در شرایطی این روزها برخی ساز مخالفت با کارلوس کی‌روش را کوک کرده‌اند که به راحتی می‌توان جریان‌شناسی دقیقی از این حرکت داشت.

گروه ورزشی مشرق، تیم ملی فوتبال ایران نتوانست در جام ملت ها به موفقیت چشم گیری دست یابد و از گردونه رقابت ها حذف شد. این تیم در جدالی نفسگیر در مرحله یک چهارم نهایی مغلوب عراقی شد که اشتباهات عجیب داوری، آنها را دوازده نفره کرده بود! هر چه بود، شاگردان کارلوس کی روش آهنگ بازگشت سر داده اند و باید خود را مهیای مقدماتی جام جهانی روسیه کنند.

در این میان، واکنش ها قابل توجه بود. گروهی به تائید عملکرد سرمربی پرتغالی پرداخته و آن را قابل دفاع دانسته اند. موضوعی که با اقبال عمومی نیز همراه بوده و محبوبیت کی روش میان مردم نیز دلالتی بر همین ادعاست. در مقابل، شماری هستند که به نقد تیم ملی پرداخته و کی روش را مربی ناتوانی دانسته اند. این گروه حتی قبل از دیدار برابر عراق نیز ننشسته و فریاد برآورده و این تیم را مورد انتقادات تندی قرار دادند.



اما این همه ماجرا نیست. مروری بر جریان منتقد، دلالتی بر یک ائتلاف ناپیدا میان برخی جریان ها دارد که دارای مفاسد یا مشکلاتی مشخص هستند که مخاطب را به شگفتی می اندازد. واکاوی این گروه می تواند راهگشا در فهم انتقاداتی باشد که این روزها به تیم ملی سرازیر شده و دانست که ریشه آن به چه باز می گردد.

امروز کسانی به نقد کی روش می پردازند که کارنامه ای سیاه داشته و دارند. این اشخاص در حالی به نقد فنی می پردازند که حتی اولیات مربوط به مربیگری را نمی دانند. مروری بر کارنامه این عده نشان می دهد که حتی توانمندی ارتقای فنی یک تیم ساده را نیز ندارند. اما توانمندی اصلی این گروه که این روزها مدام علیه کی روش حرف می زنند، در چیست؟ مروری بر کارنامه نشان می دهد این عده دلالانی هستند که به اشتباه مربی نامید شده اند. فلان شخص که تعویض های تیم تحت هدایتش نیز بر اساس محاسبات مالی بوده، چگونه امروز منتقد نامیده می شود؟ آیا این ظلم به کارشناسان و منتقدان دلسوز و واقعی فوتبال نیست.

گروهی دهان به نقد کی روش باز کرده اند که با بهترین تیم سال های اخیر فوتبال ایران نیز نتوانستند راه به جایی ببرند. حال چه می شود که خود را در قامت مخالف قرار داده اند؟ آن دسته مربیانی که در آوردگاه های بین المللی نتوانسته اند حتی یک نتیجه معمولی به دست آورند، باید اندیشید چرا فقط در عرصه داخلی به پیروزی رسیده اند! این خود گویای حقایقی نانوشته درباره اشخاصی است که خود را مربی می دانند؛ اما دلایل موفقیتشان همواره به امور غیر فنی تیم خودشان مربوط بوده است!



مربیانی که تیم هایشان همواره با اشتباهات عجیب و البته هدایت شده بازیکنان حریف به توفیق رسیده اند، چگونه می شود که از عدم پیشرفت فنی فوتبال ملی حرف می زنند؟ چگونه می شود از عدم رشد فنی تیم ملی می گویند؛ اما نمی گویند که رشد فنی در کارنامه آنها یعنی بسته شدن تیم توسط فلان دلال که ... چه بسیار حرف ها که گفتنی نیست و باید فقط یادآوری داشت آنانی که امروز از ناکامی کی روش می گویند، کارنامه سیاهی دارند که عموما در زمره پرچم داران فساد و تبانی هستند.

باید متذکر شد که این نوشتار به معنای موفق پنداشتن کارلوس کی روش در تیم ملی نیست که چنین ادعایی یا رد آن نیازمند مباحثی مفصل است؛ اما آنهایی که مروج فساد و پلیدی در این ورزش بوده اند نباید از آب گل آلود ماهی بگیرند. البته که برخی انتقادات از سوی کارشناسان دلسوز بوده و در آن دغدغه اصلاح دیده می شود؛ ولی برخی از آنانی که امروز به کارشناسان فنی تبدیل شده اند، همان هایی هستند که فوتبال ایران را به فساد شبکه مند و درهم تنیده آلوده کرده اند. فریاد امروز آنها نه برای فوتبال که برای منافع از دست رفته شان است. این را البته مردم می دانند که اینقدر به کارلوس کی روش باور دارند.