محوریت کلی سخنرانان این جلسه انتقاد از حضور مربیان خارجی در فوتبال ایران، تاکید بر خصوصیسازی باشگاهها و بها دادن به مربیان داخلی بود که به تناوب بسیاری از سخنرانان درباره آنها صحبت کردند و در این میان تنها عادل فردوسیپور بود که با نگاهی تقریبا انتقادی سعی کرد رویهای متفاوت از دیگر حاضران و سخنرانان داشته باشد.
در ابتدای این همایش مسعود رضاییان و شجیع به صحبت پرداختند و در ادامه این مجید جلالی بود که با ارائه تحقیقی درباره حضور مربیان خارجی و عملکرد آنها، به همراه تغییر و تحولات باشگاهها در بخش مربیان، به بیان دیدگاههایش پرداخت.
عزیزمحمدی، ابراهیمزاده و ابراهیمی از دیگر سخنرانان این همایش بودند که به شدت انتقاداتی را علیه مربیان خارجی مطرح کردند که در این میان ابراهیمزاده کمی ملایمتر عمل کرد اما دو نفر دیگر به شدت علیه مربیان خارجی موضع گرفتند.
بعد از مجید جلالی، وزیر ورزش و جوانان با ارائه یک پاورپوینت سعی کرد به صورت آکادمیک نظراتش را در قالب نظریات جامعهشناسی ورزشی مطرح کند.
بیژن ذوالفقارنسب در سخنانش سعی کرد تا راه حلی را برای حل مشکلات فعلی مربیان ایرانی ارائه دهد که یکی از آنها ارائه مجوز از سوی فدراسیون و وزارت ورزش به کانون مربیان بود تا آنها بتوانند کلاسهای توجیهی مربیگری را 4 بار در سال برگزار کنند.
اما داغترین بخش این همایش بعد از صحبتهای وزیر که ظاهرا با استقبال حاضران همراه بود، صحبتهای عادل فردوسیپور بود. او بر خلاف سایر سخنرانان صحبتهایش را با دفاع منطقی از مربی خارجی آغاز کرد و گفت: انگهایی مثل چشمرنگیها یا اجنبیپرستها صحبتهای جالبی نیستند. به شخصه همیشه حامی مربیان ایرانی بودهام و قطعا از موفقیت مربی ایران هم خوشحال میشوم و هم بابت آن افتخار میکنم اما نباید با برچسبزنی به مربیان خارجی، عملکرد آنها را زیر سوال برد. از نظر من مربی چه داخلی باشد و چه خارجی، هم میتواند خوب باشد و هم میتواند بد باشد. این مسئله به میزان موفقیت آن مربی ارتباط دارد.
او در ادامه صحبتهایش با اشاره به انگلیس و آلمان به عنوان بزرگترین کشورهای تولید کننده مربی که به سختگیری بیش از حد در ارائه مدارک مربیگری مشهورند، گفت: طبق آمارها در حال حاضر تنها 9 تیم آلمانی سرمربی بومی دارند و این عدد در انگلستان 5 است. آیا آنجا هم چنین واکنشهایی به حضور مربیان خارجی صورت میگیرد؟
فردوسیپور در ادامه صحبتهایش با اشاره به مربیان موفق و ناموفق داخلی و خارجی بیان کرد: قطعا مربیان خارجی موفقی در ایران بودهاند که باید از آنها یاد کنیم و مربیان ناموفقی چون وینگادا هم بودهاند که جای هیچ توجیهی را باقی نمیگذارند.
مجری برنامه 90 در حالی که در حال نام بردن مربیان موفق و ناموفق بود وقتی به مربیان داخلی رسید ترجیح داد به مربیان ناموفق اشاره نکند و گفت: برخی از این مربیان را همهتان میشناسید و آنها به پایداری در تیم داشتن در لیگ مشهور هستند. مسائلی مثل دلالی کمی آنها را روشن میکند.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش با انتقاد از اینکه چرا مربیان ایرانی در خارج از ایران نمیتوانند مربیگری کنند بیان کرد: یکی از پرسشهای اصلی این است که چرا ما مربی ایرانی در خارج از ایران نمیبینیم. مثلا در کشوری مثل کویت، یک مربی ایرانی حضور ندارد که آنجا کار کند. دلیل این امر خیلی واضح است. مربیان ایرانی زبان بلد نیستند و علم کافی هم ندارند.
فردوسیپور با غیر قابل قبول دانستن ردهبندی مربیان ایرانی که به تازگی منتشر شده است، عنوان کرد: اخیرا ردهبندی مربیان داخلی اعلام شده که برای من غیر قابل باور است. مگر میشود باور کرد وینگو بگوویچ سرمربی یک تیم دسته یکی بالاتر از علیرضا منصوریان قرار بگیرد. اصلا مقایسه مربیان لیگ یکی با مربیان لیگ برتری اشتباه است.
مجری برنامه 90 در پایان صحبتهایش با اشاره به اینکه تقریبا اکثریت قابل توجهی از مربیان لیگ برتری در این همایش حاضر نبودند، گفت: من از همفکری همیشه استقبال کردهام اما آیا واقعا مربیان ایرانی با خودشان هم همفکری میکنند. در همین همایش من فقط دو نفر را دیدم که در لیگ برتر تیم دارند و این نشان دهنده مشکلات زیادی است.
بخش پایانی این همایش با صحبتهای محمود یاوری، بهمن فروتن و حسین فرکی همراه بود. محمود یاوری در صحبتهایش سعی کرد بیشتر با طنز مطالبش را عنوان کند و اصلیترین نکته مورد اشارهاش این بود که دلیل موفقیت طولانیمدتش در عرصه مربیگری آغاز کارش در ردههای پایه بوده است و به مربیان جوان گفت که آنها هم بهتر است کارشان را از تیمهای پایه آغاز کنند.
حسین فرکی به عنوان یکی از آخرین سخنرانان ابتدا کمی از ارائه مدارک مربیگری بدون حساب و کتاب و کار دقیق گلایه کرد و گفت: موردی را میشناسد که گاوش را فروخته بود تا در کلاسهای مربیگری شرکت کند.
وی در ادامه تلاش کرد دلیل اصلی عدم پذیرفتن سرمربیگری تیم ملی امید و بزرگسالان را توضیح دهد و به نوعی جواب صحبتهایی که وزیر ورزش کرده بود را دهد. فرکی در این باره گفت: دفعه اول از فدراسیون به من زنگ زدند و از من خواستند سرمربیگری تیم امید را قبول کنم. به یکباره همه چیز عوض شد و دیدم که وینگادا سرمربی تیم ملی شد. بعد از مدتی دو مرتبه به من گفتند که سرمربی این تیم شوم اما من دیگر قبول نکردم و به آنها گفتم که به هیچ وجه اعتمادی به حرفهایشان ندارم چرا که آنها آدمهای محکمی نیستند. به آنها گفتم که چه تضمینی هست همان حیا کن، رها کنی که برای دایی و قلعهنویی در تیم ملی رخ داد برای من نباشد و من فکر نمیکنم که شما در آن زمان پشت من باشید. من به دنبال ثبات هستم و به همین دلیل به باشگاه میروم.
او ادامه داد: من مخالف رفتن به تیم ملی نیستم اما چون اعتماد نداشتم پیشنهادشان را قبول نکردم و این مسئله درباره تیم ملی بزرگسالان هم صادق است. من مخالف کارلوس کیروش نیستم اما دوست ندارم کارهای مربیان ایرانی کوچک شمرده شود تا یک نفر مثل او از این مسئله استفاده کند و هر کاری که دلش میخواهد انجام دهد.
بهمن فروتن به عنوان آخرین کسی که به صحبت پرداخت کمی از وضعیت ناگوار فوتبال در شهرستانها صحبت کرد و در بخشی از صحبتهایش برای تلطیف فضا، خطاب به حاضران گفت: همسرم همیشه به من میگوید پس کی میخواهی دست از سر فوتبال برداری و من به او میگویم که محمود یاوری با 75 سال سن هر سال تیم دارد و من میخواهم حداقل تا آن زمان در فوتبال حضور داشته باشم.