کد خبر 385656
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۸

رحیمی زمان ریاست جمهوری هاشمی طرفدار، معتقد و دستبوس او بود اما بعد از انتخابات سال ۸۴ احمدی نژاد را پیغمبر کرد و از اردوگاه هاشمی به اردوگاه احمدی نژاد رفت تا در قدرت بماند.

به گزارش مشرق، دکتر محمد دهقان عضو هیات رییسه مجلس جزییاتی از ماجرای محمد رضا رحیمی را بازگو کرده است.

حکم قطعی پرونده قضایی آقای رحیمی اعلام شد، آقای رحیمی مدعی است که به ۱۷۰ نماینده مجلس هفتم برای انتخابات مجلس هشتم مبالغی را پرداخت کرده است آیا هیأت رئیسه مجلس پیگیری می کند تا اسامی کسانی که از رحیمی پول گرفتند مشخص شود؟

کاری که آن روز رحیمی کرد پرداخت ۳ تا ۵ میلیون تومان به کاندیداهایی بود که نزدیک به او یا آقای احمدی نژاد بودند در واقع آقای رحیمی تشخیصش این بود که این افراد کسانی هستند که می تواند آنها را به عنوان باند خودش تلقی کند. ابتدای مجلس هشتم این موضوع در کمیسیون اصل ۹۰ مطرح و گزارش پرونده برای مرجع قضایی ارسال شد بنابراین امروز که آقای رحیمی امروز محکوم شده یک بخشش ناشی از همان اطلاعاتی بود که کمیسیون اصل ۹۰ مجلس هشتم برای دستگاه قضا ارسال کرد.

در همان ایام که موضوع در کمیسیون اصل ۹۰ پیگیری و اسناد جمع آوری می شد یک نفری داخل کمیسیون در دفاع از آقای رحیمی به این کار معترض شد اما مرحوم فاکر با او برخورد کرد.

یکی از کسانی که معترض به این کار بود خود من بودم، من به آقای رحیمی گفتم "شما که رئیس دیوان محاسبات بودی و باید مو را از ماست بیرون می کشیدی چرا این کار را کردی؟" او جواب من را سربالا داد و گفت "آقای کردان آمد و به کمیسیون اصل ۹۰ توضیح داد." البته من نمی دانم چه ارتباطی این پرونده با مرحوم کردان داشت که او به کمیسیون اصل ۹۰ رفت و توضیح داد.

امروز توصیه من به مرجع قضایی این است که اسامی پول گیرندگان از رحیمی اعلام شود و براساس قانون اگر آنها جرمی مرتکب شدند حتما به جرائم شان رسیدگی شود تا دیگر از این گونه رفتارهای فسادآلود به ویژه در مرجع قانونگذاری و مرکز دموکراسی کشور از این گونه توطئه ها صورت نگیرد.

 

آقای رحیمی می گوید آخر مجلس هفتم یک میلیارد و ۲۰۰ میلیارد تومان بین کاندیداهای انتخابات مجلس هشتم توزیع کرد کمیسیون اصل نود رقم دقیق این پول ها را در آن زمان درآورد؟

می دانم مرحوم فاکر موضوع را پیگیری کرد و گزارش آن را به مرجع قضایی داد ولی معتقدم کسانی که از رحیمی پول گرفتند و در انتخابات مجلس هشتم رأی آورده باشند حتما باید نسبت به آن رفتاری که داشتند و وجوهی که دریافت کردند باد پاسخگو باشند حتی اگر آن رفتار نزد مرجع قضایی جرم تلقی نشود. به نظر من اصل دریافت پول از آدم نا مطمئنی همچون رحیمی اشتباه بود. همان زمان آنهایی که بصیرت کافی داشتند می دانستند آقای رحیمی آدم باندی است و می خواهد در هر زمانی خودش را به قدرت متصل کند.

رحیمی زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی شدیداً طرفدار، معتقد و دستبوس او بود اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ احمدی نژاد را پیغمبر کرد و با این صحبت صحبت از اردوگاه آقای هاشمی به اردوگاه احمدی نژاد رفت تا در قدرت بماند بنابراین از انسان های فرصت طلبی بود که از این کارها انجام می داد طبیعتا این گونه افراد انسان های نامطمئنی هستند و افرادی که می خواهند در مرجع قانونگذاری کشور حضور یابند باید اینقدر بصیرت و فهم داشته باشند که از شخص آقای رحیمی به هر عنوان و توجیهی پول دریافت نکنند. فارغ از این مباحث جریان چپ نباید امروز پرونده رحیمی را به عنوان ابزاری برای تخریب جریان اصولگرا به کار گیرد چون کسانی که پول از رحیمی گرفتند باند او بودند. جریان های اصولگرا، معتقد و پاکیزه هیچ گاه از دست کسانی چون رحیمی پول نمی گیرند.

همان زمان بعضی افراد که آقای رحیمی پاکتی برای شان فرستاده بود پاک را تحویل کمیسیون اصل ۹۰ دادند و از او شکایت کردند. اگر منصفانه بخواهد قضاوت شود همه کسانی که به هر نحوی در این گونه موارد خطا می کنند، باید هزینه خطای خود را بپردازند. پول گرفتن از دست آقای رحیمی اگر جرم نباشد (که البته به نظر من جرم هم می تواند تلقی شود) حداقلش یک خطای فاحش سیاسی و مالی است که باید با آن برخورد شود.

چه طور آقای رحیمی در اوایل مجلس هفتم رئیس دیوان محاسبات مجلس شد؟

آقای رحیمی در اوایل مجلس هفتم با یک جریانی از اصولگرایان رفاقت داشت و آنها باندی از او حمایت کردند حال آنکه گروهی از دوستان انقلابی با روحیه حزب الهی همچون توکلی، فدایی و زاکانی که خود را درون گروه ها و باندها محصور نکرده بودند، دنبال پاکی و صافی بودند و ناسلامتی رحیمی را بیشتر می شناختند می دانستند که نمی شود روی او سرمایه گذاری کرد بنابراین شدیدا تلاش کردند تا آقای رحیمی رئیس دیوان محاسبات نشود و آقای فرهاد رهبر در این جایگاه قرار گیرد. منتها آقای رحیمی پشتیبانی آقای کروبی را هم داشت، یادم است که در اویل مجلس هفتم گفتند آقای کروبی به جریان اقلیت مجلس سفارش کرده به آقای رحیمی رأی دهند بنابراین جریان چپ و اصلاح طلب به رحیمی رأی دادند، یک باندی از جریان نیروهای سنتی هم به آقای رحیمی رأی دادند و با تجمیع این دو رأی رحیمی رئیس دیوان محاسبات شد و تلاش نیروهای حزب الهی و انقلابی در آغاز مجلس هفتم برای رأی آوردن آقای فرهاد رهبر ناکام ماندند.

در واقع آقای رحیمی در جایگاهی که حقش نبود و لیاقتش را نداشت قرار گرفت و از آنجا هم خود را به احمدی نژاد نزدیک کرد و برخی رفتارهای عجیب و غریب از او سر زد که نخست معاون پارلمانی رئیس جمهور و سپس به معاون اولی دولت دهم منصوب شد. البته آقای رحیمی اول می خواست وزیر کشور شود معمولا برای معرفی وزیر کشور یک مشورتی با رهبر معظم انقلاب می شود، من یادم است آن زمان اخباری به دست ما رسید که دفتر مقام معظم رهبری با وزیر کشور شدن آقای رحیمی مخالفت کرد. وقتی هم که موضوع معاون اولی مشایی در دولت دهم رد شد آقایی احمدی نژاد بدون هماهنگی آقای رحیمی را به عنوان معاون اول خود منصوب و نظام را با یک کار انجام شده مواجه کرد. در کل ماجرای آقای رحیمی نشان می دهد که بار کج به منزل نمی رسد و این مسئله باید برای همه عبرت آموز باشد.

ممکن است فردی به دلیل باندبازی ها و رفتارهای عجیب و غریب فساد آلود و سیاست بازانه خود را به مقامات بالای کشور برساند ولی مسئله رحیمی نشان داد این گونه افراد وقتی به بالا برسند با هزینه سنگین تری به زمین می خورند و صدای بلند تری از زمین خوردن آنها شنیده می شود. مسئله مرحوم کردان و مرتضوی هم چنین است آنها لیاقت چنین جایگاهی را نداشتند اما به این جایگاه رسیدند.

آقای رحیمی چه زمانی برای وزارت کشور پیشنهاد شد؟

بعد از آقای پور محمدی و قبل از آنکه مرحوم کردان وزیر کشور شود آقای احمدی نژاد، آقای رحیمی را برای این مسئولیت در نظر گرفت اما وقتی مخالفت شد احمدی نژاد کردان را معرفی کرد. این تاریخ تلخی است که اتفاق افتاد و باید برای همه مایه عبرت باشد که بار کج به منزل نمی رسد.

منبع: مثلث آنلاین