کد خبر 372996
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۸

اگر می‌بینیم اثری به شدت تراژیک نظیر ‌«شیار ۱۴۳‌» که به لحاظ تصویری زرق و برق چندانی هم ندارد، خوب می‌فروشد فقط و فقط به واسطه ارتباط مستقیمی است که فضای داستانی اثر با مخاطب برقرار کرده است.

 به گزارش مشرق، تا همین چند سال پیش کافی بود نام پرویز پرستویی به عنوان بازیگر اصلی یک فیلم بیاید تا مخاطبان مدت‌ها قبل از اکران اثر برای دیدن فیلم برنامه‌ریزی کنند. تا همین چند سال پیش این کارگردانان باتجربه بودند که نامشان ملاکی بود برای انتخاب فیلم جهت تماشا.

با این حال روزگاری که در آن به سر می‌بریم روزگار انفجار اطلاعات است و مخاطبی که می‌خواهد به سینما برود هم بیشتر از آنکه با معیارهای کلیشه شده‌ای چون شناخته شده بودن بازیگر اصلی یا معروف بودن کارگردان، فیلمی را برای دیدن انتخاب کند قبل از هر کار گشتی می‌زند در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و سپس با بازخوردی که آثار سینمایی در این فضا داشته‌اند، فیلمی را برای تماشا برمی‌گزیند. دیگر به مانند 10 سال و حتی پنج سال قبل نیست که همه چیز از فیلتر تعداد محدودی رسانه کاغذی سینمایی یا زاویه دید اندکی خبرگزاری روایت شود. روزگار ما روزگاری است که هر کدام از مخاطبانی که به تماشای یک اثر می‌روند به واسطه عضویتشان در گروه‌های مجازی به مانند خبرنگار یک رسانه عمل می‌کنند. همین مخاطبان هستند که با ارائه نظرات صریح و بی‌پرده‌شان در شبکه‌های اجتماعی شرایط آگاهی آشنایان و دوستان درباره محتوای یک فیلم را فراهم می‌آورند.

دیگر گذشت آن زمانی که یکی دو ماهنامه سینمایی به واسطه قدمت خویش و گعده‌ای که نام منتقدان را به خود الصاق کرده به واسطه وابستگی‌های سیاسی خویش بتواند برای مخاطبان تعیین تکلیف کند. این روزها حتی مخاطبان پیگیر سینما نیز در کنار ورق‌زدن صفحات سینمایی نشریات شناخته شده سهمی از آگاهی خود درباره فیلم‌ها را از فضای مجازی استحصال می‌کنند.

همین است که فیلمی که به لحاظ امکانات تبلیغاتی از بیلبورد گرفته تا خرید روی جلد نشریات قدیمی و حتی پخش پی در پی تیزرها وضعیتی به شدت مطلوب و به واسطه نام تولیدکننده‌اش بخش عمده‌ای از سینماهای کشور را در اختیار دارد حتی این توانایی را ندارد که روزی 20 میلیون تومان بفروشد. از آن طرف فیلمی که حتی یک سوم چنین فیلمی تیزر تلویزیونی ندارد به راحتی سه برابر این فیلم می‌فروشد. مقایسه آمار فروش دو فیلم ‌«شیار143‌» و ‌«میهمان داریم‌» که به اعتقاد سازندگان‌شان هر دو به دنبال تبیین ارزش‌های والای انقلاب و دفاع مقدس در سینما هستند، گواهی است بر نقش ارزنده فضاهای مجازی در سمت و سو دادن به رونق اکران. هر دو فیلم چیزی حدوداً یک ماه و چند روز روی پرده بوده‌اند اما یکی یعنی ‌«شیار143‌» رقم فروش 2 میلیارد را رد کرده است و دیگری یعنی ‌«مهمان داریم‌» تازه به مرز 500 میلیون تومان رسیده است!

این در حالی است که کارگردان ‌«میهمان داریم‌» هم به واسطه فعالیت‌های مدیریتی و هم به واسطه سوابق سینمایی خویش به شدت مشهورتر از کارگردان جوان ‌«شیار143‌» است. از آن سو بازیگر اصلی ‌«میهمان داریم‌» یعنی پرویز پرستویی هم به لحاظ پیشینه کاری بسیار جلوتر از بازیگر اصلی ‌«شیار143‌» است. سوابق تهیه‌کنندگان دو اثر را هم که بررسی کنیم در مورد ‌«میهمان داریم‌» به تهیه‌کننده‌ای باتجربه به نام منوچهر محمدی برمی‌خوریم که تهیه‌کنندگان ‌«شیار143‌» یعنی محمدحسین قاسمی، ابوذر پورمحمدی روی هم حتی یک پنجم وی نیز اثر در کارنامه خود ندارند. ماجرا هر چه است بر سر سهم بالای فضای مجازی در سوق دادن مخاطبان به تماشای فیلم‌هاست. اگر می‌بینیم اثری به شدت تراژیک نظیر ‌«شیار143‌» که به لحاظ تصویری زرق و برق چندانی هم ندارد، خوب می‌فروشد فقط و فقط به واسطه ارتباط مستقیمی است که فضای داستانی اثر با مخاطب برقرار کرده است. درام داستان آنقدر گیراست که تک‌تک مخاطبانی که آن را می‌بینند، چنان درگیر آن شده و از تماشای آن به لحاظ روحی دگرگون می‌شوند که بلافاصله بعد از خروج از سالن‌های سینما، صفحات شخصی خویش در فضای مجازی را از تحسین درباره فیلم پر می‌کنند.

از آن طرف لحن روایی ‌«میهمان داریم‌» آن قدر کند پیش می‌رود و آدم‌های داستان آن‌قدر کلیشه و تکراری هستند که مخاطب ممکن است حتی در نیمه‌های فیلم نیز تماشای اثر را رها کرده و سرخوردگی پیش آمده به واسطه تماشای اثری از پرستویی را خیلی زود در رسانه شخصی‌اش(!) بازتاب دهد. همین می‌شود که آرام آرام فروش یک فیلم بالا رفته و فیلمی دیگر درجا می‌زند و این ماجرا در نهایت سودش به نفع سینما رقم خواهد خورد؛ چراکه سینماگران ما نیز با اندکی تیزهوشی خواهند توانست از پتانسیل ارتباط رودررو با مخاطبان در فضاهای مجازی برای موفقیت یا عدم موفقیت آثارشان بهره گرفته و بر این اساس برای ادامه مسیر کاری خویش برنامه بریزند.

منبع: روزنامه جوان