و وابستگان حکومت و از لحاظ خارجی مداخله بی حد و حصر دولت های روس و انگلیس در امور ایران تاثیر گذاشت که در نهایت باعث مخالفت مردم بر آنها شد. حال به بررسی چند نمونه از جرقه هایی که باعث به وجود آمدن نهضت مشروطیت شد می پردازیم .

الف: قتل گریبایدوف

حادثه گریبایدوف قبل از جنبش مشروطه یکی از نقطه های روشن حرکت استقلال طلبانه و ضد ظلم است . پس از عقد معاهده ترکمانچای ، دربار روسیه یکی از نویسندگان نامی خود مرسوم به گریبایدوف را برای اجرای مقررات عهد نامه ترکمانچای و حل اختلاف فردی به تهران فرستاد.(شمیم،علی اصغر،1388،ص103) وی در تمام جریان جنگ وصلح بین ایران و روسیه شرکت داشت و به عنوان وزیر مختار به تهران آمدتا در عین حال اسناد مصوبه به عهدنامه ترکمان چای را مبادله کند.وی که مردی دانشمند بود در عرض راه تهران حرکات خشونت آمیز و ناپسندی انجام داد،قصد داشت خود را سفیر دولت فاتحه در سرزمین مغلوب معرفی کند و به تحقیر ،توهین ایرانیان بپردازد( حقیقت،عبدارفیع، 1381، ص274) گریبایدوف به آداب و رسوم خود پایبند بود ولی در مقابل بد رفتاری و عربده جویی قزاقان روسی در مقابل اعتراضات مردم خونسردی کامل نشان می داد .(شمیم ،علی اصغر، 1388،ص 105_103) گریبایدوف مردی بنام یعقوب ارمنی را که خزانه دار و مباشر حرم فتحعلی شاه بود و مبلغ چهل هزار تومان جواهر دزدیده و به سفارت روس پناهنده شده بودرا مورد حمایت خود قرار داد، و از تحویل وی به دولت ایران امتنا کرد. سپس از دولت ایران درخواست کرد کلیه زنان گرجی و ارمنی مقیم تهران را به سفارت روسیه تسلیم کند تا معلوم شود کدوم مایل هستند به کشور خود مراجعت کنند.ولی این زنان که مدت طولانی در ایران اقامت داشتند وهمسر ایرانی اختیار کرده بودند وفرزند داشتند از رفتن به سفارت خوداری کردند،گریبایدوف هم به نوکرانش دستور داد به زور وارد خانه دو زن گرجی که در ایران به سر می بردند و مقیم ایران بودند ریخته و آنها را به زور به سفارت ببردند.(حقیقت، عبدالرفیع، 1381، ص 275-274)و این عمل باعث خشم مردم وروحانیت شد و بعد از مدتی روحانیون درباره وی فتوا دادند و در پایتخت غوغا بر پا شد و قیام و قتل وی به کمک شخص روحانی به نام میرزا مسیح مجتهد ، رخ داد . ( شمیم ، علی اصغر ، 1388 ، ص105 – 103 )

چون از نظر روحانیت نخستین سفیر امپراتوری غالب و پیروز " روسیه " باید درسی بیاموزد که برای دیگران نیز الگو گردد . ( عباسی فردوئی ، غلامعلی ، 1391 ، 75 - 69 )

در پی همین فتوا در نتیجه گریبایدوف و حدود 35 نفر از همراهان او و اتباع روسیه و عده ای از نگهبانان ایرانی سفارت به قتل رسیدند . ( شمیم ، علی اصغر ، 1388 ، ص106 )

ب: حادثه نوز بلژیکی

نوز یکی از اهالی بلزیک بود که در دوره مظفرالدین شاه به وزارت کل گمرکات ایران رسید .( کسروی ،احمد ،1382،ص 351) وی مبلغی برای گمرک معین کرده بود که از تجار و بازرگانان ایرانی چند برابر اخذ می کرد؛که قبولاندن این تعرفه گمرکی به ایران موقیعت دیپلماسی قابل ملاحظه ای برای روسیه تزاری به همراه داشت .(شمیم،علی اصغر،1388ريا،ص 324) کلید حرکت نهضت مشروطه از اهانت به روحانیون شروع شد ؛ به این شرح که : وقتی عکسی از مسیو نوز بلژیکی که مسئول امور مالی ایران و وضع کننده تعرفه های گمرکی علیه بازرگانان بود، در لباس روحانیت در مجلس رقص در حال کشیدن قلیان انتشار یافت موجب نارضایتی مردم شده و خشم عمومی را بر انگیخت و مردم خواستار عزل وی شدند . ( مدنی ، سید جمال ، ص 93 )

پ: احداث بانک استقراضی روس در قبرستان مسلمانان

حادثه دیگری که در تحریک احساسات مردم موثر واقع شد ، احداث بانک استقراضی روس در یک زمین وقفی و در قبرستان مسلمانان بود که در اثنای ساخت بانک استخوانهای تازه مردگان کشف شد و روسها با بی اعتنایی اجساد و استخوانها را در چاهی ریختند ؛ این اهانت باعث شد که مردم به ساختمان در حال احداث بانک روس حمله کنند و آن را ویران نمایند . ( بدی دیزجی ، علی ، 1377 ، ص 272 )

ت: تنبیه تاجران

عامل دیگر تنبیه تاجران توسط علا الدوله حاکم تهران بود . در دوران قاجاریه بیشتر قند مصرفی ایران از روسیه تامین می شد ، روسیه نیز در این دوران تاریخی در حال جنگ با ژاپن (1905 – 1904 ) بود به همین دلیل واردات قند از کشور کم یا قطع شد و قند در ایران ، به ویژه در تهران گران شده بود علا الدوله حاکم تهران که مردی مستبد ، قلدر و ستمگر بود ، تصمیم گرفت چند نفر از تاجران معروف قند را به دارالحکومه دعوت کرده علت گران شدن قند را از آنها سوال کند ، اما هدف اصلی او این بود که تجار را که در جریان " نوز بلژیکی " سرکشی کرده بودند ، گوشمالی دهد تا برای دیگران درس عبرت شود . ( ناظم الاسلام کرمانی،محمد،1357 ، ص 331 )

وی از میان تاجران دعوت شده ، چهار نفر را که تاجر قند بودند ، انتخاب کرد و دستور داد به فلک بسته ، شلاق بزنند . بی احترامی و کتک زدن تجار خوش نام بازار ، بویژه " حاج سید هاشم قندی " که به دیانت و صداقت مشهور بود باعث اعتراض شدید مردم و تعطیلی بازار و تجمع در مسجد شاه تهران ( مسجد امام خمینی) شد . ( همان ، ص 332 )

مردم خواستار جلوگیری از ظلم به مردم و تشکیل عدالتخانه شدند این اجتماع با تحریک امام جمعه تهران یعنی حاج میرزا ابوالقاسم داماد مظفر الدین شاه بود ، افرادی مخفیانه در مسجد آماده شدند و با اهانت به مردم و علما ،تجمع پراکنده شد و به دنبال این هجرت صغری آغاز شد و در حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کردند؛ متحصنین از سوی مظفر الدین شاه به تهران بازگشتند اما عین الدوله از اجرای کامل خواسته های آنها سر باز زد . پس از درگیری وکشته شدن یکی از طلبه ها مردم دوباره در مسجد جمع شدند که به محاصره نیروهای حکومت در آمدند و پس از چندی با درخواست آنان مبنی بر خروج از تهران موافقت شد. بدین ترتیب هجرت کبری وتحصن در حرم حضرت معصومه آغاز گشت. ( تاریخ سیاسی معاصر ایران ، 1385 ، ص 77 )

جنبش تنباکو :

بدون تردید انقلابی که در نتیجه واگذاری انحصار دخانیات ایران به یک شرکت انگلیسی روی داد، یکی از بزرگترین حوادث دورۀ سلطنت 50 ساله ناصر الدین شاه بود این نهضت عمومی که صرفا جنبه مذهبی داشت در تحولاتی که سپس در ایران روی داد و به انقلاب مشروطیت منتهی شد تاثیر بسزایی داشت . بسیاری از مورخین این عقیده را دارند که انحصار دخانیات طلیعه انقلاب مشروطیت و بزرگترین عامل پیدایش آن بود.

1_ مردم تا آن زمان تحت سلطه کامل دولت بودند به واسطه کامیابی که در نهضت تنباکو بدست آوردند جرات وجسارت یافتند و فهمیدند می توانند مقابل شاه و دولت از خود پایداری نشان دهند

2- این نهضت عمومی چون بنابر احکام روحانی در سراسر ایران برپا شد و کامیابی تمام پذیرفت باعث اقتدار این گروه شد؛ شاه و درباریان شکست سختی خوردند و پیش از بیش مرعوب نفوذ روحانیت شدند. ( ملک زاده ، مهدی ، 1383 ، ص 95 )

حکم تحریم توتون و تنباکو از طرف مرحوم حاج میرزا حسن شیرازی از سامرا و در تهران توسط محمد حسن آشتیانی صادر شد مردم با کمک روحانیت جلو حکومت ایستادند و خواستار لغو این امتیاز شدند. ( عباسی فردوئی ، غلامعلی ، 1391 ، ص 97 )

نقش روحانیت در مشروطه

نقش روحانیت شیعه در مسائل سیاسی و اجتماعی معاصر ایران کاملا مشهود است.انقلاب مشروطه نیز یکی ازمقاطع حساس درتاریخ محاصر ایران به شمار می آید ، بدون شک نحوه صف بندی نیرو های اجتماعی به ویژه نقش روحا نیت در این نهضت اهمیت زیادی دارد.

روحا نیت از دیر باز به لحا ظ پیوند عمیق باجامعه ایران ودین از اقتدار و نفوذ بسیاری برخوردار بوده است.دوره صفویه با گسترش مذهب شیعه ،روحانیت به عنوان عالیترین نهاد مردمی وتنها نهاد غیردولت مطرح شد, حتی شاه هم که اصلی ترین فرد درحکومت بود شرعا حق تخطی از فتوای مراجع را نداشت. در دوره قاجارهم با فتوایی که آیت الله شیرازی مبنی بر تحریم تنباکو و یا حمایت روحانیون داد نشان از نقش این قشر در جامعه دارد که این فتوا را یکی از دلایل شروع بیداری مردم می توان معرفی کرد.(صحیفه نور،ج7،ص204)

در دوران قاجار ظلم ،ستم ، تجاوز وتعدی ،فساد وناامنی در سراسر کشور در بر گرفته بود،عاملی که باعث شد که مردم متوجه این متغیر های منفی شدند و نهضت مشروطه به وجود آید رهبران دینی بودند.از وقتی دین اسلام وارد ایران شد سرزمینی که فاقد اصول انسانی ،باعث شد که مدینه فاضله را بنیان کند. از این رو با توجه به سیاه بختی که مردم ایران را فرا گرفته بود ،خردورزان ایران تنها راه نجات مملکت را برگشت به فرهنگ اصیل اسلامی و دعوت کردن مردم به اسلام می دانستند.(عباسی فردوئی، غلامعلی،1391،ص 67)

علما ،وعاظ با توده مردم وکسبه ،بازاریان پیوند نزدیکی داشتند .آنها باعنوان سخنگوی مردم در برابر حکومت شناخته می شدند. به نحوی که اصطلاح ((علمای ملت)) در مقابل ((اولیای دولت))به کارمی رفت، بطورکلی مجتهدین ،ازیک سو به خاطر عقاید آزادیخواهانه خود و از سوی دیگر به دلیل تلاش برای یافتن راهی به منظور تقویت پایگاه مردمی ،در صد حمایت از نهضت برآمدند ونقش غیر قابل انکاری را در پیروزی مشروطه بازی کردند.

نفوذ عمیق این مراجع در قلوب مردم ایران همانطور که گفتیم غیر قابل انکار است ،به عبارت دیگر در جوامعی که احزاب سیاسی وجود نداشت روحانیون با نفوذ و اقتدار سنتی خود عملا تنها جریانی بودند که می توانستند نقش اپوزیسیون حکومت را به خود اختصاص می دهند.بدین ترتیب مجتهدین طرفدار اصلاحات، طلایه دار جنبش عمومی گشتند.(حائری، عبدالهادی ،1360،ص202)

امام خمینی درباره نقش روحانیون در مشروطه می گویند: (در جنبش مشروطیت همین علما در راس بودند، اصل مشروطیت اساسش از نجف به دست علما در ایران به دست علما شروع شد و پیش رفت .این قدر که آنها می خواستند که مشروطه محقق پیدا کند ،قانون اساسی در کار باشد شد.(صحیفه نور ،ج 15،ص202)

(...علمای اسلام ،در صد مشروطیت در مقابل استبداد سپاه ایستادند و برای ملت آزادی گرفتند...)(صحیفه نور ،ج1،ص68)

نقش روحانیت در این برهه از زمان مشهود بوده که حتی فردی همچون کسروی که مخالفان سرسخت دخالت روحانیون در سیاست به شمار می آمد نقش عالمان در پیروزی مشروطه نایده نگرفته است (این نکته را نباید فراموش کرد که ؛مشروطه را در ایران علما پدیدآوردند،در بسیاری از شهرها علما پیشقدم گردیدند بنیاد مشروطه علما گذارند.(کسروی،احمد، 1385،ص106)

مراجع سه گانه در نجف, با تلگرافها و اعلامیه های هشدار دهنده و بیدارگرانه, مردم را نسبت به بدیها, تباهیهای نظام استبدادی آشنا ساختند و با این شیوه, نهضت را تا پیروزی رهبری کردند. پس از پیروزی, در دوران تدوین قانون و تأسیس مجلس شورا نیز, ارتباط تنگاتنگ خود را با مردم و نمایندگان آنان حفظ کردند.(کرمانی ،ناظم الاسلام،1357،ص196)

در زمانی که احساس کردندمشروطیت از آرمانهای آغازینش جدا می شود و دستهای پیدا و پنهان, این حرکت مقدس را به سمت و سوی دیگری می کشانند, ناخرسندی خود را به روشنی اعلام کردند،(حائری ،عبدالهادی،1360،ص55،56) و به هنگام برگشت دوباره استبداد و دوران (استبداد صغیر) نیز قاطعانه در برابر مستبدان ایستادند و مردم را نیز به ایستادگی در برابر ترفندهای محمدعلی شاه و ایادی وی فراخواندند.(ملک زاده ،مهدی،1383،ص69) آن گاه که جان, مال و حیثیّت مشروطه خواهان و مردم آزاده و مسلمان را در خطر دیدند, فتوا به خلع شاه صادر کردند و بار دیگر, قدرت و نفوذ دین و روحانیت را به نمایش گذاشتند.(همان،ج1،ص 353)

چهارنفر از علمای بزرگ که در این انقلاب نقش فعالی داشتند ،سید محمد طباطبایی ،سید عبدالله بهبهانی و دیگرشیخ فضل الله نوری . سید محمد طباطبایی از روحانی های برجسته نهضت که در حوزه (فکر وعمل) پیش رفت ،یعنی هم تدین ایدئولوژی و هم در بسیج مردم نقش ایفا کرد. وی در فعالیتهای خود برضد حکومت عین الدوله با قاطیعت فراوانی (عدالتخانه) و ( مجلس) یا انجمن را که در خدمت مردم باشد،درخواست کرد،در جایی دیگر از تاسیس این مراکز برای حذف استبداد بیان کرد.(ناظم الاسلام کرمانی،محمد،1357،ص 318) یکی دیگر از روحانیون برتر مشروطیت آیت الله بهبهانی بود که حائری متذکر شده که وی در ابتدا طالب حکومت مشروطه نبود است بلکه پس از ملاقات با طباطبایی ،عوامل آزادخواهی در ملل غربی که غالب مشروطه بود آشنا شد وتا آخرین مراحل نهضت مشروطیت از پای ننشست.(اکبرزاده،فریدون،1380، ص48)سید در جریان مشروطیت بارها سینه خود راآماج تیر قرار دادو در پیروزی مشروطه خواهان نقش اساسی ایفا کرد. وی زمانی که از تبعید عتبات بازگشت برخلاف میل سکولارهای افراطی دست از فعالیت سیاسی برنداشت و به هشدار آنها توجهی نکرد،در مقابل زیادخواهی افراطیون که به سرکردگی تقی زاده ایستاد.استقبال از ایشان پس از بازگشت از تبعید هم بسیار چشم گیر بودهمین امر هم موجب نارضایتی سکولارها که اینها قبل از تبعید از سید بودند شد.(م.حقانی،نجفی،1388،ص288-286) شیخ نوری هم از علمای بزرگ در جنبش تنباکو بود، وی در ابتدا جنبش مشروطه هواداری کرد در مهاجرت علما قم شرکت داشت ،خود بخش از هزینه ها را پرداخت کرد. اما با آشکار شدن ماهیت و مبنای تفکر غربی در مشروطه و حمایت بیگانگان از مشروطه قید نهضت رازد. وی خواستار تطبیق قوانین مشروطه با اسلام شد. (ترکمان،محمد، ،ص 191-244) از نکاتی که باعث خشم شیخ نوری شد حمایت انگلیس از مشروطه و وابستگی آشکار برخی مشروطه خواهان به بیگانگان بود. وی می گفت : (اگر بنای مشروطه بر حفظ اسلام بود،چرا یک عضو از روس پول می گرفت و دیگری از انگلیس ،یا می گفت: اسلام دنیا را به عدل گرفت آیا چه افتاده که امروزه باید دستور عدل ما از پاریس برسد و نسخه شورای ما از انگلیس بیاید.(همان،ص150) از دیگر روحانیون آیت الله نائینی را می توان به آن اشاره کرد .وی در سال 1303ه.ق برای ادامه فراگیری دانش ،به عراق رفت و پس از توقفی کوتاه در نجف ،را سامرا را درپیش گرفت.با آغاز جنبش مشروطیت ،به رهبری آخوندخراسانی و دیگر مراجع تقلید ،نائینی به عنوان مشاور و بازوی سیاسی آخوند خراسانی مطرح شد(کرمانی،ناظم الاسلام،1357،ص57)اکثر کارهای مبارزاتی و اجتماعی مرحوم آخوند ،با مشورت نائینی انجام گرفت و بسیاری از نامه ها و مراسلات مرحوم ،با مشورت و کمک ایشان تهیه می شد.(مجله حوزه ،شماره 30،مصاحبه آقای حسینی همدانی) نائینی همراه با فراگیری علوم و معارف دینی ،به سرنوشت مسلمانان و علل انحطاط گرفتاری آنان می اندیشید و دنبال راه چاره بود. از این رو در دوران شکل گیری مشروطیت ،از هیچ کوششی دریغ نکرد و توان علمی و نگارش خویش را در اختیار نهضت گذراند.(حائری ، عبدالهادی، 1360 ،ص 157) ولی وی بعد از مدتی انگیزه خود را از دست داد و دلیل دلسردی نائینی از مشروطیت این بود که، آنچه مقصود او دیگر رهبران مذهبی بود، پیاده نشد وآنچه هست برخلاف آن است که مشروطه خواهان مذهبی و روحانیون مبارز و مجاهد می خواستند ( بخشایشی ،عبدالرحیم ،ص 47) نقش بنیادی که علما در نهضت مشروطه مسئله ای نیست که ما اصرار داشته باشیم ؛بلکه آنان که در کوران حوادث و اوضاع سیاسی آن زمان می زیستند و از نزدیک نهضت را دیده اند نیز به این حقیت اعتراف کرده و از حضور علما به عنوان عامل درجه یک و سرنوشت ساز در مشروطه یاد کردهاند.(افشار ،ایرج، 1380، ص 270-321)

استعمارگران و نوکران آنها, با ذهنیّتی که از جنبش تنباکو داشتند و قدرت و نفوذ روحانیت را آزموده بودند, دست به کار شدند و با اختلاف افکنی, و ایجاد چند دستگی در بین رهبران مشروطه, در صدد انتقام برآمدند. آشکارا از علما بدگویی می کردند و در راه کم رنگ کردن نفوذ آنان, تلاش می ورزید.(دکترصاحب زمانی، ،ص 145) روشنفکران خودباخته نیز, همصدا و همسو با استعمارگران, دست به شایعه پراکنی و پخش حرفهای بی اساس زدند. مردم را نسبت به عالمان بدگمان ساختند. مشروطه, حریّت, و مساوات را به سود خود تفسیر کردند و اسباب آزردگی علما را فراهم آوردند(غروی نائینی،محمد حسین،1378،ص 11)

(با آن که برای درهم شکستن مقاومت استبداد, علما و توده مسلمان پیش قدم بودند.(شریف کاشانی ، محمد مهدی،1382،ص 97)

مشروطیت:

انقلاب مشروطیت برزگترین واقعه تاریخیست که در تاریخ ایران روی داده و بالاترین تحول را در شئون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران بوجود آورده ، نهضت مشروطیت دفتر کهنه قدیم حکومت استبدادی که از اول خلقت تا آن زمان در ایران فرنفرمایی می کرد واژگون کرد،و یک حکومت ملی را که پایه اش روی فلسفه نوین و رشد فکر و عقل ،آزادی و عدالت برقرار کرد.

مشروطیت آزادی عقیده ،تساوی حقوق افراد و حکومت مردم بر مردم را در ایران استوار کرد،تقدیر ملک و ملت را به خود مردم سپرد و ملت را در وضع قوانین مناسب با اخلاق و صلاح جامعه خواستاربود. در مشروطیت این عقیده که پادشاه ضلل الله و برگزیده خداست و مردم از ابتدا با آن اعتقاد داشتند و ریشه تمام بدبختی های هزار ساله بشر بود خواست که ریشه کن شود که تا اندازه ای هم توانست این عمل را انجام دهد.اینکه پادشاه نماینده ملت است و منتخب جامعه ،اگر کردارش برخلاف مصالح مردم باشد باید مقام خود ساقط گردد.جان و مال ،ناموس ،حیثیت و شرافت مردم را که دستخوش هوای نفس زمامداران بود نجات بخشید پایه حکومت فضل و تقوی ،شایستگی و لیاقت شخصی را استوار کرد . قبل از مشروطیت تمام مقامات دولتی با توجه به شان خانوادگی آنها حتی بعضی از افراد بی لیاقت بخاطر جایگاه خود دارای بهترین شغل های دولتی می شودندبا اینکه افرادبی سواد بودند . مشروطیت امتیازاتی را از بین برد ، راه را برای نشان دادن استعداد و لیلقت طبیعی و نبوغ افراد ایرانی باز شد.علم برتر و دانش را به روی فرزندان ایرانی باز کرد ،با تصویب قانون تعلیمات اجباری و تاسیس مدارس و دانشگاه ، فرستادن عده زیادی از جوانان راه ترقی و سطح دانش بالا رفت و اینست که حقا باید انقلاب مشروطیت را بزرگترین واقعه تاریخی دانست.(ملک زاده، مهدی، 1383، ص21-22)حال در ادامه مقاله مختصر به چگونگی پیروزی مشروطیت می پردازیم.

چگونگی پیروزی انقلاب مشروطه:

اولین ندای آزادی خواهی و بیداری در محرم سال 1323 ه.ق از کرمان به وسیله روحانیون آن شهرستان آغاز شد ، ولی محمد علی میرزا ولیعهد حکمران کرمان را به تهران خواست و از وی خواست که با مردم کرمان مقابله کند. همین که خبر نهضت کرمان به تهران رسید ، انجمن های ملیون که چندی بود به ریاست دوتن از علمای شیعه ( سید عبدالله بهبهانی ،سید محمدطباطبایی )تشکیل شده بود ، تصمیم گرفتند از شاه عزل حاکم کرمان (ظفرالسلطنه) را بخواهند. عریضه ی را برای شاه نوشتند ،عین الدوله این عریضه را توقیف کرد وجلو کار انجمن را گرفت و آنها را مخفیانه دستگیر و زندانی نمود،آزادی طلبان گرد روحانیون جمع شدند. (شمیم،علی اصغر،1388،ص456)

ملک المتکلمین و سید جمال و واعظ اصفهانی بالای منبر در مساجد رفتند و درباره اعمال عین الدوله انتقاد کردند و مردم را با فساد اخلاقی و رویه درباریان آشنا ساختند ، بعد از این سخنرانی ها اقداماتی را عین الدوله برای کنترل اوضاع انجام داد باعث متفرق کردن مردم شد، علما و روحانیون به حضرت عبدالعظیم پناهنده شدند . امیر بهادر ،وزیر دربار از جانب عین الدوله خواست که با خدعه ونیرنگ و تهدید پناهندگان را از حرم به تهران باز گرداند علما ابتدا پذیرفتند، ولی بعد از باخبرشدن از نیات عین الدوله و امیر بهادر (از جمله فرزندان طباطبایی)از بازگشت پناهندگان جلوگیری کردند.

بنابرپیشنهاد عین الدوله به سید احمد طباطبایی برادر سید محمد از طرف پناهندگان برگزیده شد تا حضورا با صدراعظم و شاه گفتگو کند ،ولی وقتی وی از ماموریت خود به حرم عبدالعظیم بازگشت ،به او بدگمان شدند و به گفته های او اعتماد نکردند ، اتفاقا بعد هم معلوم شد که بین سید احمد و عین الدوله در نهان سازشی شده بود .(همان،466)

عین الدوله از مهربانی مظفرالدین شاه سوء استفاده کرد و اجازه نداد خود مشروطه خواهان باشاه دیدار کنند به همین جهت پناهندگان حضرت عبدالعظیم و مشروطه خواهان خواستار عزل عین الدوله شدند یقین داشتند که با کسب این پیروزی به موفقیت های دیگری نایل خواهند گردید.اما چون نیروی نهضت برای کسب موفقیت کافی نبود ،علمای پناهنده سفیر عثمانی را واسطه بین خود وشاه قراردادند. (همان ،ص476) آنها خواستاراجرای قوانین اسلام در سراسرکشورو عزل نوز بلژیکی (ریاست گمرک مالیه) وعزل علاوالدوله حاکم تهران و تاسیس عدالتخانه ،این عریضه با حضور عین الدوله قرائت شد.شاه که تا آن روز از خواسته علما و پناهندگان اطلاعی نداشت ،پس به مشیرالدوله ابلاغ کرد که با خواسته آنها موافقت می کند و به سفیر عثمانی اعلام کردند. عین الدوله با نیرنگ 4تن از روحانیون به خانه خود کشاند و آنان را نزد خود نگاه داشت و میانجیگری سفیر عثمانی به نتیجه نرسد.(همان، ص467)

مرحله دوم نهضت عین الدوله وقتی روحانیون و پناهندگان از عبدالعظیم بازگشتند به دیدن آنها رفت و اظهار فروتنی نمود حتی حاکم تهران را از حکومت برداشت ولی بعد از مدتی که ایستادگی ملیون ها و روحانیون دید دوباره شروع به آزار آنها کرد .بدین ترتیب برای ملیون ها راهی جزء ایستادگی مقابل عین الدوله وجود نداشت.(همان،ص 469) وقتی سختگیریهای عین الدوله افزوده ملیون ها به تصویب علما در مسجد شاه اجتماع کردند و عزل وی را خواستند. در همان اوقات عده ای از علما تهران به قم مهاجرت کردند؛عده ای زیادی از کسبه و اصناف ،آزادیخواهان تهران ،به سفارت انگلیس (نماینده یک دولت مشروطه آزادی طلب ) رفتند، سفارت خلاصه درخواست آنها را به وسیله گرانت دف کاردار سفارت انگلیس به اطلاع دولت دولت رساند ولی عین الدوله بدون اینکه شاه متوجه شود پاسخ ملیون ها داد.پاسخ باعث شد که تعداد پناهندگان بیشتر بشود کمیته هایی از بازرگانان درجه اول تهران تشکیل گردید، تا اینکه وسایل رفاهی برای افراد داخل سفارت تامین شود بدین ترتیب نیرومندترین گروه صنفی تهران یعنی صنف تجار نیز قدم به میدان مبارزه گذاشتند.(م.نجفی،م حقانی، 1388،ص 248-247)

داخل کادر هیات حاکم توطئه ای برای عزل محمدعلی میرزا ولیعهد بود و انتخاب شجاع السلطنه برادر او ،چیده شده بود عین الدوله هم از این قضیه پشتیبانی می کرد. محمدعلی میرزا در تبریز به زمزمه هم داستانی با آزادیخواهان را آغاز کرد وبه اصرار او علما و روحانیون تبریز در تلگرافخانه اجتماع و تلگرافهایی مبنی بر هواداری از علما و روحانیون مهاجر تهران مخابره کردند.(شمیم،علی اصغر،1388،ص 473)

مرحله نهایی نهضت مشروطه:

انتشار خبر وصول تلگراف های روحانیون تبریز به تهران ،در شهرستان ها موجب تهیج افکار عمومی و دلیری مردم گردید، روحانیون اصفهان و شیراز نیز تلگراف شد؛ تلگرافی در همین زمینه به علما و روحانیون شیعه مقیم نجف اشرف به تهران رسید.شکافی هم بین سربازان و نظامیان به وجود آمد و عده ای از آنها هواخواه مشروطه طلبان شده حتی عده ای از آنان که مقابل در ورودی سفارت انگلیس به پاسداری گماشته شده بودند،به پناهندگان سفارت پیوستند . اعضای انجمن های مخفی و ملیون نیز در تبلیغ اصول رژیم مشروطه تماس با مردم وآشنا ساختن آنها با مزایای حکومت قانونی و مضرات ،مفاسد رژیم استبدادی می کوشیدند در مجموع عوامل فوق الذکر موجب قوت قلب پناهندگان سفارت گردید و این بار اهداف نهایی خود را به وسیله کاردار سفارت به اطلاع مظفرالدین شاه رساندند. عین الدوله صدارت دست کشید ولی هنوز اطرافیان شاه از اجرای نهضت انقلابی جلوگیری می کردند.دامنه شورش عمومی در تهران گسترش یافت و شاه بیمار در قصر صاحبقرانیه بود روز به روز برعده پناهندگان سفارت افزوده میشود سفارت انگلیس رسما به میانجیگری برخاست و از دولت ایران خواست که به خواستهای مردم پاسخ دهد و شورش را بخواباند.در نهایت در روزه چهاردهم جمادی الثانی سال 1324 قمری مطابق با 13یا 14 مرداد سال 1285شمسی فرمان مشروطیت را صادر کرد این فرمان توسط احمد قوام (قوام السلطنه)نوشته و با مهر مظفرالدین شاه تایید شد. تاریخ صدور فرمان مشروطه با روز تولد مظفرالدین شاه مصادف بود و پناهندگان سفارت به عنوان سپاسگزاری از شاه در جشن روز تولد شاه شرکت کرد.

فرمان مشروطه فقط به طبقات معین از جامعه اشاره شد ولی نامی از توده و اکثریت مردم ،بویژه طبقه کشاورزان و کارگران ،یعنی ملت به میان نیامده بود،زعمای پناهندگان شب هفدهم جمادی الثانی در خانه مشیرالدوله جلسه ای تشکیل دادند و از صدراعظم خواستند که فرمان دیگری در تکمیل فرمان مشروطه ازطرف شاه داده شود ،صدور فرمان مشروطه و تغییر رژیم سیاسی ایران که طی یک نهضت و انقلاب آرام صورت پذیرفت ،شور و هیجان فوق العاده در میان مشروطه طلبان به وجود آمد.(شمیم ،علی اصغر،1388،ص 475تا477)

هنوز مرکب قانون اساسی خشک نشده بود و رژیم مشروطیت برقرار نگشته بود که جنگ و ستیز میان آزادیخواهان و مستبدین شروع شد،که به ریختن خون هزارها نفر بی گناه و غارت شهرها ،اشغال قسمتی از شمال ایران توسط روسها بود علنا مخالف مشروعیت ایران و از مستبدین حمایت می کرد منجر گردید.ایرانیان به دو دسته تقسیم شد که آزادیخواهان برای نجات از چنگال روس و انگلیس طرفداری آلمان را پیشه کردند و مستبدین به طرفداری روسها و انگلیس قیام کردند و در پایان جنگ یک کشور ویران باقی ماند.(ملک زاده،مهدی، 1383،ص 24-25)

نتیجه گیری:

برای آنکه یک جمع بندی مشخص و دسته بندی منظمی از آنچه گفتیم داشته باشیم به طور خلاصه باید گفت که : قبل از مشروطه ایرانیان از بسیاری از موقیعتهای سیاسی، اقتصادی ،فرهنگی و اجتماعی محروم بودند در صورتی که در برخی از کشورهای جهان در حال پیشرفت رو افزون بودند تا اینکه اتفاقاتی مثل انقلاب فرانسه ، رنسانس قرن 17و18 یا اعزام دانشجو با خارج از کشور همه این عوامل باعث بیداری بخشی از مردم شد. بسیاری از روشن فکران ایرانی به این نتیجه رسیده بودند که یکی از مهمترین علل عقب ماندگی آنان ، ساختار فرسوده حکومتی می باشد. آنان برای حفظ حکومت خود به مانعی در مسیر اصلاحات تبدیل شدند و به گروه های دیگر اجازه مشارکت نمی دادندچون حکومت امکان تطبیق شدن با شرایط روز را نداشت ، از این رو باید اصلاح می شد.نخستین گام برای اصلاحات محدود کردن نقش حاکم یا سلطان در امر حکومت بود را آغاز کردند والبته همان طور که گفته شد جرقه هایی هم باعث پیدایش انقلاب مشروطه بود .

در راستای این انقلاب از شکل گیری تا پیروزی شاهد حضور مستمر روحانیت و قشر روشنفکر در کنار مردم بودیم ،که نقش روحانیت در این پیروزی بسیار مهم و تاثیرگذار بود وآنها در بیداری مردم نقش بسزایی ایفا کردندو آنچه روحانیت در عصر مشروطیت انجام دادند ایجاد یک نظام سیاسی بود که در رشد نهضت بیداری اسلامی را موجب گردید؛ اما نکته را هم باید در نظر داشت که روشنفکران بیشتر تمایل به غرب داشتند ولی روحانیت به اسلام و قرآن ،که همین اعتقاد آنها بودکه؛ وقتی دیدن قانون مشروطه به غرب گرایش دارد شروع به اعتراض کردند حتی فردی مثل شیخ فضل الله نوری کنارگیری کرد در مقابل همین غربگرایی روشنفکران بود که اجاز نداد تا مشروطه به یک نظام مدنی اسلامی تمام عیار مبدل شود. هرچند مشروطه خواهان مقدس (روحانیت) علی رغم آنکه نتوانستند حاکمیت مشروطیت را عوض نمایید ؛ ولی نتوانستند خط آزادی و جریان فکری را به مردم نشان بدهند و سرنوشت ایران را از ملل غرب جدا نمایند.

پی نوشتها:

-آدمیت ،فریدون ،اندیشه های میرزا فتحعلی آخوند زاده ،شرکت سهامی انتشارات خوارزمی ،چ اول،1349.

-آجودانی، ماشاالله، مشروطه ایرانی، نشر اختران ،چ اول،1382

-آبادیان، حسین، بحران آگاهی و تکوین روشنفکران ایران، انتشارات کویر،ج اول، 1388.

-اکبرزاده ،فریدون ، نقش رهبری از نهضت مشروطه ،ملی نفت و انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1380.

-افشار ، ایرج ،مقالات تقی زاده ،ج1،شکوفان ،1387.

-بدی دیزجی ،علی ، روزها ورویدادها، نشر ورامین ، ج اول، تهران ، 1377.

-ترکمان، محمد، مجموعه رسائل اعلامیه و لوایح شیخ نوری،بی جا موسسه خدماتی فرهنگی، 1362.

-پژوهشکده تحقیقات اسلامی ،تاریخ سیاسی معاصر ایران ،قمف زمزم هدایت، 1385.

-حائری ،عبدالهادی ، تشیع و مشروطیت در ایران ، امیرکبیر،تهران،1360.

-حقیقت ،عبدالرفیع ،تاریخ نهضتهای ملی ایران از نفوذ تا استقرار مشروطه در ایران،کومش ، 1381.

-جلالی ،نادره، تاریخ احزاب سیاسی دوره قاجار،پیام نور، 1390.

-دکتر صاحب الزمانی، دیباچه ای برای رهبری.

-رحمانیان ،داریوش، تاریخ تفکر سیاسی در دوره قاجاریه، پیام نور ،تهران ، 1389.

-دیدگاه امام خمینی (ره)، روشنفکری؛روشنفکران در ایران، موسسه فرهنگی قدیر ولایت، 1377.

-زرشناس،شهریار، نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری ایران، ج دوم ، 1384.

-شریف کاشانی، محمد مهدی ، واقعات التفاقیه در روزگار ،ج 1، نشر تاریخ ایران،1362 .

-شمیم ، علی اصغر، تارریخ ایران در دوره سلطنت قاجار، مهارت،1388.

-صحیفه نور ، امام خمینی (ره)، ج 1،7،15، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ،انتشارات سروش، تهران ،1369.

-عباسی فردوئی، غلامعلی ،تحریم تنباکو ومشروطیت ، زائرآستان مقدسه، 1391.

-عقیقی بخشایشی ،عبدالرحیم، فقهای نامدار شیعه، موسسه تحقیقات معارف اهل بیت،1322.

-غروی نائینی ،محمد حسن، حکومت از نظراسلام ، با مقدمه و توضیحات سید محمد طالقانی ،شرکت سهامی انتشارات ،1382.

-کسروی ،احمد، تاریخ هجده ساله آذربایجان ، امیرکبیر، 2537.

-کسروی ، احمد، تاریخ مشروطه در ایران ، نگاه ، 1385.

-مدنی ، سید جمال ،تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی، دفتر انتشارات اسلامی ، قم

-مجله حوزه، شماره 30، مصاحبه با آقای حسینی همدانی.

-ملکزاده مهدی ،تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ، مهارت، 1383.

-موسسه فرهنگی قدر ولایت، نقش روشنفکران در تاریخ معاصر ایران، ج اول ،چ اول،1387.

-ناظم الاسلام کرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان ، بی جا بنیاد فرهنگ ایران ، 1357.

-نجفی ،م،حقانی،م،تاریخ تحولات سیاسی در ایران،نشر شهر،1388.

گروه گردآوندگان:سمیه نیک نیاـ ساناز طاهونه و همکاری آقای میثم کرمیان