برخی مطرح می‌کنند که میان ایران و عربستان جنگ نفتی رخ داده است. اینگونه نیست. این اقدامات نفتی که در حال رخ دادن است به نوعی از طرف عربستان علیه ایران قابل تحلیل است تا اینکه جمهوری اسلامی در این بین کاری را برعلیه آنان انجام داده باشد. در حالیکه متاسفانه دولت ایران در ماجرای حربه‌های نفتی که عربستان در این چند ماهه داشته، بجز موضع‌گیری‌های پراکنده، تا حدود زیادی منفعل بوده و کار خاصی انجام نداده است، لذا جنگی یک‌طرفه است.

به گزارش مشرق، پایین آمدن قیمت نفت نه تنها در اقتصاد ایران بلکه به نوعی در اقتصاد سایر کشورهای حوزه خلیج فارس گرفته تا کشورهای اروپایی تاثیر گذار باشد . برای درک چرایی این کاهش قیمت نفت آن هم از سوی عربستان نکاتی قابل عرض است که در ادامه می خوانید.

در فضای مطبوعاتی کنونی برخی مطرح می کنند که میان ایران و عربستان جنگ نفتی رخ داده است.اینگونه نیست. این اقدامات نفتی که در حال رخ دادن است به نوعی از طرف عربستان علیه ایران قابل تحلیل است تا اینکه جمهوری اسلامی در این بین کاری را برعلیه آنان انجام داده باشد .در حالیکه متاسفانه دولت ایران در ماجرای حربه های نفتی که عربستان در این چند ماهه داشته، بجز موضع‌گیری‌های پراکنده، تا حدود زیادی منفعل بوده و کار خاصی انجام نداده است، لذا جنگی یک‌طرفه است.

اما عربستان از موضوع کاهش قیمت نفت چند هدف را دنبال می‌کند، از زمانی که مشکل نفت در لیبی اتفاق افتاد کمبودی در عرضه بازار نفت رخ داد، عربستان در آن زمان برای جبران این کمبود میزان تولید خود را افزایش داد تا عرضه در بازارکم نشود منتها امسال چند اتفاق افتاد که مجموع این اتفاقات باعث شد تا عرضه نفت در بازار نسبت به تقاضا افزایش یابد.

یکی از این اتفاقات این بود که پیش‌بینی‌ای که از رشد اقتصادی چین و هند می‌شد محقق نشد. همانطور که می دانید یک ارتباط مستقیم بین رشد اقتصادی و میزان مصرف انرژی وجود دارد و هرچقدر رشد اقتصادی کمتر باشد نسبت تقاضا برای دریافت انرژی هم کمتر می‌شود .

از آنطرف پیش‌بینی‌هایی هم که می‌شد اروپا از حالت رکود خارج شود رخ نداد و باز میزان تقاضای انرژی در اروپا کمتر از پیش‌بینی‌ها بود. از سوی دیگر در آمریکا میزان عرضه نفت شیل بشدت افزایش یافت که تولید این نوع نفت از سال 2008 به این سمت فوق العاده نمودار صعودی داشته است بگونه ای که الان میزان واردات آمریکایی ها برای نفت بشدت پایین آمد، هرچند فعلا آمریکا صادرات نفت ندارد ،اما احتمال این می رود که در آینده وضعیتی شود که نفت شیل آمریکا بتواند صادر شود. نفت شیل هم که وقتی وارد بازار می‌شود در بازار داخلی آمریکا یک مقدار عرضه داخلی را اضافه کرده و اینها عواملی بودند که در مجموع باعث شد میزان عرضه نفت نسبت به تقاضای جهانی اضافه تر شود .

اما راه حل این بود که علی القاعده در اجلاس اوپک کشورهای عضو اوپک مخصوصا بزرگترین کشور تولید کننده نفت؛یعنی عربستان ،تصمیم بگیرند مانند گذشته برای کنترل قیمت میزان عرضه را کمتر کنند که عربستان این تصمیم را نگرفت .

عربستان میزان تولید را پایین نیاورد و برای این کار چند دلیل دارد: البته دلایل اعلامی آنها با دلایل واقعی آنها تفاوتهایی دارد. یکی از دلایلی که عربستان تصمیم نگرفت عرضه نفتش را کم کند و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را نیز با خود همراه کرد و به علاوه تخفیفی را هم به مشتریان اروپایی و آسیایی خود بدهند این بود که عربستان از عرضه نفت شیل در آمریکا و در آینده از افزایش عرضه آن می ترسد که به ترتیب اوپک و خود عربستان سهمش را از بازار جهانی نفت از دست بدهند .

بنابراین هم اکنون به نوعی نگران آینده است که اگر ما نتوانیم سهم مان را در بازار جهانی حفظ کنیم در آینده نفت شیل جایگزین خواهد شد و تنها عامل قدرت عربستان در عرصه بین المللی که ابزار نفت و فروش آن است از کف این کشور خارج شود و دیگر آن حمایتی که سابقا آمریکا و انگلیس از این کشور داشته اند، کاهش یابد.

در واقع عربستان تمام حیات و مماتش در عرصه سیاست داخلی و خارجی بسته به فروش نفت ،تعیین‌کنندگی در مکانیسم قیمت و سهمی که از این بازار دارد می‌بیند و از این ترسید تا در آینده میزان ارائه نفت شیل از طریق آمریکا و نیز تولید اضافی نفت توسط روسیه و برزیل باعث شود سهم این کشور و نیز اوپک از بازار کم شود .

لذا برای ضربه زدن به نفت شیل آمریکا، سعی کرد قیمت نفت کاهش یابد،به این دلیل که نفت شیل جزو نفت های گران و هزینه بر محسوب می شود و اگر قیمت نفت کاهش بیابد سرمایه گذاری های جدیدی که در استخراج نفت شیل خواهد شد، مقرون به صرفه نیست. بنابراین شرکت های نفتی ای که می خواهند روی نفت شیل آمریکا سر مایه گذاری کنند با قیمت پایین دیگر سرمایه گذاری جدید را انجام نمی دهند و اینگونه میزان تولید در آینده کاهش می یابد.

دیگر دلیل اینکه عربستان هدف ضربه زدن به روسیه را داشت، عربستان از روسیه نسبت به جریان سوریه، مکدر است و بنوعی سیاست های خاورمیانه ای روسیه را قبول ندارد در نتیجه تلاش کرد برای ایجاد یک همراهی راهبردی با غرب و بویژه اتحادیه اروپا قیمت نفت کاهش یابد، تا ضربه ای هم به بودجه روسیه بزند و هم کمکی به رشد اقتصادی اتحادیه اروپا داشته باشد و از این لحاظ همراهی راهبردی اتحادیه اروپا را با خودش داشته باشد . هم اکنون شرایط به سود اروپاست. با این کاهش قیمت نفت رشد اقتصادی شان می تواند افزایش یابد و این نفت که ابزار اعمال قدرت روسیه در برابر غرب بود ، قدرتش کم شده و روسیه دچار مشکلات داخلی شده و ارزش روبل پایین آمده است و این خود یک همراهی عربستان با غرب در مقابل روسیه بود .

هدف دیگر عربستان ضربه زدن به ایران بود. از این جهت که در چند سال اخیر شکست های پی در پی عربستان در منطقه خاورمیانه از جمهوری اسلامی، در عراق و سوریه لبنان و یمن و شکست های دیگر ژئوپلتیکی از ایران خورده است .بنابراین برای عربستان بیم این می رفت که اگر ایران در مذاکرات هسته ای به یک نتیجه مطلوبی برسد و این قفس تحریم ها برای ایران اندکی باز شود، برای این کشور فضای ژئوپلتیکی تبدیل به یک بحران خواهد شد لذا وقتی عربستان می بیند که ایران با وجود این تحریم ها پیروزی های این چنینی دارد حال اگر تحریم ها از این کشور بر داشته و یا کمتر شود و امکان تنفس اقتصادی یابد، این وضعیت برای ایران بهتر و اوضاع برای عربستان خیلی بدتر می شود.

بنابراین عربستان می خواست به نوعی نشان دهد که حتی اگر کشورهای 5+1بخواهند با ایران به یک توافقی برسند بازی را به هم می زند؛ یعنی من کاری می کنم که این کشورها بدانند با وجود گشایشی که می خواهند برای تحریم ایران ایجاد کنند، من ضربه را همین الان به بودجه و اقتصاد ایران می زنم و این از تحریمی که شما کردید کاراتر است و من بلدم ایران را مهار و کنترل کنم .

این سیاستعربستان سابقه دارد و درزمان جنگ هم اینگونه رفتار کرده بود. بنابراین یکی از اهداف عربستان کاراشدن تحریم های اقتصادی است.با این پیش دستی برای مهار ایران با نفت می خواهد یک پیامی را به ایران صادر کند هم به امریکا پیام می دهد که اگر بخواهید منافع من را در منطقه به رسمیت نشناسید و آنچه من می گویم در مهار ایران انجام ندهید خودم وارد بازی می شوم و کاری می کنم که ایران نتواند تنفس اقتصادی خودش را مجددا پیدا کند. در واقع هراس جدی عربستان از قدرت و موقعیت ایران در منطقه باعث شده تا قبل از به نتیجه رسیدن مذاکرات ، از خود واکنش نشان دهد.

این کاری که عربستان انجام می دهد در کوتاه مدت و به ظاهر به منافع آمریکا نیز ضربه می زند و با این کار می خواهد به امریکا نشان دهد که ما نمی خواهیم شما سهم نفتی ما را در آینده با تولید شیل در آینده بازار نفت داشته باشید . و اینکه ناراحتیم که منافع و خواست ما را نسبت به ایران رعایت نمی کنید و می خواهید توافق کنید و از سیاست خارومیانه ای آمریکا بویژه در موضوع سوریه ناراحتیم.

در واقع عربستان در حال حاضر تا حدودی برای اعمال فشار بر کاخ سفید و اوباما خود را به اروپا نزدیک کرده است.

آنچه تا این جای کار عرض کردم تحلیلی است که در رسانه ها از این رفتار های عربستان مشهود است و دیگران هم می گویند و حتی تحلیلگران بازار نفت در عرصه بین المللی تمام این حرف هایی را که من زدم کم و بیش با مقداری جرح و تعدیل گفته اند .

چند نکته ای را اضافه می کنم که دیگر این موارد در عرصه مطبوعات داخلی و بین المللی کمتر وجود دارد :

این سه نکته عبارت است از اینکه؛ عربستان از ترس مرگ خودکشی کرده است، تولید نفت شیل در آینده نمی تواند آن طوری که پیش بینی های آژانس بین المللی انرژی می گوید، جایگزین نفت متعارف در بازار جهانی شود کما این که رشد تولید شیل تا حدود سال 2025 می تواند گسترش داشته باشد و از این به بعد میزان عرضه و تولید نفت شیل دربازار های جهانی کاهش می یابد.

بنابراین با وجود این نفت شیل آینده بازار جهانی در سال 2030 با همین نفت متعارفی است که هم اکنون موجود است. لذا سه کشور عمده هستند که میزان کمبود عرضه در سال 2030 را جبران خواهند کرد. عراق ، عربستان و ایران .

با وجود نفت شیل در بازارهای جهانی ،این سه کشور مهم ترین تولید کنندگان نفت در زمان کمبود آن در بازارهای جهانی هستند، زیرا تقاضای نفت در بازارهای جهانی هر چند ممکن است یک سال به علت رکود در بازارهای جهانی کاهش یابد اما در مجموع نمودار صعودی است و در الگوی مصرف انرژی دنیا سهم نفت کاهش جدی نخواهد داشت و یک مقدار باید حواس ما باشد اسیر فضاسازی تبلیغاتی جدی ای که از سوی آمریکاییها درباره نفت شیل صورت گرفته نشویم زیرا الزاما با واقعیت های فعلی سازگار نیست یعنی آنچه گفته می شود مبنی بر اینکه آمریکا می تواند تبدیلبه تولید کننده جدی در بازار شود و سهم را از بازارهای تولید بگیرد در آینده محل ابهام است.

لذا این آمار اغراق آمیز است و عربستان در دام این آمار افتاده است و با تصور اینکه تولید شیل سهم نفت عربستان و اوپک را در آینده خواهد گرفت که در حال خودکشی قبل از مرگ است در حالی که این چنین نیست در آینده بازار جهانی نفت با وجود نفت شیل به نفت این سه کشور فوق العاده نیازمند است و کماکان نفت و گاز متعارف در الگوی مصرف جهانی حرف اول را می زند .

بنابراین نکته ای که باید در نظر بگیریم این که استدلال عربستان مبنی بر این که ما بایستی سهم مان را از بازار جهانی حفظ کنیم ولو با کاهش قیمت، این کار غلطی است و برای آمریکایی ها البته امری خوشایند است .هم اکنون ممکن است نفت شیل در آمریکا با مشکل سرمایه گذاری روبرو شود ولی کاهش قیمت بنزین در آمریکا و رشد اقتصادی که می تواند مبتنی بر این کاهش قیمت نفت باشد فوق العاده برای آمریکایی ها مفید است . باید توجه داشت که آمریکا از بازار انرژی دنبال چیست؟آنچه آمریکا می خواهد نفت ارزان است اگر نفت گران باشد با تولید بیشتر نفت این را سعی می کند در داخل کشور آمریکا جبران کند و ارزان کند لذا وقتی نفت گران باشد و بالای صد دلار خودش نفت شیل تولید می کند که یک مقدار برای واردات خودکفا شود. اما اگر قیمت جهانی نفت ارزان باشد ولو نفت شیل در امریکا کمتر تولید شود این کشور به هدفش رسیده و نفت وارداتی شان ارزان وارد می شود. بنابراین این در طولانی مدت ضرری را برای آمریکایی ها نخواهد داشت.

من تصورم این است که امریکایی ها با یک بازی سیاسی و آماری دربازار جهانی نفت عربستان را به تله انداخته و دچار اشتباه محاسباتی کرده اند .حال ما چه اشتباهی کرده ایم، آقای زنگنه در اجلاس اخیر اوپک شرکت کرده و عملا این استدلال عربستانی ها را پذیرفته است و اجازه داده که تصمیمی برای عدم کاهش عرضه نفت با اجماع در اوپک داشته باشیم.

حداقل کاری که ما در اوپک می توانستیم داشته باشیم اینکه این تصمیم با اجماع حاصل نشود و این اقدام را زیر سوال می بردیم. بواقع ایران به نوعی در دام عربستان با قبول کردن این تحلیل افتاد.

نکته دوم اینکه ما همیشه در اوپک سیاست هایی در تقابل با عربستان و این کشور هم سیاست هایی در تقابل با ما داشته است ، چه شرایطی حاصل شده که تحلیل وزارت نفت در اجلاس اخیر اوپک این می شود که ما می توانیم با عربستان در این زمینه همکاری کنیم ، چه اتفاقی افتاده است ؟

نکته سوم اینکه: ما باید فایده حضورمان در اوپک نسبت به ضررآن بیشتر باشد، در واقع آنچه که در مطبوعات ما کمتر به آن پرداخته می شود ولی در مطبوعات خارجی پرداخته شده کاهش اعتبار اوپک در بازارهای جهانی نفت است و اوپکی که بخواهد با آمارهای بازارهای جهانی نفت حرکت کند و منفعلانه باشد توان اعمال قدرت نخواهد داشت . بنابراین ما عضو اوپک هستیم تا بتوانیم سیاست های هماهنگی با هم اتخاذ کنیم تا منافع این کشورهای صادرکننده نفت تامین شود و این هدف ما از عضویت در اوپک است اما اگر قرار باشد عضوی از اعضای اوپک که سعی می کند کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را با خود همراه کند این شرایطی را حاصل کند که جنگ نفتی بر علیه ایران شکل بگیرد و منافع ما زیر سوال برود واقعا دلیلی برای تداوم حضور ایران در اوپک وجود ندارد مگر اینکه ایران وارد یارگیری های جدید در حوزه صادرات نفت شود و آنچه می خواهم عرض کنم اینکه ایران باید بدنبال یارگیری جدید در حوزه صادرکنندگان نفت بشود و این یارگیری شامل برخی از اعضای اوپک فعلی و برخی از اعضای غیر اوپک است و ایران بایستی به نوعی یک رژیم جدید حقوقی و ساماندهی جدید برای کشورهای صادر کننده نفت داشته باشد تا بتواند در آن فضا تنفس کند مانند عراق، ونزوئلا، روسیه و نیجریه. این ها کشورهایی هستند که می توانند با ایران همگام شوند .

اما چشم انداز آینده در کوتاه مدت یعنی تا یک سال آینده تخمین می زنیم قیمت فروش نفت به همین ترتیب پایین باشد زیرا هم اکنون یک مسابقه تخفیفدر کشورهای صادرکننده نفت هست وبنابراین ما تا مدتی شاهد کاهش قیمت نفت خواهیم بود ، اما از یک زمانی به بعد کاهش قیمت نفت تاثیر خود را بر رشد اقتصادی می گذارد کشورهای مصرف کننده نفت به محض اینکه دیدند قیمت نفت ارزان است سراغ رشد سرمایه گذاری صنعتی و غیرنفتی شان می روند . این باعث می شود که کارخانه ها بیشتر کارکرده و تولیدات بیشتری هم شود و این به مصرف بیشتر می انجامد.

بنابراین بعد از گذشت بازه زمانی 6-7 ماهه دوباره تقاضا برای دریافت نفت رشد می یابد و این باعث می شود که دوباره قیمت نفت افزایش بیابد ولی هیچکس نیست که بتواند پیش بینی کند که قیمت نفت دوباره به 100 دلار خواهد رسید یا خیر.

اما ما چند راهکار جبرانی می توانیم داشته باشیم؛ یکی از این کارها می تواند یارگیری جدید ایران در بازارهای نفت باشد که در اوپک و غیراوپک این کار را انجام دهیم؛ یعنی باید یک ساماندهی جدیدی را از موازنه قدرت در بازار جهانی انرژی ایجاد کنیم . کار دومی اینست که باید تا انجای که امکان دارد سعی کنیم در زمینه صنعت نفت خودکفا شویم و در زمینه سرمایه گذاری در حوزه نفت هم همین طور .

سومین کار اینکه ما همان قدرکه در حوزه سیاسی و امنیتی سعی می کنیم مستقل باشیم بایستی در حوزه نفتی هم سعی کنیم مستقل باشیم واین اتفاق کماکان نیفتاده است.

کار مهم دیگر که همه آن را می دانند و کمتر کسی دنبال آن می رود، کاهش وابستگی دولت به درآمد نفتی است .و هرچقدر ما کاهش وابستگی به فروش نفت خام داشته باشیم و سعی کنیم در صنایع تبدیلی و صنایع پایین دستی نفت سرمایه گذاری کنیم وسعی کنیم این نفت را در داخل تبدیل به کالایی با ارزش افزوده کنیم و بعد صادرات را انجام دهیم و سعی کنیم میزان در آمد دولت کمتر وابسته به صادرات نفت باشد کمتر دشمنان ما می توانند از این حربه برعلیه ما استفاده کنند و ما کمتر آسیب پذیر خواهیم بود .

چند دلیل دارد که تا کنون شاهد اقدام متقابلی از طرف ایران نبوده ایم؛ یکی اینکه تحلیل وزارت نفت ما از بازار آینده نفت تا حدودی اشتباه بود، یعنی که آنچه عربستان در مورد سهم از بازار جهانی می گوید تا حدودی قابل قبول باشد. بنابراین دولت ما اقدام جدی برعلیه آنان انجام نداد ، اتفاق دوم اینست که ما بعد از روی کار آمدن دولت جدید، آقای زنگنه اعلام می کند که ما حاضریم قیمت نفت 20 دلارش و ما می خواهیم با این حال تولیدمان را افزایش دهیم و این یعنی اینکه ما می خواهیم سهم مان را در بازارهای جهانی افزایش داده و آن را کم نکنیم.

طبیعتا سایر کشورها که نباید جور ایران را بکشند بنابراین آنها هم می آیند و مقابله می کنند و می گویند ما جور ایران را نمی کشیم. در واقع دولت هم اکنون انتظار دارند دیگران کاهش عرضه دهند نه خود این کشور و این را بیان می کند که من چون در شرایط تحریم هستم کاهش قتولید نمی دهم خب دیگران هم این کار را نمی کنند و ایران در این شرایط به یک دور باطل می افتد. بنابراین در این زمینه نمی توان از دیگران هم انتظار داشت که مثلا لطفی به ما در این زمینه کنند مگر اینکه یارگیری جدی که عرض کردم ، انجام شود .

دولت برای پروژه های عمرانی خود نیاز به کسب درآمد دارد و در نتیجه به هر شکل ممکن ولو با تخفیف می خواهد به آب و آتش بزند و نفت صادر کند ولی قیمت نفت را هم دربازار نگه دارد و این باعث می شود به نوعی بقیه رقبای ما هم در همین فضا حرکت کنند و لذا دولت هم گرفتار درآمدش است و نمی تواند خوب تصمیم بگیرد و لذا اقداماتش در قبال کاری که عربستان انجام داده جواب کاملی نیست .

در واقع ، مهم ترین کاری که ما درباره عربستان باید انجام دهیم دیالوگی است که منتج به کاهش ایران هراسی برای سردمداران عربستان شود و بزرگترین مشکل ما باین کشور عدم مفاهمه در مسائل منطقه ای است ما فهم مشترکی از مسائل منطقه ای نداریم و دیدگاه متقابلی داریم و عربستان در بسیاری از مسائل منطقه ای در برابر ایران دچار سوتفاهم است . به همین نسبت هم دنبال ایران هراسی و شیعه هراسی است. اگر دیالوگی بین ما و عربستان صورت بگیرد و رابط هایی ارتباط برقرار کنند. میزان هراس عربستان از قدرت ایران و شیعه کاهش بیابد اقدامات عربستان هم برعلیه ما کم می شود ،ما نباید تمام حاکمیت آل سعود را در مورد ایران و منطقه یک دست ببینیم.و الا میزان دشمنی عربستان با ایران و وضعیت فعلی بیشتر از رژیم صهیونیستی است.

دکتر هادی آجیلی، استادیار روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناس ارشد حوزه انرژی