گروه ورزشی مشرق - کارشناس و مدرس شناخته شده فوتبال ایران معتقد است برخی مربیان بیشتر نان اسمشان را می خورند. همچنین ملی پوشانی که در عمل همان فوتبال سنتی سابق را به شاگردانشان دیکته می کنند و توجه چندانی به فوتبال روز دنیا ندارند.
از نگاه مسعود اقبالی در ایران مربیانی موفق ترند که بازیکنان برجسته تری را در اختیار دارند. سرمربی این روزهای شهرداری بندر عباس از نارسایی هایی حرف به میان می آورد که کسی به فکر برطرف کردن آنها نیست. گفتگوی مشرق را با این کارشناس فوتبال بخوانید:
خروجی لیگ نسبتا قابل قبول بوده
* لیگ چهاردهم با انجام دیدارهای هفته هفدهم تعطیل شد. در شرایطی که نفت و سپاهان در رده های اول و دوم جدول قرار دارند. از نظر شما خروجی این لیگ قابل قبول است؟
در مجموع بله. شرایط و قوانین به گونه ای پیش رفته که برخی تیم ها سیاست استفاده از جوانان را در دستور کار خود قرار داده اند. نفت صدرنشین، تراکتور و صبا از این دسته تیم ها هستند که فوتبال را هم خوب بازی می کنند.
* اما کارشناسان امر یکی از دلایل کاهش تماشاگران لیگ را سرعت پایین آن عنوان کرده اند و البته کم گل بودن بازیها را.
بگذارید در دو بخش پاسخ این مساله را بدهیم. نکته اول اینکه سرعت بازی چند تیم مثل نفت، تراکتور یا حتی صبا قابل قبول است. همان طور که سپاهان نمایش بدی ندارد. در مورد کم گل بودن بازیها هم می توان به صورت ریشه ای نقش مربیان را پررنگ تر دید.
* چطور؟
بازیکنان تیم ها خیلی راحت تر در فاز دفاعی الگوها را می پذیرند. مربیان ما هم راحت تر خواستههایشان در این بخش را منتقل می کنند، چون اصولا پیچیدگیها در اجرای سیستمهای دفاعی کمتر است. در مقابل رسیدن به گل با اجرای سیستم های متنوع هجومی نیاز به کار بیشتر و تمرینات تخصصی تر دارد. در کمال تاسف مربیان ما به این بخش توجهی ندارند. همواره ارتباط مناسب میان خطوط هافبک و حمله تفاوت تیم های با کیفیت و یا برعکس کم کیفیت است. این تفاوتی است که حتی میان آسیا و اروپا وجود دارد. با این حال شما می بینید که مربیان مطرح اروپایی روی نیمکت تیم های آسیایی در لیگ قهرمانان آسیا فرق سطح فنی خود با مربیان ما را نشان میدهند.
مربیان جوان ما هم تفکر سنتی دارند
* اما شما سالهاست که مدرس فدراسیون فوتبال هستید و بالطبع خیلی از مربیان امروز ما از شاگردان شما هستند.
همین طور است. اما باید به چند نکته توجه داشت. اول اینکه با حضور در یک دوره آموزشی 20 روزه نمی توان به بالاترین سطوح در مربیگری رسید بلکه پس از آن باید تلاش مضاعف داشت تا از علم روز دنیا عقب نماند. می توانم مثالی در این مورد بزنم؟
* حتما.
اکثر مربیان لیگ یا شاگرد بنده بودهاند یا شاگرد مرتضی محصص. در میان آنها کم نیستند کسانی که ملی پوش بودهاند و برای خودشان اسم و رسمی برهم زدهاند. همین نفرات نسبتا جوان وقتی روی نیمکت هدایت تیمی می نشینند دوباره سراغ روشهای سنتی می روند، بدون توجه به آنچه که سر کلاسها آموزش دیده اند. وقتی هم روشهای آموزشی را فراموش می کنند باید منتظر بود که در بازیها گلهای اتفاقی به ثمر می رسند یا خیر. شما فکر می کنید چرا از فوتبال اروپایی ها لذت می بریم؟ آنها روی الگوهای تهاجمی خود بارها و بارها کار می کنند تا برایشان نهادینه شود. آن وقت مربیان ما با عقبگرد به سیستم سنتی بیشتر به بازیکنانی که مهارتهای بیشتری دارند تکیه می کنند.
مربیان جوان ما در امر یادگیری کم کارند
* شما این موارد را به شاگردانتان گوشزد نمی کنید؟
هر زمان که کنار تیم هایشان بوده ام این کار را انجام داده ام. مواردی از این دست زیاد هستند. اینکه مثلا تقریبا اکثر مربیان ما روی ضد حملات برنامه خاصی ندارند چون اصولا تمرینات آن را بارها و بارها تکرار نمی کنند تا ملکه ذهن عناصر درگیر با آن در تیمشان شود. مربیان جوان امروز فوتبال ما که اتفاقا از نظر مالی هم شرایط ایده آلی پیدا کرده اند می توانند حتی در کلاسهای پیشرفته شرکت کنند و بر معلومات خود بیفزایند اما در این بخش هم کم کاری می کنند.
* نکتهای که این روزها در باشگاههای ما به چشم می آید نقش کمیتههای فنی است که کاملا کمرنگ شده است.
دقیقا به نکته جالبی اشاره کردید. وقتی مدیرعامل باشگاه هیچ اطلاعی از فوتبال نداشته باشد و کمیته فنی قوی وجود نداشته باشد نتیجه این خواهد شد که سرمربی در مواقع نیاز کمک فنی دریافت نخواهد کرد. جالب اینکه نقش کمک ها هم تنها به افرادی که کمک فیزیکی میکنند تنزل پیدا کرده است. حال آنکه باید در شرایط حساس راهکارهای گوناگون را پیش پای سرمربی بگذارند.
نفت و سپاهان مدعی قهرمانی هستند
* کدام تیم ها را مدعی می بینید.
پیش تر گفتم که نفت تیم جوان و خوبی است. سپاهان هم با توجه به مهرههایی که دارد به جمع مدعیان برگشت. سپاهان نان مدیریت درست و برنامه ریزی هایش را می خورد. ببینید واقعیت این است که در فوتبال ما مربیان 40-30 در صد تاثیرگذار هستند و نتایج توسط بازیکنان رقم می خورد.
* بررسی کارنامه مربیان نشان می دهد که برخی از آنها موفق تر بوده اند و برخی نه.
روی کاغذ نکتهای که به ان اشاره می کنید صحیح است اما در عمل چیز دیگری است. یک مربی وقتی در تیمی پرمهره کار می کند نتیجه می گیرد اما وقتی با تیمی روبرو می شود که مهره های درشت و تاثیرگذار ندارد موفق نمی شود. به واقع این مهارت بازیکنان است که در نهایت کار را برای مربی در می آورد تا همه چیز به اسم او نوشته شود. به زبان ساده تر می توان گفت در فوتبال ما این بازیکنان هستند که مربی و آینده اش را می سازند نه اینکه مربیان بازیکن بسازند.
* شما ازتراکتورسازی شناخت خوبی دارید. شرایط این تیم را چطور ارزیابی می کنید؟
در این مورد هم همان بحثی مطرح است که پیش تر گفتم. رسول خطیبی قبل از عید سر کلاس من لیسانس B خود را گرفت. این از نظر قانونی جای اشکال دارد. هر چند که شنیدم نامه ای ارائه داده که در کلاس A هم شرکت خواهد کرد! با تمام این اوصاف وقتی یک مربی با این شرایط تیمش را هدایت می کند و نسبتا نتایج خوبی می گیرد متوجه می شویم که تیم بازیکنان خوب و تاثیرگذاری داشته که بازیها را برایش در آورند.
مشکلات ساختاری فوتبال ما دست کیروش را بسته است
* خروجی لیگ ما برای تیم ملی خوب بوده است؟
خوشبختانه تا حدودی بله. دیدیم که کارلوس کیروش چند جوان شایسته را از این لیگ انتخاب کرد و این احتمال وجود دارد که در جام ملت ها نیز از آنها بهره ببرد. البته مشکلات ساختاری در فوتبال ما دست کیروش را بسته است.
انتخاب خاکپور نشان دهنده عدم توجه به زیرساختهاست
* شاید لازم باشد همین جا چند جملهای در مورد تیم امید صحبت کنید و اینکه پس از حرف و حدیث های فراوان محمد خاکپور هدایت این تیم را بر عهده گرفت.
خاکپور پسر باشخصیتی است اما نهایت تجربه اش کار با نوجوانان یک مدرسه فوتبال در آمریکا بوده است. من پیش تر به نقش مهم کادر فنی یک تیم اشاره کردم. انتخاب خاکپور نشان می دهد که در فوتبال ما هیچ توجهی به زیرساختها وجود ندارد. من برحسب اتفاق دقایقی از بازی دوستانه نوجوانان ایران و ایتالیا را دیدم که با شکست تیم ما همراه بود. شما به وضوح مشاهده میکردی که ایتالیایی ها چطور تلاش می کنند تا اصول اولیه را در دفاع و حمله به نمایش بگذارند. با علم به اینکه در مقاطعی هم به دلیل پایین بودن سن و سالشان در اجرای برنامه هایشان ناکام بودند.
در فوتبال ما پرسش های زیادی مطرح است که در کمال تاسف پاسخگویی برای آنها یافت نمی شود. مثلا چرا باید یک نفر مثل من پس از 30 سال فعالیت و تدریس با شرایطی روبرو شوم که به جای کاردر کنار تیم ملی راهی بندرعباس شوم و توانایی هایم کمتر به کار فوتبال کشورم بیاید؟
برخی ملی پوشان ما از یک کنترل توپ ساده عاجزند
*به بحث مشکلات در رده های سنی پایه اشاره کردید در حالی که در رده سنی بزرگسابان هم هنوز مشکلات ساده تکنیکی به چشم می آید.
همین طور است. وقتی خیلی ها به کیروش ایراد گرفتند که چرا در جام جهانی به فکر دفاع کردن بوده گفتم اگر من هم بودم همین کار را می کردم. در فوتبالی که ملی پوشش با انجام یک کنترل توپ ساده مشکل دارد چه می توان کرد؟ نتیجه این بود که مقابل بوسنی برای دقایقی حمله کردیم و 3 گل خوردیم.
اینکه بزرگسالان ما تحت فشار از دادن 3-4 پاس به یکدیگر عاجز می مانند؛ مشکلی است که باید با توجه به ردههای سنی پایه برطرف گردد اما در عمل شما از انتخاب ها و برنامه ریزیها چیز دیگری برداشت می کنید.
به نظر شما چرا در نروژ یک فوتبالیست 16 ساله به تیم ملی بزرگسالان راه پیدا می کند. یعنی در آنجا استعداد از ایران بیشتر است؟ پاسخ این پرسش فقط توجه ویژه به آموزش است و رده های سنی پایه.
خروجی لیگ نسبتا قابل قبول بوده
* لیگ چهاردهم با انجام دیدارهای هفته هفدهم تعطیل شد. در شرایطی که نفت و سپاهان در رده های اول و دوم جدول قرار دارند. از نظر شما خروجی این لیگ قابل قبول است؟
در مجموع بله. شرایط و قوانین به گونه ای پیش رفته که برخی تیم ها سیاست استفاده از جوانان را در دستور کار خود قرار داده اند. نفت صدرنشین، تراکتور و صبا از این دسته تیم ها هستند که فوتبال را هم خوب بازی می کنند.
* اما کارشناسان امر یکی از دلایل کاهش تماشاگران لیگ را سرعت پایین آن عنوان کرده اند و البته کم گل بودن بازیها را.
بگذارید در دو بخش پاسخ این مساله را بدهیم. نکته اول اینکه سرعت بازی چند تیم مثل نفت، تراکتور یا حتی صبا قابل قبول است. همان طور که سپاهان نمایش بدی ندارد. در مورد کم گل بودن بازیها هم می توان به صورت ریشه ای نقش مربیان را پررنگ تر دید.
* چطور؟
بازیکنان تیم ها خیلی راحت تر در فاز دفاعی الگوها را می پذیرند. مربیان ما هم راحت تر خواستههایشان در این بخش را منتقل می کنند، چون اصولا پیچیدگیها در اجرای سیستمهای دفاعی کمتر است. در مقابل رسیدن به گل با اجرای سیستم های متنوع هجومی نیاز به کار بیشتر و تمرینات تخصصی تر دارد. در کمال تاسف مربیان ما به این بخش توجهی ندارند. همواره ارتباط مناسب میان خطوط هافبک و حمله تفاوت تیم های با کیفیت و یا برعکس کم کیفیت است. این تفاوتی است که حتی میان آسیا و اروپا وجود دارد. با این حال شما می بینید که مربیان مطرح اروپایی روی نیمکت تیم های آسیایی در لیگ قهرمانان آسیا فرق سطح فنی خود با مربیان ما را نشان میدهند.
مربیان جوان ما هم تفکر سنتی دارند
* اما شما سالهاست که مدرس فدراسیون فوتبال هستید و بالطبع خیلی از مربیان امروز ما از شاگردان شما هستند.
همین طور است. اما باید به چند نکته توجه داشت. اول اینکه با حضور در یک دوره آموزشی 20 روزه نمی توان به بالاترین سطوح در مربیگری رسید بلکه پس از آن باید تلاش مضاعف داشت تا از علم روز دنیا عقب نماند. می توانم مثالی در این مورد بزنم؟
* حتما.
اکثر مربیان لیگ یا شاگرد بنده بودهاند یا شاگرد مرتضی محصص. در میان آنها کم نیستند کسانی که ملی پوش بودهاند و برای خودشان اسم و رسمی برهم زدهاند. همین نفرات نسبتا جوان وقتی روی نیمکت هدایت تیمی می نشینند دوباره سراغ روشهای سنتی می روند، بدون توجه به آنچه که سر کلاسها آموزش دیده اند. وقتی هم روشهای آموزشی را فراموش می کنند باید منتظر بود که در بازیها گلهای اتفاقی به ثمر می رسند یا خیر. شما فکر می کنید چرا از فوتبال اروپایی ها لذت می بریم؟ آنها روی الگوهای تهاجمی خود بارها و بارها کار می کنند تا برایشان نهادینه شود. آن وقت مربیان ما با عقبگرد به سیستم سنتی بیشتر به بازیکنانی که مهارتهای بیشتری دارند تکیه می کنند.
مربیان جوان ما در امر یادگیری کم کارند
* شما این موارد را به شاگردانتان گوشزد نمی کنید؟
هر زمان که کنار تیم هایشان بوده ام این کار را انجام داده ام. مواردی از این دست زیاد هستند. اینکه مثلا تقریبا اکثر مربیان ما روی ضد حملات برنامه خاصی ندارند چون اصولا تمرینات آن را بارها و بارها تکرار نمی کنند تا ملکه ذهن عناصر درگیر با آن در تیمشان شود. مربیان جوان امروز فوتبال ما که اتفاقا از نظر مالی هم شرایط ایده آلی پیدا کرده اند می توانند حتی در کلاسهای پیشرفته شرکت کنند و بر معلومات خود بیفزایند اما در این بخش هم کم کاری می کنند.
* نکتهای که این روزها در باشگاههای ما به چشم می آید نقش کمیتههای فنی است که کاملا کمرنگ شده است.
دقیقا به نکته جالبی اشاره کردید. وقتی مدیرعامل باشگاه هیچ اطلاعی از فوتبال نداشته باشد و کمیته فنی قوی وجود نداشته باشد نتیجه این خواهد شد که سرمربی در مواقع نیاز کمک فنی دریافت نخواهد کرد. جالب اینکه نقش کمک ها هم تنها به افرادی که کمک فیزیکی میکنند تنزل پیدا کرده است. حال آنکه باید در شرایط حساس راهکارهای گوناگون را پیش پای سرمربی بگذارند.
نفت و سپاهان مدعی قهرمانی هستند
* کدام تیم ها را مدعی می بینید.
پیش تر گفتم که نفت تیم جوان و خوبی است. سپاهان هم با توجه به مهرههایی که دارد به جمع مدعیان برگشت. سپاهان نان مدیریت درست و برنامه ریزی هایش را می خورد. ببینید واقعیت این است که در فوتبال ما مربیان 40-30 در صد تاثیرگذار هستند و نتایج توسط بازیکنان رقم می خورد.
* بررسی کارنامه مربیان نشان می دهد که برخی از آنها موفق تر بوده اند و برخی نه.
روی کاغذ نکتهای که به ان اشاره می کنید صحیح است اما در عمل چیز دیگری است. یک مربی وقتی در تیمی پرمهره کار می کند نتیجه می گیرد اما وقتی با تیمی روبرو می شود که مهره های درشت و تاثیرگذار ندارد موفق نمی شود. به واقع این مهارت بازیکنان است که در نهایت کار را برای مربی در می آورد تا همه چیز به اسم او نوشته شود. به زبان ساده تر می توان گفت در فوتبال ما این بازیکنان هستند که مربی و آینده اش را می سازند نه اینکه مربیان بازیکن بسازند.
* شما ازتراکتورسازی شناخت خوبی دارید. شرایط این تیم را چطور ارزیابی می کنید؟
در این مورد هم همان بحثی مطرح است که پیش تر گفتم. رسول خطیبی قبل از عید سر کلاس من لیسانس B خود را گرفت. این از نظر قانونی جای اشکال دارد. هر چند که شنیدم نامه ای ارائه داده که در کلاس A هم شرکت خواهد کرد! با تمام این اوصاف وقتی یک مربی با این شرایط تیمش را هدایت می کند و نسبتا نتایج خوبی می گیرد متوجه می شویم که تیم بازیکنان خوب و تاثیرگذاری داشته که بازیها را برایش در آورند.
مشکلات ساختاری فوتبال ما دست کیروش را بسته است
* خروجی لیگ ما برای تیم ملی خوب بوده است؟
خوشبختانه تا حدودی بله. دیدیم که کارلوس کیروش چند جوان شایسته را از این لیگ انتخاب کرد و این احتمال وجود دارد که در جام ملت ها نیز از آنها بهره ببرد. البته مشکلات ساختاری در فوتبال ما دست کیروش را بسته است.
انتخاب خاکپور نشان دهنده عدم توجه به زیرساختهاست
* شاید لازم باشد همین جا چند جملهای در مورد تیم امید صحبت کنید و اینکه پس از حرف و حدیث های فراوان محمد خاکپور هدایت این تیم را بر عهده گرفت.
خاکپور پسر باشخصیتی است اما نهایت تجربه اش کار با نوجوانان یک مدرسه فوتبال در آمریکا بوده است. من پیش تر به نقش مهم کادر فنی یک تیم اشاره کردم. انتخاب خاکپور نشان می دهد که در فوتبال ما هیچ توجهی به زیرساختها وجود ندارد. من برحسب اتفاق دقایقی از بازی دوستانه نوجوانان ایران و ایتالیا را دیدم که با شکست تیم ما همراه بود. شما به وضوح مشاهده میکردی که ایتالیایی ها چطور تلاش می کنند تا اصول اولیه را در دفاع و حمله به نمایش بگذارند. با علم به اینکه در مقاطعی هم به دلیل پایین بودن سن و سالشان در اجرای برنامه هایشان ناکام بودند.
در فوتبال ما پرسش های زیادی مطرح است که در کمال تاسف پاسخگویی برای آنها یافت نمی شود. مثلا چرا باید یک نفر مثل من پس از 30 سال فعالیت و تدریس با شرایطی روبرو شوم که به جای کاردر کنار تیم ملی راهی بندرعباس شوم و توانایی هایم کمتر به کار فوتبال کشورم بیاید؟
برخی ملی پوشان ما از یک کنترل توپ ساده عاجزند
*به بحث مشکلات در رده های سنی پایه اشاره کردید در حالی که در رده سنی بزرگسابان هم هنوز مشکلات ساده تکنیکی به چشم می آید.
همین طور است. وقتی خیلی ها به کیروش ایراد گرفتند که چرا در جام جهانی به فکر دفاع کردن بوده گفتم اگر من هم بودم همین کار را می کردم. در فوتبالی که ملی پوشش با انجام یک کنترل توپ ساده مشکل دارد چه می توان کرد؟ نتیجه این بود که مقابل بوسنی برای دقایقی حمله کردیم و 3 گل خوردیم.
اینکه بزرگسالان ما تحت فشار از دادن 3-4 پاس به یکدیگر عاجز می مانند؛ مشکلی است که باید با توجه به ردههای سنی پایه برطرف گردد اما در عمل شما از انتخاب ها و برنامه ریزیها چیز دیگری برداشت می کنید.
به نظر شما چرا در نروژ یک فوتبالیست 16 ساله به تیم ملی بزرگسالان راه پیدا می کند. یعنی در آنجا استعداد از ایران بیشتر است؟ پاسخ این پرسش فقط توجه ویژه به آموزش است و رده های سنی پایه.