به گزارش مشرق، اپیدمی زشتی در پرسپولیس باب شده، تو گویی مرضی است مسری! تو گویی اینجا پرسپولیس نیست بلکه مهدکودکی است که نامش را بدون رعایت قواعد کپی رایت پرسپولیس گذاشته است. حالا کوه موش زائیده است، تادئو با هر تصمیم و نیتی از دستور تعویض سرپیچی میکند و از کنار تیر دروازه به بیرون میرود. بعد هم عنوان میکند میخواست در ضربه آخر هم حضور داشته باشد!
اینجا پرسپولیس نیست آن پرسپولیس که با ابروهای پروین بازیکنش تعویض میشد، آن پرسپولیسی که سازنده تیم ملی بود، آن پرسپولیس که بازیکنانش 90 دقیقه سرشان را جلوی توپ میگذاشتند، پرسپولیسی که مکتب بود، نه این آن پرسپولیس نیست که نیست.
رضا حقیقی، پیام صادقیان، علیرضا نورمحمدی، سوشا مکانی و حالا تادئو هم رفتارهای غیرحرفهای و حاشیهساز خودشان را دارند. اما اشکال کار کجاست؟ برای پاسخ باید اینگونه نوشت؛ هوا کاشتهاند و باد درو میکنند.
در ابتدا تصور میکردیم اشکال از بازیکنان است اما حالا و با این اپیدمی و بیماری مخوف اعتراض، میدانیم که مقصر شخص درخشان است. این اوست که توانایی جمع کردن پرسپولیس را ندارد. این اوست که فرماندهی بلد نیست و البته در جایگاه فرمانده نشسته است. این اوست که تیم را نمیتواند جمع کند وگرنه تادئوی تازه از راه رسیده که نمیتواند روش بازیکنان قبلی را پیش بگیرد و ندیده یاد بگیرد که به هنگام تعویض باید انتقاد کند؟
نکته جالب ماجرا اینجاست که همین درخشان منتقد کیروش بود، کیروشی که جباری را، عقیلی و رحمتی را از تیم ملی خط زد و ایستاد نه البته تادئو یا سوشا و یا دیگرانشان را. درخشان «کیروش»ی را نقد کرد که تیمش مانند یک مشت واحد بود، جوان و مسن و ستاره و پدیده نداشت همه گوش به فرمان بودند. آنها حتی نمیتوانستند بدون اجازه کیروش مصاحبه کنند اما بنگر همین هفته قبل مصاحبه کرد و گفت: «تادئو یک بازیکن معمولی است»
بازیکن تیم، خرید جدید سرمربیاش را به درست یا غلط نقد میکند و هیچکس هم کاری با او ندارد! این یک اتفاق بسیار عجیب است. شاید درخشان بگوید تیم مدیرعامل ندارد یا بگوید پول نداریم، اما سرمربی که دارد؟ وظیفه سرمربی چیست؟ نگاه کردن اعتراض «تادئو»ها؟
درخشان اقتدار یک مربی بزرگ را ندارد، مربی که بجنگد و تیمش را محکم در مشت خود نگه دارد که اگر داشت تعداد اعتراضهای بازیکنان این تیم به اندازه تعداد بازیهایش نبود.
اینجا پرسپولیس نیست آن پرسپولیس که با ابروهای پروین بازیکنش تعویض میشد، آن پرسپولیسی که سازنده تیم ملی بود، آن پرسپولیس که بازیکنانش 90 دقیقه سرشان را جلوی توپ میگذاشتند، پرسپولیسی که مکتب بود، نه این آن پرسپولیس نیست که نیست.
رضا حقیقی، پیام صادقیان، علیرضا نورمحمدی، سوشا مکانی و حالا تادئو هم رفتارهای غیرحرفهای و حاشیهساز خودشان را دارند. اما اشکال کار کجاست؟ برای پاسخ باید اینگونه نوشت؛ هوا کاشتهاند و باد درو میکنند.
در ابتدا تصور میکردیم اشکال از بازیکنان است اما حالا و با این اپیدمی و بیماری مخوف اعتراض، میدانیم که مقصر شخص درخشان است. این اوست که توانایی جمع کردن پرسپولیس را ندارد. این اوست که فرماندهی بلد نیست و البته در جایگاه فرمانده نشسته است. این اوست که تیم را نمیتواند جمع کند وگرنه تادئوی تازه از راه رسیده که نمیتواند روش بازیکنان قبلی را پیش بگیرد و ندیده یاد بگیرد که به هنگام تعویض باید انتقاد کند؟
نکته جالب ماجرا اینجاست که همین درخشان منتقد کیروش بود، کیروشی که جباری را، عقیلی و رحمتی را از تیم ملی خط زد و ایستاد نه البته تادئو یا سوشا و یا دیگرانشان را. درخشان «کیروش»ی را نقد کرد که تیمش مانند یک مشت واحد بود، جوان و مسن و ستاره و پدیده نداشت همه گوش به فرمان بودند. آنها حتی نمیتوانستند بدون اجازه کیروش مصاحبه کنند اما بنگر همین هفته قبل مصاحبه کرد و گفت: «تادئو یک بازیکن معمولی است»
بازیکن تیم، خرید جدید سرمربیاش را به درست یا غلط نقد میکند و هیچکس هم کاری با او ندارد! این یک اتفاق بسیار عجیب است. شاید درخشان بگوید تیم مدیرعامل ندارد یا بگوید پول نداریم، اما سرمربی که دارد؟ وظیفه سرمربی چیست؟ نگاه کردن اعتراض «تادئو»ها؟
درخشان اقتدار یک مربی بزرگ را ندارد، مربی که بجنگد و تیمش را محکم در مشت خود نگه دارد که اگر داشت تعداد اعتراضهای بازیکنان این تیم به اندازه تعداد بازیهایش نبود.