این مدرس فوتبال در گفتگو با مشرق از تفکرات کارلوس کیروش در انتخاب نفرات مورد نظرش می گوید: سرمربی پرتغالی تیم ملی بر خلاف تصور برخی، خیلی خوب کارش را در زمینه تغییر نسل تیم ملی انجام می دهد. این تغییر، ناگهانی و کاملا آشکار نیست؛ اما به خوبی حس می شود. از نگاه کیروش بازیکنانی که به کارش می آیند در لیستش جای گرفته اند. فرقی نمی کند این بازیکنان از راه آهن آمده یا نفت که تماشاگر چندانی ندارد. آنچه به تیم ملی ما در تقابل با رقبا کمک می کند دانشی است که سرمربی ما دارد.
** بهتر از قلعه نویی نداریم
جلال چراغپور به داشته های فنی مربیان ایرانی اشاره می کند و آن را در تقابل با مربیان بزرگ ناکافی می داند: در شناخت از فوتبال ایران، بهتر از قلعه نویی نداریم. این مربی لیگ برتر ما را مثل کف دستش می شناسد. قلعه نویی تمام اتفاقات را بر حسب شناخت زیادی که از لیگ دارد درست پیش بینی می کند. اینطور است که اگر می گوید تیمش توانایی جبران امتیازات از دست رفته را دارد، بیراه نگفته است. سرمربی استقلال آنقدر شرایط را خوب درک می کند که در 20-30 دقیقه ابتدایی هر مسابقه می داند آن روز پیروز میدان است یا اینکه باید به تساوی فکر کند. جالب اینکه می توانید از نحوه ایستادن او کنار زمین متوجه شرایط درونی او شوید و بدانید تیمش چه می کند. مثلا اگر امیر قلعه نویی دائم حرف می زند و آب می خورد امیدوار به کسب پیروزی است اما اگر به سمت جلو خمیده شده یعنی می داند شرایط بحرانی است و تیمش شکست می خورد.
مربی اسبق تراکتورسازان توضیح بیشتری در مورد توانایی های سرمربی آبی ها و علل ناکامی اش در میادین بین المللی می دهد: فرق یک مربی با دانش کارلوس کیروش و پرافتخارترین مربی لیگ برتر ما در مسابقات بین المللی مشخص می شود. برخی می گویند امیر قلعه نویی در مسابقات بین المللی خوب کوچ نمی کند. این یک حرف بازاری است. به واقع مساله چیز دیگری است که فقط شامل حال امیرقلعه نویی نمی شود. بهترین مربی لیگ وقتی وارد لیگ قهرمانان می شود؛ سقف داشته های فنی اش کوتاه تر از ترفندهایی است که حتی مربیان درجه دو اروپایی روی نیمکت تیمهای عربی برایش رو می کنند. مثلا در تقابل با برنامه های ناگهانی یک سرمربی هلندی که با دو تعویض ناگهانی دنبال برنامه کوتاه مدت خاصی است، دیگر نه توانایی های قلعه نویی جواب می دهد و نه گروه آنالیزش می تواند کاری برایش انجام دهد.
** شهریار، امپراطور و سلطان مثل هم
چراغپور مثالی که در مورد امیرقلعه نویی زد را به دو مربی بزرگ دیگر از پرسپولیس؛ علی پروین، افشین قطبی و علی دایی- تعمیم می دهد: علی دایی سرمربی تیم ملی ما بود. سرمربی حریف یک تعویض دو نفره انجام داد و تا کادر فنی ما بخواهد شرایط را تجزیه و تحلیل کند، حریف بازی را به سود خود تغییر داد و رفت.
افشین قطبی هم در بازی با کره گرفتار همین مشکل شد. از کره جلو بودیم که تعویض دو نفره حریف بازی را به سودش تغییر داد و ما جا ماندیم. این اتفاق قبلا برای علی پروین هم در بازی با ژاپن روی داده بود. می خواهم بگوییم فرقی نمی کرد که علی دایی باشد یا افشین قطبی و علی پروین. باید بپذیریم زیر سقفی هستیم که کوتاه تر از رقبایی بین المللی ست. با دانشی که داریم نمی توانییم بالاتر از این سقف را ببینیم مگر اینکه تلاش کنیم و نه به حرف، که عملا داشته هایمان را به روز کنیم.
** خارجی ها
مدرس بین المللی فوتبال مربیان خارجی حاضر در ایران را هم مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد: در طول تاریخ مربیان خوبی وارد فوتبال ما شده اند که تاثیرگذاری مثبتی در روند پیشرفت ما داشته اند.
دراگان اسکوچیچ یکی از این مربیان است که در ملوان عملکرد خوبی داشت و به اصطلاح این تیم را درست کرد.امروز فولاد به پشتوانه دانش اسکوچیچ و با مشکلات زیادی که ابتدای فصل داشت و هنوز هم دارد خوب بازی می کند. همین دراگان وقتی کیفیت رقبایش را ببیند دیگر تلاش نمی کند تا در بالاترین سطح فعالیت کند چون لازم نمی بیند انرژی مضاعف بگذارد. این داستان زمانی در مورد لوکا بوناچیچ هم صدق می کرد. لوکا مربی بدی نبود اما هر چه بیشتر اینجا ماند بیشتر به شرایط خو گرفت. همین مربی بعد از اینکه رفت، دوباره به الشحانیه ته جدولی در لیگ ستارگان قطر جان و طراوت تازه ای بخشید.
دراگان اسکوچیچ یکی از این مربیان است که در ملوان عملکرد خوبی داشت و به اصطلاح این تیم را درست کرد.امروز فولاد به پشتوانه دانش اسکوچیچ و با مشکلات زیادی که ابتدای فصل داشت و هنوز هم دارد خوب بازی می کند. همین دراگان وقتی کیفیت رقبایش را ببیند دیگر تلاش نمی کند تا در بالاترین سطح فعالیت کند چون لازم نمی بیند انرژی مضاعف بگذارد. این داستان زمانی در مورد لوکا بوناچیچ هم صدق می کرد. لوکا مربی بدی نبود اما هر چه بیشتر اینجا ماند بیشتر به شرایط خو گرفت. همین مربی بعد از اینکه رفت، دوباره به الشحانیه ته جدولی در لیگ ستارگان قطر جان و طراوت تازه ای بخشید.
منظورم به شخص خاصی نیست و این نکته ای است که در تلویزیون بیان شده است. اما یک مربی خارجی که دوباره بیرون از فوتبال ما کار می کند دیگر لازم نمی بیند تحت تاثیر مدیرعاملی باشد که دوست دارد با 5 بازیکنی قرارداد ببند که قرار نیست هرگز بازی کنند! بگذارید شفاف بگویم ، همانها که عامل تعدیل در اسکوچیچ ها می شوند اجازه نمی دهند من و امثال من در این فوتبال پررنگ باشیم چون ترجیح می دهند سوادی در میان نباشد.