خلبان جنگنده بود و هنگام نبرد با دشمن با صدایی خوش قرآن تلاوت می‌کرد، پیش از شهادت از خدا خواست تا لقمه آمریکایی‌ها را از تنش آب کند، به همسرش گفت: پس از من راه قرآن را ادامه بده، آخر هم با هواپیمایش از خلیج فارس به سمت بهشت پرواز کرد.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، در ادامه دیدارهای جامعه قرآنی با خانواده‌های معظم شهدا هیأتی متشکل از نمایندگان اتحادیه تشکل‌های قرآنی، سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ، تعدادی از نمایندگان رسانه‌ها و مهدی دستیاری قاری ممتاز و مجید زکی‌لو استاد قرآن کریم به دیدار خانواده شهید «خسرو عبدالکریمی» رفتند.

شهیدی که پیکرش بی‌سر بازگشت

در ابتدای دیدار مجید زکی‌لو که از دوستان شهید است درباره خسرو عبد‌الکریمی گفت: شهید عبدالکریمی، خلبان جنگنده F14، قاری و مدرس قرآن کریم بود. وی در پایگاه هوایی بندرعباس خدمت می‌کرد و برای حضور در جلسات قرآن بسیار ذوق و شوق داشت. آن زمان من جلسه‌ای بر پا می‌کردم که این شهید عزیز در آن جلسات حضور پیدا می‌کرد، البته شاید وی آن زمان شاگرد جلسه ما بود اما عمل به قرآن و اعطای جانش در راه اسلام استاد همه شد و در نهایت مانند مولایش حسین(ع) بی سر به شهادت رسید.

تلاوت خلبان هنگام نبرد با دشمن

وی صدای بسیار دلنشینی داشت و به سبک استاد شحات انور تلاوت می‌کرد. هنگام پرواز و پس از برخواستن هواپیما از باند به طرز زیبایی با صدای دلنشینش شروع به تلاوت قرآن می‌کرد و برای عملیات به سمت دشمن می‌شتافت. صدای تلاوت وی هنگام پرواز و عملیات سبب آرامش سایر همکارانش می‌شد. به عملیات می‌رفت و بعد از اتمام عملیات دوباره با صوت زیبایش شروع به تلاوت می‌کرد و همکارانش در برج مراقبت پایگاه هوایی همدان از صوت تلاوت متوجه بازگشت وی می‌شدند.

بسیار انسان متواضع و خوش‌اخلاقی بود و انسان هنگامی که با او مواجه می‌شد دوست نداشت ترکش کند. هرگاه از رشادت‌های وی تعریف می‌کردیم، نمی‌پذیرفت و می‌گفت: همکارانم بسیار تلاش کردند و موفقیت‌ها را مرهون تلاش دوستانش می‌دانست و هیچ وقت ازخود تعریف نمی‌کرد. علاقه و ارادت عجیبی به قرآن داشت و حتی در پایگاه هوایی در ساعت‌های فراقت برای همکاران و ساکنان کوی سازمانی جلسه قرآن برپا می‌کرد.

لقمه آمریکایی‌ها را از تنش آب کرد

سال 1370 به حج رفت مدتی بعد بسیار لاغر شد به او گفتم چرا اینقدر لاغر شده‌ای، گفت: در سفر حج از خدا خواستم گوشت‌هایی که برتنم در زمان اقامت در آمریکا روییده آب شود زیرا لقمه آنها را خورده بودم، گویا خدا این دعای من را اجابت کرده است. خلبان بسیار منحصر به فردی بود و منافقان قصد ترور او را داشتند، از این رو هنگام سفر حج برای وی محافظ گذاشته بودند. اما حضور محافظ با روحیه او سازگار نبود و می‌گفت: حضور شما سبب می‌شود عبادت به من نچسبد از این رو از دست محافظ فرار می‌کرد.

هنگام شهادت خسرو من در بندرعباس حضور داشتم و همان شب به منزل شهید رفتم. قرآن را گشودم تا آیاتی برایش بخوانم که آیه 37 سوره «نور» آمد «رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ» یعنی «مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش آنها را از یاد خدا باز نمی‌دارد، نماز می‌خوانند، زکات می‌دهند و از قیامت می‌ترسند».

جایزه‌ مسابقه را در بهشت دریافت کرد

وی روز قبل از شهادت در مسابقه قرآن شرکت کرده و اول شده بود، اما به داوران اعتراض داشت که اولی حق من نیست و باید آقای «ناصر جعفرزاده» اول شود. داوران با بازبینی نمره‌ها دوباره وی را اول اعلام کردند و قرار شد در نماز جمعه همان هفته بندرعباس از وی تجلیل شود. اما خسرو فردای آن روز در خلیج فارس به شهادت رسید و بهشت را به جایزه دنیایی ترجیح داد.

از شوق حضور در جلسه قرآن پرواز می‌کرد

در ادامه همسر شهید عبدالکریمی عمل به قرآن را دلیلی برای کسب توفیق شهادت همسرش دانست و گفت: خسرو در کنار تلاوت عامل به قرآن بود، بسیار به قرآن و جلسات علاقه داشت و هنگامی که می‌خواست به جلسه برود از شوق پرواز می‌کرد. انسان باگذشت و مهربانی بود و هنگامی که شهید شد شاگردانش از ناراحتی گویا پدرشان را از دست داده‌اند.

داغ دوری او برای من سخت است، اما لایق شهادت بود و به آرزویش رسید، من هم از شهادت وی بهره‌های معنوی زیادی بردم و از این رو خدا را شاکرم. البته حضور وی را کنارم احساس می‌کنم و حتی صدای تلاوتش را می‌شنوم.

ادامه راه شهید توسط همسرش

هنگامی که خسرو شهید شد تا یک سال از منزل بیرون نیامدم تا اینکه یک شب به خوابم آمد، برایم آیاتی را تلاوت کرد و گفت: بلند شو و به جلسه قرآن برو. فردای آن روز یکی از دوستان به نزد من آمد و با اصرار فراوان من را به جلسه قرآن خانم‌های مجتمع مسکونی برد. در جلسه هنگامی که نوبت خواندن من شد درست همان آیاتی که شهید در خواب برایم تلاوت کرد آمد. شب بعد دوباره به خواب من آمد و گفت: حالا وقت آن است که جلسات من را ادامه بدهی و برای خانم‌ها خودت کلاس قرآن برپا کنی. من هم به توصیه‌اش گوش کردم و در بندرعباس جلسه‌ای برپا کردم که استقبال خوبی از آن شد و هنوز هم ادامه دارد و امروز حدود 30 نفر از شاگردانم حافظ کل قرآن شده‌اند.

خسرو متولد 7 مهر‌ماه 1332 آبادان است و در تاریخ 18 اردیبهشت‌ماه 1374 براثر سقوط هواپیما در مانوری در خلیج فارس به شهادت رسید.

بازگشت به میدان نبرد پس مجروحیت شدید

عبدالحمید فتحی از بستگان شهید عبدالکریمی به بیان خصوصیات شهید پرداخت و گفت: سال 55 من با شهید عبدالکریمی فامیل شدم و باجناق هستیم. وی انسانی مهربان، دلسوز و شجاع بود. به یاد دارم در یکی از عملیات‌ها هواپیمای وی مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و شهید عبدالکریمی از هواپیما بیرون پرید و دست، پا، فک و کمرش شکست. وی 6 ماه در کلن آلمان و مدتی هم در ایران در بیمارستان بستری بود اما دوباره به راه افتاد و باز هم برای پرواز و نبرد با دشمن اعلام آمادگی کرد.

وی هواپیمایش یک بار دیگر مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و با اینکه حفره‌ای یک متری در هواپیما به وجود آمده بود با موفقیت در فرودگاه نوژه نشست. از جانبازان جنگ بود اما هیچ وقت نگذاشت کسی از جانبازی وی با خبر شود و تا آخرین لحظه پرواز هواپیمای جنگی را به پرواز با هواپیمای مسافربری ترجیح داد.

در پایان مراسم «رامین بهرامی» قاری ممتاز قرآن کریم آیاتی از کلام‌الله مجید را برای حاضران تلاوت کرد.
منبع: فارس