هرچند در سه دهه گذشته ایران گامهای بزرگی بهسوی آرمانهای انقلابی برداشته، ولی بهنظر میرسد که کشمکشهای سیاسی و ارجح دانستن منافع حزبی بر منافع ملی در برخی مقاطع موجب نارضایتیهایی شده که به همین خاطر هر از چندگاهی ایدههایی برای جبران این کاستیها مطرح میشود. ایدههایی که هرچند بنای بازگشت به عصر انقلاب ۵۷ را دارد، ولی در دل خود با کاستیهایی مواجه است و بیم آن میرود که بیتفاوتی در قبال این کاستیها، بسترساز انحرافاتی ناخواسته شود.
مصادره به مطلوب آرمانها
یکی از مهمترین این کاستیها، نگاه جناحی به ایدههایی است که اگرچه شعار بازگشت به وحدت انقلابی میدهد، اما در واقع نوعی مصادره جناحی یکی از مهمترین مقاطع تاریخ معاصر ایران است. به همین خاطر، گاهی برخی جریانهای سیاسی چنان از پیشکسوتان انقلاب و مبارزان اصیل انقلاب ۵۷ با کُدهایی مشخص نام میبرند که گویی پیروزی انقلاب را مدیون حضور تنها یک طیف فکری در انقلاب دیده و سهمی برای تفکرات دیگر قائل نیستند.
این درحالیست که آنچه انقلاب اسلامی را در سال ۵۷ به پیروزی رساند، نه مبارزه یک حزب یا طیف سیاسی خاص، بلکه حضور و مشارکت میلیونی مردمی بود که فعالانه سقوط رژیم پهلوی را فریاد زده و نمیخواستند به اداره کشور با مدل سلطنت ادامه دهند. در چنین شرایطی، محدود کردن انقلابیون و السابقون انقلاب به یک جناح خاص به همان اندازه خطاست که جناحی دیدن مناسبتهای انقلابی که در سه دهه گذشته خلق شده؛ از روزهای نمادینی چون ۲۲بهمن و روز قدس و ۱۳ آبان گرفته تا مناسبتهای متأخرتری چون ۹دی که جناحی و حزبی دیدن هر یک از آن ها، نادیده گرفتن بخشی از مردمی است که بیتعلق خاطر به جناحها، برای دفاع از آرمانهای انقلاب به خلق حماسه دست زدهاند.
انقلاب، مفهومی پویا در بستر زمان
افزون بر آن، آن ها که این روزها بهدنبال شناسایی السابقون انقلاب – و البته شاید تطهیر برخی چهرههای خاص سیاسی – بوده و تلاش میکنند تا نوعی بزم پیشکسوتان انقلابی به راه بیندازند، نباید از یاد ببرند که انقلاب یک مفهوم ایستا و متوقف مانده در یک زمان و مکان تاریخی نیست که بتوان تنها حاضران در صف انقلابیون در دوره خاصی از تاریخ را پیشکسوت نامید و عملکرد همین پیشکسوتان در مقاطع بعدی را نادیده گرفت.
کیست که فراموش کند، تودهایها، منافقین، پان ایرانیستها و گروههای چریکی، همه و همه سهمی در انقلاب داشتند، اما آیا رفتار آن ها پیش و پس از انقلاب چنان بود که امروز میتوان آن ها را پیشکسوت انقلاب نامید؟ آیا مهم نیست که السابقون انقلاب در مقاطع مختلف از جنگ تحمیلی گرفته تا عصر سازندگی، دوران اصلاحات، عصر مهروزی و در بزنگاههایی چون جنگ مسلحانه داخلی، فتنه، فسادهای سیاسی و… چه موضعی اتخاذ کردهاند؟
چنین است که اگر قرار به شناسایی پیشکسوتان انقلابی است، باید انقلاب را بهعنوان یک تحول در حال شدن و در حال حرکت در نظر گرفت و تنها نام انقلابی بر آنانی گذاشت که در پیچهای تاریخ انقلاب توانستهاند به دور از انحراف خود را در مسیر آرمانها نگه دارند، چرا که اگر بنا به ادعای انقلابی بودن باشد، حتی محمدرضا پهلوی هم خود را انقلابی میدانست!
وحدت، نیازمند بازخوانی روشمند تاریخ انقلاب
چنین است که اگر امروز پس از قریب به چهار دهه از پیروزی انقلاب بهدنبال راهی بهسوی وحدت بوده و تلاش داریم با یادآوری تجربه پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی بر التهابات غلبه کنیم، میبایست بهجای کیش شخصیت و فردسالاری که آفتی در جوامع در حال توسعه است، آرمانهای انقلاب را مبنا قرار داده و بهجای سنجش سن و سال افراد و شناسایی السابقون انقلاب، آنانی را قدر بدانیم که بیشتر در مسیر این آرمانها ایستادگی کردهاند.
اگر همه جریانهای سیاسی کشور بپذیرند که سه شعار کلیدی انقلاب اسلامی، «استقلال»، «آزادی» و «جمهوری اسلامی» بوده است، آن وقت روشن است، آن هایی میتوانند خود را انقلابی خطاب کنند که سابقه بیشتری در حفاظت از استقلال ملی و ایستادگی در برابر هجمههای نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی دشمن داشته و در کارنامهشان انحرافی از این شعار کلیدی به چشم نمیخورد. همچنین افرادی میتوانند ادعای انقلابی بودن کنند که در رفتار و کلام خود سابقه مبارزه با آزادی نداشته و چه آزادی فردی و چه آزادی جمعی شهروندان را پاس داشته و در مقابل تحقق آزادی و آزادگی نایستاده باشند. در نهایت، انقلابیون کسانی هستند که از استقرار و قدرت گرفتن جمهوری اسلامی دفاع کرده و هیچگاه به سبب خوشایند این و آن پا بر روی این مدل حکومتی نگذاشته و دو بال جمهوریت و اسلامیت آن را هدف قرار نداده باشند.
بنابراین مشخص است، فرد یا افرادی با سابقه مشخص زیرسوال بردن اصول قانون اساسی، ازجمله اصل ولایت فقیه امروز نمیتوانند به نام حضور در مقطعی از دوران مبارزه با رژیم پهلوی، خود را قیّم انقلاب خوانده و مدعی پاسداری از انقلابی شوند که آن را در مقاطع پرالتهاب پس از پیروزی رها کردهاند.
شکلگیری پارلمانی مدنی برای دعوت گروههای سیاسی به وحدت عملی
چنین است که میتوان فارغ از پیشکسوت بودن یا نبودن فعالان سیاسی و نیروهای حاضر در جامعه مدنی، از همه آن ها که به سه شعار کلیدی انقلاب ۵۷ باور داشته و در کارنامهشان سابقه مقابله با این سه شعار دیده نمیشود خواست تا با تشکیل یک پارلمان مدنی نمادین، برای نزدیکتر کردن گروههای سیاسی به یکدیگر کوشیده و نگذارند ایدههای تبلیغاتی جناحی، انقلاب را به نفع یک جریان خاص مصادره کند.
چنین پارلمانی میتواند نقش هیأت منصفه را در بزنگاههای سیاسی ایفا کرده و مانع از آن شود که اختلاف سلیقه، شکافهایی سیاسی را پدید آورد که نتیجه آن نادیده گرفته شدن منافع ملی کشور است. شاید اگر در سه دهه گذشته چنین پارلمانی وجود داشت، امروز بهجای گروههای سیاسی پراکنده و کوچک، احزاب فراگیری داشتیم که با حفظ قواعد رقابت سیاسی، به اولویتهای کشور نظر داشته و نمیگذاشتند منافع حزبی، آرمانهای بلند انقلاب اسلامی را تهدید کند.
منبع: خراسان