اگر حوادث فرانسه را به این موضوعات ارتباط دهیم و توانمندی‌های نظامی این کشور و میزان تعامل دنیا با مطالبات آن را بررسی کنیم، می‌بینیم که تکرار حادثه ای مانند 11 سپتامبر بعید است.

گروه بین‌الملل مشرق - امین حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی عربی در مقاله‌ای در پایگاه خبری الشرق الجدید نوشت: برخی به دنبال تشبیه عملیات تروریستی پاریس در 7 ژولای 2015 بر ضد مجله شارلی ابدو به حوادث تروریستی 11 سپتامبر 2001 برآمدند، آن‌ها می‌گویند که جهان در آستانه مرحله تازه‌ای از درگیری‌های خونین قرار دارد، مرحله‌ای که اتفاقات افغانستان و عراق و لبنان و یمن و جنگ‌هایی که با تصمیم آمریکایی-غربی- صهیونیستی انجام شد، تکرار می‌گردد. به‌ این ‌ترتیب موج "آتش عربی" که از 4 سال پیش منطقه را دربرگرفته و هیچ یک از اهداف خود را محقق نکرده، نیاز به بازگشت به جنگ‌ دارد تا از شکستی که با آن مواجه است جلوگیری کند.

شاید عوامل و قرائنی وجود داشته باشد که ما را به سمت این تشبیه رهنمون کند، اما در بررسی دقیق‌تر این عملیات و حوادث پس از آن و محیط بین‌المللی موجود، دیدگاه جدیدی مطرح می‌شود که این ایده را قبول ندارد، به ویژه اینکه تردیدهای جدی در مورد عاملان واقعی انجام این عملیات تروریستی وجود دارد.

در حوادث سپتامبر 2001 دیدید که این اقدامات در شرایط بین‌المللی انجام شد که موازنه های مناسبات بین‌المللی دچار اختلال شده بود و آمریکا خود را به عنوان رهبر جهان معرفی می‌کند و روند هجومی را مبتنی بر راهبرد سخت‌افزاری در پیش گرفته بود که براساس آن جبهه‌های جدیدی باز شد و اشغال کشورها یا محاصره و فشار بر آن‌ها تشدید شد، بدون اینکه واشنگتن از واکنش‌هایی که مانع از این حملات شود یا آن ها را به شکست بکشاند، واهمه داشته باشد.



اما در دنیای امروز آمریکا و غرب چنان قدرتی ندارند که بتوانند به آن استراتژی بازگردند، شاخص‌های متغیرات بین‌المللی به صورت عمده با آنچه در آن زمان وجود داشت متفاوت است، متغیراتی که بعد از شکست آمریکا در تقویت موضع خود در رهبری جهان به‌ وجود آمده و براساس آن قدرت‌هایی در عرصه بین‌المللی پدیدار شدند که بیشتر آن‌ها نمی‌خواهند آمریکا را در تخت پادشاهی دنیا ببینند، هیچ کدام از این کشورها نیز نمی‌خواهند به صورت یک‌جانبه مانند اقدام آمریکا خود را فرمانده دنیا بخوانند.

اگر حوادث فرانسه را به این موضوعات ارتباط دهیم و توانمندی‌های نظامی این کشور و میزان تعامل دنیا با مطالبات آن را بررسی کنیم، می‌بینیم که تکرار حادثه ای مانند 11 سپتامبر بعید است.

فرانسه حتی در مالی دچار انزوا شده و کسی را حتی از هم‌پیمانان خود در ائتلاف ناتو پیدا نمی‌کرد که به آن کمک کند. همچنین فرانسه که نوک پیکان حمله به لیبی بود، بدون اینکه کسی به آن توجه کند مجبور به خروج از این کشور ‌شد، به ‌این ‌ترتیب می‌توان گفت تفکر در مورد تکرار حادثه 11 سپتامبر از سوی فرانسه یا حتی آمریکا و برخی کشورهای بین‌المللی تفکری به دور از واقع‌گرایی است و این اقدام به هدر دادن وقت و انحراف از رویکردی به شمار می‌رود که می‌تواند پیامدهای زیادی به دنبال داشته باشد. 




با بعید دانستن احتمال آغاز جنگ آینده به انتقام ‌قربانیان فرانسه این سوال مطرح است که جهان بعد از این جنایت و تظاهرات پاریس و بعد از نشست بین‌المللی واشنگتن که قرار است با شعار مبارزه با تروریسم برگزار شود، به کدام سو خواهد رفت؟

برنده های جنایت پاریس

عملاً جستجو در مورد واکنش احتمالی نسبت به این جنایت قبل از اینکه عاملان اصلی این اقدام تروریستی مشخص شود، بیهوده است. اگر این جنایت یک اقدام تروریستی باشد که القاعده یا یکی از شاخه‌های آن انجام داده اند، واکنش احتمالی فرضیه جنگ را بعید نشان می‌دهد و از اقدامات برخی کشورهای اروپایی بعد از انفجار در ایستگاه‌های مترو یا مراکز تجاری فراتر نمی‌رود و تدابیر سخت‌گیرانه تری در روند جابه‌جایی بین کشورها و ارتباط بین اشخاص اتخاذ خواهد شد. به دیگر سخن واکنش احتمالی منحصر در اتخاذ تدابیر پیشگیرانه دفاعی خواهد بود. 

اما اگر این اقدام براساس برخی دیدگاه‌های مطرح شده از سوی آمریکا و اسرائیل یا هر دوی آن‌ها برنامه‌ریزی شده باشد، باید به دنبال اجرای باقیمانده سناریو باشیم، چرا که این عملیات تنها آغازی بر یک توطئه است.
این فرضیه را نمی‌توان خیالی و توهمی دانست، به ویژه اگر در روند تحقیقات برای کشف هویت عاملان این جنایت به این قاعده پناه ببریم که بررسی برنده‌های این جنایت می‌تواند انسان را به مجرم واقعی برساند.



در جنایت پاریس می‌بینیم که اسرائیل اولین برنده این جنایت بود و دستاوردهای زیادی را برای خود کسب کرد، دستاوردهایی که اولین مورد آن حضور بنیامین نتانیاهو در تظاهرات ضد تروریستی پاریس بود، وی گویا به این ترتیب دست خود را از خون ملت فلسطین شست و پرونده اسرائیل را در جنایت‌های تروریستی که بر ضد فلسطینی‌ها و لبنانی‌ها و همه جریان ها و گروه های دیگر انجام داده و می‌دهد پاک کرد.

مهم‌تر از این دستاورد موضوع دیگری است که اسرائیل به دنبال تحقق آن است، این موضوع پذیرش جهانی دیدگاه یهودیت دولت اسرائیل است. به این معنا که اسرائیل وطن تمام یهودیان دنیا است و ملت یهودی یک ملت هستند و مرزهای سیاسی نمی‌ تواند آن‌ ها را از هم جدا کند و تابعیت اسرائیلی به هر فرد یهودی در دنیا داده می‌شود. در همین راستا بود که نتانیاهو از یهودیان فرانسه خواست تا به وطن خود یعنی اسرائیل باز گردند، چرا که به ادعای وی امنیت آن‌ها در فرانسه از بین رفته است.



توجه جدی به کلمه "بازگشت" که در محافل اسرائیلی به جای کلمه مهاجرت استفاده می‌شود، مهم است. این در حالی است که رژیم صهیونیستی حق بازگشت فلسطینی‌ها به موطن اصلی خود را رد می‌کند، اما در عین حال خواستار دفن 4 یهودی فرانسوی کشته شده در عملیات تروریستی فرانسه در "وطنشان " یعنی قدس می‌شود. این بدان معناست که براساس آنچه گفته شد اسرائیل به صورت عملی به دنبال اجرای مقوله یهودیت دولت اسرائیل است.

البته نباید روند فعالیت‌های اسرائیلی در تحریک جهانی بر ضد مسلمانان و اقلیت‌های مسلمان در اروپا و مطرح کردن دیدگاه تروریسم اسلامی را نادیده بگیریم، این‌ها بخشی از دستاوردهایی است که اسرائیل در پی وقوع جنایت تروریستی پاریس برای خود محقق کرده و البته ما نمی‌خواهیم بیش ‌از این در این زمینه چیزی مطرح کنیم.




در مورد آمریکا می‌توان گفت با خونسردی که واشنگتن با این حوادث و تظاهرات پس از آن برخورد کرد؛ فرصت بهره برداری بین‌المللی از این جنایت را از پاریس گرفت. این کشور خیلی زود برای برگزاری کنگره بین‌المللی در واشنگتن جهت بررسی راهکارها و ابزارهای مبارزه با تروریسم ابتکار عمل را در دست گرفت. البته این کنگره در خارج سازمان ملل برگزار می‌شود، چرا که آمریکا اهداف و برنامه‌هایی دارد که براساس آن نمی‌خواهد هیچ یک از طرفینی که دشمنان یا رقیبان این کشور حساب می‌شوند، در آن مشارکت داشته باشند و تنها می‌خواهد کسانی که گوش به فرمان آمریکا هستند را دور هم جمع کند.

این فرضیه البته تناقضی با این واقعیت ندارد که ابزارهای اجرایی این جنایت فرانسوی‌هایی هستند که وابسته به القاعده یا یکی از شاخه‌های آن به شمار می‌روند، چرا که این موضوع نظریه تولید داعش و امثال آن در کارگاه‌های آمریکایی- صهیونیستی را اثبات می‌کند و نشان می‌دهد که آن‌ها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم آنچه را که این دو می‌خواهند انجام می‌دهند. به همین علت بود که تروریست‌های عامل این جنایت کشته شدند و در ادامه بازپرس ارشد فرانسوی که مأمور پیگیری این موضوع بود خودکشی کرد. از دیدگاه ما تمام این مسائل شاخصی است که نشان از ممانعت از تحقیقات در مورد شناسایی عاملان واقعی این جنایت دارد.



اگر این فرضیه درست باشد، می‌توان گفت جنایت تروریستی پاریس اولین اقدام در راستای توطئه‌ای است که آمریکا و اسرائیل با هدف قرار دادن اروپا و مسلمانان به دنبال حق آن هستند، فرانسه نیز که میدان اجرای این جنایت بود احساس خواهد کرد که با تظاهرات یکپارچه‌ای که در این کشور برگزار شد، سهم خود از خسارت معنوی و حمایت بین‌المللی نسبت به این جنایت را دریافت کرده است. جنایتی که همه اقشار مردم از گروه‌های نگران و داغ دار و منافق  و کسانی که به دنبال بهره برداری سیاسی بودند را دور هم جمع کرد و بر کوتاهی مقامات سیاسی و امنیتی فرانسه در مورد حفظ امنیت در این کشور سرپوش گذاشت.

اروپایی‌ها در این زمینه چاره‌ای ندارند مگر اینکه تدابیر امنیتی پیشگیرانه را افزایش دهند و تضمین‌های امنیتی موجود را همراه با پیچیده‌تر شدن قضیه از جوانب زندگی‌شان که با ایجاد رویکردهای نژادپرستانه بر ضد مسلمانان در برخی کشورهای اروپایی به ‌وجود آمده، بیشتر کنند . در این میان آمریکا و اسرائیل ائتلاف استراتژیک خود را دنبال کرده و اگر هوشیاری طرف‌های بین‌المللی برای از کار انداختن پروژه‌های تجاوز طلبانه آن‌ها نباشد، دستاوردهای عمده ای را از ریختن خون دیگران به دست می‌آورند.