کد خبر 371780
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۹

تصاویر غرق شدن قایق پناهجویان خیلی‌ها را نه فقط در ایران که در جهان منقلب کرد. زنان و کودکانی در میان امواج مهیب اقیانوس جانشان را از دست دادند که خیلی‌هایشان با آرزوی زندگی بهتر در استرالیا جانشان را کف دست قاچاق برهای انسان گذاشته بودند.

 به گزارش گروه اجتماعی مشرق، ٤‌سال پیش وقتی قایق پناهجویانی که به استرالیا می‌رفتند در اقیانوس هند غرق شد، فیلم‌ها و تصاویری از این حادثه منتشر شد که لحظه غرق‌شدن این قایق و سرنشینانش را به تصویر می‌کشید. این تصاویر خیلی‌ها را نه فقط در ایران که در جهان منقلب کرد. زنان و کودکانی در میان امواج مهیب اقیانوس جانشان را از دست دادند که خیلی‌هایشان با آرزوی زندگی بهتر در استرالیا جانشان را کف دست قاچاق برهای انسان گذاشته بودند. این قایق اولین و آخرین  قایقی نبود که سرنشینانش هیچ‌گاه به استرالیا نرسیدند، در سال‌های قبل و بعد از این حادثه هم بسیاری از پناهجویان به همین شکل در همین مسیر خطرناکی که قاچاق برها از طریق آن پناهجویان غیرقانونی را که گفته می‌شود_ یک‌سوم آنها ایرانی هستند- از اندونزی به استرالیا می‌رسانند جانشان را از دست دادند.

دولت استرالیا در پی افزایش مهاجرت‌های غیرقانونی از مسیر دریا از جولای ‌سال ٢٠١٣  قوانین سخت‌گیرانه‌ای را در پذیرش پناهجویان به اجرا گذاشت و اعلام کرد بر مبنای این قانون «تمامی پناهجویان حتی اگر وارد خاک استرالیا هم شده باشند با آنان مطابق قوانین داخلی استرالیا برخورد نخواهد شد.»

 مسئولان دولت استرالیا از جمله سفیر استرالیا در ایران می‌گویند براساس قوانین جدید، افرادی که غیرقانونی و با قایق به استرالیا می‌رسند، حتی اگر پناهنده بودن آنها ثابت شود در پاپوآ گینه‌نو یا کشور سومی اسکان پیدا کرده و هیچ وقت به استرالیا نمی‌رسند.اما مهاجرانی که بدون توجه به این قوانین به صورت قاچاق به سمت استرالیا سفر کرده‌اند، حالا کجا هستند؟ آنها تبعید شده‌اند و بسیاری از آنها ماه‌هاست در یکی از جزایر پرت و دورافتاده اقیانوس آرام روزها و شب‌ها را می‌گذرانند.



عده‌ای در جزیره «نائورو» و عده‌ای دیگر در جزیره‌های «مانوس» و «کریسمس» و اخیرا هم کشور «پاپوآ گینه‌نو» به‌عنوان مقصد نهایی زندگی این مهاجران اعلام شده است. «پاپوآ گینه‌نو»، یکی از فقیرترین کشورهای جهان است که تنها ۱۸‌درصد مردم آن شهرنشین هستند و بسیاری از نقاط آن را هنوز جنگل‌های دست‌نخورده تشکیل می‌دهد که زیستگاه قبایل ابتدایی و دور از تماس با تمدن امروزی است.

اما این‌که در این جزایر واقعا چه خبر است و پناهجویان چگونه روزهایشان را می‌گذرانند را  از زبان «بهروز.ب» یکی از این پناهجویان که ١٧ ماه است در جزیره مانوس در اقیانوس آرام است بشنویم.  گفت و گو با او اینترنتی  و در مدت چند روز انجام شد، چون اینترنت او دائم قطع و  وصل می شد. مانوس کوچکترین استان کشور پاپوآ گینه‌نو است با حدود ٥٠‌هزار نفر جمعیت که به صورت قبایلی پراکنده در جنگل‌های استوایی زندگی می‌کنند. از او درباره زندگی این روزهایش در این جزیره و روزگاری که او و دیگر پناهجویان آن‌جا می‌گذرانند پرسیدیم:  

چند وقت است که در این جزیره زندگی می‌کنید؟

١٧ ماه است.

دقیقا چه زمانی از ایران خارج شدید؟

 اردیبهشت ‌سال ٩٢ بود که از ایران خارج شدم. اول به دوبی و بعد به اندونزی رفتم و ٤ ماه در اندونزی بودم تا مقدمات سفرم به استرالیا فراهم شد و از آن‌جا به سمت استرالیا حرکت کردم. مثل همه پناهجویان مقصد ما جزیره کریسمس استرالیا بود. من ٢٣ جولای ٢٠١٣ به این جزیره رسیدم _ بعد از این‌که دوبار در اقیانوس غرق شدم و زندان رفتم اما هر طوری بود خودم را به این جزیره رساندم -  اما درست ٤ روز قبل یعنی در ١٩ جولای قانون جدیدی در استرالیا تصویب شده بود که همه چیز را درباره پناهجویان تغییر داده بود. همانجا متوجه شدم براساس قانون جدید افرادی که با قایق وارد استرالیا شوند، به گینه‌نو فرستاده می‌شوند و تا زمانی که پرونده‌های این افراد بررسی می‌شود در آن‌جا می‌‌مانند. ما حدود ١٤٠٠ نفر بودیم و براساس همین قانون همه ما را به جزیره مانوس در شمال کشور پی.ان.جی یا همان پاپوآ گینه‌نو تبعید کردند. در واقع ما قربانی سیاست دولت لیبرال استرالیا شدیم. انتخابات آگوست ٢٠١٣ به شکست حزب کارگر منتهی شده بود و بعد از این‌که حزب لیبرال قدرت را به دست آورد قوانین را تغییر داد. این حزب به شدت مخالف پناهنده است.

گفتید غرق شدید... چطور نجات پیدا کردید؟

از اندونزی که حرکت کردیم در اقیانوس قایق ما سوراخ و غرق شد. یک ایرانی ٢٣ساله هم جانش را از دست داد. همه ما روی یک تکه چوب در اقیانوس شناور بودیم تا یک کشتی ماهیگیری ما را نجات داد و اگر این کشتی نرسیده بود تعداد بیشتری می‌مردند.

چند نفر در قایق شما بودند؟

٦٥ نفر که یک نفر جانش را از دست داد.

بعد چه اتفاقی افتاد؟

آن کشتی ما را تحویل پلیس اندونزی داد و پلیس هم ما را به زندان انداخت. زندانی در جاکارتا بود که بسیار کثیف بود. چند روز یا شاید یک هفته در زندان بودم و بعد فرار کردم. بعد از فرار از زندان حدود ٢ هفته بعد دوباره به همراه افراد دیگری به سمت استرالیا راه افتادیم که این بار ٧ روز و ٨ شب در اقیانوس گم شدیم و این بار یک کشتی انگلیسی که در آب‌های آزاد حرکت می‌کرد ما را نجات داد و مسئولان این کشتی ما را تحویل استرالیا دادند.

چطور از زندان فرار کردید؟

از بالای پشت‌بام زندان به همراه ٤ ایرانی دیگر فرار کردیم. البته افراد دیگری هم با پرداخت رشوه روز بعد آزاد شدند.

بقیه افرادی که در قایق شما بودند و در جاکارتا به زندان افتادند چه سرنوشتی پیدا کردند؟

از مجموع ٦٥ نفری که سوار قایق اول بودیم ٥ نفر از زندان فرار و به سمت استرالیا حرکت کردیم. تا جایی که من بعدها شنیدم بقیه افراد یا برگشتند ایران یا این‌که به کمپ‌های سازمان ملل رفتند اما دوباره به سمت استرالیا سفر نکردند. اعتراف می‌کنم که سفر دوم حماقت محض بود.

چرا؟

سفر دوم حماقت بود چون در سفر اول من غرق شدم و کاملا فهمیدم که چقدر سخت است با یک تکه چوب با اقیانوس مبارزه کنی. اقیانوسی که وحشی بود و مرگ آن‌قدر به ما نزدیک بود که اصلا امیدی به نجات نداشتیم.

زمانی که تصمیم گرفتید با کمک قاچاق‌برها از ایران خارج شوید از شرایط و مخاطرات این سفر و این‌که با چه شرایطی باید از اقیانوس عبور کنید خبر داشتید؟

اطلاع که داشتم اطلاعات کلی اما خوب توجه نکردم.

شنیده بودید که افرادی از ایران در همین مسیر قایقشان غرق شده و جانشان را از دست داده‌اند؟

بله شنیده بودم و دیده بودم اما خیلی به این مسأله به صورت جدی فکر نکرده بودم و فکر می‌کردم سفر راحتی خواهد بود. این همان تصوری است که همه کسانی که با قایق به سمت استرالیا می‌آیند، دارند. بیشتر افراد با انگیزه زندگی بهتر و انگیزه‌های اقتصادی به استرالیا آمده‌اند اما کسانی که دلایل محکمی نداشتند اغلب در این مدت برگشته‌اند اما خیلی‌ها هم زندگی در همین وضع یعنی همین شرایط خیلی سختی را که ما در کمپ‌ها داریم ترجیح می‌دهند به این‌که برگردند.

گزارش‌های پراکنده‌ای درباره وضع پناهجویان در جزیره مانوس که شما آن‌جا هستید و همین‌طور جزیره نائورو منتشر شده است، الان در این جزیره چند پناهجو زندگی می‌کنند؟

حدود ١١٠٠ نفر البته در ماه‌های گذشته حدود ٤٠٠ نفر از این‌جا رفتند و به کشورهایشان برگشتند. خیلی از آنها هم ایرانی‌ها بودند که برگشتند.

الان چند نفر ایرانی در جزیره مانوس زندگی می‌کنند؟

حدود ٧٠٠ نفر.

غیراز ایرانی‌ها از چه ملیت‌هایی هستند؟

بیشتر از کشورهای بحران‌زده خاورمیانه هستند. عراق، افغانستان و البته ایرانی هم زیادند. از میان ایرانی‌ها خیلی‌ها رفتند.

چه تعداد زن و چه تعداد مرد؟

اینجا زنی وجود ندارد همه مرد هستند. زنان و افرادی را که به شکل خانواده مهاجرت کرده بودند، به جزیره نائورو منتقل کردند در ١٧ ماه گذشته ما همه در فضایی مردانه در این جزیره زندگی کردیم. زندگی در این جزیره تلخ و سیاه است. جزیره نیست درواقع جهنم مانوس است. اتفاقاتی که در این ١٧ ماه در این جزیره از سر گذراندیم فراتر از حد تصورات است. آنچه این‌جا می‌گذرد یک فاجعه انسانی است و رسانه‌های فارسی زبان هم چه رسانه‌هایی که داخل کشورند و چه رسانه‌هایی که خارج از ایران هستند به مسائل این جزیره که بیش از ٧٠٠ ایرانی در آن زندگی می‌کنند و درواقع گیر افتاده‌اند بی‌توجه‌اند. ما را فراموش کرده‌اند.

منظورتان از فاجعه انسانی چیست؟ آن‌جا چه اتفاقی برای شما می‌افتد که آن را به فاجعه انسانی تعبیر  می‌کنید؟

در همین جزیره ٢ ایرانی جانشان را از دست دادند.

یکی از آنها در اثر درگیری‌های یکی از شورش‌های اعضای کمپ کشته شد.

بله رضا براتی در حادثه فوریه‌ سال گذشته به دست بومیان جزیره کشته شد. در تظاهراتی که در کمپ مانوس انجام گرفت هم بومیان جزیره به ما حمله کردند. این حمله خیلی خشونت‌بار بود. در این درگیری‌ها  ١٥٠ نفر از ساکنان کمپ را به شدت زخمی کردند. آن هم در شرایطی که این‌جا امکاناتی برای درمان نداشتیم.  علاوه بر رضا براتی، یکی دیگر از اعضای کمپ حمید خزاعی هم به دلیل بیماری و این‌که خدمات درمانی به موقعی دریافت نکرد و عفونت از دنیا رفت. درحالی‌که اگر به او به موقع رسیدگی می‌کردند الان زنده بود. بدترین اتفاق هنوز نیفتاده است به ما گفتند که باید در این جزیره جهنمی زندگی کنید و ما الان در واقع در این جزیره زندانی هستیم. در نائورو الان خانواده‌ها بیرون از کمپ هستند و همین الان هم در بدبختی زندگی می‌کنند. دولت استرالیا می‌گوید که شما هرگز به استرالیا نخواهید رفت و باید در همین جزیره زندگی کنید. درحالی‌که این اقدام به نظر ما نقض قوانین بین‌المللی و تعهداتی است که دولت استرالیا برای حمایت از پناهجویان داده است. کشور پاپوا گینه‌نو یک کشور عقب افتاده است که حتی در پایتختش یک دستگاه ام.ار.آی ندارند. بیماری اچ.آی.وی در این کشور بیداد می‌کند و ما نمی‌توانیم و نمی‌خواهیم در این کشور زندگی کنیم.

بعد از درگیری که در کمپ‌های جزیره شما شد و افرادی که کشته شدند شرایط چه تغییری کرده؟ آیا بهتر شده یا بدتر شده است؟

شرایط تغییرات اندکی داشته و کمی از فشارها کاسته شده است اما این‌جا یک جزیره جهنمی است. هیچ امکانات درمانی در این جزیره وجود ندارد. یعنی اگر شما هر مریضی بگیرید هیچ امکان درمانی نخواهید داشت و مرگ در یک قدمی شماست. تنها چیزی که این‌جا وجود دارد قرص‌های مسکن است که برای هر دردی به ما همان مسکن را می‌دهند. فراتر از این برای این‌که بدانید ما کجا زندگی می‌کنیم این‌جا را به شکل یک قفس قناری با سایز خیلی بزرگ تصور کنید اگر از ارتفاع بالا نگاه کنید قفس بلندی وسط یک جنگل است که یک قسمت آن به اقیانوس می‌رسد و سایر بخش‌ها را درختان جنگلی بلند از نوع جنگل‌های استوایی احاطه کرده است. داخل این قفس بزرگ ٤ کمپ برای پناهجویانی که تبعید شده‌اند، ساخته‌اند و این ٤ کمپ را را با فنس‌های بلند از هم جدا کرده‌اند و تردد هم از وسط همین فنس‌ها صورت می‌گیرد. در تمام ساعات روز نگهبانانی هستند و ما تحت تدابیر شدید امنیتی زندگی می‌کنیم و جز همین محدوده اجازه تردد دیگری در جزیره را نداریم.

یعنی اصلا از این کمپ خارج نمی‌شود؟

٣ ماه پیش اجازه خروج از کمپ را به ما دادند البته نه این‌که خود ما بیرون برویم. بعد از ١٤ ماه پناهجویان را در گروه‌های چند نفره هر ٢هفته یک بار تا ٢٠ روز یک بار به مدت یک ساعت تحت تدابیر شدید امنیتی با دو مامور گینه‌ای و با ماشین پلیس بردند بیرون که یک ساعت اطراف جزیره بتوانند پیاده‌روی کنند و برگردند و درواقع از طبیعت استفاده کنند.

چرا به شما اجازه نمی‌دهند که از کمپ بیرون بروید؟

این جزو قوانینی است که دولت استرالیا برای این‌جا وضع کرده است. از طرف دیگر هم به‌هرحال این‌جا جای عادی نیست، امنیت ندارد. ساکنان جزیره بومیانی هستند که خشونت شان بالاست. در این جزیره و درواقع این نقطه از جهان زندگی در زمان و مکان دیگری می‌گذرد. عناصر مدرنیسم در این‌جا وجود ندارد، هیچ کارخانه یا مجموعه‌ای صنعتی وجود ندارد. راه‌ها و امکانات ارتباطی مدرن یا حتی امکانات آموزشی مثل مدرسه و دانشگاه وجود ندارد. این‌جا حتی دندان‌پزشکی هم ندارد و من چند وقت پیش که دندان‌درد داشتم ماموران من را از کمپ بیرون بردند تا محلی‌ها دندانم را بکشند. آن‌وقت دیدم که ‌درصد قابل‌توجهی از مردم این‌جا کفش نمی‌پوشند و اصلا چیزی به نام پاپوش ندارند. من اوایل فکر می‌کردم که آنها پول ندارند که کفش نمی‌خرند اما بعدها متوجه شدم که این جزیی از فرهنگ آنهاست یعنی اصلا کفش پوشیدن جزو فرهنگ زندگی آنها نیست. در این جزیره زندگی کاملا مبتنی بر سیستم قبیله‌ای است.

بومی‌های جزیره کجا زندگی می‌کنند؟

در واقع ما وسط جنگل‌های جزیره مانوس و وسط همین بومی‌ها زندگی می‌کنیم. بومی‌ها در قسمت‌های مختلف جزیره ساکنند و ده‌ها زبان دارند، افراد به‌صورت خانوارهای بزرگ ٥ تا ١٠ نفری در نقاط مختلف جزیره ساکنند و کلا زندگی در این‌جا کاملا قبیله‌ای است یعنی با شکار و ماهیگیری زندگی می‌کنند. 

کشاورزی می‌کنند؟

نه کشاورزی این‌جا وجود ندارد. این جزیره اصلا هنوز وارد دوره کشاورزی نشده است وقتی می‌گویم زندگی کاملا قبیله‌ای است یعنی زندگی آنها با شکار در جنگل می‌گذرد. شکار را هم با ابزار و ادوات سنتی و دست‌ساز انجام می‌دهند. با نیزه و شمشیر. تقریبا همه آنها شمشیر دارند. به ما می‌گویند شما به استرالیا نمی‌توانید بیایید و اگر می‌خواهید در همین پاپوا گینه‌نو پناهنده شوید و زندگی کنید که شرایط آن‌جا را هم گفتم که چقدر عقب مانده هستند. این‌جا هم هیچ دورنمایی برای این جزیره وجود ندارد و این‌که بتوانند پناهندگان را این‌جا اسکان بدهند و زندگی کنند.

روابط بومیان با پناهجویان چطور است؟

مهربان هستند اما در عین حال خیلی خشن اند و خشونت آنها قابل پیش‌بینی نیست. عده‌ای از آنها هم داخل کمپ ما استخدام شده‌اند و در قسمت‌های مختلف کمپ فعالیت می‌کنند بیشترین استفاده هم این است که داخل کمپ می‌چرخند و مامورند و چند نفر استرالیایی هم بالای سر آنها هستند. البته تعدادی هم در قسمت آشپزخانه کار می‌کنند. ماهیانه حدود ٢٠٠ دلار حقوق می‌گیرند البته حقوقشان در مقابل حقوق‌هایی که خود استرالیایی ها می‌گیرند که بین ٦‌هزار تا ١٢‌هزار دلار است حقوق ناچیزی است.

اشاره کردید به نبود خدمات درمانی و دارو در جزیره مانوس، الان چه بیماری‌هایی بین پناهجویان ساکن آن‌جا شایع است؟

درد مفاصل و دندان درد. چون هوا گرم و مرطوب است عادت نداریم. چند وقت پیش یک نفر رکورد اعتصاب جهانی را شکست. ٤ماه غذا نخورد اما کسی نفهمید. یکسری بیماری‌های روحی و روانی هم به خاطر شرایط زندگی اینجاست که ١٧ ماه است در یک محوطه بسته با فنس‌های بلند زندگی می‌کنند آن هم در شرایطی که اصلا مشخص نیست چه آینده‌ای در انتظار ماست. مجموعه این شرایط فشار را مضاعف کرده و تحت فشار قرار داریم. اضطراب و افسردگی شایع است. افراد اغلب در اتاقشان یا توی تختشان هستند و بیرون نمی‌آیند. با کسی خیلی حرف نمی‌زنند و تقریبا همه انگیزه‌شان را از دست داده اند. افرادی هم داشتیم که حالت پریشانی روحی و حمله‌های موقت به آنها دست داده بود. افرادی هم داشتیم که فراموشی موقت گرفتند. آنهایی را که وضعشان خیلی وخیم بود و پریشانی روحی شدید داشتند، از این‌جا بردند.

از نظر تغذیه شرایط چطور است؟

روزی ٢ نوبت به ما غذا می‌دهند. قبلا غذا خوب نبود، اما الان وضع بهتر شده اما از نظر بهداشت وضع خیلی خراب است.

چرا به کشورتان بر نمی‌گردید؟

من برای برنگشتنم دلایلی دارم که نمی‌توانم بگویم. عده‌ای به دلایلی از ایران خارج شدند که دیگر نمی‌توانند برگردند. افراد دیگری هم هستند که این ذهنیت را دارند که فشار زیادی تحمل کردند، اقیانوس را رد کردند و خطرات زیادی را تحمل کردند و فکر می‌کنند چرا این راهی را که آمده‌اند ناتمام بگذارند. این تلقی وجود دارد که دولت استرالیا در آینده مجبور می‌شود ما را بپذیرد یا آنها را به کشورهای دیگری انتقال دهد.

مگر به شما نگفته‌اند تنها راه این است که به کشور پاپوآ گینه‌نو پناهنده شوید؟

می‌گویند اما خیلی‌ها فکر می‌کنند این شرایط تغییر می‌کند و این شرایط نمی‌تواند برای طولانی‌مدت ادامه داشته باشد. به همین دلیل هم برنمی‌گردند. البته خیلی‌ها هم برگشتند از بین ایرانی‌هایی که این‌جا بودند خیلی‌ها برگشتند.‌ درصدی هم فکر می‌کنند که درنهایت باید در همین پاپوا گینه‌نو زندگی کنند.

از قانونی که هفته گذشته در ارتباط با پناهجویان در پارلمان استرالیا تصویب شده خبر دارید؟

بله ما در این‌جا به‌شدت پیگیر بودیم.

آن‌جا به رسانه‌ها دسترسی دارید؟

بله دسترسی داریم. اینترنت و تلفن هم هست.

درباره قانونی که هفته گذشته در استرالیا تصویب شده چیزی شنیده‌اید؟

بله از یک هفته قبل هم عده‌ای در ٢ کمپ دلتا و اسکار جزیره مانوس در اعتصاب غذا بودند و چند نفر هم لبانشان را دوختند برای این‌که نشان بدهند چقدر از ادامه این تعلیق در این جزیره ناراحتند و به این وضع اعتراض دارند. ما فکر می‌کنیم این اعتصاب‌ها هم موثر بوده است.

یعنی فکر می‌کنید این قانون در تغییر وضع شما موثر است، این قانون درباره پناهندگانی است که در کمپ‌های داخل شهر استرالیا هستند و مشمول افرادی که از طریق دریا و اصطلاحا غیرقانونی به استرالیا سفر کرده‌اند نمی‎شود؟

بله از جزییات این قانون اطلاع داریم. قانونی که هفته گذشته در پارلمان استرالیا به تصویب رسیده مربوط به پناهندگانی است که در کمپ‌های داخل شهرهای استرالیا هستند و ما الان داخل استرالیا نیستیم. درست است که استرالیا مسئولیت این‌جا را برعهده دارد و قانون جدید به نظرم لایحه خشنی برای پناهجویان است.

تا جایی که من می‌دانم براساس قانون جدید قرار شده ویزای سه ساله موقت به پناهجویان بدهند و همین لایحه به دولت حق دیپورت هم می‌دهد و در کل به دولت در برخورد با پناهندگان قدرت بیشتری می‌دهد اما امیدواری‌هایی را برای ما ایجاد کرده است. در استرالیا فشارها به دولت بعد از این لایحه زیاد شده و ما شنیدیم که فشارهایی هست که افراد عضو کمپ مانوس را هم باید مشمول این لایحه کنید همین موضوع باعث شده که موجی از امیدواری در مانوس بین پناهجویان ایجاد شود.

دولت استرالیا اعلام کرده‌، قانون جدید که بخشی از آن اعطای ویزای سه ساله موقت به پناهجویان است شرایط را برای پناهجویان به‌ویژه افرادی که از طریق دریا به استرالیا می‌آیند دشوارتر کرده است و این قانون مشمول افرادی که به‌طور غیرقانونی به استرالیا می‌آیند نمی شود.

من آنچه را که این‌جا و در کمپ مانوس می‌گذرد، روایت کردم. واقعیت این است که از هفته پیش همه امیدوارتر شدند و حتی ما جشن و شادی هم داشتیم در این روزها. روحیه همه بهتر است. همه فکر می‌کنند که شاید دولت استرالیا بخواهد رویکردش را تغییر بدهد.

البته در چند روز اخیر رفتار ماموران این‌جا هم با پناهندگان بهتر شده است و مجموعه این اتفاقات باعث شده که ما فکر کنیم آینده بهتری بعد از ١٧ ماه اسارت و زندگی در این کمپ‌ها در انتظار ما باشد. ما فکر می‌کنیم این‌که رفتار ماموران تغییر کرده شاید نشانه این است که می‌خواهند تصمیمی برای کمپ ما بگیرند. ما هنوز امید داریم.

مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.

منبع: شهروند