شنیدههای اولیه از حضور رضا مهدوی مدیر پیشین مرکز موسیقی خبر میداد اما در نهایت پیروز ارجمند مدیر وقت مرکز موسیقی حوزه هنری بر مسند ریاست دفتر موسیقی تکیه زد. با آمدن پیروز ارجمند در ابتدا اهالی موسیقی و همینطور اهالی رسانه واکنش مثبت یا منفیای نداشتند و ترجیح دادند تا منتظره عملکرد این آهنگساز بمانند.
ارجمند حضورش در دفتر موسیقی را با انتقاد از مدیریت گذشته آغاز کرده بود و میگفت: «زمانی که مسئولیت دفتر موسیقی را بر عهده گرفتم با یک مخروبه مواجه شدم که بیبرنامگیها و عدم برنامهریزی مدون در آن موج میزد. به همین خاطر در ابتدای امر تصمیم گرفتیم که ساختار اداری مجموعه را اصلاح کنیم که این مرحله در حال حاضر مراحل پایانیاش را طی میکند.»
چند ماهه اول فعالیت دفتر موسیقی در دوره جدید به بهانه همین اصلاح ساختار اداری گذشت تا زمانی که وعدههای تازه از طرف مدیرت دفتر موسیقی داده شد:
اول: ارزانسازی بلیت کنسرتها
امروز اغلب افرادی که درگیر موسیقی هستند با این گفته موافقند که موسیقی رفته رفته بنا به دلایل مختلف به سمت مجلل شدن نیل پیدا میکند و جمعی از علاقه مندان به موسیقی که درآمد بالایی ندارند، عملا از حضور در کنسرتها محروم میشوند. و متاسفانه صندلیهای سالن اجرای موسیقی کم کم دارد مخاطبانی خاص با استطاعت مالی بالا پیدا می کند. ارجمند در این خصوص گفته بود: «امسال باید ارزانسازی در موسیقی انجام شود امکان دارد در این زمینه خود دفتر موسیقی وارد شود و سیاستهای قیمتگذاری تعیین کند.» اما کسانی که اهل کنسرت رفتن باشند، میدانند که نه تنها بلیت کنسرت ارزان نشد که گرانترین کنسرت کشور نیز با قیمتهای نجومی برگزار شد.
دوم: موسیقی نواحی و جشنواره خاموش
یکی دیگر از صحبتهای و وعدههایی که در حوزه موسیقی داده شد، بحث مهم موسیقی نواحی بود. ارجمند در این خصوص هم گفته بود: «تخصص بنده موسیقی نواحی است و باید بگویم که این موسیقی از این پس در دفتر موسیقی یک سند راهبردی خواهد داشت و شورای آن که متشکل از افراد برجسته است، انتخاب شدهاند. همچنین جشنوارهای میان اقوام ایران برگزار خواهد شد که برگزیدگان آنها در جشنواره فجر به روی صحنه میروند»
ناگفته پیداست که نه سند راهبردی تدوین شد و نه جشنوارهای میان اقوام. بیش از 15 ماه از حرفهای امید بخش مدیران میگذرد اما در عمل شاهد هیچ گونه فعالیتی نبودهایم و این انفعال در حالی رخ میدهد که متاسفانه در همین سال 93 چند تن از هنرمندان برجسته موسیقی نواحی و مقامیمان را از دست دادهایم.
از پورعطاییها گرفته تا عسکریانها از میان ما میروند و گنجینهای عظیم از فرهنگ موسیقایی و شنیداری یک ملت هم از دست میرود و ما هنوز اندرخم یک کوچهایم و تنها کار مثبتمان پیامهای تسلیتی است که پی در پی برای در گذشت این هنرمندان صادر میکنیم.
سوم: رکورد لغو کنسرتها
برخی آمارها حاکی از این دارد که تعداد کنسرتهای لغو شده در طول فعالیت یک ساله معاونت هنری دولت یازدهم بیشتر از دوره چهار ساله مدیریت گذشته است. شاید نتوان لغو خیلی از کنسرتها را به پای دفتر موسیقی نوشت اما مجوز دفتر موسیقی وزارت ارشاد در هیچ دورهای تا به این حد بیاعتبار نبوده است. امروز برگزار نشدن و یا لغو کنسرتها به اخباری تکراری تبدیل شدهاند. بحث تفاهمنامه مشترک دفتر موسیقی و با نیروی انتظامی هم هنوز در هالهای از ابهام است و هنوز معلوم نیست دقیقا چه اتفاقی در این خصوص رخ خواهد داد.
چهارم: ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی
در نشست خبری سال گذشته بود که ارجمند برای اولین بار عنوان کرد که فعالیت ارکسترها بعد از دو سال، مجددا آغاز میشود. بعد از این گفتهها رهبران ارکستر ها هم انتخاب شدند و همه منتظر بودند که کار ارکسترها آغاز شود. اما چند ماهی نگذشته بود که رفته رفته صدای اعتراض رهبران این ارکسترها شنیده شد.
فرهاد فخرالدینی که به عنوان رهبر ارکستر ملی انتخاب شده بود زبان به اعتراض گشود و گفت: «باید از وعدههای شیرین بگذریم و به عمل برسیم حرفها خیلی قشنگ هستند اما از حرف تا عمل فاصله است»
بحث راهاندازی ارکسترها موضوعی است که بارها و بارها در بسیاری از رسانهها عنوان شد و تا به امروز که چند روزی بیشتر تا برگزاری جشنواره نمانده؛ هنوز هم وضعیت ارکسترها معلق است و طبق شنیدهها علیرغم اعلام این که گفته شده بودجه 4 میلیاردی تامین شده، اما هنوز هیچ قراردای با نوازندگان و رهبران ارکسترها منعقد نشده است.