به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، نمایندگان جامعه قرآنی در دیدار هفتگی خود به سراغ خانواده شهیدان عباس و حسن حاجیلو رفتند. رامین بهرامی و شهسوار پاسبان، قاریان کشورمان در این دیدار حضور داشتند.
حاجیلو با اشاره به اینکه برادر بزرگش عباس متولد سال 44 و برادر کوچکتر حسن متولد سال 49 بود، گفت: ابتدا حسن به شهادت رسید. این اتفاق 40 روز پس از قبول قطعنامه روی داد. وی در خاک عراق و در منطقه ابوغریب به شهادت رسید.
وی افزود: عباس در منطقه خرمشهر و فکه زخمی شد. موج او را گرفت و ترکش خورد. آثار این اتفاق در بدنش باقی بود و باعث تخریب شد تا اینکه در سال 72 به شهادت رسید. در نخستین مجروحیت، از ناحیه کمر در دوران آزادسازی خرمشهر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در عملیاتی که در فکه انجام شد نیز از ناحیه گردن مجروح شد.
حاجیلو اظهار کرد: عباس دبیر قرآن منطقه 12 بود. در بازار و مدرسه جعفری نیز به این کار اهتمام داشت و در کنار تدریس قرآن، فعالیت تربیتی نیز انجام میداد. بعد از اینکه در بعد از ظهر به خانه میرسید، غذای مختصری میخورد و با ضبط صوتی که داشت به راه میافتاد.
برادر این شهید ادامه داد: وی یا به مسجد صاحبالزمان(عج) و یا به مسجد حسین بن علی در خیابان طحانی میرفت. در آن مساجد به شاگردانش درس قرآن میداد. وی همّ و غم کودکان نسل بعد از خود و نسل آینده را داشت، از این رو فعالیت قرآنی میکرد تا بتواند دو نسل انقلاب را با قرآن و انقلاب آشنا کند.
وی عنوان کرد: شخصی ک از مدرسه و پس از فعالیت با 400، 500 دانشآموز به منزل میآید، باید توان بسیاری داشته باشد تا بتواند با افراد در مسجد در وهله دوم فعالیتش کار کند. وی همچنین کار سومی هم داشت که به بسیج مسجد حسین بن علی(ع) میرفت و در آنجا فعالیت میکرد.
همه حقوقش را صرف کار قرآنی میکرد
حاجیلو گفت: عباس 28 سال سن داشت و بعد از رفتن و به شهادت رسیدن، چیزی از خود به جا نگذاشت. وی یک موتور قسطی داشت. تمام حقوقی را هم که میگرفت، خرج تهیه هدیه برای شاگردان قرآنی خود میکرد.
وی افزود: تصور اینکه یک جوان 28 ساله که آرزوهای بسیاری در ذهن دارد، بتواند همه درآمد خود را صرف این کارها کند، سخت است. وی با این اقدام خود دانشآموزان را به حفظ قرآن و تلاوت سورهها تشویق میکرد و از این کار لذت میبرد.
برادر این شهید با بیان اینکه اکنون اشخاص مورد تعلیم برادرم صاحب هیئت هستند، عنوان کرد: این افراد هنوز هم فعالیتهای قرآنی میکنند و اسم این شهید را زنده نگه داشتهاند و در مجالس مختلف از او یاد میکنند.
وی از تربیت نیروهای متعهد و مذهبی در این باره یاد کرد و ادامه داد: هیئت فاطمیون و برادارن رنجبر و موسوی که رهبری و هدایت این هیئت را برعهده دارند، از آن جمله هستند. آنان با اسم عباس حاجیلو کار میکنند و عکسی از وی را همیشه در هیئت خود نگهداری میکنند.
برادر این شهید در بخش دیگری از سخنانش به تاریخ شهادت حسن اشاره کرد و گفت: حسن در سال 67 به شهادت رسید. وی با ترفندهای بسیار به جبهه رفت؛ چون سن و سال او کم بود، خانواده اجازه نمیدادند به جبهه برود. دو بار از پادگان به همراه پدرم بازگردانده شد.
وی افزود: عباس برادر بزرگترمان بود. وی میگفت، حسن دیگر جزئی از خانواده ما نیست، او را نمیتوان نگه داشت. حسن میرود و دیگر هم منتظر او نباشید. گویی به وی الهام شده بود که حسن شهید میشود.
حاجیلو عنوان کرد: حسن شناسنامهاش را دستکاری کرد و از مساجد مختلف برای اعزام اقدام میکرد که کسی مطلع نشود و او را برنگردانند. در نهایت نیز از مسجد شادآباد اعزام شد.
وی درباره نحوه شهادت حسن گفت: هنگام اذان بود که حسن آستینهایش را برای وضو بالا میزد که ناگهان منطقه بمباران شد و برادرم از ناحیه سینه ترکش خود و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهادت، لیاقت میخواهد
پاسبان نیز در این مراسم از شهید نورایی که ساکن این محل بود یاد کرد و گفت: وی معلم بود و من تاثیر بسیاری از او گرفتم. سال 62 بود که با وی که عنوان مربی من را در مدرسه شهیدان انقلاب داشت، انگیزه رفتن به جبهه را پیدا کردم.
وی افزود: با هم به جبهه رفتیم. بعد از آموزش جدا شدیم و هر کدام به یک منطقه رفتیم. نشان میداد که متعلق به این دنیا نیست. وی هم اهل قرآن بود و هم عاشق اهل بیت(ع). بعد از اینکه از هم جدا شدیم، خبر شهادتش را شنیدم. وی بعد از 18 سال مفقودیت از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
پاسبان عنوان کرد: شهدای خانواده حاجیلو نیز جزء شهدای قرآنی هستند که در مکتب قرآن و اهل بیت(ع) بار آمدند. در منطقه عملیاتی که حضور داشتم متوجه شدم که شهید شده به این راحتی که میگویند نیست و اگر خداوند متعال نخواهد، کسی شهید نمیشود و فرد باید لیاقت شهادت را پیدا کند.
در پایان این دیدار، لوحی به رسم یادبود تقدیم خانواده شهیدان حاجیلو شد.
*ایکنا
کد خبر 371858
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۷
شهید عباس حاجیلو از جمله شهدایی بود که از دنیا دل بریده بود و همه آنچه را که داشت، در راه تربیت شاگردان قرآنیاش هزینه میکرد.