گروه بینالملل مشرق- "هیلاری رودهام
هیلاری پس از ترک پست خود در وزارت خارجه آمریکا، در 10 ژوئن 2014 کتاب خاطراتش را تحت عنوان "انتخابهای سخت" منتشر کرد. این کتاب به موضوعاتی همچون کشته شدن اسامه بنلادن، سرنگونی رژیم قذافی در لیبی، خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان و عراق، انقلابهای عربی، سیاستهای مرتبط با ایران و کره شمالی، افزایش قدرت چین و روابط با متحدان آمریکا میپردازد.
فصل هجدهم کتاب به بیان خاطرات کلینتون با موضوع ایران میپردازد که این فصل، "ایران: تحریمها و رازها" نام دارد. گروه بینالملل مشرق قصد دارد طی روزهای آتی متن کامل فصل مربوط به ایران در کتاب "انتخابهای سخت" را در چند شماره منتشر کند.
بخش چهارم/فصل ایران: تحریمها و رازها
آمریکا و دیگر اعضای دائم شورای امنیت با احتیاط به تلاشهای اولیه برزیل و ترکیه واکنش نشان میدادند. نگران بودیم که ایران پس از آن همه دورویی، ممکن است از نیت خوب برزیل و ترکیه برای محافظت از برنامه هستهای خود و تضعیف اجماع در حال رشد بینالمللی علیه این برنامه بهرهبرداری کند. نگرانیهای ما وقتی تشدید شد که دیدیم ایرانیها به هیچ وجه قصد توقف فعالیتهای غنیسازی خود را ندارند و پیشنهاد دادهاند که اورانیوم خود را در محمولههای کوچک از کشور خارج کنند، نه در یک محموله بزرگ و به شکلی که در ابتدا پیشبینی شده بود. این یعنی بهرغم گذشت زمان، هرگز دستشان از مواد هستهای کافی برای ساخت یک بمب خالی نمیشد.
اوایل ماه مارس سال 2010، با "سیلوا" در "برازیلیا" [پایتخت برزیل] ملاقات کردم. به او توضیح دادم چرا این [معامله] میتواند نتیجه بدی [داشته] باشد و سعی کردم او را از دنبال کردن این راهحل منصرف کنم، اما "لولا" قبول نمیکرد. او نظر من را در مورد اینکه ایران صرفاً دارد برای به دست آوردن زمان، بازی میکند، رد میکرد. در طول سفرم، علناً توضیح دادم:"درهای مذاکره باز است. ما هرگز آنها را نبستهایم. با این حال، هیچکس را، حتی در دوردستها، نمیبینیم که به سوی مذاکره بیاید... ایرانی را میبینیم که به طرف برزیل میدود، ایرانی را میبینیم که به طرف ترکیه میدود، ایرانی را میبینیم که به طرف چین میدود و چیزهای مختلفی به افراد مختلف میگوید تا از تحریمهای بینالمللی جلوگیری کند."
دیدار بینتیجه کلینتون با "سیلوا" رئیسجمهور برزیل درباره قطعنامه تحریمها
اوباما به دنبال اقدامات من، در ماه آوریل نامهای به "لولا" نوشت و بر نگرانیهای ما تأکید کرد: "به نظر میرسد ایران نوعی استراتژی را دنبال میکند که طراحی شده است تا تصور انعطافپذیری را ایجاد کند، بدون موافقت با اقداماتی که بتواند به ایجاد اعتماد متقابل و اطمینان منجر شود." وی همین پیام را به اردوغان در ترکیه نیز منتقل کرد. در همین حال، آنچه به استدلال ما اعتبار میبخشید، تعهد ایران به ادامه غنیسازی اورانیوم بود. به نظر میرسید تنها هدف آنها از مسیر خارج کردن انگیزه [اعمال] تحریمها در سازمان ملل متحد بود.
از آنجا که "لولا" قرار بود سفری به تهران داشته باشد، من با "سلسو آموریم" وزیر خارجه برزیل تماس گرفتم و از او خواستم [چشم باز کند و] ببیند ماهیت واقعی تلاشهای ایران چیست: "یک رقص استادانه." اما او به نتیجهای که میشد به دست آورد، اطمینان کامل داشت. بالأخره برافروخته شدم و گفتم: "این روند باید متوقف شود. بالأخره، یک روز حساب و کتاب [و ارزیابی نتیجه] باید وجود داشته باشد." آموریم میگفت ممکن است معامله با برزیل و ترکیه در مقایسه با آمریکا برای ایرانیها آسانتر باشد. من شک داشتم نتیجه مثبتی بتواند از این دیدار [رئیسجمهور برزیل از ایران] حاصل شود و نگران بودم که این سفر در زمانی شدیداً خطرناک اتفاق میافتد. ما بالأخره به توافق با چینیها و روسها درباره متن قطعنامه تحریمهای جدید در سازمان ملل نزدیک شده بودیم. نه مسکو و نه پکن در مورد روند [تصویب قطعنامه] مشتاق نبودند، و حس میکردم اگر فرصتی برای "پیچاندن" و دادن زمان بیشتر به ایران ببینند، در یک چشم به هم زدن، آن را غنیمت میشمرند.
اولین نگرانی من، وقتی خبردار شدم "لولا"، اردوغان و احمدینژاد به توافق رسیدهاند، همین بود. اگر اندکی هم شک [در دلم] وجود داشت [که نگرانیام بیمورد است]، آموریم در یک کنفرانس مطبوعاتی، [نگرانی من را] تأیید کرد: "این طرح، مسیری برای گفتوگو است و هر زمینهای را برای تحریمها از بین میبرد."
پس از این ماجرا که با هم صحبت کردیم، وزرای خارجه برزیل و ترکیه هر دو سعی کردند نقاط مثبت معامله را به من بگویند. درباره هجده ساعت مذاکرات سخت خود گزارش دادند و سعی کردند من را متقاعد کنند که موفق شدهاند. به نظرم، تعجب میکردند که پیروزیشان با چنین شک و تردیدی روبهرو شده بود. با این حال، من میخواستم از ایران "عمل" ببینم، نه حرفهای بیشتر. به آموریم گفتم: "ما یک ضربالمثلی داریم: حلوای تنترانی، تا نخوری ندانی." آموریم جواب داد: "من با شما موافقم که طعم حلوا مهم است، اما باید زمان برای آوردن قاشق و امتحان کردن وجود داشته باشد." و من پاسخ دادم: "این حلوا، الآن بیش از یک سال است که پخته شده است!"
"سیلوا" در دفتر ریاستجمهوری آمریکا با اوباما دیدار میکند
اکنون مسئله اضطراری این بود که آیا میتوانیم قطعنامه تحریمها را در برابر این حرکت حسابشده سرپا نگه داریم با نه. ما در اصل [تصویب قطعنامه تحریمها] با چین و روسیه توافق کرده بودیم، و من در اولین قرصت پس از کنفرانس مطبوعاتی در تهران، با عجله این موضوع را اعلام کردم. با این وجود، تا زمانی که رأیهای واقعی در نیویورک داده نمیشد، هیچ چیزی قطعی نبود. هنگامی که پکن در بیانیهای محتاطانه، از توافق برزیل و ترکیه [با ایران] استقبال کرد، من میتوانستم حس کنم که زمین [بازی] در حال عوض شدن است. خوشبختانه قرار بود چند روز دیگر برای مذاکرات سطح بالا با مقامات چین، به این کشور پرواز کنم. ایران، در کنار کره شمالی و دریای "چین جنوبی"، در صدر دستور کار قرار داشت.
دور میز یک شام طولانی با "دای بینگوئو" [مشاور دولت چین] در مهمانخانه "دیائویوتای" مفصلاً درباره مسئله صحبت کردیم. اعتراضاتمان به پیشنهاد برزیل و ترکیه را یکییکی ذکر کردم و سابقه طولانی ایران در توافقهای فریبکاری، از جمله درباره [تأسیسات] قم به دای یادآوری کردم. گفتم که وقتش رسیده هرگونه مسئله باقیمانده درباره متن قطعنامه تحریمها را حل و فصل کنیم. طبق معمول، "دای" غرق در فکر، اما راسخ بود. چشمانش، هم به سابقه تاریخی [روابط با ایران] بود و هم به نتیجه نهایی [تصویب قطعنامه]. چین با این مسئله که جامعه بینالمللی، جز در موارد فاحش، به کشورها مجازات تحمیل کند، راحت نبود و قطعاً نمیخواست هیچیک از منافع تجاری خود را به خاطر تحریمها در معرض تهدید قرار دهد. تلاشهای یک سال پیش ما، زمانی که به دنبال اعمال تحریمهای سختتر علیه کره شمالی بودیم، این بیمیلی را بیشتر کرده بود. بنابراین در واقع داشتیم از آنها میخواستیم به فاصله یک سال، دو بار خلاف میلشان عمل کنند.
به دای یادآوری کردم که هدف اصلی چین در خاورمیانه، ثبات است که جریان ثابت نفت را تضمین میکند. اگر تلاش ما برای [تصویب] تحریمها در سازمان ملل شکست میخورد، پتانسیل رویارویی نظامی همچنان سر جای خود باقی میماند. این مسئله میتوانست قیمت نفت را بالا ببرد و اقتصاد جهانی را ویران کند. از سوی دیگر، اگر چین تصمیم میگرفت روابط تجاری خود را با ایران کاهش دهد، ما میتوانستیم به این کشور کمک کنیم منابع دیگری برای تأمین انرژی پیدا کند. نهایتاً با صراحت حرفم را زدم. به "دای" گفتم: "این موضوع برای ما مهم است. اگر میخواهیم یک رابطه همکاری برقرار کنیم، همانطور که اوباما و "هو" [رئیسجمهور چین] متعهد شدهاند، چین باید در شورای امنیت با ما همراه باشد.
کلینتون با "دای بینگوئو" مشاور دولت چین دیدار میکند
احساس میکردم آن شب روند [تصویب قطعنامه] را به مسیر خود بازگرداندهام. این تصورم طی گفتگوهای روزهای بعد با "هو" رئیسجمهور و "ون" نخستوزیر چین بیشتر تقویت شد. حرکت به سوی تحریمهای جدید میتوانست ادامه پیدا کند. بعد از جلسات خود در پکن، اعلام کردم: "ما از همکاری ایجاد شده خوشحال هستیم. 1+5 به اجماع رسیده است." تنها نهایی کردن "متن مبهم" قطعنامه باقی مانده بود. "نظر جامعه جهانی این است که توافقنامه هفته پیش که در تهران و میان ایران، برزیل و ترکیه حاصل شد، صرفاً به این خاطر بود که شورای امنیت در آستانه انتشار متن قطعنامهای قرار داشت که ما هفتههاست درباره آن مذاکره میکنیم. [این توافقنامه] یک شگرد واضح [و نخنما] برای جلوگیری از اقدام شورای امنیت بود."
رأیگیری نیویورک قرار شد ژوئن 9 انجام شود. سوزان رایس و تیمش هنوز درباره لیست نهایی شرکتها و بانکهای ایرانی که تحریم میشدند، با چینیها یکی به دو میکردند. ما هم تلاشهای نهایی خود را میکردیم تا تعداد بیشتری از اعضای غیردائم شورای امنیت را با خود همراه کنیم. حداقل میخواستیم شاهد رأی ممتنع آنها باشیم، نه رأی منفی.
همزمان با این تحولات، من باید در نشست "سازمان کشورهای آمریکایی" در شهر "لیما" پایتخت کشور "پرو" شرکت میکردم. این سفر اتفاقاً حاشیهای مثبت داشت. "ژانگ یسوئی" سفیر چین در آمریکا هم برای شرکت در نشست به "لیما" آمده بود. او را به صرف یک نوشیدنی به هتلم دعوت کردم. امیدوار بودم بتوانیم موضوع لیست تحریمها را یک بار برای همیشه حل و فصل کنیم. هتل "جیدابلیو ماریوت" در لیما، بر فراز صخرههای "کاستا ورد" واقع شده و منظره حیرتانگیزی از اقیانوس آرام دارد.
هنگامی که سفیر "ژانگ" وارد شد، او را به یک میز آرامی در میخانه هدایت کردم، جایی که بتوانیم صحبت کنیم. من در این مدت با اعضای هیئت مطبوعات وزارت خارجه [آمریکا] دیدار کرده بودم که داشتند از "پیسکو ساورز" مشروب محبوب محلی (مخلوطی از مشروب پرویی با آبلیمو، سفیده تخممرغ، و نوشیدنی تلخ) لذت میبرند. بسیاری از خبرنگاران این هیأت، هنوز در میخانه بودند. روحشان هم خبر نداشت که مذاکرات [من با "ژانگ"] درست کنار گوششان در حال انجام است.
"ژانگ یسوئی" سفیر چین در آمریکا
در میانه مذاکرات "مارک لندلر" خبرنگار هیجانی نیویورکتایمز به میز ما نزدیک شد و در حالی که دو "پیسکو ساورز" در دست داشت گفت: "چه کسی میگوید دیپلماسی نمیتواند، هم مؤثر باشد و هم لذتبخش؟" من لبخند زدم و حرف او را تأیید کردم. ژانگ هم مؤدبانه همین کار را کرد. [من و ژانگ] همانجا، با کوکتلهای پرویی، به توافق نهایی درباره لیست تحریمها رسیدیم. شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 1929 [تحریمها] را با رأی 12 به 2 تصویب کرد. این قطعنامه دقیقترین [و شدیدترین] تحریمهای تاریخ را علیه ایران تصویب کرد و سپاه پاسداران، فروش تسلیحات و تعاملات مالی را هدف گرفت.