کد خبر 384771
تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۹:۲۶

حجت الاسلام رمضانی گفت: وجود بیش از پنجاه میلیون مسلمان در اروپا، یک حقیقت است که به‌ناچار اشخاص مغرض را در برابر این واقعیت خاضع خواهد ساخت.

به گزارش مشرق، پیام اخیر رهبر انقلاب را اگر چه می‌توان در یک نگاه کلی معطوف به همه‌ مردم جهان دانست، اما به‌طور خاص، جوانان غربی را خطاب قرار داده است. این موضوع بیان‌گر وضعیت خاصی است که در حال حاضر در این منطقه‌ فرهنگی و جغرافیایی وجود دارد. حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر رضا رمضانی، رئیس مرکز اسلامی هامبورگ، در گفتار زیر به واکاوی بیشتر این موضوع پرداخته است.

وضعیت ویژه‌ مغرب‌زمین

پیام رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی، بیش از همه مؤید وجود وضعیت و شرایط ویژه‌ای است که در این منطقه‌ی جغرافیایی و فرهنگی وجود دارد. البته در عین حال، محتوای پیام و رسالت تعیین‌شده در آن می‌تواند مربوط به همه جوانان در شرق و غرب عالم باشد، زیرا آنچه در حال حاضر اتفاق افتاده است مسئولیت هر انسان عدالت‌خواه و حقیقت‌جویی را برمی‌انگیزد تا به‌صورت جدی بر آنچه بر دنیای معاصر می‌گذرد، آگاه و مطلع باشد. برای بیان شرایط ویژه‌ منطقه‌ی اروپا و آمریکای شمالی، به‌عنوان نمونه، می‌توان از این موارد یاد کرد:

۱. پروژه‌ اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی که به‌صورت جدی، پنهان و آشکار، با موج رسانه‌ای قوی از اتاق‌های فکر و مدیریت راهبردی، در حال پیگیری است.

۲. توسعه‌ هتاکی علنی به ادیان و پیامبران بزرگ الهی از جمله پیامبر اعظم (ص) به بهانه‌ی آزادی بیان و قداست‌زدایی از هر امر مقدس به شکل‌های مختلف.

۳. معرفی اسلام در رسانه‌ها و مراکز علمی و آکادمی از طریق افراد غیرمتخصص و کسانی که رویکرد حداقلی نسبت به دین دارند و در نتیجه، درصددند که دین را به انزوا بکشانند تا اثر اجتماعی خود را از دست بدهد.

۴. ترویج دو نوع قرائت از اسلام، یعنی اسلام لیبرال و اسلام افراطی-تکفیری، به‌جای اسلام ناب.

۵. پروژه‌ تشدید اختلافات مذهبی به‌گونه‌ای که پیروان مذاهب و بلکه یک مذهب را با هم درگیر کنند و موارد فراوان دیگر.

جهان بعد از فروپاشی کمونیسم

بعد از فروپاشی شوروی و ایدئولوژی کمونیسم، احساس کاذب یکه‌تازی به بلوک غرب دست داد و خود را بی‌رقیب دید، ولی به‌ناگاه با موج بیداری اسلامی مواجه شد و این حقیقت را واضح‌تر از همیشه در مقابل خود یافت که اسلام با توجه به جامعیتی که دارد و می‌تواند پاسخ‌گو باشد، رقیبی بی‌بدیل و شکست‌ناپذیر است. آن‌ها با انجام تحقیقات دامنه‌دار علمی و میدانی، این نکته را به‌خوبی دریافته‌اند که اسلام در هر عصری برای اداره‌ امور انسان و جامعه‌ بشری می‌تواند برنامه ارائه دهد. آن‌ها به‌فراست دریافته‌اند که ظرفیت مدیریتی اسلام می‌تواند جریان لیبرالیسم فردی، فرهنگی و... را همچون تفکر مارکسیسم، دیر یا زود به موزه‌های تاریخ بفرستد.

از این رو، تمامیت‌خواهان و طراحان سلطه‌ جهانی تلاش می‌کنند به‌صورت جدی آن را مهار کنند. البته این ظرفیت مخصوص اسلام ناب و اصیل است که پیام‌آور صلح، دوستی، محبت، معنویت، اخلاق، عدالت و عقلانیت است، وگرنه اسلام مروج خشونت، تبعیض بین مرد و زن، قشری‌گری و طایفه‌گرایی، پادشاهی، دیکتاتوری و استبداد که امروزه پرچم آن در حجاز و امارات و شیخ‌نشین‌های عربی برافراشته است، هیچ‌گاه چنین ظرفیتی را ندارد. لذا طبیعی است که آنان به هر شکلی و با هر وسیله‌ای، با چنان تفسیر نابی از اسلام مقابله کنند.

برجسته‌سازی نسخه‌های تقلبی از اسلام

از همین روی، در اروپا و آمریکای شمالی، همه‌روزه شاهد نفرت‌پراکنی علیه اسلام و مسلمانان هستیم. به‌عنوان نمونه، در غرب پروژه‌‌ای هفده‌ساله با صرف چندین میلیون یورو درباره‌ قرآن تعریف شده است که فقط به جنبه‌ تاریخی آن می‌پردازد و فرضیه‌ تحقیقش این است که آنچه در قرآن کریم است، در کتب گذشتگان موجود بوده و از اینجا می‌خواهند نتیجه بگیرند که علوم موجود در قرآن کریم، محصول تجربه و دانش بشری بوده است و لذا فقط برای دوران خودش توانایی اثرگذاری داشته و عنصر فراعصری در آن یافت نمی‌شود.

همچنین در دانشگاه‌ها و محافل علمی مختلف از افرادی که به اسلام لیبرال گرایش دارند دعوت می‌شود تا کارکردهای اسلام را تقلیل دهند و جایگاه قرآن را تا حد ممکن تنزّل دهند و به گونه ای قوانین اجتماعی و شریعت انسان ساز اسلام را انکار کنند و جلوی تأثیرگذاری فکری، عقیدتی و مدیریتی آن را بگیرند.

از سویی دیگر، عده‌ای نیز به‌صورت تخصصی و برنامه‌ریزی‌شده، برای ترسیم چهره‌ای خشن و افراطی از اسلام تلاش می‌کنند. این گروه‌ها با تمسک به برخی از آیات جهاد، اسلام را دینی خشن و پیامبر اسلام (ص)را فردی جنگجو و مروج خشونت معرفی می‌کنند. آن‌ها برای ترویج تفکرات مسموم خود، گاهی حتی از شخصیت‌های فکری موجه سوء‌استفاده می‌کنند تا هرچه بیشتر به پروژه‌‌ اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی دامن بزنند.

در کنار این همه، باید به ابزار هنر و رسانه اشاره کرد که در قبضه‌ آن‌هاست. ساخت سالانه صدها فیلم در سینمای هالیوود و تولید موزیک‌ویدئوهای مختلف، استفاده از فضای اینترنت، فضای سایبری، شبکه‌های اجتماعی، تلویزیون، ماهواره و انتشار هزاران جلد کتاب، رمان، مجله و نشریه‌ همسو، از دیگر نمونه‌هاست. مصاحبه‌های هدفمند هفتگی در تلویزیون، با ترویج نگاه‌های گزینشی در آیات و روایات و تمسک به اخبار غیرمستند و تاریخ غیرمعتبر و مانند این‌ها، از نمونه‌های بارز این مسائل است.

شکل عام‌تر این ماجرا در یک سطح گسترده‌تر، به‌صورت مطلق دین‌هراسی و دین‌ستیزی نمود پیدا می‌کند؛ به‌طوری‌که در بعضی از جلسات که با عالمان مسیحی داریم، آنان از تشویق به تقدس‌زدایی و تلاش سیاست‌گذاران پنهان و رسانه‌ها برای ترویج پدیده‌ بی‌دینی و گسترش آته‌ئیسم و در نتیجه، عدم حضور جوانان در مراسم مذهبی کلیسا حتی هفته‌ای یک‌ بار، اظهار نگرانی فراوان می‌کردند. توهین به حضرت عیسی مسیح(ع) و حضرت مریم مقدس(س)، که به‌کرات توسط نشریه‌هایی مثل همین مجله‌ی «شارلی ابدو» صورت گرفته است، در همین راستا باید تفسیر شود.

افزایش روزافزون جمعیت مسلمانان در غرب

با قطع و یقین می‌توان ادعا کرد ظرفیتی که امروزه در اروپا و غرب پدید آمده، در هیچ زمانی به این شکل وجود نداشته است. وجود بیش از پنجاه میلیون مسلمان در اروپا، یک حقیقت است که به‌ناچار اشخاص مغرض را در برابر این واقعیت خاضع خواهد ساخت.

حتی برخی از همین اتفاقاتی که توسط غربی‌ها به وقوع پیوسته است مانند تشکیل احزاب ضداسلام در برخی از کشورها و یا اهانت‌ به قرآن و پیامبر(ص)، انگیزه و زمینه‌ مطالعه را برای برخی که به دنبال حقیقت هستند، ایجاد کرده است؛ به‌طوری‌که همین روزها عده‌ای مسلمان شدند و اکنون هم بسیاری در حال مطالعه و بررسی اسلام و شخصیت پیامبر اکرم(ص) هستند. ما با برخی از افراد مواجه بوده‌ایم که پنج بار قرآن کریم را با ترجمه خوانده‌اند و پس از مطالعات گسترده پیرامون تاریخ اسلام و مسلمانان، به دین مبین اسلام مشرف شده‌اند.

به نظر می‌رسد به‌خاطر همین گرایش جدی به اسلام و آموزه‌های آن است که این پروژه‌ی اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی به مرحله‌ی شتاب رسیده است و اکنون از همه‌ ابزارهای رسانه‌ای، مراکز علمی و دانشگاهی و مانند آن برای رسیدن به مقاصد خود استفاده می‌کنند، ولی آنچه مشاهده می‌شود این است که تاکنون همه‌ این‌ها نتیجه‌ عکس داده و گرایش به اسلام را بیشتر کرده است. البته اثر دفعی، آنی و زودگذر بُعد رسانه‌ای نسبت به عده‌ای انکارناپذیر است و با موج رسانه‌ای، این هراس در برخی از مردم کم‌اطلاع و ساده‌اندیش بیشتر شده است.

پیام رهبر انقلاب با جامعیتی که داشت، بسیار بجا و به‌وقت نگاشته شد و با توجه به اشاره‌های راهبردی و بیان چالش‌ها و تهدیدها، زمینه‌ روشنگری را در عرصه‌ی بین‌الملل فراهم خواهد نمود. مخاطب پیام حضرت آقا، عموم جوانان حتی غیرمسلمانانی هستند که فطرت‌های پاک و دل‌های بی‌آلایش دارند و هنوز در منجلاب تباهی آن‌چنان غرق نشده‌اند که دیگر میل و اشتیاقی برای شنیدن سخن حق نداشته باشند.

از سویی دیگر، نباید فراموش کنیم که جریان افراطی تکفیری جهادی، که با مدیریت پنهان دستگاه‌های اطلاعاتی به‌شکل پیچیده، هدایت و مدیریت می‌شود، عملاً بیشترین تأثیر منفی را بر اسلام‌پذیری دارد. همچنین نباید از جریان افراطی که آن هم به نام شیعه و در غرب مدیریت می‌شود غافل بود؛ چراکه معتقدیم بدترین ضربه به حقیقت، دفاع ناقص و نامطلوب از آن است.

اشاره‌های راهبردی در پیام رهبر انقلاب

اینجانب معتقدم پیام رهبر انقلاب با جامعیتی که داشت، بسیار بجا و به‌وقت نگاشته شد و با توجه به اشاره‌های راهبردی و بیان چالش‌ها و تهدیدها، زمینه‌ی روشنگری را در عرصه‌ی بین‌الملل فراهم خواهد نمود. مخاطب پیام حضرت آقا، عموم جوانان حتی غیرمسلمانانی هستند که فطرت‌های پاک و دل‌های بی‌آلایش دارند و هنوز در منجلاب تباهی آن‌چنان غرق نشده‌اند که دیگر میل و اشتیاقی برای شنیدن سخن حق نداشته باشند.

جوانان اروپا برخلاف سیستم حاکم نظام سلطه، مثل همه‌جای دنیا، جوانانی ساده و باصفا با ویژگی‌هایی چون صداقت، حق‌جویی و حق‌پذیری هستند و ظرفیت بسیار بالایی برای به هم ریختن نقشه‌های شوم تحریف واقعیات و ترویج اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی دارند. به‌یقین، قدرت منطقی سخن حق این توان را دارد که در قلب رسانه‌سالاران زورگو و تزویرگر، نیروهای تازه‌نفس جذب کند و مشتاقان حقیقت را به اردوگاه حق‌طلبان دعوت و جذب نماید.

لایه‌ی دیگری از مخاطبان ایشان، جوانان مسلمانی هستند که به‌واسطه‌ دور افتادن از جهان اسلام، تاکنون نتوانسته‌اند حقیقت پیام دین خود را به‌درستی دریافت کنند و در هیاهوی تبلیغات به‌ظاهر انقلابی سلفیون تکفیری و جهادی، متحیر مانده‌اند؛ تا جایی که برخی از آنان که از دنیای مادی خسته شده‌اند و در جست‌وجوی معنویت هستند، جذب این گروه‌ها شده‌اند و حتی به‌زعم و گمان اشتباه خود، مدتی را برای جهاد به کشورهای اسلامی همچون عراق و... رفته‌اند و ناخواسته در خدمت اهداف تروریست‌های از خدا بی‌خبر قرار گرفته‌اند.

خواسته‌ مهم ایشان از جوانان اروپا و آمریکای شمالی این است که به مطالعه‌ مستقیم و بی‌واسطه درباره‌ اسلام و قرآن کریم روی بیاورند و اجازه ندهند دیگران به‌جای آنان فکر کنند، اعلام‌نظر نمایند و دست به اقدام بزنند. تردیدی ندارم پیام ایشان، که از صمیم قلبی وارسته صادر شده و دارای پشتوانه‌ عظیمی از تجارب و مطالعات بین‌المللی و منطقه‌ای است، ان‌شاء‌الله موجب بیدار شدن وجدان‌های زیادی در غرب خواهد شد.
منبع: khamenei.ir