موضوع "9" آخر الزمان است. داستان در شرايطي اتفاق مي افتد که همه مردم رو ي کره زمين در اثر يک جنگ وحشتناک مرده اند. با اين حال فيلم نشان مي دهد که حيات همچنان در جريان است، اما به شيوه اي نامتعارف.

صداي خش دار و غمگين مردي شنيده مي شود، انگار که در حال وصيت کردن يا زدن آخرين حرف هاي عمرش باشد. دو حس متضاد غم و ناميدي و اميد چنان با هم مخلوط شده اند که نمي شود آنها را در صداي مرد از هم جدا کرد. مرد عروسکي را با قطعات مختلف الکترونيکي و پارچه درست مي کند و همزمان با خودش حرف مي زند :" ما توانايي هاي زيادي داشتيم، خيلي زياد، اما نعمت هاي خدادادي خودمان را به باد داديم؛ يعني هوشمون رو، پيروي کورکورانه مان از تکنولوژي فقط ما رو سريعتر به زمان نابودي مان رساند.دنياي ما داره به پاياين مي رسه، اما حيات بايد در جريان باشد."
انيميشن 9 اثر "شين اکر" کارگردان و انيماتور جوان امريکايي در سال 2009 ساخته شد، که دستمايه داستان آن هم فيلم کوتاهي با همين نام بود که در سال 2005 توسط وي در يک جشنواره عرضه شده بود. "9" جداي از مسائل تکنيکي در نوع قصه و سبک روايت سمبليک حرف هاي بسياري دارد که حداقل آنچنان که مي بايست در رسانه هاي ايراني ديده نشد و مورد بررسي قرار نگرفت.
موضوع "9" آخر الزمان است. داستان در شرايطي اتفاق مي افتد که همه مردم رو ي کره زمين در اثر يک جنگ وحشتناک مرده اند. با اين حال فيلم نشان مي دهد که حيات همچنان در جريان است، اما به شيوه اي نامتعارف و از طريق چند عروسک که به مرور مي فهميم آنها داراي روح انساني و داراي خصوصيات بشري هستند و توانسته اند از اين شرايط سخت جنگ و کشتار جان سالم به در ببرند.
در کنار موضوع انيميشن سينمايي "9" اينکه اين فيلم حرف هاي مهمي براي گفتن دارد را مي توان از نام بزرگ تهيه کننده اين اثر حدس زد، "تيم برتون" خالق آثاري چون بتمن(1989)،سياره ميمون ها(2001)، چارلي و کارخانه شکلات(2005)، عروس مردگان(2005)، آليس در سرزمين عجايب(2010) به عنوان يک کارگردان صاحب سبک در عرصه انيميشن مشهور است. برتون حتي در زمينه خط داستاني آثارش نيز با ديگران متفاوت است و انيميشن هاي او تنها به جنبه سرگرمي نمي انديشد؛ بعکس، فانتزي در آثار تيم برتون بيشتر جنبه مکمل براي روايت قصه آن گونه که او مي خواهد را داراست. در "9" نيز تقريبا همين اتفاق افتاده است. اينکه تيم برتون تهيه کننده اين اثر است نتوانسته رگه هايي از سليقه او را در اثر "شين آکر" مخفي نگاه دارد.
البته شين آکر که داستان اين اثر نوشته خود اوست پيش از اين اگر چه تجربه حرفه اي چنداني جز ساخت يکي دو فيلم کوتاه ندارد، اما در اثر بزرگي چون ارباب حلقه ها(بخش بازگشت پادشاه) به عنوان انيماتور فعاليت د اشته است و البته نبايد سبک داستان اين فيلم را هم فراموش کنيم، آنچنان که بعدا اشاره خواهيم کرد،داستان فيلم "9" چيزي جدا از نوع مفاهيم داستاني فانتزي ارباب حلقه ها نيست.

البته داستان "9" به صورت لايه لايه به مخاطب ارائه مي شود، در ابتدا مخاطب با ديالوگ هاي ابتدايي برخورد مي کند و احساس مي کند که فيلم به دنبال تخطئه تکنولوژي است آنجا که پيرمرد، که ماجرا از دفتر کار او آغز شده مي گويد:" ، پيروي کورکورانه مان از تکنولوژي فقط ما رو سريعتر به زمان نابودي مان رساند." اما در فصل گره گشايي داستان آن زماني که مخاطب در مي يابد که پيرمردي که داستان از دفتر کار او آغاز مي شود در واقع دانشمند مخترع ماشين جهنمي مسئول کشتار و انقراض انسان ها است، مخاطب مي بيند که مشکل از اختراع ماشين نبوده بلکه ايراد کار در تسلط يک سياستمدار بر اين اختراع و استفاده او از اين دستگاه در مصارف نظامي است و در نهايت ناگهان اين دستگاه سر به شورش گذاشته همه چيز را نابود مي کند.
در داستان 9 زماني که دانشمند اين عروسک ها را مي سازد مي کوشد تا از طريق آنها حيات بر روي کره خاکي که توسط ماشين دست ساز او در معرض نابودي است حفظ کند. به همين خاطر نه عروسک را آماده مي کند و از طريق يک تطلسم جادوگري که از گذشته هاي دور به دست او رسيده از روح خود در کالبد آنها مي دمد تا آنها مانند بشر زنده بمانند. 9 آخرين عروسکي است که ساخته مي شود و کامل ترين آنها از نظر روح به طوري که دانشمند همه روح خود را در کالبد 9 مي دمد و در نهايت خود مي ميرد. در ادامه داستان بر اثر اشتباه 9 که طلسم جادويي که از طريق آن دانشمند عروسک ها را زنده کرده است، باعث فعال شدن دوباره ماشين جهنمي مي شود و ماشين بوسيله ان طلسم روح عروسک ها را جذب کرده و از اين طريق قدرتمند مي شود.9 و باقي مانده عروسک ها در نهايت موفق مي شوند تا ماشين جهنمي را نابود کنند و ارواح عروسکها کشته شده توسط ماشين را به آسمان بفرستند.
اشاره کرديم که "9" يک داستان آخرالزماني است و از همين جهت نيز صبغه عقيدتي و تا حدودي نيز سياسي به خود مي گيرد. در اينجا قرار نيست تا حدسيات خود را با نگاهي بد بينانه به اين اثر الصاق کنيم، تنها سعي مي کنيم اشاره هاي سمبليک اثر را مورد بررسي قرار دهيم.
1- مقام سياسي که از اختراع دانشمند سوء استفاده مي کند رهبري سياسي است که از او با نام "صدراعظم" نام مي برند. مخاطبي که تنها اطلاعات کمي در حوزه تاريخ و سياست داشته باشد با شنيدن نام مقام صدر اعظمي بلافاصله ذهنش به سمت کشور آلمان خواهد رفت.
2- بر اساس بند اول است که پرچم هاي کشوري که "صدراعظم" بر آن حکم مي راند جالب توجه خواهند بود، در همان نگاه اول شباهت بسيار اين پرچم ها به پرچم آلمان نازي قابل توجه است.
3- سلاح هاي مورد استفاده در فيلم که بخشي از آن در بازيابي خاطرات و بقايايي از آن در شهر مخروبه محل داستان ديده مي شوند همگي شباهت فراواني به تسليحات جنگ دوم جهاني دارند.
4- در اين فيلم قتل عام صورت مي گيرد."نسل کشي" اتفاق مي افتد، اما علي رغم تفوق ماشين ها عليه انسان ها در سلاح هاي متعارف اين نسل کشي از طريق گاز سمي محقق مي شود.گازهايي که همه را خفه کرده و حيات را از بين مي برد؛ فراموش نکنيم که هولوکاست در لغت به معناي کشتار همگاني است.
اشاره هاي سمبليک اين فيلم به آلمان نازي بيش از اين چهار محور است اما مي توان اين چهار محور را به عنوان اصلي ترين سمبل ها مورد اشاره قرار داد. عروسک ها نيز خود داراي نکات جالبي هستند." 9" که نام فيلم هم از نام او گرفته شده آخرين عروسکي است که توسط مخترع ساخته شده و داستان بر محور او شکل مي گيرد.او نقش منجي را در داستان بازي مي کند. ابتدا با او مخالفت مي شود و مخاطب سرسخت او شماره يک است. يعني اولين عروسکي که توسط دانشمند ساخته شده.اما شماره يک کم کم در برابر نقش او و رهبري او کوتاه مي آيد و منقاد مي شود و از او پيروي مي کند و حتي در نهايت براي به نتيجه رسيدن هدف او از خود گذشتگي نشان مي دهد.
اما شماره يک کيست؟ او رهبر عروسک ها است، البته پيش از آنکه شماره 9 پيدايش شود، يک به شدت مخالف کنجکاوي هاي شماره 9 است و بسيار محافظه کار. او بيش از همه از سوالات 9 ايراد مي گيرد. در بخشي از فيلم شماره يک خطاب به 9 مي گويد:"تو يک سره سوال مي پرسي، راه تو ما را به بدختي مي کشاند". شماره يک در کنار خود عروسک قوي هيکلي دارد که بي شباهت به جلادهاي قرون وسطايي نيست، با همان هيبت و سلاح تيزي که هميشه در دست دارد.او شماره 8 است و از همه جالب تر اينکه محل فرمانروايي 1 و جايي که به عنوان مکان امن از آن استفاده مي کنند، جايي نيست جز يک کليساي متروک.
حال قطعات داستان را کنار هم بگذاريم، خالق، يک دانشمند است که حالا در مخلوقات خود متجلي شده و خودش مرده ، رهبر گروه پيرترين عضو گروه که حرف هايش شبيه اسقفهاي قرون وسطايي است و از سوالات شماره 9 و اعمال متهورانه او به شدت ناراحت است و 9 عروسکي است که همه قوانين موجود را به هم مي ريزد، اما در نهايت موفق مي شود تا ماشين جهنمي را نابود کند و ارواح دوستان خود را آزاد کند.
در صحنه نهايي فيلم در حالي که تنها 9 و شماره 7 که عروسکي است با خصوصيات زنانه  و همچنين دو عروسک ديگر که مظهر علم هستند زنده مانده اند، روح عروسک هاي کشته شده آزاد شده و به آسمان مي رود و در همين زمان باران مي گيرد. ميان شماره 7 و 9 يک رابطه عاطفي شکل گرفته و در حالي که 7 در کنار 9 ايستاده از او مي پرسد:"حالا چي مي شه؟" نه جواب مي دهد:" نمي دونم، ولي اين دنيا الان مال ماست، بايد بسازيمش".
انيميشن 9 نشان مي دهد که بر خلاف نظر رايج در رسانه ها و نهاد هاي فرهنگي خودي، نگاهي که در غرب وجود دارد به رسانه و توليدات فرهنگي و هنري به عنوان محملي براي آموزش نگاه مي شود. اگر چه اثري مانند 9 چنان جذاب طراحي مي شود که مخاطب را تا انتها با خود همراه مي کشاند. اما اين اثر معجوني است از تاريخ سياسي غرب، يا بهتر بگوييم آنچه غرب  آن را به عنوان تاريخ سياسي ترويج مي کند، يعني يک دوره آموزشي براي جنگ جهاني دوم و در عين حال بازگو کننده دنياي بعد از رنسانس و کنار زدن دين و جايگزيني آن با بشر است. انيميشن 9 با استادي تمام عقايد شرک آميز عصر رنسانس و نگاه زميني به خدا را چنان در قالب قصه فيلم دراماتيزه مي کند، که مخاطب حتي منتقد، کمترين واکنشي از خود نشان نمي دهد. 9 حرف هاي زيادي براي گفتن دارد و اصولا فيلمي براي وقت گذراني نيست. اما آيا ما نيز چنين برداشتي از سينما، تلويزيون و يا هر محصول رسانه اي داريم يا اينکه تنها مصرف کننده آثاري هستيم که ريشه در فرهنگ غير بومي دارند؟ و اينگونه است که به قول آل احمد تا مصرف کننده هستيم، همچنان غرب زده ايم.